چرا شیعه بین دو نماز را جمع میکند؟
شیعه همچون دیگر مذاهب مختلف اسلامی بر آن است که انجام هر یک از نمازهای واجب در وقت خودش برتر و مستحب است، ولی براساس روایات رسیده از پیامبر و اهل بیتش: و نیز به جهت تسهیل امور و پیشگیری از رنج و زحمت، حکم به وجواز جمع بین دو نماز نموده است، برخلاف اهل سنّت که اکثر آنان جمع بین دو نماز در یک وقت را جایز نمیدانند.
در این مجال شایسته است دیدگاههای فقهی درباره این موضوع ذکر گردد:
۱ – همه گروههای اسلامی در این مسأله اتفّاق نظر دارند که در سرزمین عرفات و در روز «عرفه» میتوان هر دو نماز ظهر و عصر را در وقت ظهر، با هم و بدون فاصله ادا نمود، و نیز در مشعر و مزدلفه نیز جایز است نماز مغرب و عشا را در وقت عشا به جا آورد.
۲ – حنفیها میگویند: جمع بین نماز و ظهر و عصر در یک وقت، و نماز مغرب و عشا در یک وقت، تنها در همان دو مورد «عرفه» و «مزدلفه» جایز است و در سایر موارد، نباید صورت پذیرد.
۳ – حنبلیها، مالکیها و شافعی میگویند: جمع بین دو نماز ظهر و عصر و یا جمع میان مغرب و عشا در یک وقت خاص، علاوه بر در مورد مذکور، در حالت سفر و مسافرت نیز جایز است. برخی از این مذاهب فقهی، با هم خواندن دو نماز را، در موارد اضطراری، مانند زمانیکه باران ببارد و یا نمازگزار بیمار یا در هراس از دشمن باشد، جایز میدانند.
۴ – شیعه بر آن است که هر یک از نمازهای ظهر و عصر و نمازهای مغرب و عشا، یک «وقت خاص» دارند و یک «وقت مشترک».
به عنوان مثال وقت خاص نماز ظهر، از غاز ظهر شرعی (وقت زوال) است تا مقدار زمانی که چهار رکعت نماز خوانده میشود، در این مدّت محدود، تنها نماز ظهر را میتوان به جا آورد. وقت خاص نماز عصر، زمانی است که از آن لحظه تا وقت غروب، تنها به اندازه مدّت خواندن نماز عصر، فرصت باشد. وقت مشترک بین دو نماز ظهر و عصر، از انتهای وقت خاص نماز ظهر تا ابتدای وقت خاص نماز عصر است.
شیعه بر اساس ادلّه فقهی بر این باور است که در تمام این وقت مشترک، میتوانیم نماز ظهر و عصر را با هم و بدون فاصله بخوانیم اگر چه مستحب است هر نمازی را در وقت خاص خود انجام داد.[۱]
در اینجا لازم است به روایات فراوانی که درباره جواز با هم خواندن دو نماز به دست ما رسیده، نیز اشارهای گذرا بشود؛ از آنجا که جواز جمع بین دو نماز از امور پذیرفته شده نزد پیروان اهل بیت علیهم السلام است، برای اثبات این مدعی به روایاتی که در منابع معتبر اهل سنّت آمده اکتفا میکنیم:
۱ – ابوعبدالله بخاری صاحب «صحیح بخاری» باب ویژهای را به نام «باب تأخیر الظّهر إلی العصر» گشوده، که خود این عنوان، گویاترین گواه بر آن است که میتوان نماز ظهر را به تأخیر انداخت و در وقت نماز عصر، هر دو را با هم به جا آورد. آنگاه بخاری این روایت را میآورد: «إِنَّ النّبی (صلّی الله علیه و آله و سلّم) صَلَّى بِالْمَدِینَهِ سَبْعاً وَ ثمانیا، الظُّهْرَ وَ الْعَصْرَ، وَ الْمَغْرِبَ وَ الْعِشَاءَ»[۲]؛ «پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) هفت رکعت نماز (نماز مغرب و عشا) و هشت رکعت نماز (نماز ظهر و عصر) را در مدینه به جای آورد.»
از این روایت به خوبی روشن میگردد که نه تنها میتوان نماز ظهر را به تأخیر انداخت و در وقت نماز عصر، هر دو را با هم ادا نمود، بلکه به قرینه سیاق استفاده میشود که به پیروی از پیامبر گرامی ص، میتوان نماز مغرب را نیز به تأخیر انداخت و در وقت نماز عشا به جای آورد. این روایت دلالت میکند که در شرایط عادی و معلیهم السلامولی میتوان بین دو نماز جمع نمود.
۲ – مسلم بن حجاج در کتاب «صحیح مسلم» بابی را گشوده تحت عنوان «باب الجمع بین الصّلاتین فی الحَضر» و چندین روایت در جواز جمع بین دو نماز ذکر میکند:
«عن ابن عبّاس؛ قال: صَلَّى رَسُولُ اللَّهِ (صلّی الله علیه و آله و سلّم) الظُّهْرَ وَ الْعَصْرَ جَمِیعاً وَ الْمَغْرِبَ وَ الْعِشَاءَ جَمِیعاً، فی غَیْرِ خَوْفٍ وَ لَا سَفَرٍ»[۳]؛ «پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) هر دو نماز ظهر و عصر را با هم خواند و هر دو نماز مغرب و عشا را نیز با هم به جاآورد، بدون اینکه از دشمن بهراسد و یا در سفر باشد.»
جالب آن است که ابنعبّاس علّت آنکه پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) دو نماز را با هم خواندند، اینگونه بیان میکند: «أَرَادَ أَنْ لَا یُحَرِّجَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أُمَّتِهِ»[۴]؛ «پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) خواستند که امّت خود را به سختی و مشقت نیاندازند»؛ یعنی مصلحت تسهیل و سهولت در زندگی اقتضا میکند که جایز باشد انسان بین دو نماز را جمع نماید.
مسلم در صحیح خود روایت دیگری در خصوص جواز جمع بین دو نماز بیان میکند: «قال ابن عبّاس: جَمَعَ رسولُ الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم) بین الظّهر و العصر، و المغرب و العشاء بالمدینه، فی غیر خوفٍ ولا مَطَرٍ»[۵]؛ «پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) بین نمازهای ظهر و عصر و مغرب و عشا جمع نمود در مدینه، بدون اینکه خوف و ترسی یا بارندگی در کار باشد.»
۳ – مالک بن أنس رئیس مذهب مالکی در کتاب خود «الموطأ» بابی را گشوده تحت عنوان «باب الجمع بین الصلاتین فی الحضر و السّفر» و روایات گوناگونی را در جواز جمع بین دو ناز میآورد: «صلّی رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم) الظّهر و العصر جمعیاً، و المغرب و العشاء جمیعاً فی غیر خوف ولا سفرٍ»[۶]؛ «پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) نماز ظهر و عصر را با هم خواند و نیز نماز مغرب و عشا را با هم به جا آورد بدون هیچ ترسی و بدون آن که در سفر باشد.»
۴ – احمد بن حنبل پیشوای مذهب حنبلی در مسند خود از عبدالله بن شقیق چنین نقل میکند: «ابن عبّاس پس از نماز عصر، برای ما سخنرانی نمود تا آن گاه که خورشید غروب کرد و ستارگان آشکار شدند و مردم ندای نماز دادند و در آن میان، مردی از قبیله بنیتمیم به تکرار کلمه «نماز» پرداخت. ابن عبّاس، خشمگین گردید و گفت: آیا تو میخواهی سنّت پیامبر را به من بیاموزی؟ من شاهد و ناظر بودم که رسول خدا بین نماز ظهر و عصر و نماز مغرب و عشا جمع نمود»[۷]؛ «شهدتُ رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم) جمع بین الظّهر و العصر، و المغرب و العشاء» در ادامه حدیث آمده که ابوهریره نیز همین ادعای ابن عبّاس را تأیید نمود.
از مجموع این روایات به دست میآید که پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و صحابه گرانقدر ایشان در شرایط عادی بین دو نماز ظهر و عصر و مغرب و عشا را با هم جمع میکردند بدون اینکه ترس یا بارندگی یا در حال مسافرت باشند، و این دلالت بر جواز این کار میکند.
شایان ذکر است که یکی از دانشمندان اهل سنّت به نام «شیخ احمد صدیق غماری» هم سو با دیدگاه امامیه معتقد است که غیر مسافر نیز میتواند نماز خود را جمع بخواند، وی کتابی در جواز جمع بین دو نماز تألیف کرده به نام «إزله الحظر علیهم السلامن جمع بین الصّلاتین فی الحَضر.»[۸]
منبع: پرسشها و پاسخهای دانشجویی شیعه و اهل سنت؛ دفتر نشر معارف تدوین و تألیف: علی اصغر رضوانی، مصطفی عزیزی
[۱]. کتاب الفقه علی المذاهب الاربعه و مذهب اهل ابیت (علیهم السّلام)، ج ۱، ص ۶۲۰ و ۶۲۱٫
[۲]. صحیح بخاری، ج ۱، ص ۲۰۱، باب تأخیر الظّهر الی العصر.
[۳]. صحیح مسلم، ج ۱، ص ۴۸۹، باب الجمع بین الصّلاتین فی الحَضَر.
[۴]. همان، ج ۱، ص ۴۹۰٫
[۵]. صحیح مسلم، ج ۱، ص ۴۹۱٫
[۶]. الموطّأ، مالک بن انس، ج ۲، ص ۱۲٫
[۷]. مسند احمد بن حنبل، ج ۱، ص ۴۱۶، حدیث ۲۲۶۹٫
[۸]. فقه تطبیقی، محمّد جواد مغنیه، ص ۶۹٫
پاسخ دهید