آیا زیارت جامعه حاوی مطالبی غلوآمیز نسبت به امامان معصوم(علیهم السلام) است و آیا ادبیات آن با ادبیات قرآن سازگار است؟
در پاسخ به این سؤال باید به چند نکته اشاره کرد:
اولاً، امامان معصوم(علیهم السلام) خود از نخستین مبارزان با غالیان بوده اند و عالمان بزرگ شیعه نیز به پیروی از سنت حسنه امامان معصوم(علیهم السلام)، از غالیان دوری ورزیده و آنان را نکوهش و ذم می کردند و ملعون می شمرده اند.
ثانیاً، ادبیات این زیارت کاملاً منطبق با ادبیات آیات قرآن مجید و روایات است که مقام خلیفه اللّه را برای پیامبران و اولیای الهی بیان می کند.
مرحوم علامه مجلسی روایتی را از امام علی(علیه السلام) نقل کرده اند که فرمود:
«لاتسمونا ارباباً، قولوا فی فضلنا ما شئتم فإنکم لا تبلغوا من فضلنا کنه ما جعله اللّه لنا و لامعشار العشر لانّا آیات اللّه و دلائله و حجج اللّه و خلفاوه و امناوه و وجه اللّه و عین اللّه و لسان اللّه»؛[۱] «ما را «رب» و پروردگار نخوانید ولی در فضل و برتری ما هر چه می خواهید بگویید لیکن بدانید که نه تنها به حقیقت فضایلی که خدا برای ما قرار داده است نمی رسید؛ بلکه به اندکی از آن نیز نمی رسید زیرا ما آیات و دلایل خدا، حجت، خلیفه و جانشین، امین، وجه، چشم و زبان او هستیم».
استاد گرانقدر آیت اللّه جوادی آملی در نفی و انکار توهم غلو و اغراق می فرمایند:
«سراسر زیارت جامعه مملو از کمالات و فضائل ائمه اطهار(علیهم السلام) است و زائر با نهایت احترام و ادب در آستان شان اظهار ارادت، اخلاص، خضوع و خشوع می کند البته این همه، بخشی از کمالات آن انوار پاک است وگرنه فضائل آن ذوات مقدس بیش از اینهاست… از این جهت در زیارت آمده است: «موالی لا أحصی ثنائکم و لاأبلغ من المدح کنهکم و من الوصف قدرکم…»
ثانیاً، مرز غلو خارج کردن آنان در مقام تعریف و تمجید از دائره عبودیت است وگرنه ثناگویی در این محدوده هرگز غلو نیست.
ثالثاً، یکی از آداب زیارت این است که زائران زیارت خود را با تکبیرات صدگانه شروع کنند یعنی بعد از این که یکصدبار اعتراف به عظمت خدا کردند و او را از هر وصف و ثنایی برتر دانستند به ثناگویی اهل بیت و شمارش کمالات آنان بپردازند و… در ضمن آن نیز همواره اقرار می کنند که مرز میان واجب تعالی و ممکنات را درهم نریخته و هرگز ائمه را به سرحد وجود نرسانده است بلکه اعلام می دارند: «إلی اللّه تدعون و علیه تدلون و به تؤمنون و…»[۲]
غلو آن است که اگر مقامی که مخصوص خداوند است استقلال در ذات و صفات را برای پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) یا امامان معصوم(علیهم السلام) قائل شویم شرک است و منهی و حرام شمرده شده است ولی اگر آن به اذن الهی دانسته شود حقیقت توحید است چنانکه درباره حضرت مسیح(علیه السلام) قرآن مجید می خوانیم:
«أَنِّی أَخْلُقُ لَکُمْ مِنَ الطِّینِ کَهَیْئَهِ الطَّیْرِ فَأَنْفُخُ فِیهِ فَیَکُونُ طَیْراً بِإِذْنِ اللّهِ وَ أُبْرِئُ الْأَکْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ وَ أُحْیِ الْمَوْتی بِإِذْنِ اللّهِ»؛[۳]
«من از گل برای شما [چیزی] به شکل پرنده می سازم، آنگاه در آن می دمم، پس به اذن خدا پرنده ای می شود؛ و به اذن خدا نابینای مادرزاد و پیس را بهبود می بخشم؛ و مردگان را زنده می گردانم»
و درباره آصف بن برخیا می خوانیم:
«قالَ الَّذِی عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْکِتابِ أَنَا آتِیکَ بِهِ قَبْلَ أَنْ یَرْتَدَّ إِلَیْکَ طَرْفُکَ»[۴]؛
«کسی که نزد او دانشی از کتاب [الهی] بود، گفت: «من آن را پیش از آنکه چشم خود را بر هم زنی برایت می آورم».
هر چند از روایات معتبره شیعه چنین برمی آید که قدرت امامان معصوم(علیهم السلام) در نظام تکوین بیش از قدرت آصف برخیا می باشد.[۵]
بسیاری از آموزه های دینی مفاهیم بلند زیارت جامعه کبیره را به زبانی بیان کرده و هیچ منافاتی میان ادبیات قرآن مجید و روایات با این زیارت وجود ندارد.[۶]
اگر انسانی به مقام ولایت و خلافت الهی نائل شود معرفت و آگاهی وی به مرز وحی و الهام رسیده و توانمندی هایش نیز در حد معجزه و کرامت خواهد شد و چون در رأس هرم کائنات قرار دارد آگاهی و توانمندی و رفتارش نیز در اوج قله خواهد بود و آنانی که خود را با ولی کامل الهی قیاس می کنند باید بدانند که با خاندان وحی هیچگاه قابل قیاس نخواهند بود که به تعبیر زیبای امام علی(علیه السلام) که فرمود:
«لاَ یُقَاسُ بِآلِ مُحَمَّدٍ(صلی الله علیه و آله و سلم) مِنْ هَذِهِ الْأُمَّهِ أَحَدٌ»؛[۷] «از این امت کسی را با خاندان رسالت همپایه نتوان پنداشت».
و در خطبهای دیگر میفرماید:
«أَیْنَ الَّذِینَ زَعَمُوا أَنَّهُمُ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ دُونَنَا کَذِباً وَ بَغْیاً عَلَیْنَا… بِنَا یُسْتَعْطَی الْهُدَی وَ یُسْتَجْلَی الْعَمَی»؛[۸] «کجایند کسانی که پنداشتند آنان دانایان علم – قرآناند؟!- به دروغ و ستمی که بر ما می رانند؟! خدا راه هدایت را با راهنمایی ما عطا کرده و دل های کور را از ما روشنی بخشیده»
«اِنّ اللّه تَبَارکَ وَ تَعالی طَهَّرَنا وَ عَصَمَنا وَ جَعَلَنا شُهداءَ عَلی خَلِقِهِ وَ حُجَجا عَلی عِبادِهِ وَ جَعَلَنا مَعَ الْقُرآن وَ جَعَلَ الْقُرآنَ مَعنا لا نُفارِقَه وَلا یُفارِقُنا»؛[۹] «همانا خداوند تبارک و تعالی ما را از پاکیزه ساخت و از هر بدی و زشتی و پلیدی عصمت داد و ما را گواهان بر آفریدگانش و حجت ها بر بندگانش قرار داد. و ما را با قرآن و قرآن را با ما همراه ساخت که نه ما از قرآن هرگز جدایی می گیریم و نه قرآن لحظه ای از ما جدا می شود»
«نَحْنُ شَجَرَهُ النُّبُوَّهِ وَ مَحَطُّ الرِّسَالَهِ وَ مُخْتَلَفُ الْمَلَائِکَهِ وَ مَعَادِنُ الْعِلْمِ وَ یَنَابِیعُ الْحُکْمِ نَاصِرُنَا وَ مُحِبُّنَا یَنْتَظِرُ الرَّحْمَهَ وَ عَدُوُّنَا وَ مُبْغِضُنَا یَنْتَظِرُ السَّطْوَهَ»؛[۱۰] «ما شجره نبوتیم و جایگاه فرود آمدن رسالت، و محل آمد و شد ملائکه و معادن علم و چشمه های حکمت. یار و عاشق ما منتظر رحمت های خداوندی باشد و دشمن و کینه توز ما در انتظار قهر خداوند».
این موارد بخشی از معرفی امامان معصوم(علیهم السلام) در نهج البلاغه است و نیز روایات متعددی در معرفی ائمه اطهار(علیهم السلام) در کتاب کافی و کتاب های دیگر وارد شده است.[۱۱]
سخنان گهربار معصومان(علیهم السلام) و اندیشه دینی درست، گواه آن است که هم اغراق و غلوگرایی در معرفی امامان(علیهم السلام) زاییده خرافات و جهل بوده و هست و هم نادیده گرفتن فضائل و ارزش های والای معصومان نتیجه تعصب ورزی و بخل و حسادت می باشد.
تشیع در طول تاریخ، هماره با مظلومیت های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی روبرو بوده است و در این راستا دشمنان اسلام برای واژگون جلوه دادن چهره آن، عقایدی سست و خرافی بدان نسبت می داده اند تا بدین وسیله این مذهب را در منظر توده مردم سست و بی ارزش بنمایند و در صفوف متحد و یکپارچه مسلمانان رخنه ایجاد کنند. امامان شیعه(علیهم السلام) با استفاده از هر فرصتی انتساب غلوکنندگان به خود و شیعه را رد می کردند و اما دشمنان، با مطرح کردن عقاید غلوآمیز و انتساب آن به امامان شیعه، سعی در اجرای نقشه خود برای زشت جلوه دادن چهره ائمه(علیهم السلام) داشتند. به هر حال در آن زمان ها حتی تا به امروز غلوکنندگان باعث شدند تا تبلیغات وسیعی بر ضد امامان شیعه به راه بیفتد و چهره پاک آنان را غبارآلود کند.[۱۲] در حالی که پیمودن راه غلو در اندیشه دینی شیعه مذموم و بلکه حرام است.
البته زیارت جامعه با توجه به محتوای بی نظیر آن، با ادبیات قرآنی و نهج البلاغه و دیگر کلام نورانی اهل بیت طاهرین(علیهم السلام) سازگار است بلکه با دقت در زیارت جامعه و با مطالعه روایات وارد شده درباره امامان(علیهم السلام) می توان به توسعه فکری در حوزه امام شناسی دست یافت.
پی نوشت ها
[۱] – بحارالانوار، ج ۲۶، ص ۶٫
[۲] – ادب فناى مقربان، ج ۱، ص ۸۲٫
[۳] – آل عمران (۳)، آیه ۴۹٫
[۴] – نمل (۲۷)، آیه ۴۰٫
[۵] – الانوار الساطعه فى شرح زیاره الجامعه، شیخ جوادبن عباس کربلایى، ج ۱، ص ۳۱۸٫
[۶] – جهت مطالعه بیشتر آیات و روایات به تفاسیر اثرى به ویژه: نورالثقلین و البرهان، ذیل آیات فوق مراجعه شود.
[۷] – نهج البلاغه، خطبه ۲٫
[۸] – همان، خطبه ۱۴۴ ترجمه دکتر شهیدى.
[۹] – مستدرک نهج البلاغه، ص ۱۸۳٫
[۱۰] – نهج البلاغه، خطبه ۱۰۸ ترجمه محمد مهدى فولادوند.
[۱۱] – ر.ک: اصول کافى، ج ۲ و ۳، ترجمه: آیت اللّه محمد باقر کوه کمره اى.
[۱۲] – غالیان، نعمت اللّه صفرى، ص ۳۱۰٫
پاسخ دهید