عنوان مثبت «صادقان» که در قرآن بارها بدان اشاره شده به چه معنا است و در آیه «کُونُوا مَعَ الصَّادِقینَ»، آیا «مع» به معنای اطاعت و پیروی کردن از صادقان است؟
در آیه ۱۱۹ سوره توبه «کُونُوا مَعَ الصَّادِقینَ»،(مع) به چه معنا است؟ آیا معنای اطاعت دارد؟
پاسخ اجمالی
«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ کُونُوا مَعَ الصَّادِقینَ»؛[۱] اى کسانى که ایمان آوردهاید، از خدا پروا کنید و با راست گویان باشید.
کلمه «صدق» در اصل به معناى این است که گفتار و یا خبرى که داده مى شود مطابق خارج باشد، و کسی را که خبرش مطابق با واقع و خارج باشد، «صادق» مى گویند. اما از آن جا که به طور استعاره و مجاز، اعتقاد، عزم و اراده را هم قول نامیده اند[۲] در نتیجه صدق را در آنها نیز استعمال کرده، انسانى را هم که عملش مطابق با اعتقادش باشد و یا کارى که مى کند با اراده و تصمیمش مطابق باشد، صادق نامیده اند.
اطلاق امر به تقوا و اطلاق کلمه «صادقین»، همچنین این که به طور مطلق فرموده با صادقین باشید – با این که معیت و با کسى بودن به معناى همکارى کردن و پیروى نمودن است- همه اینها قرینه هایى هستند که دلالت مى کنند بر این که مقصود از صدق، معناى مجازى و وسیع آن است، نه معناى لغوى و خاص آن.
بنابر این، آیه شریفه به مؤمنان دستور مى دهد که تقوا پیشه نموده، صادقان را در گفتار و کردارشان پیروى و اطاعت کنند، و این غیر از آن است که بگوید «شما نیز مانند صادقین متصف به وصف صدق باشید»؛ زیرا اگر آن بود، باید می گفت «و از صادقین باشید»، نه این که بگوید «با صادقین باشید».[۳]
قرآن کریم نیز در آیات متعددى «صادقین» را معنا کرده است؛ مانند: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ یَرْتابُوا وَ جاهَدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أُولئِکَ هُمُ الصَّادِقُونَ»؛[۴] مؤمنان تنها کسانى هستند که ایمان به خدا و پیامبرش آورده، سپس شک و تردیدى به خود راه نداده اند (و علاوه بر این) با اموال و جان هاى خود در راه خدا جهاد کردند، اینها صادقان هستند.
این آیه «صدق» را مجموعه اى از ایمان و عمل که در آن هیچ گونه تردید و تخلفى نباشد معرفى مى کند.
«لِلْفُقَراءِ الْمُهاجِرِینَ الَّذِینَ أُخْرِجُوا مِنْ دِیارِهِمْ وَ أَمْوالِهِمْ یَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَ رِضْواناً وَ یَنْصُرُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ أُولئِکَ هُمُ الصَّادِقُونَ»؛[۵] این اموال براى فقیران مهاجرانى است که از خانه و کاشانه و اموال خود بیرون رانده شدند، در حالى که فضل الهى و رضاى او را مى طلبند و خدا و رسولش را یارى مى کنند و آنها راست گویان اند.
در این آیه مؤمنان محرومى که على رغم همه مشکلات، استقامت به خرج دادند و از خانه و اموال خود بیرون رانده شدند، و جز رضاى خدا و یارى پیامبر اسلام(ص) هدفى نداشتند، به عنوان صادقان معرفى شده اند.
از مجموع این آیات می توان نتیجه گرفت که «صادقین» آنهایى هستند که تعهدات خود را در برابر ایمان به پروردگار به خوبى انجام مى دهند، نه تردیدى به خود راه مى دهند، نه عقب نشینى مى کنند و نه از انبوه مشکلات مى هراسند، بلکه با انواع فداکاری ها، صدق ایمان خود را ثابت مى کنند.[۶]
اگرچه مفهوم صادقین همان گونه که بیان شد، مفهوم وسیعى است، ولى از روایات بسیارى استفاده مى شود که منظور از این مفهوم در این جا معصومان(ع) هستند: «روى جابر عن أبی جعفر (ع) فی قوله «وَ کُونُوا مَعَ الصَّادِقِینَ»، قال مع آل محمد».[۷]
«عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا (ع) قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ کُونُوا مَعَ الصَّادِقِینَ قَالَ الصَّادِقُونَ هُمُ الْأَئِمَّهُ وَ الصِّدِّیقُونَ بِطَاعَتِهِمْ»؛[۸] ابى نصر می گوید: از امام رضا(ع) در ارتباط با قول خداوند «اى گروندگان از خدا باک داشته باشید و با صادقان باشید» پرسیدم، فرمود: صادقان همان امامان و باور دارندگان اطاعت ایشانند [صادق و صدیق همان امامانند بواسطه اطاعتشان خدا را].
به نظر می رسد روایاتی که می گویند مراد از صادقین ائمه(ع) هستند، منظور از آن بیان فرد اکمل باشد؛ زیرا آنان مصادیق اکمل صادقین هستند.
منبع:اسلام کوئست
پی نوشت:
[۱]. توبه.
[۲]. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۹، ص ۴۰۲، دفتر انتشارات اسلامی، قم، ۱۴۱۷ق؛ مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج ۶، ص ۲۱۵، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تهران، چاپ اول، ۱۳۶۸ش؛ راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص ۴۷۸، دارالعلم الدار الشامیه، دمشق بیروت، ۱۴۱۲ ق؛
[۳]. المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۹، ص ۴۰۲؛ موسوی همدانی، سید محمد باقر، ترجمه المیزان، ج ۹، ص ۵۴۸، دفتر انتشارات اسلامى، قم، ۱۳۷۴ ش.
[۴]. حجرات، ۱۵.
[۵]. حشر، ۸.
[۶]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۸، ص ۱۸۱، دار الکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۷۴ش.
[۷]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۵، ص ۱۲۲، ناصر خسرو، تهران، ۱۳۷۲ش.
[۸]. کلینی، محمد بن یعقوب، محقق، مصحح، غفارى، على اکبر، آخوندى، محمد، ج۱، ص: ۲۰۸، دار الکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم ۱۴۰۷ ق.
پاسخ دهید