[بنده چگونه در قبال عظمت خداوند خود را ناچیز نبیند] با اینکه عظمت سلطهی او بر خلقت آسمانها و زمینها و بزرگی قدرتش را بر آنها و بر امساک و روزی و نگهداری و تربیتشان به چشم میبیند! و آنچه از گویندهی راستگو در روایت «زینب عطّاره» میشنود که:
این زمین و دریاها و کوهها با آنچه در آن است، نسبت به آسمان دنیا چون حلقهای [انگشتری] در بیابان است؛ و این دو با آنچه دارند، نسبت به آسمان دوم مانند حلقهای در بیابان هستند؛ و آن نسبت به آنچه بالاتر است [نیز] مانند حلقهای در بیابان است؛ همینطور تا عرش! و این همه نسبت به جهان مثال، نسبتی نامحدود دارند؛ و همهی اینها در قبال جهانهای مجرّدات [مافوق مادّه و صورت] تا برسد به عقل کلّی [اوّلین تجلّی و مخلوق خداوند]، نسبت محدودی ندارند [قابل قیاس نیستند.]
و خداوند متعال همه را به یک کلمه آفرید؛ بیزحمت و سختی. و نگهداریشان برای او دشوار نیست. و اگر نابودیاش را بخواهد، پس به مجرّد قطع جود و احسان، نابود خواهد شد!
پس منزّه است خداوند با عظمت که چه بزرگ است؛ و خداوند شکوهمند که چه شکوهی دارد؛ و خداوند قادر که چه قدرتمند است!
منبع: کتاب به سوی دوست، ص ۱۴۵
پاسخ دهید