عطری که از حوالی پرچم، وزیده است
مارا به سمتِ مجلسِ آقا کشیده است
 
از صحن ابن حسینیه تا صحن کربلا
صد کوچه وا کنید، محرّم رسیده است

دست ازل، دو چشم مرا، وقف گریه کرد
اصلاً مرا برای همین آفریده است
 
آقا! ببین برای عزای تو، مادرم
پیراهن سیاه، برایم خریده است
 
نورش نمی‌دهند و بهشتش نمی‌برند
چشمی که روضه‌های شما را ندیده است
 
هر چند صد پیاله تو را گریه کرده‌اند
اما هزار قطره‌ی اشکِ نچیده است

 

شاعر: علی‌اکبر لطیفیان