در پاسخ به پرسش مذکور توجه به چند نکته ضروری است:

۱ – پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و امامان(علیهم السلام) در امور مربوط به دنیا به طور معمول از علم غیب و دانش های فرا عادی بهره نمی‌ بردند. آنها امور مادی و دنیوی را بر پایه روش عقلانی و دانش های در دسترس دیگران سامان‌دهی می‌ نمودند تا رفتار و شیوه حکومتی آنها برای انسان ها الگویی ماندگار و قابل پیروی باشد. برای مثال پیامبر اعظم(صلی الله علیه و آله و سلم) با آن که انسان کامل و دانای کامل است، از سوی خداوند مأمور به مشورت با مردم می‌ شود، و یکی از علل آن، الگو شدن این روش برای دیگر حاکمان و مدیران است. چنان که پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) می‌ فرمایند:

«إنّما أقضی بینکم بالبیّنات والاَیمان»؛[۱] «من براساس دلایل و شواهد و سوگندها میان مردم قضاوت می‌ کنم»

عزل و نصب های امیرمؤمنان علی(علیه السلام) نیز بر اساس قاعده مذکور و بر پایه روش شناخته شده در میان خردمندان بوده است. حضرت(علیه السلام) افراد شایسته و صلاحیت‌دار را تا زمانی که برخوردار از شایستگی و صلاحیت بودند، بر مسند مسئو لیت نگه می‌ داشتند ولی به مجردی که از معیارها و شاخصه های یک مدیر شایسته و در خور جامعه اسلامی فاصله می‌ گرفتند، امام(علیه السلام) آنها را نکوهش نموده و عزل می‌ کردند. امام(علیه السلام) بهترین ها و با کفایت ترین ها را برای مسؤولیت های حکومتی بر می‌ گزیدند؛ ولی از آنجا که آن افراد معصوم و مصون از اشتباه نبودند و عصمت تنها به امام علی(علیه السلام) اختصاص داشت، ممکن بود در شرایط خاصی خطایی از آنها سر بزند که سریع بازخواست می‌ شدند.

۲ – مشکل امام علی(علیه السلام) در کارهای اجرایی و مسئوولیت های اجتماعی این بوده که به میزان نیاز، از نیروهای انسانی شایسته و کارآمد و متعهد برخوردار نبودند. افراد مؤمن و پارسا و پرهیزکاری بودند که از بصیرت و هوش سیاسی و کارآمدی، بهره ای نداشتند؛ و یا بالعکس افراد سیاستمدار و زیرکی بودند که از تقوا و پاکی و خویشتن داری دور بودند. امام(علیه السلام) در این باره به کمیل بن زیاد فرمودند:

«ای کمیل بدان که در اینجا [با دست به سینه خود اشاره فرمودند] دانش فراوانی است، اگر حاملانی برای آن می‌ یافتم [به آنان می‌ آموختم]. آری، فرد تیزهوش برای آن یافتم، محلّ اعتماد نبود، کسی بود که دین را وسیله ای برای دنیا ساخته، و با نعمت های خدا بر بندگانش بزرگی نموده، با حجّت های او بر دوستان او فخر می‌ فروخت. یا دیگری را می‌ بینم که فرمانبردار و مطیع حاملان [پیام] حق است، اما به جوانب حق بصیرت ندارد، با اولین شبهه ای که مواجه می‌ شود شک در دلش پدیدار می‌ گردد. نه این صلاحیت دارد و نه آن، یا فردی را می‌ یابم که سخت در پی لذّت است، و زمام خویش را به شهوت سپرده و یا کسی که شیفته گرد آوردن و انباشتن ثروت گشته، این دو تن هیچ اندازه پاسداری از دین نکنند.»[۲]

۳ – به طور کلی پست ها و مسؤولیت ها بستری مناسب برای بروز و ظهور استعدادها و قابلیت ها است. به بیان دیگر این تکالیف اجتماعی امتحانی است بزرگ که برخی در آن پیروز و سربلند بیرون آیند و گروهی دیگر در معرض سقوط و رسوایی قرار می‌ گیرند و به جامعه و مردم خیانت می‌ کنند. ازاین رو علی(علیه السلام) افزون بر توجه به صلاحیت ها و شایستگی ها به اصلِ نظارت مداوم و خبرگیری از عملکرد کارگزاران، اهتمام ویژه داشتند؛ امام(علیه السلام) در نامه خود به مالک اشتر فرمودند:

«ثم تفقّد أعمالهم وابعث العیون من أهل الصّدق والوفاء علیهم فأنّ تعاهدک فی السّرّ لأمورهم حَدوَهٌ لهم علی استعمال الأمانه والرّفق بالرّعیه»؛[۳] «سپس با فرستادن مأموران مخفی، راستگو و وفادار، کارهای آنان را زیر نظر بگیر؛ زیرا بازرسی مداوم و مراقبت نهانی تو از کارهای آنها سبب می‌ شود که آنها به امانت داری و مدارا کردن به زیر دستان ترغیب شوند.»

شیوه رفتاری و مدیریتی امام علی(علیه السلام) نیز بازرسی و مراقبت مستمرّ و پنهانی بود؛ حضرت افرادی امین را گمارده بودند تا از نزدیک ناظر عملکرد کارگزاران باشند؛ ازاین رو در نامه ای به عثمان بن حنیف و سرزنش او برای شرکت در میهمانی ویژه فرمودند:

«یا بن حنیف فقد بلغنی أن رجلاً من فتیه أهل البصره دعاک اِلی مأدبه فأسرعتَ إلیها»؛[۴] «ای پسر حُنیف به من گزارش رسیده که یکی از جوانان بصره تو را به مهمانی خوانده و تو نیز بدان‌جا شتافته‌ای».

همچنین در نامه خود به «مصقله بن هُبیره شیبانی» فرماندار «اردشیر خُرّه» یکی از شهرهای فارس چنین نوشتند:

 «به من درباره تو گزارشی رسیده است که اگر درست باشد و چنان کرده باشی پروردگارت را به خشم آورده و امام خویش را نافرمانی کرده و در امانت خیانت نموده‌ای»[۵]

نکته مهم در شیوه مدیریتی امام(علیه السلام) آن است که اولاً عملکرد کارگزاران خویش را به دقت رصد می‌ کردند و ثانیاً بدون تسامح و تساهل و چشم پوشی به مسؤول خطاکار تذکر داده و در صورت نبود صلاحیت های لازم وی را بر کنار می‌ کردند؛ این قاطعیت حکیمانه امام(علیه السلام) در عزل و نصب ها کاری ستودنی و قابل الگوبرداری برای نسل های آینده است. مهم آن است که عزل و نصب های حضرت علی(علیه السلام) ضابطه‌مند و بر اساس شایسته سالاری بوده نه آنکه بر پایه روابط و تمایلات نفسانی و منافع حزبی یا گروهی باشد.

نکته مهم دیگر آن که غالب کارگزارانی که توسط امیرمؤمنان علی(علیه السلام) نصب شده بودند، از بزرگان صحابه و افرادی بسیار با کفایت و شایسته بودند. امام(علیه السلام) «ابو قتاده» را که از صحابه ای بود که در جنگ بدر شرکت داشت، به عنوان استاندار مکّه برگزید. همچنین «سهل بن حُنیف» را که از صحابه جلیل‌القدر بود فرماندار مدینه ساخت. ابوایوب انصاری پس از جنگ نهروان، کارگزار مدینه شد، عبدالله بن عباس فرماندار یمن، قرظه بن کعب استاندار کوفه گشت. همه این افراد انسان های لایق و کاردانی بودند که توسط امیرالمؤمنین به مسؤولیت های سترگی منصوب شدند.

در خصوص «کمیل بن زیاد» ‌باید گفت که او از اصحاب خاص امیرمؤمنان(علیه السلام) بوده که دعای پرمحتوایی که امام علی(علیه السلام) ‌در اختیار او گذارد و معروف به دعای کمیل است برای شیعیان نقل کرده است. ماجرای نکوهش کمیل بن زیاد که در نامه ۶۱ نهج البلاغه آمده بدین قرار بوده که کمیل به گمان خود، برای مقابله به مثل کردن،‌سپاهی را که در اختیار داشته به سوی «قرقیسیا» که از شهرهای مرزی شام بود فرستاد و به آنجا شبیخون زد و محل فرماندهی خود را که «هیت» در شمال بغداد بود، رها کرد. معاویه باخبر شد و گروهی از لشکر خود را به «هیت» فرستاد و به غارتگری و فساد پرداخت. امام علی(علیه السلام) در این نامه کمیل بن زیاد را مورد سرزنش قرار داد که چرا مرتکب این کار خلاف شده و محلی را که باید از آن پاسداری کند رها کرده و محلی را که مربوط به او نیست بدون کسب اجازه از امام مورد حمله قرار داده است.[۶] البته این لغزش کمیل از مکانت و جایگاه برجسته او نمی‌ کاهد.

بنابراین عزل و نصب های سنجیده و ضابطه‌مند امیرمؤمنان هیچ منافاتی با عصمت امام(علیه السلام) ندارد؛ زیرا ایشان بر پایه سیره و روش عقلا و خردمندان، تمام تلاش خویش را برای نصب کارگزاران شایسته و لایق به کار گرفتند و تا زمانی که به معیارها و شاخصه های یک مدیر موفق و سالم پایبند بودند آنها را در جایگاه خود نگه داشت و هنگامی که دچار اشتباه شده و از آن معیارها فاصله گرفتند، آنها را عزل نمودند.

 

منبع:نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها / مؤلف:مصطفی عزیزی/پرسش وپاسخ دانشجویی


[۱] – وسایل الشیعه، ج ۲۷، ص ۲۳۲٫

[۲] – کلمات قصار ۱۴۷٫

[۳] – نامه ۵۳، ص ۶۴۳و ۶۴۴٫

[۴] – نامه ۴۵، ص ۶۱۴٫

[۵] – نامه ۴۰، ص ۶۰۶٫

[۶] – پیام امام، مکارم شیرازی، ج ۱۱، ص ۲۲۴؛ برای آشنایی بیشتر از عزل و نصب های امام علی(علیه السلام) ر.ک: موسوعه الامام علی بن ابیطالب، محمد محمدی ری شهری، ج ۱۲، ص ۲۷۲ به بعد.