خالد ابن ولید از صحابی رسول خدا بود که علاوه براینکه در غزوات شرکت میکرد اما بسیار قلب رسول خدارا هم با کارهایش بدرد می آورد .
یکی از شهامتهای او بعداز شهادت رسول الله قتل مالک ابن نویره و کشتن او و مردان قبیله اش و گذاشتن سرهای مردان قبیله مالک زیر دیگ های آب جوش بعنوان هیزم و همبستر شدن و زنای محصنه او با زن مالک ابن نویره در همان شب جنگ بود

و همه این اعمال را بخاطر اینکه مالک ابن نویره و قبیله اش موافق با خلافت ابوبکر نبودند مرتکب شد . بعد از این جنایات از طرف ابوبکر مورد تشویق قرار گرفت و بشدت از کار او دفاع شد و ابوبکر گفت : خالد، اجتهاد کرد و در اجتهاد اشتباه کرد.

در حالیکه زن شوهر مرده باید عده نگهدارد ولی خالد مقابل سر بریده مالک، به زنش تجاوز کرد و مرتکب زنای محصنه شد

ادامه مطلب رو بخونید

.همه اینها در حالیست که وقتی عمر خبر جنایات خالد راشنید قسم یاد کرده بود که خالد را سنگسار کند و به او گفت :ای دشمن خدا مسلمانی را کشتی و به ناموس او تجاوز کردی قسم به خدا که تورا با سنگی که خودت ساختی سنگسار میکنم.

 

 

و چون به نتیجه خاصی نرسید به مجرد اینکه به خلافت رسید اول خالد ابن ولید را عزل کرد۱٫
ولی از آنجا که تاریخ خلفا ی این قوم پر از شگفتیست.وقتی خالد ابن ولید مرد

عبدلله عکرمه نقل میکند: تعجب میکنم از خلیفه که خودش از گریه کردن نهی میکرد ولی اینگونه برخالد می گریست بطوریکه تا هفت روز با او زنان عزاداری می کردند و برصورتها میکوبیدند
در این هفت روز احسان میدادند و اطعام میکردند۲
در جای دیگر نقل شده: وقتی خالد از دنیا رفت از زنان بنی مغیره یک نفر نماند مگر اینکه همه آمدند و و بالای قبر او عزاداری می کردندو لطمه به صورت میزدند و حتی موهای سرشان را بالای قبرش میکند ند ۳
و اینجا سوال پیش می آید که اگر گریه کردن برمردگان ممنوع است و شرک است. چرا عمر آن جماعت را منع نمیکرد بلکه خودش همراهیشان مینمود؟!

+نکته: اگر خلیفه در مرگ قاتل و زناکاری که خودش قسم خورده بود سنگسارش کند و قصاصش کند اینگونه عزاداری کرده پس اهل سنت حق ندارند خرده بگیرندبر شیعه بخاطر گریه بر پاره قلب رسول الله و کسانیکه مظلومانه به دست فرزندان سقیفه کشته شد ند
+
نکته دو: اگر قاتل زناکاری چون خالد ابن ولید میتواند در حمص (سوریه)بارگاه و مرقد داشته باشد و تاکنون خراب هم نشد

(با وجودیکه شهر مدت طولانی در دست سلفیها و وهابیها بود )پس شیعیان حق دارند برای فرزندان عزیزان خدا و حتی امامزادگان بارگاه و ضریح بسازند

 

 

منابع:

۱)الطبری ، أبی جعفر محمد بن جریر (متوفای۳۱۰هـ) ، تاریخ الطبری ، ج ۲ ، ص ۲۷۴ ، ناشر : دار الکتب العلمیه – بیروت

الإصبهانی ، أبو الفرج (متوفای۳۵۶هـ) ، الأغانی ، ج ۱۵ ، ص ۲۹۴ ، تحقیق : علی مهنا وسمیر جابر ، ناشر : دار الفکر للطباعه والنشر ، بیروت .

الشیبانی ، أبو الحسن علی بن أبی الکرم محمد بن محمد بن عبد الکریم (متوفای۶۳۰هـ) ، الکامل فی التاریخ ، ج ۲ ، ص ۲۱۷ ، تحقیق : عبد الله القاضی ، ناشر : دار الکتب العلمیه – بیروت ، الطبعه الثانیه ، ۱۴۱۵هـ .

النویری ، شهاب الدین أحمد بن عبد الوهاب (متوفای۷۳۳هـ) ، نهایه الأرب فی فنون الأدب ، ج ۱۹ ، ص ۵۲ ، ، تحقیق : مفید قمحیه وجماعه ، ناشر : دار الکتب العلمیه – بیروت / لبنان ، الطبعه : الأولى ، ۱۴۲۴هـ – ۲۰۰۴م .
تاریخ دمشق ابن عساکر ج ۱۶ ص ۲۷۷د.
۲(کمال الدین عمرابن احمد ابی جراده متوفی ۶۶۰ الطلب فی تاریخ حلب ج ۷ ص ۳۱۷۰
بدرالدین عینی شرح بربخاری ج ۸ ص ۸۲
۳صفوی در الوافی بالوفیات ج ۱۳ ص۱۶۳

 

 

 

منبع:پرسمان