آدم مذهبی بودم تا حدود یک سال پیش بنا به دلایلی معنویاتم را از دست دادم… از طریق چت، با آدمهای منحرفی آشنا و دوست شدم و متأسفانه صحبتهای جنسی از طریق چت و تلفن داشتم. تا اینکه یک روز با آقای متأهلی آشنا شدم. مدتّی تلفنی حرف میزدیم. یکروز همدیگر را دیدیم و او هم از خدا خواسته دست مرا میگرفت و به بدنم دست میزد… یک روز همسرش را به سفر فرستاد و وقتی تنها شد با اصرار مرا به خانه اش برد و… خیلی پشیمانم من تا حالا از این کارها نکرده بودم… حماقت کردم؛ حماقت محض. الآن هم آن آقا و هم من بسیار پشیمانیم… چه کار کنم که هم خدا و هم همسر آن مرد از من بگذرند؟ عذاب وجدان بدی گرفتم. راه برگشتی وجود دارد؟
اینکه در قرآن کریم میفرماید:
«… لا تَقْرَبُوا الفَوَاحِشَ…»؛[۱] «به فواحش و زشتی ها نزدیک نشوید…».
«وَلاَ تَقْرَبُواْلزّنَی…»؛[۲] «به زنا نزدیک نشوید…»
توصیه به رعایت حدود الهی و رعایت حریم بین دختر و پسر و یا زن و مرد نامحرم دارد، به دلیل همان آسایش خاطری است که پس از رعایت حدود الهی بر زندگی دنیایی زن و مرد حاکم می شود و علاوه بر دنیا، در عالم برزخ و قیامت نیز راحتی و فلاح و رستگاری بنده را به دنبال خواهد داشت. خیلی متأسفیم که شما با توجه به اینکه فردی مذهبی بودید ساده ترین اصول و قواعد مذهبی که رعایت حریم با نامحرم است را نداشته و پرهیز از خلوت با نامحرم که توصیه اکید قرآن و معصومین(علیهم السلام) است را لحاظ نکردید و به خود آسیب زده اید، البته در درگاه خداوند بنبست وجود ندارد، هر چقدر گناه شما بزرگ باشد در رحمت و توبه و غفران الهی باز است.
ما در عبارات زیبای ادعیه و مناجات با خداوند بیان میداریم که «الهی أنا أنا و أنت أنت» این عبارت ساده، آرامبخش و جبران کننده است. یعنی خدایا من بنده ام و بنده، جاهل است. یعنی حکم الهی را نمیداند و گناه میکند و یا غافل است و حکم الهی را میداند ولی لحظه ارتکاب جرم متوجّه نیست که این همان گناه است و باید پرهیز کند و یا عاصی است و طغیان میکند و در مقابل پروردگار خویش میایستد و میگوید: «أنا أنا» یعنی بنده کوچک است ولی «انت انت» یعنی تو پروردگاری و غفوری و رحیم.
گناه در سه زمینه انسان را گرفتار میکند:
– از جهل، بنده نمیداند این کاری که انجام میدهد گناه است و به محض اطلاع، دیگر مرتکب آن نمیشود و گذشته را هم اگر نیاز به جبران داشته باشد، جبران میکند.
– از غفلت، میداند گناه است لکن هنگام تصمیمگیری، غفلت کرده و اختیار خویش را به دست نفس اماره و هوی و هوس میسپرد و مرتکب آن میشود؛ این شخص با توجه بیشتر و مراقبت بر این که هنگام تصمیم گیری به دانستههایش مراجعه نماید اهل نجات است و میتواند گذشته را جبران بنماید.
– از عصیان، بنده میداند کاری که میکند گناه است ولی تصمیم می گیرد با اراده خویش در مقابل پروردگار بایستد. این شخص گناهکار هم به محض تصمیم و اراده نیکو میتواند برگردد و با جبران گذشته مطیع حق شود.
در هر سه صورت درست است که درجه گناه متفاوت است و شرایط توبه نیز سخت تر می شود، ولی زمانی که گناهکار در مقابل پروردگار خویش قرار میگیرد و میگوید خدایا تویی بخشنده و به نادانی و غفلت و نافرمانی خود اعتراف می کند و پشیمان می شود از رحمت بی پایان خداوند بهره مند می شود به شرطی که تصمیم بر مراقبت ترک جدی گناهی که مرتکب شده و گناهان دیگر را داشته باشد. در مورد مسئله شما هم توبه به این صورت است که دیگر با هیچ نامحرمی مجرد یا متأهل خلوت نکنید و حتی به نامحرم فکر نکنید که پرداختن ذهنی به نامحرم از گام های شیطانی است و انسان را از مسیر سالم زندگی باز میدارد.
توبه سبب میشود شما دوباره همان بنده مطیع و اهل رعایت گذشته شوید. این نعمت الهی را که موقعیت توبه کردن بنده و توبهپذیری خداوند است قدردان باشید. پس از توبه در نزد خداوند برای گذران زندگی دنیایی هم برنامه زندگی دقیق و پویایی داشته باشید و با عبادت، علم آموزی، هنر و ورزش و معاشرت با افراد شایسته و مؤمنین و شرکت در فضاهای عبادی و ارتباط با معصومین(علیهم السلام) از ادامه زندگی خویش لذت ببرید.
از امام باقر(علیه السلام) روایت شده است:
«من اصغی الی ناطق فقد عبده، فان کان الناطق یودی عن الله عزوجل فقد عبدالله و ان کان یودی عن الشیطان فقد عبد الشیطان؛ هر کس به سخن گوینده ای گوش فرا دهد، او را بندگی کرده است. پس اگر ناطق از خدا بگوید، شنونده خداوند را بنده شده و اگر از شیطان و سخنان شیطانی بر زبانش جاری کند، شنونده، قطعاً بندگی شیطان را کرده است.»[۳]
توصیه اکید به شما دارم که با نیکان و مؤمنان بسیار همنشینی کنید، کسانی که رعایت حدود الهی برایشان چون نوشیدن عسل گوارا است و فقط شنونده کلام اولیای الهی هستند، باشد تا در غفران الهی آسوده خاطر باشید.
پی نوشت ها
[۱] – انعام، آیه ۱۵۱٫
[۲] – اسراء، آیه ۳۲٫
[۳] – محمدبن حسن حرعاملی، وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص ۲۲۶٫
پاسخ دهید