اولا این اقدام امیرالمومنین علی علیه السلام عین عدالت است و تعجب از شماست که چگونه این موضوع را که به طور بسیار روشن و واضح شدت عدالت ورزی یک شخص را می رساند به عدم عدالت تعبیر می کنید. آیا اگر حضرت امیر علیه السلام با وی و دیگر خویشاوندان و دوستانش برخورد اینچنینی نمی کرد و به آنان امتیازات ویژه ای می داد آنوقت عادل بود؟. ثانیا حضرت امیر تنها گرما و حرارت یک ماده زمینی را می خواست به برادر خود نشان دهد و اینکه او حتی طاقت گرمای ساده این دنیا را ندارد چطور می خواهد عذاب جهنم را با ویژه خواری از بیت المال تحمل کند و به هیچ وجه حضرت قصد سوزاندن او را نداشت تا مستحق و مستوجب قصاص شود. به عبارت دیگر حضرت تنها می خواست به برادر خود گرمای آتش این دنیا را نشان دهد و به او بفهماند که او طاقت و تحمل گرمای آتش این دنیا را ندارد پس چگونه می خواهد عذاب آخرت را با این ویژه خواری ها تحمل کند که این شیوه در برادرش نیز اثر کرده و وی را متنبه و آگاه کرد. ثالثا اما در مورد بیت المال و مسائلی که پیرامون آن در آن دوران وجود داشته باید عرض کنیم:
در فرهنگ امام علی علیه السلام بهره گیری از بیت المال و حفظ و حراست از آن بر اساس قانون، از اهمیّت ویژه ای برخوردار بود. یکی از اموری که حضرت بر آن اصرار و پافشاری می ورزید، جلوگیری از بخشش های ناروای بیت المال و تقسیم مساوی آن بین مسلمانان، اعم از عرب، عجم، مولی و عبد بود؛ چیزی که بسیاری از اصحاب از آن رویگردان بوده، تاب و تحمل پذیرش آن را نداشتند. این عده به همین جهت، یکی بعد از دیگری به آن حضرت اعتراض نموده و پس از مدّتی کناره گیری، عَلَم مخالفت و دشمنی برافراشتند.

 


پس از وفات پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و غصب خلافت، سه خلیفه اول که خود اولین نقض کنندگان عدالت بودند در زمینه بیت المال هم نتوانستند عدالت را به کار گرفته و در زمان آنها ناعدالتی های بسیاری رخ داد. که اصل آنها از خلیفه اول و بذل و بخششهای بی حساب و کتاب وی آغاز شد.


در زمان خلیفه دوم، نیز بیت المال با بی عدالتی و بر اساس سوابق و درجات و اصل و نسب افراد و نیز قرابت و فامیلی یا نزدیکی اصحاب و نه بر اساس عدالت واقعی تقسیم می شد. در زمان عثمان نیز همین سیاست، با تساهل افزون تری ادامه یافت؛ یعنی نه تنها طبق دیوان عمر، اموال بیت المال به طور نامساوی تقسیم می شد؛ بلکه حاتم بخشی های بی حساب و کتابی از سوی خلیفه سوم صورت می گرفت. از این رو ذائقه بسیاری از اصحاب به اخّاذیِ ناروا از بیت المال عادت کرده، مسئله تساهل در استفاده غیر عادلانه از بیت المال رواج یافت. امام علی علیه السلام پس از رسیدن به خلافت، در همان روزهای نخست، فرمود:
«اَلا و اِنَّ کلّ قطعه اقطعها عثمان من مالِ اللّه مردودٌ علی بَیتِ المال المسلمین…( نهج السّعاده فی مستدرک نهج البلاغه، محمّدباقر محمودی، دارالتعاریف، بیروت، ۱۳۹۶ق، ج ۱، ص ۱۹۸٫) و اللّه لو وجدتُهُ قد تزوّج به النّساء و ملک به الاماءُ، لرددتُه فانّ فی العدل سعه و من ضاق علیه العدل فالجور علیه أضیق؛(نهج البلاغه، خطبه ۱۵٫) آگاه باشید هر قطعه زمینی را که عثمان از مال خدا به کسی هدیه داده، به بیت المال مسلمانان عودت داده خواهد شد… قسم به خدا! اگر با آن اموال، زنانی کابین بسته و یا کنیزانی خریده باشند، آن را بازپس خواهم گرفت؛ زیرا «عدالت» مایه گشایش و رفاه است و آن کس که عدالت بر او گران آید، تحمّل ظلم و ستم برایش گران تر خواهد بود.»

 


علی علیه السلام سپس برای تمام کارگزارانش این بخشنامه را صادر فرمود:
«لایسخروا المسلمین، من سألکُم غیر الفریضه فقد اعتدی فلاتعطوه(نهج السّعاده فی مستدرک نهج البلاغه، ج ۴، ص ۳۱٫)؛ هر کس بیش از سهم تعیین شده اش را طلبید، زیاده طلبی کرده است. از پرداخت زیاده، خودداری کنید.»

تقسیم مساوی بیت المال، موجب نارضایتی و اعتراض بسیاری از بیعت کنندگان و دوستان دور و نزدیک آن حضرت شد؛ به طوری که افرادی چون: طلحه، زبیر و حتی نزدیکان آن حضرت چون: برادرش عقیل و خواهرش امّ هانی بدان اعتراض کردند.
یحیی بن عروه بن زبیر می گوید: وقتی نزد پدرم سخن از علی علیه السلام به میان می آمد، او از حضرت بد می گفت، ولی یک بار به من گفت: «پسرم! قسم به خدا! مردم از علی جدا نشدند مگر به خاطر دنیا».

 


اسامه بن زید، پیکی نزد حضرت فرستاد و گفت: «عطای مرا بفرست، شما می دانی که اگر در دهان شیر بروی، با شما می آیم».امیرمؤمنان علیه السلام در پاسخ نوشت: «انّ هذا المال لمن جاهد علیه، و لکن لی مالاً بالمدینه فأصب منه ما شئت؛(شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج ۴، ص ۱۰۲٫)این مال برای کسی است که در جهاد شرکت کرده باشد؛ اما من در مدینه مالی دارم، هرچه می خواهی از آن بگیر.»

 


امام صادق علیه السلام می فرماید: یکی از دوستان امیرمؤمنان علیه السلام از ایشان مالی درخواست نمود، حضرت فرمود: «یخرج عطائی فأُقاسِمُک هُو؛ آنگاه که حقوق من رسید، از آن به تو می دهم»؛ ولی آن شخص به آن مقدار قانع نشد و گفت: برایم کافی نیست. و به معاویه پیوست.( نهج السّعاده فی مستدرک نهج البلاغه، ج ۴، ص ۱۴۶ و ۱۴۷٫)
از مطالبی که گذشت، درمی یابیم که «سیره حکومت علوی علیه السلام » روشن ترین تجلّی حکومت انسانی و مُعَرِّف حقیقی روح عدالت و مساوات اسلامی است.

 


بخشش های ناروای بیت المال و تقسیم غیر عادلانه آن در «حکومت علوی» مردود و مطرود است. سیاست علی علیه السلام در مورد بهره گیری از بیت المال و حفظ و حراست از اموال عمومی، فقط تئوری نیست که آن را بنویسیم و در کناری بگذاریم؛ بلکه دستورالعملی است برای همه ما تا با استفاده از آن ، به یک زندگی ایده آل برسیم.

 

 

منبع:پرسمان