منشور عقاید شیعه – اعتقادات، واجبات، محرّمات
یکی از پرسشهایی که به کرّات از محضر حضرت آیت الله خوشوقت اعلی الله مقامه میشد این بود که واجبات و محرّمات را علاوه بر رسالهی علمیه از چه منبعی بیاموزیم. یکی از طلّاب فاضل، در مجموعهای، اعتقادات، واجبات و محرّمات دین اسلام را تنظیم نموده و به محضر ایشان ارائه کردند. ایشان پس از مطالعهی این مجموعه، آن را تأیید کرده و علاقهمندان را به مطالعهی آن توصیه نمودند.
آنچه میبینید، همان لیست تأیید شده توسط ایشان است.
اعتقادات شیعهی امامیه
انسان باید نسبت به مسایل اعتقادی ایمان و یقین داشته باشد.
اصل اول و دوم: توحید و عدل
ما معتقدیم:
آفریدگار همه موجودات، خداوند متعال است که وجودش از خودش است و بینیاز از هر چیزی است.
خداوند متعال، جهان را اداره میکند و به مخلوقاتش روزی میدهد.
خداوند متعال مالک همه موجودات است هر گونه بخواهد در آنها تصرف میکند.
خداوند متعال حکیم است و کارهایش را با حکمت انجام میدهد.
جز خداوند متعال کسی حق فرمان دادن و قانون وضع کردن ندارد، مگر کسانی که از جانب او اجازه داشته باشند.
خداوند متعال دارای همهی کمالات و خوبیهاست و از همهی نقصها و بدیها منزّه است.
وجود و کمالات خداوند متعال نامحدود است.
خداوند متعال شبیه و همتایی ندارد.
عبادت، مخصوص خداست و هیچ معبود حقیقی جز او وجود ندارد.
خداوند متعال بسیط است و هیچگونه اجزاء و ترکیبی ندارد. او جسم نیست و هرگز با چشم دیده نمیشود. او مکان ندارد و مخصوص به زمان خاصی نیست. او در همهی مکانها و زمانها حاضر است.
خداوند متعال از تمام امور آگاه است. او سمیع و بصیر است.
خداوند متعال توانایی انجام هر کاری را که ممکن باشد، دارد.
خداوند متعال همیشه زنده است و هرگز نابود نمیشود.
خداوند متعال در انجام کارهایش مختار است و هرگز مجبور نمیشود.
خداوند متعال همیشه راست میگوید و به وعدههایش عمل میکند.
خداوند متعال کسانی را که به فرامینش پایبند هستند، دوست دارد و گناهکاران را دوست ندارد.
خداوند متعال کسی را که ظلم کند، دوست ندارد.
خداوند متعال توبهی گناهکاران را میپذیرد و آنها را مشمول عفو خود قرار میدهد. او توبهکنندگان را دوست دارد.
خداوند متعال نظام علیت را بر سراسر هستی حاکم کرده است و خودش هم از اسباب و علّتهای مختلف استفاده میکند. البته علّتهایی که در اختیار اوست، بسیار گستردهتر ازعلّتهایی است که ما میشناسیم.
خداوند متعال به انسان اراده و اختیار داده است؛ بنابراین جبر باطل است؛ امّا انسان از تحت قدرت و ارادهی الهی خارج نیست؛ بنابراین تفویض هم باطل است. (تفویض یعنی انسان به خود واگذار شده و از تحت قدرت و ارادهی خدا خارج است).
حوادث جهان از آن جعت که وقوع آنها با خواست خدا حتمیّت یافته، محکوم به «قضای الهی» میباشد و از آن جهت که حدود و اندازه و موقعیت زمانی و مکانی آنها تعیین شده، محکوم به «تقدیر الهی» هستند؛ البته قضا و قدر هیچ منافاتی با اختیار انسان ندارد.
تغییراتی را که خداوند متعال در تقدیرات انسان و جهان میدهد، «بَداء» میگویند؛ مثلاً عمر انسان را در اثر صلهی رحم و کارهای خوب، افزایش میدهد و در اثر دعا، بلا را از کسی دور میکند.
صفات خدای متعال به دو قسم تقسیم میشود: صفات ذات و صفات فعل. مقصود از صفات ذات، صفاتی است که تصوّر ذات برای توصیف کردنش به آن صفات کافی است مانند: علم، قدرت و حیات. مقصود از صفات فعل، صفاتی است که ذات خداوند با توجه به کاری که انجام داده است، به آن متّصف میشود؛ مثلاً تا خداوند خلق نکرده، به او خالق نمیگویند و تا روزی نداده، به او رازق نمیگویند و مانند آن. صفات ذات، عین ذات خداست و بین او و صفات مذکور جدایی نیست.
با توجه به اینکه خداوند متعال نامحدود است، لذا حقیقت ذات مقدسش برای هیچکس روشن نمیشود و هر کس به اندازهی ظرفیتش او را میشناسد.
خداوند متعال عادل است و هرگز به کسی ظلم نمیکند.
اصل سوم: نبوت
ما معتقدیم:
خداوند متعال برای هدایت انسان و رساندن او به سعادت جاودان، پیامبر و رسولانی فرستاده است.
پیامبران برگزیدگان خداوند هستند و ما به همهی آنها از آدم تا خاتم احترام میگذاریم.
تمام پیامبران الهی معصومند. (البته روشن است که هر پیامبر موظّف به رعایت دستورات شریعت خود بوده است.)
حضرت نوح، حضرت ابراهیم، حضرت موسی، حضرت عیسی و حضرت محمّد (صلوات الله علیهم اجمعین) بزرگترین پیامبران الهی هستند و به آنها «الوالعزم» میگویند.
حضرت محمّد صل الله علیه و آله و سلم برترین پیامبر و بهترین خلق خدا میباشد.
همهی پیامبران علیه السلام یک هدف را دنبال میکردند و آن رساندن انسان به سعادت دنیا و آخرت بود.
سعادت دنیا و آخرت انسان در مکتب همهی انبیاء علیه السلام در گرو بندگی خداست.
پیامبران علیه السلام برای اثبات نبوّتشان کارهای خارقالعادهای را با قدرت خدایی انجام میدادند که معجزه نام دارد. انبیاء علیه السلام، مخالفنی خود را به معارضه میطلبیدند امّا آنها نمیتوانستند به هماوردی بپردازند.
معجزات گوناگونی از انبیاء صادر شده است که هر یک متناسب با شرایط زمانی خودشان بوده است.
پیامبر اسلام صل الله علیه و آله و سلم دارای معجزات مختلفی مانند شقّ القمر و معراج بودند؛امّا مهمترین معجزهی ایشان قرآن کریم است.
در تورات و انجیل تحریف نشده، به پیامبری نبیّ اکرم صل الله علیه و آله و سلم اشاره شده است.
دین هر پیامبری بر اساس شرایط و استعداد مردم ان زمان از جانب خداوند متعال تنظیم شده است. البته همهی ادیان الهی در اصول کلی مشترک بودهاند.
آخرین برنامهی سعادت بشر، دین «اسلام» است که توسط پیامبر اکرم صل الله علیه و آله و سلم برای انسانها فرستاده شده است. اسلام کاملترین و بهترین برنامهی زندگی است که همهی انسانها موظّف به پذیرش آن هستند. هیچ دینی جز اسلام مقبول درگاه خداوند متعال نیست.
پیامبر اکرم صل الله علیه و آله و سلم آخرین پیامبر الهی است و خداوند بعد از ایشان پیامبری ندارد و هر کس ادّعای پیامبری کند، دروغگو میباشد.
احکام اوّلیّه اسلام همیشگی است و تنها در موارد ضرورت و نبودن چاره، به تشخیص حاکم اسلامی میتوان آنها را موقتاً اجرا نکرد.
با اینکه اسلام تنها آیین رسمی خداوند متعال است، امّا این امر مانع نمیشود که ما با پیروان ادیان الهی دیگر (در حدودی که اسلام معین کرده) همزیستی مسالمتآمیز داشته باشیم؛ البته مسلمین در برابر هرگونه تجاوزی که به اسلام و مسلمانان دیگر شود، موظّف به دفاع و مقابلهاند.
قرآن کریم و کتب آسمانی
ما معتقدیم:
خداوند متعال برای هدایت انسان کتابهایی مانند تورات، انجیل و قرآن کریم را به وسیلهی انبیاء الهی علیه السلام نازل کرده است.
کتب پیامبران پیشین یا در دست نیست و یا توسط ظالمان مورد تحریف قرار گرفته است و تنها قرآن کریم است که از تحریف محفوظ ماندده است.
قرآن کریم کتاب هدایت انسان و معجزهی جاوید پیامبر اکرم (ص۹ است و هیچ کس تا کنون نتوانسته و نمیتواند برای قرآن مانندی بیاورد.
خداوند متعال، قرآن کریم را توسط فرشتهی بزرگش جبرئیل، بر قلب مبارک رسول الله صل الله علیه و آله و سلم نازل کرده است.
کسی حق ندارد قرآن کریم را به سلیقهی خود تفسیر کند و مفسّر قرآن باید مقدمات علمی لازم را تحصیل کرده باشد.
تلاوت قرآن کریم از بزرگترین عبادات است.
اصل چهارم: امامت
ما معتقدیم:
امامت تنها حکومت ظاهری بر مردم نیست؛ بلکه رهبری امّت در تمام ابعاد مادی و معنوی است. امام باید نزدیکترین فرد به پیامبر باشد. در واقع امامت دنبالهی نوبّت است و امام جانشین پیامبر است.
امام باید از گناه و اشتباه معصوم باشد.
پیامبر اکرم صل الله علیه و آله و سلم به دستور الهی، ائمّهی بعد از خود را به ترتیب ذیل بیان کردهاند و علاوه بر آن هر امامی بر امامت امام بعد از خود تأکید نموده است:
امام اوّل: حضرت علیّ بن ابیطالب امیر المؤمنین علیه السلام جانشین بلافصل پیامبر اسلام (شهادت ۴۰ هـ.ق) مدفون در نجف اشرف.
امام دوم: حضرت حسن بن علیّ بن ابیطالب علیه السلام (شهادت ۵۰ هـ.ق) مدفون در مدینهی منوّره.
امام سوم: حضرت حسین بن علیّ بن ابیطالب علیه السلام (شهادت ۶۱ هـ.ق) مدفون در کربلای معلّی.
امام چهارم: حضرت علیّ بن حسین السجّاد علیه السلام (شهادت ۹۵ هـ.ق) مدفون در مدینهی منوّره.
امام پنجم: حضرت محمّد بن علیّ الباقر علیه السلام (شهادت ۱۱۴ هـ.ق) مدفون در مدینهی منوّره.
امام ششم: حضرت جعفر بن محمّد الصّادق علیه السلام (شهادت ۱۴۸ هـ.ق) مدفون در مدینهی منوّره.
امام هفتم: حضرت موسی بن جعفر الکاظم علیه السلام (شهادت ۱۸۳ هـ.ق) مدفون در کاظمین.
امام هشتم: حضرت علیّ بن موسی الرّضا علیه السلام (شهادت ۲۰۳ هـ.ق) مدفون در مشهد مقدّس.
امام نهم: حضرت محمّد بن علی الجواد علیه السلام (شهادت ۲۲۰ هـ.ق) مدفون در کاظمین.
امام دهم: حضرت علیّ بن محمّد الهادی علیه السلام (شهادت ۲۵۴ هـ.ق) مدفون در سامراء.
امام یازدهم: حضرت حسن بن علیّ العسکری علیه السلام (شهادت ۲۶۰ هـ.ق) مدفون در سامراء.
امام دوازدهم: حضرت ولی عصر امام زمان علیه السلام.
این بزرگواران پیشوایان دین هستند.
پیامبر اکرم صل الله علیه و آله و سلم امامت جانشین خود یعنی امیر المؤمنین علیه السلام را بارها اعلام کردند و ما احادیث فراوانی در اینباره داریم و مهمترین مورد آن حدیث غدیر خم است که از بیش از صد نفر از صحابه نقل شده است.
امیر المؤمنین علیه السلام علی برترین انسانها بعد از پیامبر اکرم صل الله علیه و آله و سلم است.
امامت ائمّهی معصومین علیه السلام از جانب خداوند متعال تعیین شده است، و مردم در انتخاب آنها هیچ نقشی ندارند.
علاوه بر پیامبر اکرم صل الله علیه و آله و سلم و ائمّهی معصومین علیه السلام حضرت صدیقهی کبری فاطمه زهرا (س) نیز معصوم میباشند. حضرت فاطمه زهرا (س) برترین بانوی جهان هستند.
علوم و معارف پیامبر صل الله علیه و آله و سلم نزد اهل بیت علیه السلام است و امّت اسلامی موظّف به رجوع به ایشان میباشند. دوست داشتن اهل بیت پیامبر صل الله علیه و آله و سلم بر همه واجب است.
دشمنی دشمنان اهل بیت علیه السلام و کسانی که بر ایشان ظلم کردند، بر همه واجب است.
اصحاب پیامبر اکرم صل الله علیه و آله و سلم که از فرمایشات حضرت پیروی میکردند، مورد احترام ما هستند.
امام دوازدهم ما حضرت مهدی علیه السلام در سال ۲۵۵ ق به دنیا آمدند. ایاشن سپس غائب شدند و اکنون به قدرت الهی زنده هستند. هر زمان که خداوند متعال بخواهد، آن حضرت قیام مینمایند و در سراسر جهان، حکومت اسلامی یک پارچه تشکیل میدهند که در آن بساط ظلم و ستم برچیده خواهد شد. زمان ظهور امام زمان علیه السلام مشخص نیست و هر کس برای آن، وقتی را معیّن کند، دروغ میگوید. اعتقاد به منجی مورد توجه همهی ادیان الهی است.
پیامبران خدا و ائمّهی معصومین علیه السلام بندگان برگزیده خدا هستند. خارج کردن آنها از حد بندگی (غَُلُو) ممنوع میباشد.
در زمان غیبت امام زمان علیه السلام مردم موظّف به مراجعه به فقهای جامع الشّرایط هستند.
اصل پنجم: معاد
ما معتقدیم:
خداوند متعال پس از تمام شدن عمر این جهان، جهان دیگری را به نام آخرت ایجاد میکند که در آن مؤمنان و صالحان در خوشی به سر میبرند و کافران و گناهکاران عذاب میشوند.
همهی شرایع الهی در لزوم ایمان به جهان آخرت، اتّفاق نظر دارند.
روزی را که خداوند متعال به حساب مردم رسیدگی کند، روز قیامت مینامند. زمان آن تعیین نشده است امّا میدانیم که بعد از نابود شدن این جهان است.
انسان بعد از مرگ نابود نمیشود؛ بلکه روح او در عالمی که فاصلهی میان این دنیا و روز قیامت است قرار دارد. این عالم را «برزخ» مینامند.
در برزخ، ارواح مؤمنین متنعّم به نعمتهای الهی هستند و ارواح کافران و گناهکاران عذاب میشوند؛ امّا حسابرسی کامل نسبت به هر فرد در قیامت انجام میشود.
پس از مرگ، فرشتگان خدا از برخی مسایل مهم دینی از انسان سؤال میکنند.
در روز قیامت با قدرت الهی، بدن انسان دوباره تشکیل میشود و روح به قالب بدن برمیگردد بنابراین معاد هم جسمانی و هم روحانی است. (در روز قیامت با قدرت الهی، روح انسانها در قالب جسم قرار میگیرد؛ بنابراین معاد هم جسمانی است و هم روحانی.)
در روز قیامت پیامبران و امامان و علما و شهدا و مؤمنین از گناهکارانی که آمرزیده نشدهاند، با اجازهی خداوند متعال شفاعت میکنند. یعنی از درگاه الهی برای گناهکاران تقاضای بخشش مینمایند و خدای متعال به احترام آنها گناهکاران را میبخشد.
شفاعت کبری در روز قیامت مخصوص پیامبر اعظم اسلام صل الله علیه و آله و سلم است.
پس از رسیدگی به حساب مردم، نیکوکاران به محلی به نام «بهشت» میروند که خداوند تمام نعمتها را در آن برایشان فراهم کرده است و بدکاران به محلی به نام «جهنّم» میروند و بر اساس کارهای بدی که کردهند، عذاب میشوند. خداوند برخی از آنها را به شدّت عذاب میکند.
بهشتیان همیشه در بهشت الهی خواهند بود و مشرکین و معاندین همیشه در جهنّم میمانند؛ امّا گناهکارانِ دیگر (که بخشیده نشدهاند)، به اندازهی گناهی که کردهاند، به جهنّم میروند و بعد از پاک شدن به بهشت خواهند رفت.
خداوند قبل از وقوع قیامت، عدهای از صالحان و عدهای از ظالمان را در همین دنیا، زنده میکند که این اتّفاق را «رجعت» میگویند. براساس روایات، امیر المؤمنین علی علیه السلام و سیّد الشّهداء علیه السلام از کسانی هستند که رجعت میکنند.
تکلمه: عقاید دیگر
ما معتقدیم:
انسان باید نسبت به مسایل اعتقادی، ایمان و یقین داشته باشد.
اصول دعوتهای دینی به طور فطری در درون جان همهی انسانها وجود دارد.
اعمال خوب، سبب پاک شدن کارهای ناشایستهای میگردد که انسان در گذشته انجام داده است؛ اصطلاحاً به آن «تکفیر» میگویند. بعضی از گناهان هم سبب از بین رفتن اعمال خوب آدمی میشود که اصطلاحاً به آن «إحباط» میگویند؛ مانند: شرک.
زیارت قبر رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم و اهل بیت علیه السلام نوعی احترام و تجلیل از زحمات فراوانشان در راه دین است و بر اساس احادیث، از بزرگترین عبادات محسوب میشود.
عزاداری برای حضرت امام حسین علیه السلام از بزرگترین عبادات اسلامی است.
واسطه کردن پیامبر و امامان و مقرّبان الهی به درگاه خدا (توسّل) و حاجت خواستن به واسطهی آنها مورد رضایت پروردگار متعال است.
امتیازات نژادی و قومی از نظر اسلام مردود است و هیچ کس بر دیگری برتری ندارد مگر به تقوای الهی.
امر به معروف و نهی از منکر از مهمترین واجبات اسلامی و سبب بقای اسلام است.
پیروان مذاهب مختلف اسلامی باید در کنار یکدیگر به خوبی زندگی کنند و از هر گونه اعمال تفرقه انگیز که سبب تنازع میشود پرهیز نمایند.
بخش دوم: واجبات
مسایلی را که انسان غالباً به آنها احتیاج دارد واجب است یاد بگیرد. (توضیح المسایل، مسأله ۱۷)
چند نکته:
اوّل: در تنظیم این فهرست فتوای مرجع خاصی ملاک نبوده است. در برخی از موارد، اختلاف فتوا وجود دارد. برای اطّلاع از نظرات مرجع تقلیدتان و همچنین برای توضیح عناوین یاد شده و آگاهی از جزئیات مطالب و موارد استثنا با دفتر مرجع تقلید خود تماس حاصل نمائید.
دوم: در فریضهی حج بعضی از اعمال بر انسان واجب میشود که به جهت اختصار از ذکر آنها خودداری شده است.
سوم: اگر چه برخی از عناوین یاد شده را میتوان تحت یک نام قرار داد؛ امّا برای روشنتر شدن مطلب، آنها را جداگانه ذکر نمودهایم.
واجب است
تقلید کردن از مجتهد جامع الشّرائط بر کسانی که مجتهد نیستند.
یادگیری اعتقادات و احکام شرعی و همچنین یاد دادن آن به ناآگاهان.
احسان به والدین.
آگاه کردن مهمانها به نجاست غذا توسط صاحب خانه.
ازدواج برای کسی که به گناه میافتد.
پرداخت نفقه به پدر و مادر و فرزند در صورت نیازمندی آنها.
پرداخت مهریه به همسر در صورت مطالبه.
پرداخت نفقه به همسر.
تمکین زن در برابر شوهر.
رعایت عدالت در حقوق زنها برای مردی که چند همسر دارد.
عده نگاه داشتن زن هنگام طلاق یا مرگ شوهر.
جدا شدن زن از شوهری که مرتد شده است و بالعکس (بدون طلاق).
آمیزش مرد با همسرش در طول چهار ماه (مگر آنکه با اجازهی زوجه ترک شود).
پوشاندن عورتین.
پوشاندن بدن و مو از نامحرم بر زنان (حجاب).
ختنه نمودن.
صلهی رحم.
غسل جنابت و در صورت عذر، تیمم بدل از آن.
غسل حیض و در صورت عذر، تیمم بدل از آن (بر زنان).
غسل نفاس و در صورت عذر، تیمم بدل از آن (بر زنان).
غسل استحاضه و در صورت عذر، تیمم بدل از آن (بر زنان).
غس مس میت و در صورت عذر، تیمم بدل از آن.
غسل دادن میت مسلمان و همچنین کفن کردن، نماز خواندن و دفن کردن او.
جواب سالم دادن به گونهای که سلام کننده بشنود.
تشکیل حکومت اسلامی و حفظ آن.
اطاعت از اوامر حکومتی ولی امر مسلمین.
رعایت قوانین حکومت اسلامی.
آمادگی نظامی برای رویارویی با دشمنان اسلام.
جهاد کردن.
دفاع از خود یا ناموس یا خویشان یا مسلمانان دیگر در برابر مهاجمین.
امر به معروف و نهی از منکر.
اجرا کردن حدود الهی.
انجام دادن هر کاری که مورد نیاز جامعهی اسلامی باشد.
دوست داشتن دوستان خدا و دشمن داشتن دشمنان خدا.
مبارزه کردن با بدعتها و انحرافات.
نجات دادن مسلمان از مرگ.
یادگیری و یاد دادن همهی علوم و فنونی که جامعهی اسلامی به آن نیاز دارد.
آگاهی دادن به مردم برای مالی که پیدا کرده است.
آگاه کردن مشتری از نجاست کالا در صورتی که فروشنده میداند که مشتری از آن در خوردن و آشامیدن و یا کارهایی که مربوط به طهارت است، استفاده میکند و همچنین در عاریه دادن.
برگرداندن امانت به صاحبش.
برگرداندن مال غصبی به صاحبش.
پرداخت خمس و زکات و فطریه.
پرداخت مالیات به حکومت اسلامی.
پرداخت دیه به اولیای مقتول و همچنین پرداخت دیه به مجروح و مضروب.
پرداخت مزد کارگر در وقت معین شده.
پرداخت کفاراتی که بر عهدهی انسان آمده است؛ مانند کفارهی روزه و کفارهی نذر.
حفظ مال گمشده بر کسی که آن را بر دارد.
صدقه دادن مال مجهول المالک (مالی که مالکش معلوم نیست) از طرف صاحبش.
عمل کردن به شروط ضمن عقد.
عمل کردن به وصیت میّت.
قبول کردن تقسیم اموال مشترک در صورت درخواست یک یا چند نفر از شرکا.
قضاوت کردن با داشتن شرایط.
پرداخت قرض و دیون.
مهلت دادن به مدیون تنگدست.
وصیت کردن در صورت مدیون بودن به حقوق الهی یا مردمی.
عمل کردن به تعهدات.
برداشتن قرآن از روی نجاست و آب کشیدن خط، ورق و جلد آن در صورتی که نجس شده باشد. بیرون آوردن و آب کشیدن ورق قرآن یا چیزی که اسم خدا یا معصومین علیه السلام روی آن است از مستراح اگر چه هزینه داشته باشد و در صورت عدم امکان باید تا یقین به پوسیدگی آن حاصل نشده، به آنجا نروند.
تطهیر کردن مسجد از نجاست و همچنین حرم پیامبر و اهل بیت ع.
حج رفتن در اوّلین سال استطاعت و در صورت نرفتن، در سال بعد و هکذا.
سجده کردن در هنگام خواندن یا شنیدن آیات سجدهدار (سورهی سجده، آیه ۱۵؛ سوره فصّلت، آیه ۳۷؛ سورهی نجم، آیه ۶۲؛ سورهی علق، آیه ۱۹).
روزهی ماه مبارک رمضان و قضای آن (قضای روزه ایام ناپاکی بانوان هم واجب است).
نمازهای یومیه و قضای آن.
آهسته خواندن حمد و سوره در نماز ظهر و عصر بر آقایان و بانوان؛ و بلند خواندن نماز صبح و مغرب و عشاء بر آقایان.
نماز آیات و قضای آن.
نماز قضای پدر و مادر بر پسر بزرگ.
شکسته خواندن نماز در سفر و روزه نگرفتن.
گوش دادن به خطبههای نماز جمعه بر شرکتکنندگان.
وضو گرفتن برای نمازهای واجب و در صورت عذر، تیمم بدل از آن.
اعتکاف روز سوم بر کسی که دو روز معتکف بوده است.
توبه از گناهان.
دوست داشتن اهل بیت علیه السلام.
کشتن هر کس که به پیامبر صل الله علیه و آله و سلم یا هال بیت علیه السلام دشنام بدهد (در صورت امکان).
رو به قبله کردن مسلمانی که در حال جان دادن است.
شهادت دادن به حق در دادگاه در صورت مطالبه یا پایمال شدن حق.
عمل کردن به نذر و قسم و عهد با خداوند متعال.
غذا دادن و رسیدگی به حیواناتی که نگهداری میکنند.
نابود کردن وسایل مخصوص گناه؛ مانند: آلات قمار.
بخش سوم: محرّمات
«تِلْکَ حُدُودُ اللَّهِ فَلا تَعْتَدُوها وَ مَنْ یَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ»
«این است حدود الهی؛ پس از آن تجاوز نکنید و کسانی که از حدود الهی تجاوز کنند آنان همان ستمکارانند». (بقره، ۲۲۹)
یاد گرفتن احکام دین واجب است
چند نکته:
نکته اوّل: در تنظیم این فهرست فتوای مرجع خاصی ملاک نبوده است. در برخی از موارد اختلاف فتوا وجود دارد. برای اطّلاع از نظرات مرجع تقلیدتان و همچنین برای توضیح عناوین یاد شده و آگاهی از جزئیات مطالب و موارد استثناء با دفتر مرجع تقلید خود تماس حاصل نمایید.
نکته دوم: در حالت احرام (در حج و عمره) و همچنین در وقت اعتکاف، اموری بر انسان حرام میشوند و با پایان یافتن آن عبادات، حرمت هم برداشته میشود. به جهت اختصار از ذکر این مباحث خودداری شده است.
نکته سوم: اگر چه برخی از عناوین یاد شده را میتوان تحت یک نام قرار داد؛ امّا برای روشنتر شدن مطلب، آنها را جداگانه ذکر نمودهایم.
استفادهی شخصی از اموال عمومی و اموال دیگران بدون رضایت صاحبانشان.
تصرف در چیزی که مشترک است بدون اجازهی شرکای دیگر.
تصرف در ملک میّتی که مدیون به خمس یا زکات یا حقوق مردم میباشد و همچنین تصرف در ملک میّتی که بعضی از ورثهی او نابالغ هستند (بدون اجازهی ولی).
احتکار کالاهای مورد نیاز مردم.
استفاده از درآمدهای نامشروع.
استفاده از اموال ایتام به ناحق.
اسراف کردن؛ یعنی زیاده روی در مصرف به گونهای که خارج از متعارف باشد.
تبذیر؛ یعنی بیهوده مصرف کردن و مصرف نابجای اموال ثروت.
خرید و فروش خوک و سگ.
خرید و فروش مواد مخدر و توزیع آن.
خرید و فروش شراب و سایر مایعات مست کننده و توزیع آن.
خرید و فروش آلات قمار.
خرید و فروش مالی که از راه نامشروع به دست آمده است.
ربا دادن و ربا گرفتن.
رشوه دادن و رشوه گرفتن.
فروش سلاح به کفار.
کم فروشی.
خودداری کردن از پرداخت اموال و حقوق مردم در صورتی که توان پرداخت آن را دارد.
غش؛ فریب کاری در معامله.
دزدی کردن و اختلاس.
مزد گرفتن برای انجام کاری که بر خود انسان واجب است مانند نماز خواندن.
مزد گرفتن برای انجام کار حرام.
نگهداری کتب و وسایلی که موجب گمراهی است و همچنین خرید و فروش آن.
نَجش؛ یعنی انسان بدون قصد خرید کالا قیمت اضافی روی آن بگذارد تا خریدار مجبور به پرداخت آن به فروشنده شود.
استفاده از زکات توسط سادات.
کهانت؛ خبر دادن از غیب به وسیلهی جن.
سحر و جادو کردن و همچنین یاد دادن و یاد گرفتن آن.
شعبده بازی.
تسخیر کردن جن و فرشتگان و ارواح.
تحریف کردن احکام دین.
بدعت نهادن در دین.
ترویج سنتهای باطل و حرام.
ایجاد شک و تردید در اعتقادات و احکام اسلامی.
نیرنگ زدن.
استمنا کردن؛ یعنی انسان با خود کاری کند که منی از او خارج شود.
قیادت؛ یعنی رساندن دو نفر به هم برای زنا یا لواط یا مساحقه.
اشاعهی فحشا؛ یعنی رواج دادن اعمال منافی عفت و نقل کردن آن.
آمیزش جنسی دو مرد (لواط).
آمیزش جنسی دو زن (مساحقه).
آمیزش جنسی شوهر با همسر از پشت بدون رضایت او.
آمیزش جنسی شوهر با همسر در حال ناپاکی زن.
آمیزش جنسی شوهر قبل از نه سالگی زن.
آمیزش جنسی با حیوانات.
بوسیدن با شهوت (غیر از زن و شوهر).
بازی با آلات قمار مانند نرد، شطرنج و بیلیارد.
برگزاری مجالسی که در آن محرّمات الهی انجام میگیرد و شرکت در آنها.
خارج شدن زن از منزل بدون اجازهی شوهر.
تلاش برای از هم پاشیدن خانوادهها.
بدی کردن به والدین.
عقیم کردن؛ هر کاری که موجب از بین رفتن قوای تناسلی شود (وازکتومی و توبکتومی).
انکار کردن فرزند خود.
بیرون کردن زنی که در عدهی طلاق رجعی میباشد از منزلی که در آن زندگی میکردند و همچنین بیرون رفتن او بدون اجازهی مرد (تا عده تمام شود).
تشبه مرد به زن و بالعکس.
خلوت کردن مرد و زن نامحرم.
رقصیدن؛ غیر از زن برای شوهر.
زینت کردن زن برای مرد نامحرم.
زینت کردن و آرایش بر زنی که در عدهی وفات میباشد.
سقط جنین.
سکوت کردن شوهر در برابر فجور زن.
قذف؛ یعنی نسبت دادن زنا یا لواط به زن و مرد مسلمان و پاک دامن.
قطع رحم؛ یعنی قطع رابطه با خویشان.
لمس کردن بدن نامحرم اگرچه بدون شهوت باشد؛ مانند دست دادن که در کشورهای خارجی مرسوم است و همچنین لمس کردن بدن جنس موافق با شهوت.
مجبور کردن زن به خدمت در خانه.
نگاه کردن با شهوت به غیر همسر.
نگاه کردن به عضو جدا شده از بدن نامحرم و همچنین موی او.
نگاه کردن به شرمگاه دیگران.
نگاه کردن زن به مرد نامحرم (غیر از مواضعی که معمولاً پوشیده نیست مانند سر و گردن و مقداری از پا و دست).
نگاه کردن مرد به زن نامحرم (غیر از وجه و کفین).
نگاه کردن به داخل خانهی مردم.
رفتن جنب و حائض به مسجد و همچنین حرم ائمّهی اطهار.
پوشیدن لباسهای زننده.
پوشیدن لباس ابریشمی یا طلا بافت و استفاده از زنجیر و انگشتر طلا و مانند آن برای مردان.
انجام دادن هر کاری که سبب بیآبرویی اسلام یا تشیع گردد مانند: قمهزنی.
بدگمانی به مؤمنین.
تشبه به کفّار.
تهدید یا ترساندن مؤمن.
جنگ کردن در ماههای حرام (رجب، ذی القعده، ذی الحجّه و محرم).
دشمنی کردن با اهل بیت عصمت و طهارت علیه السلام و همچنین دشمنی با مؤمنین.
دعوا کردن اگر چه لفظی باشد.
سخنچینی و فتنهانگیزی و به هم زدن دوستی دیگران.
سرزنش کردن مؤمن.
سکوت کردن وبیتفاوتی در برابر انجام حرام خصوصاً ظلم؛ در صورتی که قدرت بر جلوگیری از آن را داشته باشد.
سلب کردن امنیت و آسایش مردم.
اذیّت و آزار مسلمان.
اذیّت و آزار همسایه، اگر چه مسلمان نباشد.
ضرر رساندن به مسلمان و هر کسی که جان و مال او از نظر اسلام محترم است.
تضعیف حکومت اسلامی.
طغیان کردن در برابر حکومت اسلامی.
خیانت کردن به فرد یا جامعه.
فاش کردن اسرار شخصی مردم و اسرار حکومت اسلامی.
دوستی با کفار.
فرار کردن از جهاد.
قهر کردن با مسلمان بیش از سه روز.
لعنت کردن مؤمن.
ناسزا گفتن به مسلمانان.
نبش قبر مسلمان.
همکاری با ظالمین.
تجسس نمودن در امور شخصی دیگران.
مسخره کردن مؤمن.
مدح کردن و ستایش ظالم.
استفاده از مواد مخدر و قرصهای روان گردان و هر چیزی که برای بدن ضرر زیاد داشته باشد.
استفاده از ظروف طلا و نقره.
خوردن پوشت سگ و خوک و سایر حیوانات حرام گوشت.
خوردن شراب، خون و سایر نجاسات.
روزهخواری در ماه مبارک رمضان.
روزه گرفتن در عید قربان و فطر و همچنین در حال سفر.
نشستن بر سفرهای که در آن شراب باشد.
اظهار کردن حسادت (یا بدگویی و مانند آن).
ایمن دانستن خود از مجازاتی که خداوند در برابر گناهان قرار داده است.
به جنگ انداختن حیوانات با یکدیگر: مانند: خروسها یا گاوها.
بیاحترامی کردن به قرآن کریم، پیامبر اکرم صل الله علیه و آله و سلم، انبیای الهی و معصومین علیه السلام و بیحرمتی کردن به مساجد و مقدسات مذهبی و همچنین بیاحترامی به مؤمنین.
دروغ گفتن؛ خصوصاً دروغ بستن به خدا و پیامبر صل الله علیه و آله و سلم یا معصومین علیه السلام.
پیمانشکنی.
ترک کردن هر یک از واجبات الهی مانند خمس، زکات، امر به معروف، نهی از منکر و حجاب.
تعرب بعد از هجرت؛ یعنی مهاجرت به سرزمینی که موجب زیاد رسیدن به دین انسان شود.
تفسیر کردن قرآن و متنون دینی به سلیقهی شخصی.
تکبّر.
تملّق و چاپلوسی کردن در صورتی که سبب خواری و ذلّت و یا دروغ گفتن باشد.
خلف وعده کردن.
توریه کردن؛ یعنی لفظی بگوید و معنایی را اراده کند که شنونده به آن توجه نداشته باشد و در نتیجه فریب بخورد.
تهمت زدن به دیگران؛ یعنی کار بدی را به دروغ به دیگران نسبت دادن.
سخن گفتن بدون اطّلاع و آگاهی.
شهادت ناحق.
غیبت کردن و شنیدن آن.
فتوا دادن بدون داشتن علم کافی.
قسمت خوردن به دروغ.
سخنچینی و فتنهانگیزی و به هم زدن دوستی با دیگران.
سجده کردن برای غیر خدا.
ریا کردن در عبادت.
شرک ورزیدن به خدای متعال.
عبادت کردن غیر خداوند متعال.
ناامید شدن از مغفرت الهی.
تفکّر در ذات خداوند متعال.
غلوّ در مورد حضرات معصومین علیه السلام.
نماز خواندن و روزه گرفتن زن در حال ناپاکی.
شکستن نماز واجب بدون عذر.
کوچک شمردن نماز و حج.
شستن صورت و دستها در مرتبهی سوم به هنگام وضو.
شرکت نکردن در نماز جماعت از روی بیاعتنایی.
ساختن مجسمه و بت و صلیب.
زینت کردن مساجد به طلا.
خواندن سورههایی که سجده واجب دارد بر جُنُب حائض (سورههای نجم، سجده، فصّلت، علق).
دست زدن به نام خداوند متعال به هر زبانی بدون طهارت و همچنین دست زدن به آیات قرآن کریم و اسامی حضرات معصومین علیه السلام.
جایز نیست که نمازگزار بعد از شروع سوره «توحید» و یا «کافرون» آنها را رها کند و سورهی دیگری بخواند.
نواختن آهنگهای حرام و گوش دادن به آن.
غنا؛ یعنی خواندن و شنیدن آوازهای مناسب مجالس گناه.
کمک به گناهکار در انجام گناه.
شرکت کردن در هر بازی و مسابقهای که در آن شرطبندی کرده باشند.
قتل انسانها به ناحق.
خودکشی کردن.
خراشیدن صورت و بدن و لطمه زدن به خود در مرگ دیگران.
خودداری کردن از شهادت دادن برای اثبات حق یا نفی باطل.
شکار کردن حیوانات برای تفریح و خوشگذرانی.
کالبد شکافی کردن بدن مسلمان (جز در موارد ضروری).
کوچک شمردن گناه.
تخلی یا دستشویی کردن رو به قبله یا پشت به قبله.
تراشیدن ریش.
وسواس.
منبع: کتاب طریق بندگی، صفحات ۲۸۵ الی ۴۰۰
پاسخ دهید