مفهوم اخلاص
خدای متعال فرمود: «وَ ما أُمِرُوا إِلَّا لِیَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ».[۱] کلمهی «دین» معانی و موارد استعمال متعددی دارد. یکی از معانی دین، اطاعت فرمان است، مثل همین آیهی شریفه که خواندیم. فرمان از مصدر جلال صادر شده است که مردم در برابر فرمان خدا مطیع باشند و به حرف خدا گوش دهند. چون خودشان بلد نیستند که مناسب با انسانیت انسان و مناسب با حفظ ماده و معنی برنامهریزی کنند.
کسانی که گفتهاند: «نه خدا و نه دین؛ ما خودمان بلدیم» تا کنون نتوانستهاند قانونی وضع کنند که هم سلامت دین انسان حفظ شود و هم سلامت مادّه انسان. هم سعادت دنیا تأمین شود و هم سعادت آخرت. حتّی جنبهی مادی صرف را هم نتوانستهاند برنامهریزی کنند. اینکه خدا میگوید: «باید به حرف من گوش دهی»، سرّش در این است که انسان بلد نیست و خدا به اندازهای که انسان بتواند این قانون را وضع کند، به او عقل نداده است. خدا فقط به اندازهای که پیچ و خم زندگی را اصلاح کند، به او عقل داده است؛ لذا در این موضوع باید به حرف خدا گوش داد.
از ابتدا که خدا انسان را خلق کرد، چون عقل انسان برای این مسأله کافی نبود، خودش دین را تنظیم کرد و به دست انبیا علیه السلام داد و دستور داد که ابلاغ کنند و انسانها هم عمل کنند تا نتیجهاش را ببینند. بنابراین ما موظفیم در برابر فرمان خدا مطیع باشیم.
انسانها در برابر فرمان خدا باید کار بردهها را انجام دهند. کار بردهها چه بود؟ این بود که به حرف مولا گوش میدادند. ما انسانها هم باید در برابر خدا بنده باشیم و به حرف او گوش دهیم.
مطلب دیگر این است که این گوش به حرف دادن، مطلق نیست؛ بلکه یک قید دارد. ممکن است کسی به حرف خدا گوش بدهد، مثلاً روزه بگیرد امّا انگیزهاش این باشد که چون چاق است، لاغر شود. در این صورت از خود تجاوز نکرده و خودپرستی تقویت میشود. ممکن است نماز بخواند به خاطر دیسک کمرش؛ او نماز خواند، امّا این نماز به درد بندگی نمیخورد. خدا میخواهد ما را بندهی خودش کند نه بندهی خودمان. در اینجا هر چه انسان به دنبال منفعت خود باشد، بیشتر بنده و بردهی خودش میشود و خودپرستیاش تقویت میشود؛ امّا خدا میخواهد خداپرستی تقویت شود نه خودپرستی؛ لذا فرمود: «دو چیز لازم است؛ اوّل اینکه گوش به حرف بده؛ دوم اینکه این گوش دادن را با اخلاص انجام بده.»؛ مثلاً بگو: «خدایا! نماز میخوانم چون تو گفتی؛ نه چون برایم منفعت دارد و روزه میگیرم چون تو گفتی؛ نه اینکه لاغر شوم.»
نباید در عبادت و اطاعت فرمان، هیچگونه منفعتی را برای خودم مراعات کنم. اگر مراعات کنم، خودپرست میشوم و اگر مراعات نکنم، خداپرست میشوم. وقتی عمل کنم به خاطر اینکه خدا گفته، بعد خداپرستی تقویت میشود.
بنابراین رمز تأثیر اطاعت فرمان، مقیّد میشود به اخلاص. آن اثر بدون اخلاص، مترتب نیست. اگر اخلاص نباشد، خودپرستی چاقتر میشود و کسی هم نمیتواند آن را درست کند. بنابراین هم باید به حرف خدا گوش دهیم و هم باید این گوش به حرف دادن را با اخلاص انجام دهیم. به خدا بگوییم: «چون تو گفتی، انجام میدهم.» هیچ منفعت دیگری نباید در کار باشد. این دو موضوع را خدا دستور داده که انجام دهیم: هم گوش به حرف بدهیم و هم انگیزهمان در گوش به حرف دادن، فرمان خدا باشد. به این صورت که «چون تو خدا هستی و فرمان صادر کردی، چَشم.»
این چشمها تکرار میشود و در طول حیات، مستمر است؛ کم کم جمع میشود و انسان را خداپرست میکند. اینکه ترک گناه و انجام واجب ایمان را بالا میبرد، نکتهاش همین است که هر روز استمرار داد و هر روز انجام واجبات و ترک محرّمات هست که با اخلاص انجام میگیرد.
این اخلاصها هر روز جمع میشوند که چه کنند؟ این اخلاصها انسان را خداپرست قرار میدهند؛ یعنی ایمان بالا میرود. بنابراین انجام واجب با اخلاص و ترک حرام با اخلاص، چون مستمر است، ایمان را بالا میبرد و بعد از مدتی بعد خداپرستی تقویت میشود. امّا اگر این کارها را برای خودم انجام دهم، خودپرستی چاق میشود و دیگر کسی نمیتواند درستش کند. یادمان نرود که این دو، وظیفهی همه انسانها است.
هر روز انجام واجب و ترک حرام هست؛ هر روز هم باید این انگیزهی ما باشد یعنی هر روز پا روی پلههای نردبان بندگی میگذاریم و بالا میرویم. امّا اگر گناه کردیم، به جای اینکه یک پله بالا برویم یک پله پایین میآییم. اگر کسی ادامه دهد، دائماً پایین میآیید. پایین کجا است؟ آخرین نقطهی پایین، کفر است.
بنابراین این دو باید باشند و الّا انسان تربیتپذیر نیست. حُبّ ذات در انسان آنقدر قوی است که همه چیز را فدای خود میکند. فقط این برنامه است که حُبّ ذات را تعدیل میکند.
اگر در جایی که باید خودمان را از خطر حفظ کنیم، حفظ کنیم و جایی که نفس انسان را بزرگ میکند، اجتناب کنیم، هم خطرات دفع میشوند و هم نفس ما بزرگ نمیشود. عبادت با اخلاص، ما را کوچک میکند، تا جایی که جلوهی ما در برابر خدا خیلی خیلی کوچک میشود و به جای جلوه کردن ما، خدا جلوه میکند.
امیر المؤمنین صل الله و علیع و آله و سلم در وصف متّقین فرمود: «عَظُمَ الْخَالِقُ فِی أَنْفُسِهِمْ فَصَغُرَ مَا دُونَهُ فِی أَعْیُنِهِمْ»؛[۲] در اثر عبادت و اطاعت روزانه و شبانه و مستمر، خدا در نظرشان آنقدر بزرگ شده که خودشان در نظر خودشان کوچک میشوند.
بنابراین ما باید در طول زندگی، این دو را مراعات کنیم. در بیابان، خیابان، خلوت، جلوت و خلاصه همه جا هم فرمان خدا را گوش دهیم و معصیت نکنیم و هم برای رضای خدا انجام دهیم. پس انجام واجب و ترک حرام به تنهایی کافی نیست. باید اخلاص هم در کنارش باشد. حضرت امیر علیه السلام فرمودند: «وَ بِالْإِخْلَاصِ یَکُونُ الْخَلَاصُ»؛[۳] اخلاص که بیاید، انسان خلاص میشود. از چه خلاص میشود؟ از بزرگترین شرّها که خودپرستی و گرایش به خود در تمام شئون زندگی است. آن وقت است که به جای خود، خدا مینشیند و انسان موحّد و خداپرست میشود. در غیر این صورت به اندازهی خودپرستی، از توحید دور هستیم و ایمانمان به خدا ضعیف و ضعیفتر میشود.
بنابراین نباید فراموش کنیم که برنامهی اصلی ما همین است. باید از اوّل سن بلوغ تا آخرین روز عمر این برنامهی فرد فرد ما اعم از زن و مرد باشد که به حرف خدا گوش دهیم با قید اخلاص.
آسان یا مشکل؟
این دو به آسانی برای انسان فراهم نمیشود. چون انسان عادت کرده به دنبال هر چه که برایش مفید است و خیر دارد، برود؛ بنابراین حاضر نیست در انجام دادن کارها دست از خیر بردارد و در هر کاری که انجام میدهد و زحمت میکشد، برای خودش خیری ملحوظ میکند و این موضوع برای او عادی شده است. خدا میخواهد کم کم انسان را به کارهایی وادار کند که برای خودش خیری در نظر نگیرد.
این نیت که «فقط چون خدا گفته، انجام میدهم»، باعث میشود ایمان تقویت شود و انسان خود را فراموش کند و به جایش خدا بیاید؛ إنشاءالله.
این برنامهی اصلی ما است و برای همهی انسانها است. این تکلیف اجمالی است. همه باید هر روز این کار را بکنند. هم به حرف خدا گوش دهند و واجب را انجام دهند و حرام را ترک کنند و هم این کار را چون خدا گفته و خواسته، انجام دهند؛ نه اینکه چون برای من خیری دارد انجام دهم. اگر با این فکر که به نفع من است عمل کنم، خودپرستی تقویت میشود.
انجام این دو برنامه مشکل است هم اولی و هم دومی. انسان به مخالفت کردن عادت کرده است. انسان روزهدار در ماه رمضان گرسنه و تشنهاش میشود. اگر به خاطر اینکه خدا گفته «نخور»، نخورد اثر مثبت پیدا میکند.
بنابراین این برنامه همه ما است. نباید یادمان برود. طلبهایم یا تاجر یا کاسب یا هر کسی هستیم، انسانِ مکلف، وظیفهاش همین است. صبح که از خواب بیدار میشود، واجبات و محرّمات در مقابلش صف میکشند. گاهی روزی پنج واجب و حرام، گاهی ده تا، گاهی دو تا، فرقی نمیکند. در هر روز که همهی واجبات و محرّمات پیش نمیآید. من باید در این موارد اطاعت فرمان کنم و این اطاعت فرمان را با اخلاص انجام دهم. نباید برای خودم نفعی یا خیری جستجو کنم. باید از خودم آرام آرام دور شوم و به خدا نزدیک شوم؛ إنشاءالله.
اینکه خدای متعال دستور داده عبادات را «قربهً الی الله» انجام دهیم، یعنی همین. به خدا نزدیک شویم نه به خود. ما به خود نزدیک هستیم و با انجام دادن کارهایی که در آنها منفعت خود هست نیز به خود نزدیکتر میشویم. خدا میخواهد ما را از خود دور کند و به خدا نزدیکتر کند؛ لذا فرمود: باید «قربهً الی الله» انجام وظیفه کنید. امیدواریم پروردگار متعال به همهی ما توفیق مرحمت کند که سال را با اطاعت فرمان و اخلاص شروع کنیم و تا آخر سال برایمان عادی شود و به آن عادت کنیم. (مدرسه حضرت صاحب الأمر عج ۰۶/ ۰۷ /۹۱)
منبع: کتاب طریق بندگی، صفحات ۲۱۲ الی ۲۱۵
[۱]. بینه، ۵٫
[۲]. نهج البلاغه، ص ۲۲۵، خطبه ۱۸۴
[۳]. وَ بِهَذَا الْإِسْنَادِ قَالَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام الدُّعَاءُ مَفَاتِیحُ النَّجَاحِ وَ مَقَالِیدُ الْفَلَاحِ وَ خَیْرُ الدُّعَاءِ مَا صَدَرَ عَنْ صَدْرٍ نَقِیٍّ وَ قَلْبٍ تَقِیٍّ وَ فِی الْمُنَاجَاهِ سَبَبُ النَّجَاهِ وَ بِالْإِخْلَاصِ یَکُونُ الْخَلَاصُ فَإِذَا اشْتَدَّ الْفَزَعُ فَإِلَى اللَّهِ الْمَفْزَعُ. (کافی، ج ۲، ص ۴۶۸)
پاسخ دهید