آیا این حدیث که پیامبر خدا(ص) چند روزی به دلیل فقدان دایه، از پستان عمویش ابوطالب شیر خورد، درست است؟
اصل حدیث چنین است: «محمد بن یحیى عن سَعد بن عبد الله عن إبراهیم بن محمد الثقفی عن علی بن المُعَلّى عن أخیه محمد عن دُرُست بن أبی منصور عن علی بن أبی حمزه عن أبی بصیر عن أبی عبد الله(ع) قال: لَمَّا وُلِدَ النَّبِیُّ(ص) مَکَثَ أَیَّاماً لَیْسَ لَهُ لَبَنٌ فَأَلْقاهُ أَبُو طَالِبٍ عَلَى ثَدْیِ نَفْسِهِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ فِیهِ لَبَناً فَرَضَعَ مِنْهُ أَیَّاماً حَتَّى وَقَعَ أَبُو طَالِبٍ عَلَى حَلیمَهَ السَّعْدیَّهِ فَدَفَعَهُ إِلَیْهَا».[۱]
ترجمه: هنگامی که پیامبر(ص) متولّد شد، چند روزى شیردهی یافت نمیشد تا به تغذیه حضرتشان بپردازد؛ از اینرو بود که ابوطالب (برای آرامش کودک) دهان حضرت را بر پستان خود گذاشت و (در حادثهای اعجازآمیز) خدا در پستان ابوطالب شیر جاری کرد و پیامبر، چند روزى از پستان او شیر خورد تا آنکه ابوطالب، حلیمه [که زنى بود از قبیله بنى سعد] را یافت که پیامبر را تحویل او داده تا دایهاش باشد.
در ارتباط با سند این روایت باید گفت؛ سند این روایت چندان قابل پذیرش نیست؛ زیرا در سلسله روات آن، ابراهیم بن محمد ثقفی، علی بن معلى، محمد بن معلى، درست بن أبی منصور و علی بن ابی حمزه بطائنی قرار دارند که در علم رجال یا توثیقشان ثابت نیست و یا اختلاف نظر وجود دارد.
اما در مورد متن و محتوای حدیث میتوان گفت:
۱ – مضمون این روایت، شاذّ و غریب است؛ یعنی تنها در همین یک روایت بدان اشاره شده است.
دانشمندان علم حدیث اینگونه احادیث را جزو نوادر به حساب آورده[۲] و تأکید کردهاند که: احادیث نوادر، احادیثی است که شیعه بر اساس آن عمل نمیکند.[۳]
۲ – اما با این وجود، اساساً فرض تحقق چنین حادثهای، محذوری عقلی به دنبال ندارد، هرچند شیردهی برخلاف روند طبیعی سیستم بدنی مردان است و مانند دیگر اتفاقات نادری است که بر خلاف سیستم رایج در بدن انسانها پدید میآید؛ اما شاید بتوان با فرض تحقق این حادثه، آنرا نوعی معجزه به حساب آورد؛ زیرا همان خدایی که به صورت خارق العاده، همه چیز را در اختیار عیسای پیامبر و مادرش قرار میدهد،[۴] همین اعجاز را نیز میتواند در مورد پیامبر اکرم(ص) تکرار کند!
با همین نگاه است که علامه مجلسی(ره) در عین اعتقاد به ضعف سند این حدیث، محتوای آنرا نوعی اعجاز برشمرده است.[۵]
منبع: اسلام کوئست
[۱]. کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ۱، ص ۴۴۸، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
[۲]. یوسفی غروی، محمدهادی، موسوعه التاریخ الاسلامی، ج ۱، ص ۲۶۲، قم، مجمع اندیشه اسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۷ق.
[۳]. شیخ مفید، جوابات أهل الموصل، ص ۱۹، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.
[۴]. مریم؛ ۲۴-۲۶٫
[۵]. مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، مرآه العقول فی شرح أخبار آل الرسول، ج ۵، ص ۲۵۲، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق.
پاسخ دهید