«مَا فَتَحَ اللَّهُ عَلَى عَبْدٍ بَابَ شُکْرٍ فَخَزَنَ عَنْهُ بَابَ الزِّیَادَهِ»[۱] خداوند متعال بر عبدی، بندهای درِ شکر را باز نکرد که در ازدیاد را مخزون بکند، باز نکند. این نکته هم در دعا، هم در شکر، هم در استغفار و توبه مطرح است که اینها ملازمه دارند و سرّ آن هم این است که انسان تا استعداد را به کار نگرفته است، شکوفایی پیش نمی آید «لا تَزیدُهُ کَثْرَهُ الْعَطاءِ إلاّ جُوداً وَکَرَماً» خدای منّان در معرض تحوّل نیست. سبحان الله، خدا منزّه است از اینکه انفعالی، تحوّلی در او پیش بیاید؛ ولی قابل هر قدر قابلیّت بیشتر نشان بدهد، از فاعلیّت فاعل بیشتر بهره میگیرد. لذا کسی که از خدای متعال چیزی نمیخواهد، یعنی زمینه ندارد، زمین مرده است و زمین مرده بر سنگ صخره، بر زمین شورهزار باران هم بیاید، نفعی نمیبرد. هر قدر در ما زمینه بود، کشش بود، جذب بود در بخل فاعل معلوم است، معلوم است که فاعل بخلی ندارد. کسی میتواند بخیل باشد که یا دارایی او کفایت نکند یا قدرت آن را نداشته باشد یا (معاذالله) یک نقصی در فاعلیّت او باشد. در آن جهت که هم رحمت است، رأفت است، قدرت است، دارایی است، پس در این جهت باید موانع را برطرف کرد، حجابها را کنار زد تا از فیض فیّاض علی الاطلاقی که ریزش فیض او هم شامل است و هم عام است. شمول دارد، عمومیّت دارد؛
پروردگار متعال لحظهای سفرهی جود خود را جمع نکرده است؛ او وهّاب است. وهّاب یعنی کسی که هبه میکند بدون ما به ازا. رایگان میدهد. وقتی کسی دارا باشد، خزینهی او پایانناپذیر باشد، از او نخواهیم جفا به خود ما است. وقتی سؤال سائل تکرار شد، ما ملول میشویم. ولی خدای متعال خستگی ندارد، ملول شدن ندارد. وجود او مطلق است، جود او هم مطلق است، جمال او هم مطلق است، کمال او مطلق است. قابل باید موانع قابلیّت را برطرف بکند.
[۱]– بحار الأنوار، ج ۶۸، ص ۲۳٫
پاسخ دهید