بـه اعـتـقـاد آنـان , خداوند در بالاى عرش و یا در آسمان ,محدود و محاط بوده و محتاج به مکان است (۲) ابـن تـیـمـیه , رهبر وهابیها, در کتابهایش به این اعتقادات اعتراف نموده و به آیات متشابه قرآن و احادیثى مجعول متوسل گشته و از محکمات قرآن و احادیث قطعى نبوى چشمپوشى کرده است .
او در اثبات عقایدش به این حدیث متوسل شده است که مى گوید: خـدا هـر شـب و یـا آخـر هـر شـب از عـرش بـه زمـیـن فـرود مـى آیـد و صـبـح آن شـب , بـه عرش برمى گردد (۳) در حالى که شب در زمین دائمى است , یعنى هر لحظه , مکانى در حال شب شدن ومکانى در حال صـبح شدن است و همیشه نصف کره زمین شب است و قسمتى از کره زمین , ثلث آخر شب است .
اگـر خدا محدود و محاط در عرش باشد و براى یک بار هم به زمین فرود بیاید دیگر براى همیشه در زمـین باقى مى ماند چون شب و ثلث آخرشب در زمین تا قیامت برقرار است .
و لحظه اى نیست که شب یا ثلث آخر شب در کره زمین تمام شود و نباشد در نتیجه این حدیث , خودش را تکذیب مى کند, زیرا ممکن نیست خداوند هر شب به زمین بیاید و صبح آن شب به عرش برگردد و اگر مقصود این است که خداوند یکبار به زمین مى آید و دیگر به عـرش بـرنـمـى گـردد و یـا ایـنکه لااقل تا قیامت برنمى گردد, باز هم عرش از وجود خدا خالى مى گردد.
در حالى که به اعتقاد وهابیها, خدا در عرش است بـه هـر حـال , ابـن تیمیه و پیروانش در کتاب خود به این عقیده که از آن یهودیان درخداشناسى اسـت , اعـتـراف و افـتخار مى کند و این شاید عجیب نباشد.
چون آنهایهودیان را موحد مى دانند و ذبـیـحه (قربانى ) آنها را حلال مى دانند (۴).

 


آنان به قدرى به انحراف عقیده دچار گشته اند که حتى براى اثبات اعتقادشان به اعتقادات فرعون تمسک مى جویند (به این صورت که مى گویند: از آنـجـا کـه فـرعـون معتقد بود که خداى موسى در آسمان است و لذا به وزیرش هامان دستور داد چیزى براى بسازد تا بتواندبه آسمان برود و خداى موسى را در آنجا ببیند.
پس خدا در عرش است اگـر کـسى بگوید خدا همچون انسان است , یعنى محدود و محتاج به مکان است , به شهادت آیات مـحـکـمـات قرآن , کافر است .
جریرى در کتاب خود به نام الفقه على المذاهب الاربعه اعتقاد به جـسـمـیـت خـداوند و آنچه را مستلزم اعتقاد به تجسم باشدموجب کفر و معتقد به آن را کافر و مشرک مى داند الـبته عجیب این است که ابن تیمیه خودش مى گوید: اعتقاد به اینکه خداوند جسم دارد موجب ارتداد نمى شود, زیرا قرآن و سنت و ائمه مذاهب نگفته اند که خداوندجسم نیست سرانجام همین نظرات مشرکانه وى درباره خدا و انکارش نسبت به مقام رسول اللّه باعث شد کـه به حکم قضات حنفى , مالکى و شافعى دستگیر گردید و در زندان محبوس گشت تا مرد, در حکمى که درباره او از طرف سلطان مسلمین صادر شده آمده است : وکـان الشقی ابن تیمیه فی هذه المده قد بسط لسان قلمه , و مد عنان کلمه , ونص فی کلامه على امـور ومـنـکـرات , واتـى فی ذلک بما انکره ائمه الاسلام , وانعقد على خلافه اجماع العلماء الاعلام , وخالف فی ذلک علماء عصره وفقهاء شامه ومصره , وعلمنا انه استخف قومه فاطاعوه , حتى اتصل بنا انهم صرحوا فی حق اللّه بالتجسیم

 

۱- از جمله در قرآن , درباره خداوند آمده است : (هو معکم اینما کنتم ) سوره حدید, آیه ۴.

(کان اللّه بکل شى ء محیطا) سوره نساء, آیه ۱۲۶). (اقرب الیه من حبل الورید) سوره ق , آیه ۱۶.

۲- از کتابهایى که در آنها به این عقاید تصریح شده عبارت است از رساله العقیده الحمویه , رساله العقیده الواسطیه , الفتاوى الکبرى و منهاج السنه تالیف ابن تیمیه

۳- کتاب مجموعه الرسائل لابن تیمیه ـ در رساله الوصیه الکبرى و کتاب الصواعق المرسله ابن قیم

۴- ر.ک. الفتاوى الکبرى از ابن تیمیه , ج ۲, ص ۱۸۰, چاپ بیروت .

 

 

منبع:پرسمان