شد منور دو جهان  از رخ زیبای حسن

جان عالم به فدای قد و بالای حسن

نیمه ی ماه صیام آمد و شد بار دگر

جلوه گر، در دو جهان چهر دل آرای حسن

خواست حق تا که ببخشد گنه جمله عباد

کرد ظاهر به چنین شب رخ زیبای حسن

ز آن مبارک شده این ماه که در نیمه ی آن

متجلی شده عالم ز تجلای حسن

خانه ی فاطمه پهلو زده بر باغ بهشت

شد چو زین خانه عیان قامت رعنای حسن

از سما سوی زمین خیل ملک می آید

اندر امشب همه از بهر تماشای حسن

به خدا روز قیامت بود ایمن ز عذاب

هر که نوشید می از ساغر و صهبای حسن

«من احب الحسن» گفتار نبی مدنی است

خوش بر آن دل که بود پر ز تولای حسن

نام نیکوش حسن طاق دو ابروش حسن

جان فدای حسن و نرگس شهلای حسن

چشم جادوش حسن صورت گلبوش حسن

باغ گل نکهتی از لعل شکر خای حسن

بس که از قامت او حُسن و صفا می ریزد

همه را می نگرم محو سراپای حسن

پسر فاطمه چون پرده ز رخسار گرفت

شد قمر منفعل از روی فرح زای حسن

بهر کحل بصر، هر صبح و مسا می روبند

بامژه، خیل ملک خاک قدم های حسن

مرقد او نه همین خاک بقیع باشد و بس

بلکه در سینه ی عشاق بود جای حسن

حاجت ما همه بنمای روا، یاالله

به حق جد و اب و مادر والای حسن

خواهی امسال «حسام» ار به بقیع راه بری

دست امید تو و دامن والای حسن

 

شاعر: سید مهدی حسام واعظ