سفر برای زیارت قبر نبی اکرم ص نزد علمای اسلام از بافضیلتترین اعمال به شمار میرود و تا اوایل قرن هشتم کسی با این عمل مخالفتی نداشت، تا اینکه ابنتیمیه حرّانی با استناد به حدیث «لا تشدّ الرحال» که بخاری و مسلم نقل کردهاند، سفر به زیارت قبر نبی اکرم ص را بدعت دانست، و ادعا کرد اگر زائر به زیارت حریم نبوی مشرف میشود باید فقط به نیت مسجدالنبی عازم شود و جایز نیست به نیت زیارت عزم سفر کند، علمای اسلام در قبال این فتوا مواضع تندی اتخاذ کردند و تا عصر حاضر در آثار خود با رد دلایل ابنتیمیه و تابعینش بر جواز این عمل تأکید میکنند. در این میان، دیوبندیان، که طائفهای از احناف شبهقاره هستند، همانند دیگر گروههای اسلامی در برابر فتوای ابنتیمیه مقابله کردند. آنها فتوای حرمت شدّ رحال را خلاف اجماع مسلمین اعلام کردند و برداشت ابنتیمیه از دلالت حدیث «لا تشدّ الرحال» را ناصحیح خواندند و قائل شدند که زائر مدینه منوره میتواند به قصد زیارت حریم نبوی (ص) عزم سفر کند.
- مقدمه
- شدّ رحال
- مسئله شد رحال و دیدگاه ابن تیمیه
- دیوبندیان و جواز شد رحال به حریم نبوی
- الف. خروج مشاهد مشرفه از موضوع نهی حدیث
- سهارنپوری در کتاب بذل المجهود فی حلّ أبی داوود کلام جالبی آورده است:
- ب. کلام ابن تیمیه برخلاف اجماع مسلمانان است.
- ج. سیره مسلمانان در رفتن به مدینه به قصد زیارت پیامبر اکرم
- د. اطلاق روایت «من زار قبری»
- رد کلام ابن تیمیه درباره نیت زائر مدینه منوره
- حسینی بنوری از علمای دیوبندیه در این باره میگوید:
- نتیجه
- منابع
- پاورقی ها
مقدمه
دیوبندیه به طائفهای از علمای حنفی در شبه قاره هند و غیر شبه قاره اطلاق میشود که مسلک جامعه دارالعلوم دیوبند را داشته باشند، به طوری که رویکرد فکری آنها متأثّر از تفکرات شیخ احمد سرهندی و شاه ولی الله دهلوی باشد، و رویه فکری مؤسس دارالعلوم دیوبند، محمد قاسم نانوتوی، و شیخ احمد گنگوهی و شیخ محمّد یعقوب نانوتوی را ادامه دهند، خواه از فارغ التحصیلان حوزه علمیه دارالعلوم شهر دیوبند باشند یا از مدارس دیگر در شبه قاره یا در اقصی نقاط عالم.[۱]
دیوبندیان گرچه، از طریق شاه ولی الله دهلوی، به نحوی متأثّر از تفکّرات سلفی ابن تیمیه هستند و او همانند ابن عربی صوفی، برای آنها جایگاه ویژهای دارد، امّا چنین تعاملی به این معنا نیست که آنها در تمامی آراء از ابن تیمیه متأثّر شده باشند، و همانند وهابیان تابع افکارش باشند، بلکه آنها در بسیاری از مسائل با هم اختلاف دارند. یکی از مسائل اختلافی بین آنها، مسئله شدّ رحال و سفر برای زیارت قبر نبی اکرم ص است. ابن تیمیه در این مسئله فتوا به حرمت داده است، اما دیوبندیان نه تنها جایز میدانند، بلکه آن را از افضل مندوبات برمیشمارند. در این مقاله می کوشیم با مراجعه به کتب دست اوّل بزرگان دیوبند درباره این مسئله، عمق تفاوت رویکرد بین ابن تیمیه و وهابیان – که تابع افکار ابن تیمیه هستند – و دیوبندیان را – که به نحوی متأثر از اندیشه ابن تیمیه هستند – بکاویم.
شدّ رحال
«رحال» جمع «رحل» است، و «رحل» چیزی است همانند زین اسب که بر روی شتر میگذارند. از آنجایی که محکم کردن رحل شتر لازمه سفر کردن است، عرب «شدّ رحال» را به صورت کنایه در مطلق سفر به کار میبرد، و هیچ فرقی بین انواع سوار شدن بر شتر و اسب و … نمیگذارد. مؤیّد کلام، روایت صحیح مسلم است که حدیث «لا تشدّ الرّحال إلّا إلی ثلاثه مساجد»[۲] را به صورت «إنّما یسافر إلی ثلاثه مساجد»[۳] هم نقل کرده است، که جمع دلالی این دو روایت همان مطلق سفر کردن به این مساجد میشود،[۴] و اینکه پیامبر اکرم ص به صورت کنایه از مسافرت به غیر از مساجد ثلاثه نهی کرده، سخنی بلیغتر از این است که تصریح کند و بگوید: «لا تسافروا»؛ زیرا با کنایه صورت حالت مسافرت و مهیّا کردن اسباب بر مرکبها، و بستن و محکم کردن آن برای انسان مجسّم میشود.[۵]
مسئله شد رحال و دیدگاه ابن تیمیه
زیارت قبر نبی اکرم ص از جمله اعمالی است که اکثر قریب به اتفاق علمای اسلام بر فضیلت آن تأکید دارند،[۶] و آن را از بهترین وسائل قرب الهی و کارگشاترین عمل برای برآورده شدن حوائج میدانند.[۷] حتّی بسیاری از علمای احناف زیارت قبر حضرت را، برای کسی که استطاعت زیارت داشته باشد قریب به وجوب میدانند.[۸] لذا مسلمانان از گذشتههای دور برای رسیدن به این فضیلت، به نیت زیارت قبر پیامبرص بار سفر میبستند.[۹] این مسئله تا حدود قرن هفتم هیچ مخالفی نداشت تا اینکه در ۷۲۶ هجری قمری بین ابن تیمیه حرّانی و علمای مسلمان درباره این مسئله اختلاف به وجود آمد.[۱۰] ابن تیمیه قائل به عدم مشروعیت شد رحال برای زیارت قبر نبی اکرم ص شد و بعد از او برخی از حنابله از او تبعیت کردند.[۱۱] او برای اینکه فتوایش در مقابل اجماع مسلمانان قرار نگیرد، نقل اجماع را به نحوی تأویل می برد و قائل میشود که مراد علمای مسلمان بر استحباب زیارت، فقط مربوط به سفر به مسجد النبی است، و فقط همین مورد است که برای زائر مشروع است، و زائران و مسافران صرفاً برای اقامه نماز میتوانند به مسجدالنبی بروند و پس از اقامه نماز به نزد قبر پیامبر بیایند و عرض سلام کنند.[۱۲] ابن تیمیه برداشت خود را تنها قول صحیح در مسئله دانسته، مینویسد: اگر کسی غیر از این را بگوید اصلاً دین اسلام را نفهمیده است، و اگر اصرار بر گفته خویش کند به راه پیامبر اکرم و قاطبه مؤمنین دشمنی ورزیده و در این صورت، قتلش واجب میشود.[۱۳] عاقبت ابن تیمیه به دلیل فتوایش دو بار گرفتار زندان شام شد؛ بار اوّل را به همراه شاگردش ابن قیم جوزیه، و بار دیگر را به تنهایی در زندان به سر برد تا اینکه در همان زندان از دنیا رفت.[۱۴]
عمدهترین دلیل ابن تیمیه بر حرمت، حدیث «لا تشدّ الرحال» است که بخاری و مسلم از طریق ابوهریره و ابوسعید خدری، و دیگر طرق از پیامبر اکرم ص نقل کردهاند: «لا تشدُّ الرِّحال إلّا إلی ثلاثه مساجد: المسجد الحرام، والمسجد الأقصی، ومسجدی هذا؛ بار سفر بسته نمیشود، مگر به سه مسجد، مسجدالحرام و مسجدالأقصی، و این مسجد من (مسجدالنبی)».[۱۵]
به نظر ابن تیمیه، گرچه عبارت «لَا تَشُدُّ الرِّحال» به صورت نفی وارد شده، ولی دال بر نهی است، و نهی به صورت صیغه خبری وارد شده است، و طرق دیگر حدیث که به صورت صیغه نهی «لا تشدوا الرحال»[۱۶] شاهد بر این مدعاست، و در فهم معنای نهی از این روایت هیچ نزاعی بین صحابه و تابعین وجود ندارد.[۱۷]
ابن تیمیه در ادامه بحثی را درباره مستثنا منه روایت آغاز میکند که در مسئله دو وجه را احتمال میدهد:
اوّل: اینکه مستثنا منه روایت «مسجد» باشد که در این صورت تقدیر روایت «لا تشدُّ الرحال إلی مسجد إلّا المساجد الثلاثه» میشود، در این صورت حدیث به صورت لفظی نهی از سفر به تمامی مساجد میکند، و به دلالت تنبیه و فحوا و طریق اولی سایر بقاع را شامل میشود؛ زیرا مساجد و عبادت در آنجا محبوبیّت بیشتری پیش خداوند از این بقاع بالنص والاجماع دارد. پس وقتی سفر به این بقاع مساجد که این قدر برتری دارند نهی شده است، به طریق اولی سفر به بقاع مفضوله را شامل میشود.
دوم: اینکه مستثنا منه «مکان» باشد که در این صورت در تقدیر روایت «لا تسافروا إلی بقعه و مکانٍ غیر الثلاثه» میشود. در این صورت نهی از سفر به بقاع متبرّکه بلا کلام شامل میشود.[۱۸]
ابن تیمیه احتمال دوم را تقویت میکند و مؤیّد این تقدیر را روایت بصره بن أبی بصره غفاری ذکر میکند.[۱۹] در این روایت آمده است هنگامی که ابوهریره از کوه طور برمیگشت، بصره بن أبی بصره به او گفت: «اگر من تو را قبل از رفتنت میدیدم نمیگذاشتم که خارج شوی، من خودم از رسول خدا شنیدم که فرمود: «لا تعمل المطیّ إلّا إلی ثلاثه مساجد: المسجد الحرام ومسجدی هذا ومسجد بیت المقدس؛ بار سفر بسته نمیشود مگر به سه مسجد: مسجدالحرام و این مسجد من (مسجدالنبی) و مسجد بیت المقدس».[۲۰] به موجب دلالت حدیث، ابن تیمیه معتقد است اصحابی که «لاتشدّ الرحال» را نقل کردهاند، از این حدیث این گونه فهمیدهاند که کوه طور و امثال آن از مقامات انبیا در تحت عموم نهی این روایت قرار گرفتهاند، و سفر به این اماکن جایز نیست و فقط سفر به مساجد ثلاثه مذکور جایز است.[۲۱]
لذا ابن تیمیه با دلیل مذکور سفر برای زیارت حضرت نبی اکرم ص را جایز ندانسته، آن را بدعت خوانده است، و بدین صورت زائران حریم نبوی را متذکّر میشود که در هنگام زیارت قبر حضرت در مدینه منوره متوجّه نیت خود باشند. اگر زائر قصد سفر به مسجدالنبی برای اقامه نماز کند عملش بالنص والاجماع مشروع است، امّا اگر فقط قصد زیارت قبر پیامبرص را داشته باشد و اصلاً قصد مسجدالنبی را نداشته باشد این سفر حرام است و قصر نمازش جایز نیست،[۲۲] همچنان که نذرِ سفر به غیر از مساجد ثلاثه را، به دلیل اینکه امری بر آن وجود ندارد نافذ ندانسته است و در صورت عدم عمل به مفاد نذر، حنث نذر صورت نمیگیرد،[۲۳] و اگر هم اعتقاد او این باشد که سفر به مسجدالنبی به تبع قبر پیامبرص بوده است، این شخص با این کار مخالفت با اجماع مسلمانان کرده و از شریعت سَرور مرسلین خارج شده است.[۲۴]
دیوبندیان و جواز شد رحال به حریم نبوی
دیوبندیان به موجب آیه )وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوک فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِیمًا(،[۲۵] معتقدند هر کسی که در محضر رسول خداص حاضر شود و از آن حضرت طلب مغفرت کند، حضرت در حق او طلب مغفرت میکند، و حتماً آمرزیده خواهد شد. حضور در خدمت آن حضرت در زمان حیات حضرت صدق میکرد، و امروزه با حضور در روضه مقدس ایشان همین حکم جاری است.[۲۶] زیارت قبر نبی اکرم ص نزد آنها، از بزرگ ترین موجبات قرب الهی و از مؤثرترین موجبات رسیدن به درجات عالیه است.[۲۷] افزون بر اینکه نزد علمای دیوبند زیارت قبر نبی اکرمص قریب به وجوب است؛ اگرچه این زیارت با شدّ رحال و بستن بار سفر به آنجا و بذل جان و مال همراه باشد.[۲۸] آنها برای جواز شد رحال به دلایلی تمسّک کردهاند، که با ذکر دلایل آنها، به نقد دیدگاه ابن تیمیه از سوی دیوبندیان در مسئله پرداخته میشود.
الف. خروج مشاهد مشرفه از موضوع نهی حدیث
جمهور علمای اهل سنت، از جمله دیوبندیان معتقدند حصر موجود در حدیث «لا تشد الرحال»، حصر حقیقی نبوده، بلکه حصر، اضافی و به اعتبار «مساجد» صورت گرفته است،[۲۹] چراکه مستثنا منه در استثنای مفرغ گرچه باید عام باشد ولی باید از جنس مستثنا باشد که در این صورت باید «مساجد» را به عنوان مستثنا منه ذکر کرد.[۳۰] بدین منظور دیوبندیان استدلال ابن تیمیه مبنی بر تقدیر گرفتن «مطلق مکان» در استثنای مفرّغ را نپذیرفته، معتقدند در روایت باید فقط «مسجد» در تقدیر گرفته شود، که در این صورت روایت، دیگر تعلّقی به زیارت قبور ندارد. مؤید این تقدیر روایتی است که احمد بن حنبل در مسند خود از ابوسعید خدری نقل میکند که پیامبر اکرمص فرمودند:[۳۱] «لا تشدّ الرّحال إلی مسجد لیصلّی فیه إلّا إلی ثلاثه مساجد»،[۳۲] در این روایت، که شبیه روایت بخاری و مسلم است، مستثنا منه که «مساجد» است، ذکر شده و این خود بهترین دلیل بر تقدیر «مسجد» در مستثنا منه روایت است.[۳۳]
اشرف علی تهانوی، از دیگر علمای دیوبند، روایت مسند احمد را مفسّر حدیث «لا تشدّ الرحال» دانسته،[۳۴] در ادامه میافزاید: اگر این حدیث را به عنوان مفسّر قبول نکنیم، لا أقلّ محتمل است که حدیث فقط مربوط به مساجد باشد و تعلّقی به بحث زیارت قبور نداشته باشد، و هنگامی که احتمال دیگری داده شود، استدلال به حدیث مذکور بر حرمت سفر برای زیارت باطل است.[۳۵] تهانوی در فتاوای خود تصریح میکند که نهی در روایت، مربوط به صورتی است که شخص مسافر به نیت تضاعف و افزایش در ثواب نمازش به مسجد دیگری سفر کند، که این روایت با نهیاش چنین فضیلتی را رد میکند و لذا بدین صورت حدیث مذکور از بحث زیارت قبور خارج است.[۳۶]
شبیر احمد عثمانی، از دیگر بزرگان دیوبندیه، حدیث «لا تشد الرحال» را در مقام بیان فضیلت مساجد ثلاثه و فضیلت شدّ الرحال دانسته است. زیرا معنای حدیث نزد جمهور علماء «لا فضیله فی شدّ الرحال إلی مسجد غیرها» است.[۳۷] به عبارت دیگر، فضلیت تامه در شدّ رحال به این مساجد ثلاثه است. این فضیلت تامّه در مساجد دیگر وجود ندارد.[۳۸]
محمّد ادریس کاندهلوی، از دیگر بزرگان دیوبندیه، معتقد است حدیث درباره مساجد وارد شده و اصلاً ناظر به مشاهد شریفه نیست. زیرا روایت میخواهد بگوید که مساجد ثلاثه از حیث فضیلت شد رحال در اولویت هستند و در مرحله بعد از حیث فضیلت مساجد دیگر همگی در یک رتبه قرار دارند، و از باب اینکه هر شهری برای خود مسجدی دارد و از حیث ثواب با مسجد شهر دیگر فرقی ندارد، معنا ندارد شخصی شدّ رحال به مساجد متماثل دیگر کند، ولی مشاهد مشرّفه این گونه نیستند و با هم برابر نیستند، بلکه برکت زیارت آنها به قدر درجاتشان نزد پروردگار است.[۳۹]
سهارنپوری در کتاب بذل المجهود فی حلّ أبی داوود کلام جالبی آورده است:
نهی در روایت نسبت به شدّ رحال به مساجد است نه به جمیع بقاع، و سلّمنا اگر به تمامی بقاع نهی تعلّق گرفته باشد، استثنای این سه مسجد به دلیل فضیلتی است که دارند، و فضیلت قبر نبی اکرم به گونهای است که نه تنها اقتضا دارد زائر به سوی آن شدّ رحال کند، بلکه أولی این است که زائر با پای چشم به قصد زیارت نبی اکرم سفر کند.[۴۰]
ب. کلام ابن تیمیه برخلاف اجماع مسلمانان است.
حسینی بنوری، از علمای دیوبند، در ردّ ادعای ابن تیمیه، به نقل اجماع از مذاهب اهل سنت اشاره میکند و می گوید قاضی عیاض، از علمای مالکی مذهب، و نووی، از علمای شافعی، و ابن الهمام، از علمای حنفی، همگی بر جواز شد رحال به حریم حضرت نبوی نقل اجماع کرده اند. نخستین کسی که چنین خرق اجماعی کرد ابن تیمیه حرانی بود.[۴۱] برخی دیگر از دیوبندیان خرق اجماع ابن تیمیه را بدین صورت بیان میکنند که اجماع مسلمانان بر این اقامه شده است که شد رحال برای تجارت و سایر خواستههای دنیوی جایز است، همچنان که اجماع دارند بر وجوب سفر به عرفه و منا و مزدلفه در مناسک حج، و وجوب جهاد و هجرت از دارالکفر، و بر استحباب شدّ رحال برای طلب علم. حال اگر بگوییم که سفر فقط برای مساجد ثلاثه جایز بوده و در موارد دیگر جایز نیست، برخلاف اجماع مسلمانان در مسائل مربوطه مشی کردهایم. پس چارهای نداریم جز اینکه با اجماع مخالفت نکنیم، و از چنین برداشت نادرستی دست برداریم.[۴۲]
ج. سیره مسلمانان در رفتن به مدینه به قصد زیارت پیامبر اکرم
همواره شیوه مسلمانان در تمامی دوره ها و با گرایش های مذهبی مختلف بر این بوده است که وقتی عازم مدینه منوره میشوند، به قصد زیارت نبی اکرم ص مشرف میشوند، و این عمل را از افضل اعمال میدانند، و کسی این کار را انکار نکرده است و این مسئله نزد مسلمانان اجماعی است.[۴۳]
از نظر کشمیری، جمهور اهل سنت شدّ رحال برای زیارت قبر نبی اکرم ص را جایز میدانند و دلیل بر این مطلب ثبوت سفر از طرف سلف صالح به روضه نبوی ص است … و اگر کسی اشکال کند که غرض آنها برای سفر به آنجا مسجد نبوی بوده و سفر برای زیارت در ضمن آن صورت گرفته است، در پاسخ میگوییم اگر غرض از سفر آنها بدین گونه بوده، پس چرا همان طور که به مسجدالنبی سفر میکنند به مسجدالأقصی سفر نمیکردند، آن مسجد هم فضیلت زیادی دارد. پس چرا گذشتگان به قصد عبادت به مسجدالأقصی شدّ رحال نمیکردند.[۴۴]
سهانپوری برای نمونه عمل ملا عبدالرحمن جامی را شاهد بر این مدّعا ذکر میکند که وی سفر برای زیارت حضرت نبی ص را از سفر حجّ جداگانه اختیار می کرد. وی این روش را با مذهب محبیّن حضرت ص متناسب تر میبیند.[۴۵]
شیخ الاسلام حسین احمد مدنی، از دیگر عالمان دیوبندیه، در تأیید شدّ رحال برای زیارت روضه نبوی سیره علمای خود را شاهدی بر جواز عمل میداند و در کتاب معروف «الشهاب الثاقب علی المسترق الکاذب»[۴۶] آورده است که اکابر و بزرگان ما از علمای دیوبند با طائفه طغیانگر وهابیت در مسئله شدّ رحال از هر ناحیهای مخالف اند و دائماً برای زیارت پیامبرص به آنجا مسافرت میکنند و میترسند از زمره کسانی قرار بگیرند که پیامبر فرمود: «من حجّ ولم یزرنی فقد جفانی؛ کسی که حج بجا بیاورد و به زیارتم نیاید بر من جفا کرده است»؛[۴۷] و عامل به این حدیث نبوی ص هستند که ایشان می فرمایند: «مَنْ رَآنِی فَقَدْ رَأَی الْحَقَّ؛ کسی که مرا ببیند، پس در واقع حق تعالی را دیده است»،[۴۸] امّا در مقابل وهابیان اعتقاد دارند که زیارت رسول الله ص و حضور نزد ضریح شریفش و مشاهده روضه مطهّره آن حضرت بدعت و حرام است و سفر کردن به این نیّت را حرام می دانند، و برای گفته خود به حدیث «لا تشدُّ الرحال» تمسّک می کنند، حتّی برخی از وهابی ها – العیاذ بالله – معتقدند سفر زیارت پیامبر به منزله زنا کردن است. لذا وقتی وهابیها به مسجد نبوی میروند هیچ سلام و صلوات و دعایی بر حضرت نبی ص نمیکنند.[۴۹]
د. اطلاق روایت «من زار قبری»
دلیل دیگری که علمای دیوبند بر جواز شدّ رحال به حریم نبوی به آن استناد کرده اند، روایتی از پیامبر اکرم ص است که حضرت فرمودند: «مَنْ زَارَ قَبْرِی وَجَبَتْ لَهُ شَفَاعَتِی»،[۵۰] به طوری که دلالت روایت عام است و بر هر زائری اطلاق میگردد، چه آنکه از اهل مدینه باشد و چه از نقاط دیگر عالم آمده باشد؛ و ما دلیلی نداریم که این روایت مخصوص به کسی باشد که قریب به مدینه یا از اهل مدینه باشد. لذا به موجب اطلاق این روایت شدّ رحال برای زیارت قبر نبی اکرم جایز است.[۵۱]
رد کلام ابن تیمیه درباره نیت زائر مدینه منوره
امّا راجع به نیت زائر،[۵۲] محمّد انورشاه کشمیری سیره هزاران تن از علمای سلف را با اعتقاد به اینکه زیارت پیامبر اکرم ص از بزرگ ترین راه های قرب الهی است، بر استمرار شدّ رحال برای زیارت پیامبر اکرم ص میداند، و اینکه گفته شود آنها برای رفتن به آنجا فقط نیت مسجد النبی میکردند بدون آنکه روضه مبارکه حضرت را قصد کنند، کلام باطلی است چراکه آنها قطعاً نیت قبر پیامبرص را میکردند[۵۳] و به فرض آنکه بپذیریم آنها فقط به قصد مسجدالنبی میآمدند، باید بپرسیم چرا آنها همانند اینکه عازم سفر به مسجد نبوی میشدند به قصد مسجدالأقصی عزم سفر نمیکردند.[۵۴]
سهارنپوری هم نظر وهابیان را – که با توجّه به حدیث «لا تشدّ الرحال» همانند ابن تیمیه قائل اند که در سفر مدینه منوره نباید به جز به نیت رفتن به مسجدالنبی، چیز دیگری را در نظر گرفت – کلام باطلی میداند؛ زیرا به نظر وی، حدیث مذکور اصلاً دلالت بر منع نیّت زیارت ندارد، بلکه بالعکس اگر انسانِ صاحب فهم در معنای حدیث تأمّلی کند به درستی مییابد که نصّ حدیث دلالت بر جواز دارد؛ زیرا علّتی که این سه مسجد را از سایر مساجد و اماکن مستثنا کرده همان فضیلت و برتری است که مخصوص به خود آنهاست که این برتری و فضیلت با مزیّت افزونتری در بقعه شریفه نبوی ص موجود است؛ زیرا بقعه شریفه و زمین مقدّسی که با اعضای مبارکه جسم اطهر جناب رسول الله ص تماس داشته، علی الاطلاق بر هر چیز دیگری برتری دارد و حتّی بر کعبه مشرّفه و بر عرش و کرسی هم برتری دارد، چنانچه فقها و علمای مذاهب ما بدان تصریح کردهاند؛ و اگر مساجد سه گانه به دلیل فضیلت خاصّی که بر سایر مساجد دارند از عموم نهی مستثنا شدهاند، پس به طریق اولی بقعه مطهر رسول اکرم ص به دلیل آن فضیلت عامّهاش از نهی مذکور مستثنا است. مولانا رشید أحمد گَنگوهی در رساله زبده المناسک فی فضل زیاره المدینه المنوّره با صراحت بیشتری به این مسئله تصریح کرده است، و این کتاب بارها به چاپ رسیده است. همچنین درباره این بحث شریف مولانا صدرالدین دهلوی رسالهای با نام أحسن المقال فی شرح حدیث لا تشدّ الرحال نگاشته است و این رساله هم بارها به چاپ رسیده و بین اهل علم مشهور است.[۵۵]
حسینی بنوری از علمای دیوبندیه در این باره میگوید:
به راستی چه کسی حاضر است سختیها و مشکلات سفری حدود ۷۰۰ میل به صورت رفت و آمد را به جان بخرد فقط برای تحصیل اجر هزار نماز؛ در حالی که میتواند به جای آن اجر بدل آن را، یعنی ثواب صد هزار نماز در مسجدالحرام را بدون هیچ تحمّل سختی راه کسب کند؛ نه هرگز، بلکه قافلهها و کاروانان به سوی بقعه مقدّسهای میروند که آنجا آرامگاه محبوب ربّ العالمین، رحمه للعالمین، امام المرسلین، سید ولد آدم اجمعین است؛ بقعهای که انوار الاهیه به آن تابیده میشود و در پوشش تجلیات ربانیه قرار دارد.[۵۶]
لذا در این صورت زائری که میخواهد به زیارت قبر نبی اکرم ص مشرف شود، ابتدا باید هنگام مسافرت نیّت زیارت روضه نبوی ص کرده، در ضمن آن نیّت زیارت مسجدالنبی ص و غیر آن از بقعههای متبرکّه و مشاهد شریفه را کند، بلکه اولی همان چیزی است که علامه ابن الهمام قائل بودند و آن اینکه زائر مدینه منورّه نیّتش را فقط برای زیارت قبر پیامبر اکرم ص اختصاص دهد نه چیز دیگر؛ سپس بعد از آنکه در آنجا حضور مییابد به خودی خود زیارت مسجد نبوی ص هم حاصل میشود؛ زیرا با این کار زیادت تعظیم و اجلال بر ساحت نبی اکرم ص وجود دارد، همچنان که مطابق فرمایش حضرت نبی اکرم ص است که فرمودند: «هر کس به زیارت من بیاید و هیچ حاجتی به غیر از زیارت من نداشته باشد، بر من واجب است شفیع او در روز قیامت باشم».[۵۷]
نتیجه
دیوبندیان برخلاف ابن تیمیه و تابعینش نه تنها سفر بر زیارت پیامبر اکرم ص را جایز میدانند، بلکه این سفر را در زمره اعمال عبادی ای دانسته اند که زائر به خاطر آن اجر خاصّی را در آخرت میبرد. این عبادت از بافضیلتترین اعمال مستحبی نزد دیوبندیان است، به حدّی که آن را قریب به وجوب میدانند. آنها احادیث وارده در این باب را قبول دارند، به طوری که عمل به این احادیث را جایز میدانند، و بر زائر حریم نبوی لازم نمیدانند که قصد رفتن به مسجدالنبی کند، بلکه سزاوار میدانند که زائر به قصد زیارت قبر نبی مکرم اسلام عازم مدینه منوره شود.[۵۸]
منابع
۱ – قرآن کریم.
۲ – ابن تیمیه حرانی، احمد بن عبدالحلیم، الفتاوی الکبری، تحقیق: محمد عبدالقادر عطا، مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت: دار الکتب العلمیه، چاپ اوّل، ۱۴۰۸ق.
۳ – اقتضاء الصراط المستقیم لمخالفه أصحاب الجحیم، تحقیق: ناصر عبدالکریم العقل، بیروت: دار عالم الکتب، چاپ هفتم، ۱۴۱۹ق.
۴ – مجموع الفتاوی، تحقیق: عبد الرحمن بن محمد بن قاسم، مدینه: مجمع الملک فهد لطباعه المصحف الشریف، ۱۴۱۶ق.
۵ – الرد علی الأخنائی قاضی المالکیه، تحقیق: الدانی بن منیر آل زهوی، بیروت: المکتبه العصریه، چاپ اوّل، ۱۴۲۳ق.
۶ – ابن حنبل شیبانی، احمد بن محمّد، مسند الإمام أحمد بن حنبل، تحقیق: شعیب الأرنؤوط – عادل مرشد، وآخرون، بی جا: مؤسسه الرساله، چاپ اوّل، ۱۴۲۱ق.
۷ – ابن عبدالهادی، محمّد بن احمد، العقود الدریه من مناقب شیخ الإسلام أحمد بن تیمیه، تحقیق: محمد حامد الفقی، بیروت: دار الکاتب العربی، بیتا.
۸ – ابن لهمام، محمّد بن عبدالواحد، فتح القدیر، بیروت: دارالفکر، بیتا.
۹ – ابن نجار، محمّد بن محمود، الدره الثمینه فی أخبار المدینه، تحقیق: حسین محمد علی شکری، بیجا: شرکه دار الأرقم بن أبی الأرقم، بیتا.
۱۰ – بخاری، محمّد بن اسماعیل، الجامع المسند الصحیح المختصر من أمور رسول الله وسننه و أیامه (صحیح البخاری)، تحقیق: محمد زهیر بن ناصر، بی جا: دار طوق النجاه، چاپ اوّل، ۱۴۲۲ق.
۱۱ – تهانوی، اشرف علی، امداد الفتاوی، بترتیب جدید مفتی محمد شفیع صاحب، کراچی: مکتبه دار العلوم، ۱۴۳۱ق.
۱۲- حسینی بنوری، سیّد محمّد یوسف بن محمّد زکریّا، معارف السنن شرح سنن الترمذی، کراچی: نشر ایجو کیشل بریس، چاپ چهارم، ۱۴۱۳ق.
۱۳ – دارقطنی، علی بن عمر، سنن الدارقطنی، تحقیق: شعیب الارنؤوط و شلبی و دیگران، بیروت: مؤسسه الرساله، چاپ اوّل، ۱۴۲۴ق.
۱۴ – سهارنپوری، خلیل احمد، بذل المجهود فی حلّ أبی داوود، تعلیقه: کاندهلوی محمّد زکریا، بیروت: دار الکتب العلمیّه، بی تا.
۱۵ – عقائد علماء أهل السنّه الدیوبندیه (المهنّد علی المفنّد)، تحقیق: دکتر سید طالب الرحمن، جامعه الإمام محمّد بن سعود الاسلامیه، ریاض: چاپ اوّل، ۱۴۲۷ق.
۱۶ – شوکانی، محمّد بن علی، نیل الأوطار، تحقیق: عصام الدین الصبابطی، مصر: دار الحدیث، چاپ اوّل، ۱۴۱۳ق.
۱۷ – طیّب، محمّد، علماء دیوبند عقیده ومنهجا، دیوبند: نشر دانشگاه اسلامی دار العلوم، چاپ دوم، ۱۴۳۰ق.
۱۸ – عثمانی دیوبندی، محمد شفیع، معارف القرآن، ترجمه: محمد یوسف حسین پور، تربت جام: انتشارات شیخ الاسلام احمد جام، چاپ چهارم، ۱۳۸۶ش.
۱۹- عثمانی، شبیر احمد، موسوعه فتح الملهم بشرح صحیح الإمام مسلم بن حجّاج القشیری، بیروت: دار إحیاء التراث العربیّ، چاپ اوّل، ۱۴۲۶ق.
۲۰ – قسطلانی، احمد بن محمّد، إرشاد الساری لشرح صحیح البخاری، مصر: المطبعه الکبری الأمیریه، چاپ هفتم، ۱۳۲۳ق.
۲۱ – کاندهلوی، محمّد ادریس، التعلیق الصبیح علی مشکاه المصابیح، دمشق: نشر الاعتدال، چاپ اوّل، بیتا.
۲۲ – کشمیری، محمد انور شاه، العرف الشذی شرح سنن الترمذی، تحقیق: محمود أحمد شاکر، بی جا: مؤسّسه ضحی للنشر والتوزیع، چاپ اوّل، بی تا.
۲۳ – فیض الباری علی صحیح البخاری، بیروت: دار الکتب العلمیّه، چاپ اوّل، ۲۰۰۵م.
۲۴ – العرف الشذی شرح سنن الترمذی، بیروت: دار إحیاء التراث العربی، چاپ اوّل، ۱۴۲۵ق.
۲۵ – مالکی، محمّد بن علوی، زیاره النبویّه بین البدعیّه والشرعیّه، ابوظبی: نشر المجمع الثقافی، بیتا.
۲۶ – مدنی، حسین احمد، الشهاب الثاقب علی المسترق الکاذب، لاهور: دار الکتاب، چاپ دوم، ۲۰۰۴م.
۲۷ – نسائی، احمد بن شعیب، سنن النسائی بشرح السیوطی وحاشیه السندی، تحقیق: مکتب تحقیق التراث، بیروت: دار المعرفه، چاپ پنجم، ۱۴۲۰ق.
۲۸ – نووی، یحیی بن شرف، المجموع شرح المهذب، بیروت: دار الفکر، بیتا.
۲۹ – نیشابوری، مسلم بن حجّاج، المسند الصحیح المختصر بنقل العدل عن العدل إلی رسول الله (صحیح مسلم)، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، بیروت: دار إحیاء التراث العربی، بیتا.
منبع: نشریه سراج منیر
پاورقی ها
[۱]. محمّد طیّب، علماء دیوبند عقیده ومنهجاً، ص۷۲٫
[۲]. مسلم بن حجّاج نیشابوری، صحیح مسلم، ج۲، ص۱۰۱۴، ح۱۳۹۷٫
[۳]. همان، ج۲، ص۱۰۱۵، ح۱۳۹۷٫
[۴]. احمد بن محمّد قسطلانی، إرشاد الساری لشرح صحیح البخاری، ج۲، ص۳۴۳٫
[۵]. محمّد ادریس کاندهلوی، التعلیق الصبیح علی مشکاه المصابیح، ص۳۰۷٫
[۶]. نک: محمّد بن علی شوکانی، نیل الأوطار، ج۵، ص۱۱۳٫
[۷]. یحیی بن شرف نووی، المجموع شرح المهذب، ج۸، ص۲۷۲٫
[۸]. نک: محمّد بن عبد الواحد بن لهمام، فتح القدیر، ج۳، ص۱۷۹٫
[۹]. محمّد انور شاه کشمیری، فیض الباری علی صحیح البخاری، ج۲، ص۵۸۹٫
[۱۰]. محمّد بن احمد بن عبد الهادی، العقود الدریه من مناقب شیخ الاسلام أحمد بن تیمیه، ص۳۴۳٫
[۱۱]. محمّد بن علی شوکانی، نیل الأوطار، ج۵، ص۱۱۳٫
[۱۲]. احمد بن عبد الحلیم بن تیمیه حرانی، الرد علی الأخنائی قاضی المالکیه، ص۸۴٫
[۱۳]. فالذی یقول: «إن السفر للقبر دون المسجد هو المشروع»، فمن قال: هذا؛ فإنه لا یعرف دین الاسلام، فإن أصر علی مشاقه الرسول واتّباع غیر سبیل المؤمنین تعین قتله؛ همان، ص۸۵٫
[۱۴]. محمد انورشاه کشمیری، فیض الباری علی صحیح البخاری، ج۲، ص۵۸۸٫
[۱۵]. محمّد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج۳، ص۴۳، ح۱۹۹۵؛ مسلم بن حجّاج نیشابوری، صحیح مسلم، ج۲، ص۹۷۵، ح۸۲۷٫
[۱۶]. مسلم بن حجاج نیشابوری، صحیح مسلم، ج۲، ص۹۷۵، ح۸۲۷٫
[۱۷]. احمد بن عبد الحلیم بن تیمیه حرانی، الرد علی الأخنائی قاضی المالکیه، ص۲۲٫
[۱۸]. احمد بن عبد الحلیم بن تیمیه حرانی، مجموع الفتاوی، ج۲۷، ص۲۴۷-۲۴۸٫
[۱۹]. احمد بن عبد الحلیم بن تیمیه حرانی، اقتضاء الصراط المستقیم لمخالفه أصحاب الجحیم، ج۲، ص۱۸۲٫
[۲۰]. احمد بن شعیب نسائی، سنن النسائی بشرح السیوطی وحاشیه السندی، ج۳، ص۱۲۷، ح۱۴۲۹٫
[۲۱]. احمد بن عبد الحلیم بن تیمیه حرانی، اقتضاء الصراط المستقیم لمخالفه أصحاب الجحیم، ج۲، ص۱۸۳٫
[۲۲]. همو، الرد علی الأخنائی قاضی المالکیه، ص۲۴٫
[۲۳]. همو، مجموع الفتاوی، ج۲۷، ص۳۳۴؛ الفتاوی الکبری، ج۱، ص۱۷۶٫
[۲۴]. همو، الرد علی الأخنائی قاضی المالکیه، ص۲۶٫
[۲۵]. «و اگر این مخالفان، هنگامی که به خود ستم می کردند (و فرمان های خدا را زیر پا می گذاشتند)، به نزد تو می آمدند و از خدا طلب آمرزش می کردند و پیامبر هم برای آنها استغفار می کرد، خدا را توبه پذیر و مهربان می یافتند»؛ سوره نساء (۴)، آیه ۶۴٫
[۲۶]. محمد شفیع عثمانی دیوبندی، معارف القرآن، ج۴، ص۴۴۴٫
[۲۷]. خلیل احمد سهانپوری، المهنّد علی المفنّد، ص۳۳٫
[۲۸]. همان، ص۳۳؛ همو، بذل المجهود فی حلّ أبی داوود، ج۹ ص۳۸۲٫ این فتوای سهارنپوری در کتاب المهند علی المفند به امضای چند تن از علمای دیوبند رسیده است که از این افراد میتوان به رشید احمد گنگوهی، شیخ محمود حسن دیوبندی، شیخ میر احمد حسن حسینی، شیخ عزیز الرحمان دیوبندی، شیخ اشرف علی تهانوی، شیخ شاه عبدالرحیم رانفوری، شیخ حاج حکیم محمدحسن دیوبندی، مولوی قدره الله، مفتی کفایت الله، شیخ محمد یحیی سهارنفوری اشاره کرد؛ نک: محمّد بن علوی المالکی، زیاره النبویّه بین البدعیّه والشرعیّه، ص۱۱۳٫
[۲۹]. ظفر احمد عثمانی، إعلاء السنن، ج۱۰، ص۴۹۹٫
[۳۰]. سیّد محمّد یوسف حسینی بنوری، معارف السنن، ج۳، ص۳۳۲٫
[۳۱]. بدرالدین عینی در عمده القاری سند روایت احمد بن حنبل را «حسن» دانسته، معتقد است «شهر بن حوشب» را که در سند روایت وارد شده، برخی از ائمه رجال توثیق کردهاند؛ نک.: عمده القاری شرح صحیح البخاری، ج۷، ص۲۵۴٫
[۳۲]. منظور از روایتی که در مسند احمد وارد شده و مستثنی منه آن ذکر شده، روایت ابوسعید خدری است که از پیامبر اکرم$ نقل کرده است: «لَا ینْبَغِی لِلْمَطِی أَنْ تُشَدَّ رِحَالُهُ إِلَی مَسْجِدٍ یبْتَغَی فِیهِ الصَّلَاهُ، غَیرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ، وَالْمَسْجِدِ الْأَقْصَی، وَمَسْجِدِی هَذَا»؛ احمد بن حنبل، مسند، ج۱۸، ص۱۵۲٫
[۳۳]. محمّد انورشاه کشمیری، فیض الباری علی صحیح البخاری، ج۲، ص۵۸۹؛ محمد یوسف حسینی بنوری، معارف السنن، ج۳، ص۳۳۲٫
[۳۴]. أشرف علی تهانوی، امداد الفتاوی، ج۵، ص۹۲٫
[۳۵]. همان، ج۵، ص۹۳٫
[۳۶]. همان، ج۵، ص۹۲٫
[۳۷]. شبیر احمد عثمانی، موسوعه فتح الملهم بشرح صحیح الامام مسلم بن حجّاج القشیری، ج۶، ص۵۳۸٫
[۳۸]. همان، ج۶، ص۴۸۹٫
[۳۹]. محمّد ادریس کاندهلوی، التعلیق الصبیح علی مشکاه المصابیح، ج۱، ص۳۰۷٫
[۴۰]. خلیل احمد سهارنپوری، بذل المجهود فی حلّ أبی داوود، ج۹، ص۳۸۲٫
[۴۱]. سیّد محمّد یوسف بن محمّد زکریّا حسینی بنوری، معارف السنن شرح جامع الترمذی، ج۳، ص۳۳۱٫
[۴۲]. ظفر احمد عثمانی، إعلاء السنن، ج۱۰، ص۴۹۹٫
[۴۳]. همان، ج۱۰، ص۴۹۹٫
[۴۴]. محمد انور شاه کشمیری، العرف الشذی شرح سنن الترمذی، ج۱، ص۳۲۶؛ سیّد محمّد یوسف حسینی بنوری، معارف السنن، ج۳، ص۳۳۴٫
[۴۵]. خلیل احمد سهانپوری، المهنّد علی المفنّد، ص۳۳-۳۶٫
[۴۶]. حسین احمد مدنی، الشهاب الثاقب علی المسترق الکاذب، ص۴۵-۴۶٫
[۴۷]. محمّد بن محمود بن نجّار، الدره الثمینه فی أخبار المدینه، ص۱۵۵؛ سهارنپوری درباره این حدیث میگوید: «این روایت به سند «حسن» از ابن عدی نقل شده است و کسانی که قائل به وجوب زیارت قبر نبوی شدند به این حدیث تمسّک کردهاند»؛ بذل المجهود فی حلّ أبی داوود، ج۹، ص۳۸۲٫
[۴۸]. احمد بن محمّد بن حنبل شیبانی، مسند الامام أحمد بن حنبل، ج۳۷، ص۲۹۲، ح۲۲۶۰۶٫
[۴۹]. حسین احمد مدنی، الشهاب الثاقب علی المسترق الکاذب، ص۴۵-۴۶٫
[۵۰]. علی بن عمر الدارقطنی، سنن الدارقطنی، ج۳، ص۳۳۴٫
[۵۱]. ظفر احمد عثمانی، إعلاء السنن، ج۱۰، ص۴۹۹٫
[۵۲]. این قسمت، ناظر به ردّ ادّعای ابن تیمیه مبنی بر این است که زائر فقط میتواند به نیّت قصد زیارت پیامبر اکرم عازم مدینه منور شود.
[۵۳]. محمّد انورشاه کشمیری، فیض الباری علی صحیح البخاری، ج۲، ص۵۸۹٫
[۵۴]. همو، العرف الشذی شرح سنن الترمذی، ج۱، ص۳۲۷٫
[۵۵]. خلیل احمد سهانپوری، المهنّد علی المفنّد، ص۳۳-۳۶٫
[۵۶]. محمّد یوسف حسینی بنوری، معارف السنن شرح سنن الترمذی، ج۳، ص۳۳۳٫
[۵۷]. خلیل احمد سهانپوری، المهنّد علی المفنّد، ص۳۳-۳۶٫
[۵۸]. این خلاصه رویکردی است که علمای دیوبندیه در مسئله دارند که حسین احمد مدنی به آن اشاره کرده است و ما به عنوان خلاصه کلام در اینجا مناسب دیدیم؛ نک.: حسین احمد مدنی، الشهاب الثاقب علی المسترق الکاذب، ص۴۵-۴۶٫
پاسخ دهید