در این متن می خوانید:
      1. بعثت حضرت محمد(ص)
      2. وحی
      3. پی نوشت ها:

بعثت حضرت محمد(ص)

خداوند متعال که رحمت واسعهء او بر همهء موجودات سایه افکنده است، چنین مقرّر فرمود که مظهر تامّ اسماء و صفاتش را در میان اهل زمین بر انگیزد و همچنان که بر تمام اهل عالم(از ملائکه و آسمانها و زمین و آنچه در آنهاست)منّت‏ گذاشته و او را واسطهء رحمت تکوینی خویش قرار داده بود بار دیگر با رحمت‏ خاصّ خویش او را واسطهء رحمت تشریعی خویش قرار داد تا آنهایی را که دوست‏ دارند الهی باشند،مشمول این رحمت گرداند.
لقد من اللّه علی المؤمنین اذ بعث فیهم رسولا من انفسهم یتلوا علیهم آیاته‏ و یزکّیهم و یعلّمهم الکتاب و الحکمه و ان کانوا من قبل لفی ضلال مبین.۱
خداوند بر مؤمنین منّت گذاشت هنگامی که در میانشان رسولی از خودشان برانگیخت‏ (تا این که)آیات الهی(قرآن)را برایشان بخواند و آنها را پاک گرداند و کتاب و حکمت را به‏ آنها بیاموزد اگر چه پیش از آن در گمراهی آشکاری بسر می‏بردند.
انسان از استعدادی برخوردار است که جز با عمل به قوانین تشریعی و دینی‏ به فعلیت نمی‏رسد و مظهر اسماء حق،قرار نمی‏گیرد و در نهایت به کمال شایسته‏اش‏ نمی‏رسد.لذاحکمت خداوند متعال،اقتضاء می‏کند که آن استعداد را از فیض‏ خویش محروم نسازد و آن را به جانب فعلیتش هدایت نماید.آن استعداد،حقیقتی‏ است در مرتبهء ملکوتی نفس و آن عقل است که با ظهور آن،سایر صفات انسانی‏ (ایثار،سخاوت،گذشت،عاطفه،کرامت،شرف و…)به ظهور می‏رسند.و لطف‏ او نیز چنین اقتضاء دارد که انسان را به خود نزدیک سازد و این نمی‏شود مگر با بعث‏ رسول و چنان که در مقالهء قبل بیان شد،غایت ذاتی در خلقت عالم،محبت او به خود است،حبّ ذات،سبب و غایت آفرینش می‏باشد.اگر غیر از این بود،یعنی غایت‏ ذاتی خارج از ذات او بود،نقص در ذات مقدس او لازم می‏آمد و نقص مساوی با امکان و نیازمندی است.در صورتی که او وجود صرف و کمال مطلق است و نقص‏ هرگز بر ذات اقدس او راه ندارد و تجلّی و ظهور او در موجودات،غایت بالعرض‏ می‏باشد.بنابراین حکمت و لطف او در بعث رسول ناشی از حبّ ذات است تا انسانها با اطاعت از رسول،محل شهود اسماء او شوند و این اگر چه برای انسان غایت‏ حقیقی است ولی برای او غایت عرضی است.انسان آنگاه به غایت حقیقی خویش‏ می‏رسد که به خدا ایمان آورد و به تسبیح و حمد او مشغول شود و این مطلب محقّق‏ نمی‏شود مگر با واسطهء رحمت در تشریع و وجود رسول و برانگیختن او؛لذا در قرآن‏ فرمود:
انا ارسلناک شاهدا و مبشّرا و نذیرا لتؤمنوا باللّه و رسوله و تعزّروه و توقّروه و تسبّحوه‏ بکره و اصیلا۲٫

 

براستی ما تو را ای رسول گرامی به عنوان گواه و بشارت دهنده و بر حذر دارنده فرستادیم‏ تا مردم به خدا و رسولش ایمان بیاورند و خدا را یاری کنند و او را تعظیم نمایند و صبح و شام او را تسبیح گویند.
«لام»در لتؤمنوا برای تعلیل است و معنایش این است که بعثت رسول‏ گرامی اسلام(صلی اللّه علیه و آله)واسطه در تسبیح و یاری کردن و عظیم شمردن خدای‏ متعال است.۳
اگرچه رسول گرامی اسلام(صلی اللّه علیه و آله)بدون واسطه مشمول فیض‏ تشریعی الهی قرار می‏گیرد،آن چنانکه مشمول فیض تکوینی بدون واسطه بود،ولی‏ دیگر انسانها با واسطه او به فیض تشریعی الهی نائل می‏شوند؛آن چنان که با واسطهء او مشمول فیض تکوینی خدای متعال می‏گردند.
و با توجه به همین نکته که او واسطهء فیض در تشریع است،اطاعت او اطاعت خداست و بیعت با او بیعت با خدا و زیارت او زیارت خدای متعال می‏باشد.
ابا صلت از امام رضا(علیه السلام)در مورد حدیثی در رابطه با این که‏ مؤمنین پروردگارشان را بر حسب منازلشان در بهشت زیارت می‏کنند سئوال می‏کند، حضرت می‏فرمایند:
یا ابا صلت انّ اللّه تبارک و تعالی فضّل نبیّه محمّدا(صلّی اللّه علیه و آله)علی‏ جمیع خلقه من النّبیّین و الملائکه و جعل طاعته طاعته و متابعته متابعته و زیارته فی الدّنیا و الآخریه زیارته فقال عزّ و جلّ:«من یطع الرّسول فقد اطاع اللّه»۴و قال:«انّ الذّین‏ یبایعونک انّما یبایعون اللّه ید اللّه فوق ایدیهم»۵و قال النّبیّ(صلّی اللّه علیه و آله):من‏ زارنی فی حیاتی او بعد موتی فقد زار اللّه و درجه النّبیّ ارفع الدّرجات و من زاره‏ فی درجته فی الجنّه من منزله فقد زار اللّه تبارک و تعالی.۶
ای ابا صلت خداوند پیامبرش محمد(ص)را بر تمام خلقش از پیامبران و فرشتگان برتری‏ داد و اطاعت او را مساوی با اطاعت خودش و زیارت آن حضرت را در دنیا و آخرت،زیارت‏ خودش قرار داد و فرمود:کسی که رسول را اطاعت کند از خدا فرمان برده است و نیز فرمود: آنانی که با تو بیعت کردند در حقیقت با خدا بیعت کرده‏اند.دست خدا بالای دست ایشان‏ است و پیامبر(ص)فرمودند:کسی که در حیاتم و بعد از وفاتم مرا زیارت کند در حقیقت خدا را زیارت کرده است و مقام پیامبر(ص)در بهشت بالاترین درجات و مقامات است و کسی که او را در درجه و منزل بهشتی‏اش زیارت کند در حقیقت،خدای تبارک و تعالی را زیارت کرده‏ است.
نبی گرامی اسلام حضرت محمد(ص)طبق روایاتی که از اهل بیت(ع)به‏ ما رسیده در بیست و هفت رجب به رسالت مبعوث شد۷و اولین آیاتی که بر آن‏ حضرت نازل شد آیات سورهء علق بود:
اقرأ باسم ربّک الذّی خلق…
او در بدترین زمانها مبعوث شد؛زمانی که در شرق و غرب و در دریا و خشکی فساد شیوع پیدا کرده بود و انسان را به سقوط همیشگی فرا می‏خواند.قرآن در توصیف آن زمان چنین می‏گوید:
ظهر الفساد فی البرّ و البحر بما کسبت ایدی النّاس.۸
فساد و تباهی در خشکی و دریا به سبب آنچه کسب کردند ظاهر شد.
و علی(علیه السلام)در توصیف آن زمان فرمود:
بعثه و النّاس ضلاّ فی حیره و خابطون فی فتنه قدا ستهوتهم الاهواء و استزلتهم‏ الکبریاء…۹
(خداوند)پیامبر(ص)را بر انگیخت هنگامی که مردم(از راه حق)گمراه شده و(در کار خویش و انتخاب راه)سرگردان بودند و از روی خط و اشتباه در مسیر فتنه و فساد قدم‏ می‏نهادند و هوی و آرزوها(ی بیجا)ایشان را فریفته و به طمع انداخته بود و کبر و نخوت آنها را به‏ اشتباهکاری وا داشته…
انسان،این موجود عاقل و مختار،آفریده شده بود تا زمین را مظهر حق و عبادتگاه الهی قرار دهد ولی هوای نفس و شیاطین که خود ملکوتی او را در لابلای‏ حجابهای شهوت و غریزه‏های حیوانی و خودخواهی و حبّ دنیا پنهان ساخته بودند، عقل او را نیز در میان لجنهای هوس و تزویر مدفون کردند.با ظهور پیامبر(ص)که‏ نوید بخش حیات دوبارهء خود ملکوتی و عقل انسان بود،قرآن(که تجلّی گاه خدا بود) نازل شد تا انسانها با عمل به آن،مظهر حق شوند.علی(ع)در مورد بعثت آن حضرت‏ فرمود:
فبعث اللّه محمّدا(صلّی اللّه علیه و آله)بالحقّ لیخرج عباده من عباده الاوثان‏ الی عبادته و من طاعه الشّیطان الی طاعته بقرآن قد بینّه و احکمه…فتجلّی لهم سبحانه فی‏ کتابه من غیر ان یکونوا رأؤه.۱۰

خداوند محمد(صلی اللّه علیه و آله)را به حق و راستی برانگیخت تا این که بندگانش را از (لجنزار)عبادت بتها باز داشته بو به(گلستان)عبادت و بندگی او رهنمون گردد و از پیروی‏ شیطان منع کرده و به فرمانبرداری او سوق دهد،بوسیلهء قرآنی که آن را آشکار و محکم و استوار فرمود…بدین ترتیب خدای سبحان در کتابش خود را به ایشان نشان داد بی‏آنکه او را ببینند.
آن حضرت به جهت اخلاق کریمه‏ای که داشت،در سختی‏ها و حوادث و گرفتاریها شکیبا بود،هیچگاه بر قومش نفرین نفرمود.آنگاه که آیهء:فاصدع بما تؤمّر و اعرض عن المشرکین‏۱۱نازل شد پیامبر به کوه صفا رفت و خطاب به اهل عالم ندا در داد:یا ایّها النّاس انّی رسول اللّه ربّ العالمین،با شنیدن این ندای تکان دهنده،مردم‏ به او خیره شدند.بعد به کوه مروه رفته و در آنجا نیز با صدای بلند رسالت خویش را بر جهانیان اعلام کرد.در این موقع ابو جهل سنگی به طرف آن حضرت انداخت که‏ به پیشانی او اصابت کرد و سایر مشرکین نیز با پیروی از وی آن حضرت را سنگ باران کردند.رسول خدا به کوه پناه برد و به سنگی تکیه داد و چون جبرئیل بر او نازل شد حضرت فرمود:دیدی که قوم من چگونه با من رفتار کردند؟گفتارم را تکذیب کرده و طردم نمودند.و چون فرشتگانی برای حمایت آن حضرت در مقابل‏ مشرکین نازل شدند،حضرت خطاب به آنان فرمود:
قد امرتم بطاعتی؟قالوا نعم فرفع رأسه الی السّماء و نادی:انّی لم ابعث عذابا انّما بعثت رحمه للعلمین،دعونی و قومی فانّهم لا یعلمون…۱۲
آیا مأمور هستید که از من اطاعت کنید؟گفتند:بلی.پس(پیامبر ص)سرش را به سوی‏ آسمان بلند کرد و فرمود:بجهت عذاب مردم نیامده‏ام من آمده‏ام تا رحمت برای جهانیان باشم.
مرا با قومم واگذارید که اینها نادانند…
لذا او بیش از همهء انبیاء اذیت شد.۱۳
آری به سبب حلم،بردباری،سعهء صدر،صبر و…او بود که قرآن درباره‏اش‏ فرمود:
لقد جاءکم رسول من انفسکم عزیز علیه ما عنتّم حریص علیکم بالمؤمنین‏ رؤف رحیم.۱۴
به حقیقت رسولی از میان خودتان به سوی شما آمد که پریشانی و مصیبت شما بر او سخت تلخ است.در محبت بر شما حریص بوده و به گروندگان خود مهربان و دلسوز است.

 

وحی

وحی عبارت است از دریافت علوم و معارف و درک حقایق…از مبدأ فیّاض به وساطت نورانیت روح اعظم(که عقل کل نامیده می‏شود)با مشاهده فرشتهء حامل وحی که از مراتب تنزلّی آن روح کلّی و از جملهء جنود و خادم آن عقل کلّی‏ است.۱۵
در مقالات قبل آوردیم که نبی گرامی اسلام(صلی اللّه علیه و آله)از مراتب‏ وجودی برخوردار است که اول مرتبهء آن نور اعظم یا اسم اعظم الهی است.لذا در این‏ مرتبه،تمام حقایق بر آن حضرت مکشوف است.چنان که فرموده‏اند:لو کشف‏ الغطاء ما ازددت یقینا.پیامبر به مقتضای این مرتبه،معلّم جبرئیل و ملائکه و هر موجود دیگری است و راهی برای ملائکه حتّی فرشتهء وحی به این مرتبه از کمال نیست. حضرت محمد(ص)به مقتضای این مرتبه،واسطهء فیض در نزول جبرئیل است.ولی‏ تنزّل آن نور از عالی‏ترین مرتبهء قرب به نازل‏ترین درجهء وجود که تعلّق آن به بدن‏ جسمانی است و وجود حجابهای نورانی بسیار،حکم می‏کند که حقایق را از طریق‏ وحی(با واسطهء جبرئیل یا از وراء حجاب و یا بدون واسطه)درک کند و درک‏ حقایق از هر طریق-با واسطه یا بدون واسطه-شهودی و حضوری است.چنان که‏ در روایت وارد شده:
فکان یائیه من قبل اللّه عزّ و جلّ مثل الذّی یراه بعینه.۱۶
آنچه از جانب خدای عزّ و جل بر پیامبر نازل می‏گشت مانند چیززی بود که آشکارا می‏دید.
و لذا مرکز وحی،قلب پیامبر(ص)می‏باشد…فانّه نزّله علی قبلک باذن‏ اللّه،بر این اساس این گونه نیست که جبرئیل معلّم آن حضرت باشد بلکه او حقایق و آیات الهی را از مقام نورانی آن حضرت می‏گیرد و به مرتبهء نازله وجود آن حضرت فرود می‏آورد،بنابراین او خدمتگزار آن حضرت است.ودر برخی از روایات وارد شده که‏ جبرئیل در هنگام نزول،اذن دخول از رسول گرامی(ص)می‏گیرد و مانند عبدی در مقابل حضرت است.
عن ابی عبد اللّه(علیه السّلام) قال:کان جبرئیل اذا اتی النّبیّ(ص)فعد بین‏ یدیه قعده العبد و کان لا یدخل حتّی یستأذنه.۱۷
امام صادق(علیه السلام)فرمودند:جبرئیل هنگام نزول،همچون عبدی در مقابل پیغمبر می‏نشست و بدون اجازه بر آن حضرت داخل نمی‏شد.
و در وحی بدون واسطه بود که حالت آن حضرت دگرگون می‏گشت:
عن عبید بن زراره عن ابیه قال:قلت لابی عبد اللّه(علیه السلام)جعلت فداک‏ الغشیه الّتی کانت تصیب رسول اللّه(صلّی اللّه علیه و آله)اذا نزل علیه الوحی؟قال:فقال‏ ذلک اذا لم یکن بینه و بین اللّه احد ذاک اذا تجلّی اللّه له…۱۸
زراره گوید:به امام صادق(علیه السلام)عرض کردم فدایت گردم،غشوه‏ای که بر رسول خدا(ص)عارض می‏شد در چه هنگام از وحی بود؟
فرمودند:هنگامی بر آن حضرت عارض می‏گشت که بین او و خدا واسطه در وحی وجود نداشت.آن،هنگامی بود که خدا بر پیغمبر تجلّی می‏کرد.
و نیز نقل شده است که بدن آن حضرت سنگین می‏شد.۱۹حکیم محقّق‏ ملا عبد اللّه مدرّس زنوزی می‏گوید:
«و ظهور جبرئیل از برای حضرت رسالت(صلی اللّه علیه و آله)به صورت دحیه کلبی،متواتر بلکه نزدیک به ضرورت اسلام است و لیکن صورت عینی خارجی بوده، نه خیالی…نه در عالم حس و ماده.اگر در عالم حس و ماده بود لازم می‏آمد که هر صحیح البصری با تحقّق شرائط ابصار،توانایی دیدن آن ملک را داشته باشد و به اتفاق‏ اهل اسلام چنین نبوده است.پس نبی گرامی اسلام(ص)او را به چشم دیگری‏ می‏دیدند نه با دید حس…و لذا آن جناب در خواب می‏دیدند آنچه را که در بیداری‏ می‏دیدند واضح است که با دیدهء باطن بوده نه با دیدهء ظاهر.بلی اگر رأی آن‏ حضرت تعلق بگیرد.که دیگران نیز آن ملک را ببینند.می‏توانند بینند»۲۰
چنان که در روایت وارد شده است،مرتبهء عالیهء نفس پیامبر که از آن تعبیر به‏ روح القدس می‏شو حامل نبوّت بوده است و این روحی است که خواب و غفلت و سهو و اشتباه بر او عارض نمی‏شود.۲۱

امام باقر(علیه السلام)فرمودند:
…فکان رسول اللّه(ص)رسولا نبیّا یأتیه جبرئیل قبلا فیکلّمه و یراه و یأتیه فی‏ النّوم.۲۲
رسول گرامی اسلام(ص) رسولی پیام آور بود.جبرئیل از پیش رو بر او وارد می‏شد. حضرت با او تکلّم می‏کرد و او را می‏دید و در خواب(نیز)بر آن حضرت وارد می‏شد.
به هر حال غرض از بعثت و وحی این بوده است که علوم و معارف و حقایق‏ الهی به واسطهء رسول اللّه(ص)به انسانها برسد و آنها را از نقص رهانیده به کمال‏ شایستهء ایشان برساند.تا هر کس در حد توانش،مظهر اسماء و صفات الهی گردد.

 

پی نوشت ها:

۱ – سوره آل عمران/۱۶۴٫
۲ – سوره فتح/۸ و ۹٫
۳ – المیزان ج ۱۸ ص ۲۹۸٫

۴ – سوره نساء/۸۰٫
۵ – سوره فتح/۱۰٫
۶ – عیون اخبار الرضا ج ۱/۱۱۵٫
۷ – بحار ج ۱۸ ص ۱۸۹ روایت ۲۱،۲۲،۲۳،۲۴٫
۸ – سورهء روم/۴۱٫
۹ – نهج البلاغه فیض خطبه ۹۴٫
۱۰ – نهج البلاغه فیض خطبه ۱۴۷٫
۱۱ – سوره حجر/۹۳:با صدای بلند آن چه را که مأموری به خلق برسان و از مشرکان روی‏ برگردان.
۱۲ – بحار ج ۱۸ ص ۲۴۱،۲۴۲،۲۴۳٫
۱۳ – ما اوذی احد مثل ما اوذیت فی اللّه(میزان الحکمه ج ۹ ص ۶۷۰)
۱۴ – سوره توبه/۱۲۸٫
۱۵ – انوار جلیه ص ۱۲۷٫
۱۶ – بحار ج ۱۸ ص ۲۶۲ روایت ۱۶٫
۱۷ – بحار ج ۱۸ ص ۲۶۵ روایت ۵ و ص ۲۶۰ روایت ۱۲ و ص ۲۶۸ روایت ۳۰ و ص ۲۷۱ روایت ۳۶٫
۱۸ – بحار ج ۱۸ ص ۲۵۶ روایت ۶٫
۱۹ – بحار ج ۱۸ ص ۲۶۳ روایت ۲۰٫
۲۰ – انوار جلیه ص ۱۲۹٫
۲۱ – بحار ج ۱۸ ص ۲۶۴ روایت ۲۱٫
۲۲ – بحار ج ۱۸ ص ۲۷۰ روایت ۳۵٫