در این متن می خوانید:
      1.  لزوم نگهداری نفس از حرام در ماه رمضان
      2. شش شرط پیامبر برای تضمین بهشت
      3. کتاب المراقبات میرزا جوادآقای ملکی تبریزی
      4. کتاب اسرار الصّلاه، کتاب اسرار
      5. دو بخش بودن مراقبه: گذشته و آینده
      6. مفهوم مشارطه
      7. مفهوم مراقبه
      8. مفهوم محاسبه
      9. لزوم کیفیت داشتن کار
      10. مراحل معاتبه و معاقبه
      11. فضیلت شب قدر
      12. توبه‌ی واقعی در شب قدر
      13. تهیه‌ جدول برای اعضا و جوارح طبق نظر میرزا جواد آقا
      14. هشت گناه چشم از نظر میرزا جواد آقای ملکی
      15. ۱-‌ نگاه ارعابی
      16. ۲-‌ نگاه جاسوسی
      17. ۳-‌ نگاه به زحمت انداختن مردم
      18. ۴-‌ نگاه تحقیر آمیز
      19. حرام بودن نگاه هوس آلود به هر چیزی
      20. پاکدامنی شرط تضمین بهشت 
      21. دست دراز نکردن به مال مردم و تضمین بهشت توسّط پیامبر (صلوات الله)
      22. مجلس پور سوز ملّا آقا جان زنجانی برای سیّد الشّهداء (علیه السّلام)
      23. تأثیر حالات روحی افراد بر مجلس روضه
      24. عاقبت دست ظلم داشتن در روز قیامت
      25. مناعت طبع داستن
      26. حفظ کردن زبان از گناه تضمن برای بهشت
      27. زیباترین زیبا خلق زیبا
      28. حلم امام حسن مجتبی (علیه السّلام)
      29. هشت نعمت برای مسجدی‌ها در کلام امام حسن مجتبی (سلام الله علیه)
      30. هدایت انسان با یک جمله یا کلمه
      31. پناهگاه بودن حضرت معصومه (علیها سلام) برای مردم قم

«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏ * رَبِّ اشْرَحْ لی‏ صَدْری * وَ یَسِّرْ لی‏ أَمْریَ * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی‏ * یَفْقَهُوا قَوْلی‏».[۱]

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ المُرْسَلینَ طَبِیبِ نُفوسِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ مَولَانَا بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ أَرْوَاحُنَا وَ أَرْواحُ مَنْ سِوَاهُ فِدَاهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ‏‏ إلی یَومِ الدّینِ».

میلاد امام حسن مجتبی (علیه الصّلاه و السّلام) را تبریک عرض می‌کنم. انتظار دارم امروز این امامزاده‌ی واجب التّعظیم، حضرت امامزاده صالح همه‌ی مهمان‌های خود را عیدی بدهد و بزرگ هستند، بزرگ زاده هستند، دربان خدا هستند، خزانه‌دار هستند، إن‌شاءالله برای شما کم نمی‌گذارند.

 لزوم نگهداری نفس از حرام در ماه رمضان

روز اوّل حدیثی از وجود مقدّس امیر المؤمنین خدمت شما تقدیم داشتیم که حضرت امیر (علیه السّلام) از برادر و پسر عموی خود رسول خدا نقل کردند در این ماه هر کسی نفس خود را از حرام نگه بدارد، بهشتی خواهد شد. در این راستا که چگونه نفس خود را از حرام نگه بداریم، روز گذشته یک حدیثی خدمت شما خواندیم، چهار تا از آن‌ها گفتیم بقیه‌ی آن را گذاشتیم که امروز خدمت شما عرض بکنیم.

شش شرط پیامبر برای تضمین بهشت

«تَقَبَّلُوا لِی بِسِتَّهٍ»[۲] شش چیز را شما از من قبول بکنید، برای من ضمانت بکنید: «أَتَقَبَّلُ لَکُمْ بِالْجَنَّهِ» من هم ضمانت می‌کنم که شما را به بهشت ببرم؛ کم معامله‌ای نیست، بهشت. ما از این دنیا می‌رویم یا جهنّم است یا بهشت است. خدا نیاورد که یک آدم از دنیا برود، ببیند باخته است، باید برود بسوزد. پیغمبر خدا آمده است با ما قرارداد امضا می‌کند، می‌گوید: شما این شش چیز را برای من تضمین بکنید، من هم بهشت را برای شما تضمین می‌کنم. ۱-‌ «إِذَا حَدَّثْتُمْ فَلَا تَکْذِبُوا» وقتی حرف می‌زنید دروغ نگویید. ۲-‌ «وَ إِذَا وَعَدْتُمْ فَلَا تُخْلِفُوا» وقتی وعده می‌دهید، خلف وعده نکنید. قول می‌دهید به قول خود عمل بکنید. ۳-‌ «وَ إِذَا اوتُمِنْتُمْ فَلَا تَخُونُوا» به امانت‌ها خیانت نکنید. ۴-‌ «وَ غُضُّوا أَبْصَارَکُمْ» چشم‌های خود را از حرام نگه بدارید.

کتاب المراقبات میرزا جوادآقای ملکی تبریزی

این مسئله‌ی چشم خیلی در اسلام مهم است. سه کتاب از مرحوم آقا میرزا جواد آقای ملکی تبریزی باقی مانده است که هر سه کتاب ایشان جزء گنج‌ها است، خیلی با ارزش است. یکی از آن‌ها کتاب المراقبات است. المراقبات به فارسی ترجمه شده است، برای همه‌ی شما خوب است. المراقبات برای کسانی است که می‌خواهند از فرصت عمر خود با برنامه استفاده بکنند. هر روز از جانب خدا برای آخرت ما گنج‌هایی در آن روز گذاشته شده است. این کتاب المراقبات مرحوم آقا میرزا جواد آقای ملکی یا اقبال الاعمال مرحوم سیّد اهل مراقبه، سیّد بن طاووس گنج‌های هر روز را به ما نشان می‌دهد، انسان هر روز چه عبادت‌هایی می‌تواند انجام بدهد.

کتاب اسرار الصّلاه، کتاب اسرار

آقا میرزا جواد آقا کتاب دومی به نام اسرار الصّلاه دارد؛ این کتاب اسرار الصّلاه واقعاً راز نهان دارد. آن‌جا شبی را که (وندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند) یک شب به آقا میرزا جواد آقا آب حیات دادند و روزنه‌های عالم دیگر به روی ایشان باز شده است و عوالم آن شب را نقل می‌کند.

دو بخش بودن مراقبه: گذشته و آینده

تاب سومی به نام لقاء الله دارد؛ این کتاب لقاء الله کتاب عرفانی است، استاد می‌خواهد ولی بعضی از مطالب آن عمومی است. ایشان در مسئله‌ی مراقبه می‌گوید: مراقبه دو بخش دارد. یکی مراقبه نسبت به آینده. آدم هر روز که بلند می‌شود، باید در زندگی پنج تا برنامه ببیند. ۱- مشارطه، ۲-مراقبه، ۳-‌ محاسبه، ۴‌-‌ معاتبه، ۵-‌ معاقبه.

مفهوم مشارطه

مشارطه یعنی انسان در اوّل روز یک ملاحظه‌ای بکند، امروز چه مسئولیت‌هایی دارم؛ نسبت به جامعه، نسبت به خانواده، نسبت به حکومت، نسبت به آخرت چه وظایفی دارم. باید این برنامه‌های خود را یک مروری بکند. بعد نسبت به این‌ها مثل آدمی که می‌رود پروژه قبول می‌کند، کارگری که صبح می‌آید، کارفرمای او می‌گوید: باید امروز این کار را تمام بکنی. آدم باید با خود یک تعهّدی بکند، شرط بکند. من نسبت به عیال خود نسبت به فرزندان خود، نسبت به جامعه‌ی خود، نسبت به کسب و کار خود، نسبت به اداره‌ی خود این وظایف را دارم. نسبت به پروردگار متعال هم این چند وظیفه، این واجبات را دارم، این محرّمات را هم باید ترک بکنم، باید این موانع را برطرف بکنم. این‌ها را با خود شرط بکند بپذیرد. این مشارطه می‌شود.

مفهوم مراقبه

 حالا که یک پروژه‌ای را قبول کردیم، وظایفی را به عهده گرفتیم، قدم دوم مراقبه است. باید مواظب باشیم، ببینیم کارهایی که به عهده‌ی ما است انجام می‌دهیم یا نه. نکند وقت بگذرد کار مانده باشد.

مفهوم محاسبه

قدم سوم محاسبه است، ارزیابی است. مهندس ناظر می‌آید کارهای هر مقطعی را ارزیابی می‌کند. ما هم در باطن خود باید یک مهندس ناظری داشته باشیم، کارهای خود را ارزیابی بکنیم. کار انجام دادیم یا ندادیم. آن وقت از سر باز کردیم یا واقعاً کار انجام دادیم کیفیت دارد «خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیاهَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً»[۳] نه عملاً باید کار کیفیت داشته باشد.

لزوم کیفیت داشتن کار

مثل کالاهای بی‌کیفیت نباشد. مثل راه‌سازی‌های بی‌کیفیت نباشد. می‌گوید: صد کیلومتر راه ساختیم، یک سال طول نمی‌کشد که باید دوباره این را بکنند و از نو بسازند. این‌ها خرابکاری است. این‌ها اتلاف بیت المال است، این‌ها بی‌رحمی به اموال عمومی است. کار باید کیفیت داشته باشد. این ماشین‌هایی که به ما می‌دهند کیفیت ندارند، مردم هم باید تعهّدی که به شهدای خود دارند، تعهّدی که به کشور خود دارند، به دین خود دارند می‌خواهند کالای خارجی مصرف نکنند ولی کالای داخلی که تحویل ما می‌دهند کیفیت ندارد. بزرگترین خیانت را همین‌ها می‌کنند، ماشین یک سال نشده است باید به تعمیرگاه برود، بعضی از چیزها را خود آن‌ها هم قبول دارند درست شدنی نیست. این‌ها خیانت است، این‌ها بد است، این‌ها خیلی بد است، این‌ها زشت است. ای کاش خدا وجدان بدهد. اگر دین ندارند، اقلاً وجدان داشته باشند و مردم آزاری و کشور آزاری نکنند. باید ببینیم کاری را که انجام دادیم -براساس تعهّد خود- آیا این کار درست انجام شده است یا نه، کیفیت دارد یا ندارد. اگر کیفیت نداشت یا اگر کار مانده بود.

مراحل معاتبه و معاقبه

 دو مرحله داریم، یکی معاتبه است یعنی خود را سرزنش بکنیم، وجدان خود را قاضی قرار بدهیم این بیداری وجدان بسیار مهم است. بعد هم معاقبه است، یعنی یک مجازاتی برای خود مقرّر بکنیم، فردا کار را دو برابر انجام بدهیم، یا هر کاری که ناقص کردیم، مثلاً یک روز برای آن روزه بگیریم یا فلان قدر به فلان فقیر بدهیم یک طور خود را عقاب بکنیم. خود را مجازات بکنیم. این مراحل چند گانه است.

فضیلت شب قدر

 حالا مرحوم آقا میزا جواد آقا می‌گوید: یکی این کارهایی است که برای بعد دارید انجام می‌دهید، هر روز برنامه‌ریزی می‌کنید، برنامه‌های خود را ببینید و این پنج مرحله را داشته باشید. بخشی دیگر که مقدّم بر این است کار گذشته‌ی خود را ببینید. چون گذشته‌ی ما آینده‌ی ما را می‌سازد. امروز تکلیف فردای ما را روشن می‌کند. شب قدر، فقط آن شب نیست، باید ببینی برای شب قدر چه چیزی آماده کردی؟ شب قدر، شب رسیدن به پرونده است. وجود مقدّس امام عصر (ارواحنا فداه) پرونده‌ی سال ما آن شب به محضر ایشان عرضه می‌شود. خوب این یک سال چه کار کردی که توقّع داری آن شب امام زمان برای شما سرنوشت خوبی بنویسد. کار سال آینده‌ی ما را هم این مشخّص می‌کند. هر که امروز ندارد، فردا هم نخواهد داشت.

توبه‌ی واقعی در شب قدر

 لذا تا شب قدر نیامده است، یک مقدار توبه خود را جدی بکنیم، حقوق النّاسی داریم ادا بکنیم. کسانی را رنجاندیم راضی بکنیم، ارحامی که با آن‌ها قطع رحم داشتیم، رفت و آمد نمی‌کردیم یک تلفنی بزنیم، یک دلجویی بکنیم، اجمالاً نسبت به نمازهایی که قضا شده است یک تصمیمی بگیریم، از این روزهای خود استفاده بکنیم. باید برای شب قدر توشه تهیه کرد. باید پرونده‌ی خود را برای دادگاه آماده بکنیم، راست و ریس بکنیم و الّا شب قدر ما هم مثل شب‌های دیگر ما می‌شود. محجوب می‌شویم، از فیوضات شب قدر استفاده نمی‌کنیم.

تهیه‌ جدول برای اعضا و جوارح طبق نظر میرزا جواد آقا

مرحوم آقا میرزا جواد آقا در این کتاب لقاء الله می‌فرمایند: شما باید یک جدولی برای اعضا و جوارحی که تاکنون از آن‌ها کار کشیدید معیّن بکنید. مثلاً چشم خود را در یک جدول ببینید، در این یک سال چشم خود را کجاها هزینه کردید، یک نگاهی بکنید، ببینید مثلاً به کربلا رفتی ضریح امام حسین را دیدی، گریه کردی. رفتی مشهد مقدّس زیر قبه‌ی امام رضا رفتی. رفتی مسجد قرآن باز کردی نگاه کردی. در خانه بودی، مقابل پدر خود را زانو زدی و دست او را بوسیدی. مدام نگاه محبّت‌آمیز به پدر خود می‌کردی، نگاه مؤدبّانه می‌کردی، این‌ها کارهای خوب چشم شما است. امّا ببین از خیابان عبور می‌کردی چشم تو چه چیزهایی دیده است که نباید ببیند.

هشت گناه چشم از نظر میرزا جواد آقای ملکی

۱-‌ نگاه ارعابی

در این راستا ایشان آن‌جا هشت گناه برای چشم  معرّفی کرده است. نکند از این بیماری‌های چشم به شما رسیده باشد، چشم شما مریض است. چشم مریض که نمی‌تواند نور ببیند. امام زمان نور محض است. بعضی چشم‌ها است تا وقتی نور می‌آید، باید چشم خود را ببندد، طاقت ندارد نور ببیند. ببین چشم شما مرض نداشته باشد. آن وقت در این گناهانی که از نظر آقا میرزا جواد برای چشم در آن‌جا مطرح کردند یکی چشم نگاه ارعابی به کسی بکند، زیر دست او است، شاگرد او است یا فرزند او است، آدم یک نگاهی می‌کند طرف تن او می‌لرزد. با یک نگاه، چشم غره می‌رود، آن آدم می‌لرزد. این چشم تو ظلم کرد، این ظلم ظلمت است تاریک شد، چشم دل تو تاریک شد.

۲-‌ نگاه جاسوسی

 یکی از آن‌ها نگاه جاسوسی است. گوشی کسی پیش شما بود، برداشتید بدون اجازه‌، پیام‌های او را خواندید. این چشم جاسوسی کرده است، کار خلافی است. در خانه‌ی کسی باز بوده است، پنجره‌ی او باز بوده است، دفتر او پیش تو بوده است برداشتی دفتر خاطرات او را نگاه کردی، این‌ها نگاه‌های جاسوسی است و حرام است، خدا اجازه نداده است.

۳-‌ نگاه به زحمت انداختن مردم

 نگاهی که کسی را به زحمت بیندازد، یک کسی، یک کسی را تعقیب می‌کرد. ظالمی مظلومی را تعقیب می‌کرد. مظلوم از دست ظالم فرار کرد، ظالم نمی‌دانست از چه مسیری رفت. شما با یک نگاهی به او فهماندید که او از این طرف رفت. این ظالم رفت و این مظلوم را گرفت و او را کتک زد. شما در ظلم او سهیم شدید ولی نگاه شما این کار را کرد.

۴-‌ نگاه تحقیر آمیز

 کسی را دیدید یک نگاهی کردی او را تحقیر کردی، نگاهی که کسی را تحقیر بکنی، این نگاه، نگاه حرام است. کسی حرف می‌زند، با یک نگاه حرف‌های او را مسخره کردی، یک نگاهی کردی و به او پوزخند زدی یعنی این فرد را ببینید. این نگاه که فضا را علیه یک مؤمنی خراب بکند، این نگاه، نگاه حرام است و نگاه به اعضای مردم در حمام در غیر حمام حرام است. این نگاه‌های حرام یک نوع و دو نوع نیست.

حرام بودن نگاه هوس آلود به هر چیزی

فقط نگاه به نامحرم نیست. نگاه به نامحرم یکی از گناهان است. نگاه هوس آلود به هر چیزی. انسان به هر چیزی نگاه هوس آلود بکند، به چادر کسی نگاه بکند وسوسه بشود حرام است. به پسر جوانی نگاه بکند، وسوسه بشود حرام است ولو مرد است ولی وسوسه بشود حرام است. اجمالاً «غُضُّوا أَبْصَارَکُم‏» مواظب چشم خود باشید شیطان تیر به چشم شما می‌زند از چشم می‌رود و به چشم قلب شما می‌خورد، چشم دل شما کور می‌شود، ایمان شما زایل می‌شود. پیغمبر اکرم فرمود: مراقب چشم خود باشید این چهارمین مورد شد.

پاکدامنی شرط تضمین بهشت 

پنجم وجود نازنین پیامبر خدا فرمود: ۵-‌ «وَ احْفَظُوا فُرُوجَکُمْ»[۴] دامن خود را حفظ بکنید. الله الله نکند مبتلا به زنا بشوید. نکند مبتلا به بدتر از زنا بشوید که بعضی از بی‌عفتی‌ها که کسی به یک نوجوانی، به یک پسری تعرّض داشته باشد حکم او یا سوزاندن است یا از کوه پرت کردن است یا با ششمیر دو نیم کردن او است، گردن او را بزنند. مشکل‌ترین عقاب‌ها برای آن است. باید دامن را حفظ کرد. دامن آتش بگیرد، خرمن ایمان را خاکستر می‌کند. خیلی مهم است. پیامبر اکرم به ما فرمودند: تعهّد بکنید به نوامیس مردم خیانت نکنید، دامن پاک خود را آوده نکنید. فرمود: «مَا زَنَى غَیُورٌ قَطُّ»[۵] هیچ غیرتمندی هیچ وقت به خود اجازه‌ی زنا نداد. آدم‌های زناکار آدم‌های بی‌غیرتی هستند، آدم‌های بی‌خانواده هستند. این کار را نکنید به خدا پناه می‌بریم، جامعه‌ی ما آلوده شده است. بعضی از دختران و پسران ازدواج سفید دارند؛ خاک بر سر آن‌ها و خاک بر سر مسئولینی که نمی‌توانند این‌ها را اداره بکنند. ازدواج فراموش شده است، بچّه‌ها فرم غربی گرفتند، دارند زیر بار هر بدبختی و هر فسادی به عنوان یک ننگ می‌روند. پیامبر اکرم روی این حساسیت نشان داده است به من قول بدهید جامعه‌ی شما این کاره نشود، خانواده‌ها به هم نریزد. «وَ احْفَظُوا فُرُوجَکُمْ».

دست دراز نکردن به مال مردم و تضمین بهشت توسّط پیامبر (صلوات الله)

 «وَ کُفُّوا أَیْدِیَکُمْ»[۶] یکی از تضمین‌هایی که باید با پیغمبر داشته باشیم، دست خود را جمع بکنید. جمع کردن دست چند نوع است؛ یکی این است که با دست خود امضای خلاف نکنید، گزارش دروغ ندهید، دست شما به مال مردم، به دخل مردم، به حقوق مردم دراز نشود. این دست وسیله‌ای است که باید باز بکنید خدا به شما بدهد، اگر دست شما آلوده باشد، خدا به این دست شما نگاه نمی‌کند. دست خود را از حقوق مردم، از ظلم به مردم حفظ بکنید.

مجلس پور سوز ملّا آقا جان زنجانی برای سیّد الشّهداء (علیه السّلام)

مرحوم ملّا آقا جان زنجانی (اعلی الله مقامه الشّریف) جزء منبری‌هایی خیلی پورسوز بوده است، خدمت امام زمان هم رسیده است، قبر او در زنجان، در امامزاده ابراهیم، مزار است مردم به آن‌جا می‌روند زیارت می‌کنند. آدم فوق العاده‌ای بوده است. وقتی او روضه می‌خوانده است کاری به مردم نداشته است، خود او می‌سوخته است، در مصایب امام حسین ذوب می‌شده است. شب‌ها اگر روضه‌ای بوده است، می‌گفته است: چراغ‌ها را خاموش بکنند و خود او می‌سوخت، گریه می‌کرد. مجلس هم آتش بود.

تأثیر حالات روحی افراد بر مجلس روضه

یک شب وقتی مجلس تمام می‌شود، ایشان می‌گوید: این آخرین کسی که وارد مجلس شد، چه کسی بود، یک کسی را نشان می‌دهند، فلانی بود. می‌گوید: خوشا به حالت! با آمدن تو مجلس یک نور جدیدی به خود گرفت، حال عوض شد، انقلاب‌ها مشتعل شد. فردا شب باز که روضه تمام می‌شود، ایشان سراغ می‌گیرد آخرین نفر چه کسی بود؟ باز می‌گوید: همان شخص بود، دیر می‌آمده است. خدا به تو خیر بدهد، این بار چه کرده بودی آمدی ما را ضایع کردی؟ با آمدن تو انگار آبی روی آتش ریختند، این آتش خاموش شد. حال مجلس به هم ریخت. چرا امشب این‌طور آمدی؟ تا گفت، این منقلب شد. گفت: راست می‌گویی. من داشتم می‌آمدم با عیال خود که علویه است بگو و مگو شد، من عصبانی شدم روی او دست بلند کردم. همین که دست روی او بلند کردم، فهمیدم یک چراغی در باطن من خاموش شد و آن ظلمت را با خود در این مجلس هم آورده بود.

عاقبت دست ظلم داشتن در روز قیامت

نکند یک وقتی دست بی‌جا آدم روی ضعیفه‌ای بلند بکند، مگر فرزند ما برای ما است؟ فرزند ما برای خدا است. فرزند ما است ولی ملک خدا است. بنده‌ی خدا است، چرا آدم به خود اجازه بدهد فرزند خود را بزند؟ دست خود را نگه بداریم، دست زور، دست ظلم در آخر این دست شل می‌شود، روز قیامت وضع بدی پیدا می‌کند.

مناعت طبع داستن

دوم دست خود را جمع بکنید، یعنی دست نیاز به سوی کسی دراز نکنید. مناعت طبع داشته باشید، عزّت نفس داشته باشید. «إستِغنَاؤُکَ عَنِ الشَّی‏ء خَیرٌ مِن إستِغناؤکَ بِه‏»[۷] شما از چیزی صرف نظر بکنید، بهتر از این است که آبروی خود را بدهید، خود را پیش کسی کوچک بکنید. پیغمبر در یک تضمین دیگری فرمود: شما به من قول بدهید از کسی چیزی نخواهید، من شما را به بهشت می‌برم. بنابراین به سختی‌ها تن بدهیم، عادت بکنیم ولی از نامرد چیزی نخواهیم. دست خود را پیش هر کس و ناکسی باز نکنیم. خدا این مناعت طبع، عزّت نفس را دوست دارد. پیامبر خدا فرمودند: «مَنْ سَأَلَنَا أَعْطَیْنَاهُ»[۸] هر کسی سائل باشد، چیزی از ما بخواهد ما به او می‌دهیم؛ «وَ مَنِ اسْتَغْنَى أَغْنَاهُ اللَّهُ» ولی اگر کسی دندان روی جگر بگذارد، به سرمایه‌ی قناعت تکیه بکند، نخواهد، صبر بکند، خدا او را بی‌نیاز می‌کند. «وَ کُفُّوا أَیْدِیَکُمْ»[۹] این هم یکی از ضمانت‌هایی است که پیغمبر خدا از ما مطالبه کردند.

حفظ کردن زبان از گناه تضمن برای بهشت

 آخرین آن فرمودند: «وَ أَلْسِنَتَکُمْ.» زبان خود را از گناه حفظ بکنید. اگر این چند چیز را… در مورد زبان روزهای قبل مقداری صحبت کرده بودیم، دیگر توضیح نمی‌دهم.

زیباترین زیبا خلق زیبا

 امروز روز میلاد امام حسن مجتبی (علیه الصّلاه و السّلام) است، یک جواهری الکلامی هم از امام حسن مجتبی بشنوید تا شما را دعا بکنیم. امام حسن مجتبی یک جمله‌ی مشهور دارد اسم مبارک ایشان حسن است، خود ایشان حسن است، اسم او حسن است، اخلاق او حسن است، ظاهر او حسن است، باطن او حسن است، حسن در حسن است. حسن یعنی زیبا. امام حسن مجتبی بسیار زیبا بود. خیلی دلبر بود. امام حسن مجتبی فرمود: «عَنِ الْحَسَنِ ع إِنَّ أَحْسَنَ الْحَسَنِ الْخُلُقُ الْحَسَنُ»[۱۰] در زیبایی‌ها زیباترین زیباها اخلاق زیبا است. هر کسی می‌خواهد امام حسن را خشنود بکند تصمیم بگیرد بداخلاقی نکند. عصبانی نشود، صدا کلفت نکند. چشم غره نرود، سر کسی داد نزند، حلم امام حسن را داشته باشد.

حلم امام حسن مجتبی (علیه السّلام)

 آن همه به امام مجتبی (علیه السّلام) ناسزا می‌گفتند، گوش می‌کرد تا طرف دل خود را خالی می‌کرد، می‌فرمود: برادر عرب فکر می‌کنم شما مشکل دارید؟ شما غریب هستید. من مضیف خانه دارم اگر مشکلی داری بیا به من بگو، من مشکل تو را رفع می‌کنم. گرسنه هستی برویم سفره‌ی خوب برای تو پهن می‌کنم، از تو پذیرایی می‌کنم. یک مرد شامی آمد هر چه دوست داشت به امام حسن گفت. امام حسن مجتبی اصلاً حرف او را قطع نکرد. صبر کرد تا درست خود را تخلیه بکند، بعد با همین لحن فرمود: برادر عرب من خیال می‌کنم تو غریب هستی، تازه به این‌جا آمدی، مثل این‌که جایی نداری بروی. ما در خانه‌ی خود آمادگی داریم. اگر غذا بخواهی ما به تو غذا می‌دهیم، لباس می‌خواهی، به تو لباس می‌دهیم. مرکب نداری بیا برویم، من برای تو مرکب تهیه می‌کنم. این مرد دید، آن همه ناسزا گفته است، این آقا چه آقایی است. چه برخوردی دارد، شروع به گریه کردن کرد. گفت: خدا می‌داند وقتی وارد مدینه شدم، دشمن‌تر از تو در نزد من کسی نبود، ولی حالا که می‌خواهم بروم، دوست‌تر از تو کسی را ندارم، محبوب‌ترین شخص در نزد من تو هستی. با یک اخلاق زیبا، با یک حلم این‌طور امام حسن مجتبی دل رمیده‌ای را شکار کرد و جزء شیعیان خود قرار داد.

هشت نعمت برای مسجدی‌ها در کلام امام حسن مجتبی (سلام الله علیه)

وجود مقدّس امام حسن مجتبی فرمودند: کسی که به مسجد رفت و آمد بکند، یکی از هشت نعمت به دست او می‌آید. «مَنْ أَدَامَ الِاخْتِلَافَ إِلَى الْمَسْجِدِ»[۱۱] نه این‌که یک بار به مسجد بروید، ادامه یعنی مدامت داشته باشد. «مَنْ أَدَامَ الِاخْتِلَافَ إِلَى الْمَسْجِدِ أَصَابَ إِحْدَى ثَمَانٍ» هشت چیز به دست او می‌آید. مسجدی‌ها از امام حسن مجبتی دارند بشارت دریافت می‌کنند. مسجدی‌هایی که دائماً در مسجد حضور دارند، خدا هشت چیز به آن‌ها می‌دهد. ۱- «آیَهً مُحْکَمَهً» خدا اعتقاد آن‌ها را درست می‌کند، یقین اعتقادی پیدا می‌کند. ۲-‌ «وَ أَخاً مُسْتَفَاداً» ما در مسجد معتاد نداریم، ما در مسجد رباخور نداریم، در مسجد رشوه‌خور نداریم، این‌ها باعث می‌شود که توفیق مسجد از او گرفته بشود. آدم خوب بخواهد در میان مسجدی‌ها پیدا می‌شود. «أَخاً مُسْتَفَاداً» آدم می‌تواند برادر مفید در مسجد شناسایی بکند. ۳- «وَ عِلْماً مُسْتَطْرَفاً» این برای ما درس است. باید مسجدی‌ها از امام جماعت خود، از منبری خود بخواهند حرف تازه بزند. «عِلْماً مُسْتَطْرَفاً» یعنی آگاهی جدید، علم جدید. ادم هر بار که وارد مسجد می‌شود بر علم او باید افزوده بشود. ۴-‌ «وَ رَحْمَهً مُنْتَظَرَهً» آدمی که تشنه‌ی رحمت خدا است، از غضب خدا بخواهد فرار بکند، برود وارد مسجد بشود. در مسجد انتظار می‌رود که خدا آتش غضب خود را خاموش بکند و در رحمت را به روی بنده‌ی خود باز بکند. ۵-‌ «وَ کَلِمَهً تَدُلُّهُ عَلَى الْهُدَى أَوْ تَرُدُّهُ عَنْ رَدًى» گاهی با یک کلمه انسان هدایت می‌شود.

هدایت انسان با یک جمله یا کلمه

من در بالا سر امام رضا (علیه السّلام) مشغول دعا بودم، یک جوانی آمد خود را روی زانوهای من انداخت و دست من را بوسید گفت: فلانی من هر چه دارم از شما داریم. گفتم: چطور؟ گفت: من بچّه‌ی قم هستم ولی با آخوند -با این‌که آن‌جا مرکز علما است- بد بودم. مشکلاتی برای من پیش آمده بود، با دین بد بودم، قهر کرده بودم، از آخوندها بدم می‌آمد یک روزی از خیابان ارم عبور می‌کردم، شما در ابن بابویه داشتید سخنرانی می‌کردید، بلندگو هم صدای شما را بیرون پخش می‌کرد. عبوراً دیدم یک گوینده‌ای دارد صحبت می‌کند ولی خیلی خودمانی صحبت می‌کند و آرام حرف می‌زند.

پناهگاه بودن حضرت معصومه (علیها سلام) برای مردم قم

 من به این مقطع آن رسیدم که شما داشتید در آن‌جا می‌گفتید: این حضرت معصومه دختر موسی بن جعفر هم دختر باب الحوائج است و هم خود ایشان باب الحوائج است. خوشا به حال شما قمی‌ها که این‌طور پناهگاه دارید. خود من وقتی قم بودم این‌طور بود، هر وقت دل من می‌گرفت به حرم می‌رفتم. خدا می‌داند نشد آدم مغموم باشد، مهموم باشد، نزد حضرت معصومه برود و دل او باز نشود. هر وقت گرفتار بودیم به آن‌جا پناه می‌بردیم. گفتم: امتحان بکنید. این جوان می‌گفت: من این دو، سه جمله‌ی شما را شنیدم، مشکلی داشتم که بسیار من را اذیّت می‌کرد، گفتم: حالا بروم امتحان بکنم. با این‌که چند سال بود حرم نرفته بودم قهر بودم ولی با این یک جمله وارد حرم شدم. رفتم گفتم: بی‌بی این آخوند این‌طور گفته است، من هم آمدم، مشکل دارم، مشکل من را حل بکن. حضرت معصومه مشکل من را حل کرد. می‌گفت: مشکل من حل شد و من توبه کردم. توبه کردم رو به نماز آوردم و آن‌جا که من را دید گفت: این دو سه جمله‌ی شما ما را تغییر داد. آدم به مسجد برود گاهی یک حرفی می‌شنود، سرنوشت او عوض می‌شود و امام حسن مجتبی می‌گوید: یکی از چیزهایی که مسجدی به دست می‌آورد «کَلِمَهً» یک حرف می‌شنود، یک جمله حرف است ولی می‌بینید قفل در را باز کرد. «کَلِمَهً تَدُلُّهُ عَلَى الْهُدَى» آدم را به راه هدایت می‌برد «أَوْ تَرُدُّهُ عَنْ رَدًى» آدم گرفتار یک پستی بوده است، یک گناهی بوده است با یک جمله می‌بینی دیگر می‌گوید: برای من کافی است خجالت کشیدم، توبه می‌کند. ۶-«وَ تَرْکَ الذُّنُوبِ حَیَاءً أَوْ خَشْیَهً» وقتی حشر و نشر آدم با نماز خوان‌ها با بندگان با اهل طاعت بود، یا حیا می‌کند در میان آن‌ها گناه بکند یا نه، آرام آرام خداترس می‌شود گناه را ترک می‌کند. این هم هشت تحفه‌ای که خدا در مسجد برای مسجدی‌ها آماده کرده است و امام حسن مجتبی بشارت آن را به ما داده است.


[۱]– سوره‌ی طه، آیه ۲۵ تا ۲۸٫

[۲]– الأمالی (للصدوق)، ص۹۰٫

[۳]– سوره‌ی ملک، آیه ۲٫

[۴]-‌ الأمالی( للصدوق)، ص۹۰٫

[۵]– نهج البلاغه، ص ۵۲۹٫

[۶]– الأمالی( للصدوق)، ص۹۰٫

[۷]– سفینه البحار، ج ‏۷، ص ۳۷۵٫

[۸]– الکافی، ج ‏۲، ص ۱۳۸٫

[۹]– الأمالی( للصدوق)، ص۹۰٫

[۱۰]– وسائل الشّیعه، ج ‏۱۲، ص ۱۵۳٫

[۱۱]– بحار الأنوار، ج ‏۷۵، ص ۱۰۸٫