- فقط با یک صلوات
- معجزات محیر العقول
- اخلاق پیامبر بالاترین معجزه ی پیامبر
- سفره دار شفاعت در قیامت
- خُلق و خَلق
- اولین خُلق پیامبر، راست گویی است
- دومین خُلق پیامبر، امانت داری است
- سومین خلق پیامبر، وفای بعهد است
- کار برتر نماز صبح است
- تابلوی زیبا امّا ناقص
- دیوانه ی خدای متعال بودن بهتر از دیوانه ی امام حسین علیه السلام بودن است
- رنگ رخساره ی حضرت علی علیه السلام در وقت نماز
- بیدار باش اتوماتیک
- کسی که عهد شکن است دین ندارد!
- با اخلاق خوب مبلّغ امام حسین علیه السلام باشید
- چهارمین خلق پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، اخلاق خوب است
- پنجمین خلق پیامبر، نزدیک بودن با مردم است
- مقام محیّر العقول حضرت علی اکبر علیه السلام
فقط با یک صلوات
دوست دارم هر شب راجع به صلوات ماجرایی بگویم که إنشاءالله قدر این صلواتها را بدانیم. بنده خدایی خدمت مرحوم میرزا جواد آقا تهرانی رحمهالله که از علمای صالح ، مقدّس ،عارف ومعلم اخلاق در مشهد بودند و چه بسا قدرت خلع هم داشتند از ایشان پرسیده بودند که آقا میشود کسی زنده باشد و روح را از بدن خود خارج کند؟ که این را خلع گویند. ایشان پاسخ داده بودند:این که کاری ندارد. شماهنگامی که از بیرون میآیید، لباس خود را از تن در میآورید و آن را آویزان میکنید. بدن لباس آدمی است. انسان اگر آدم شده باشد باید بتواند لباس خود را در بیاورد. آدم وقتی آدم است که بتواند جسم خود را در چنگ خود داشته باشد. ما زندانی هستیم، روح ما، زندانی در قفس جسم است. ولی آنهایی که آزاد هستند این بدن برای آنها لباس است. کسی خدمت ایشان رسیده بود وگفته بود آقا حاجتی دارم که چند سالی است به هر دری میزنم برآورده نمیشود. نذرها کردم، نمازهای مختلف، دعاهای مختلف، ولی تا حالا آرزوی من برآورده نشده است. خدمت رسیدم تا شما برای من نذر کنید.
اگر حاجت من برآورده شد هر نذری کرده باشید به عهده میگیرم که وفا کنم. ایشان هم قبول میکنند و میگوید من برای تو نذر کردم. این شخص میرود و سال دیگر میآید و به آقا میگوید: حاجت من روا شد، آمدم تا ببینم چه نذری [برای من] کردید؟ آقا میگویند: حاجت شما چه بود؟ گفته بود: چند سالی بود که ازدواج کرده بودم و صاحب فرزند نمی شدم. من و همسرم دیگر حوصله و صبر نداشتیم. خیلی نذر و نیاز کردیم برآورده نشد، تااین که با نذر شما خدا به مافرزندی داده است.از اوپرسید چه نذری کردید؟ آقا میرزا جواد آقای تهرانی رحمهالله فرمودند: یک صلوات. (صلوات)
أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیِمْ
«*رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْری * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی»[۱].*گفت: پروردگارا! سینهام را [براى تحمل این وظیفه سنگین] گشاده گردان،* و کارم را برایم آسان ساز،* و گِرِهى را [که مانع روان سخن گفتن من است] از زبانم بگشاى* [تا] سخنم را بفهمند*
«الْحَمْدُ لِلََّهِ وَ الصَّلاهُ عَلی سَیّدِ الْأَنبِیاءِ طَبِیبِنا، شَفِیعِنا، أنِیسِنا، حَبِیِبنا وَ حَبِیبِ إلَهِنَا أَبِی الْقاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آله الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا مَولَانَا بَقیهِ اللهِ فِی العَالَمِین أرواحُنَا لِتُرابِ مَقدَمِهِ الفِداءِ وَ عَجلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ سَهَّلَ اللَّهُ مَخرَجَهُ»
دعای بالاتر از اینها نیست که خدا فرج ایشان را نزدیک کند و ظهور ایشان را آسان گرداند «وَ رَزَقَنَا اللَّه رُؤیَتَهُ وَ صُحبَتَهُ و نُصرَتَهُ وَ الرِّضَاهُ وَ رَأفَتهُ وَ اللَّعنُ عَلَی أعْدائِهِمْ أجْمَعینَ».
معجزات محیر العقول
«إِنَّکَ لَعَلى خُلُقٍ عَظیم» و یقیناً تو بر ملکات و سجایاى اخلاقى عظیمى قرار دارى. این آیه در چه سورهای است؟ در سورهی قلم است «ن وَ الْقَلَمِ وَ ما یَسْطُرُونَ * ما أَنْتَ بِنِعْمَهِ رَبِّکَ بِمَجْنُونٍ * … * وَ إِنَّکَ لَعَلى خُلُقٍ عَظیمٍ» و یقیناً تو بر ملکات و سجایاى اخلاقى عظیمى قرار دارى. خداوند متعال، ما را به معجزات فراوان مجهّز فرمودند. اسلحهی پیامبر صلی الله علیه وآله که رسالت او را اثبات کرد و دشمن او را زمینگیر، معجزه است. پیغمبر بدون معجزه، پیغمبر نیست. همهی انبیاء معجزه داشتند. برای وجود مبارک پیغمبر ما بیش از چهار هزار معجزه نقل شده است. از این چهار هزار معجزه که همهی آن محیّر العقول است، بعضی از آنها را قرآن نقل کرده است و برخی در روایات متواتر آمده است و بعضی معجزات هم در بیان معجزهآسای امیرالمؤمنین علیه السلام آمده است. مثل معجزهای که حضرت امیرالمومنین علیه السلام در خطبهی قاصعه از پیغمبر صلی الله علیه وآله نقل میکند. وجود نازنین نبیّ مکرّم اسلام صلی الله علیه و آله وقتی که در یکی از جنگها، لشکر به بیآبی بر می خورد و در معرض هلاکت قرار می گیرد، حضرت انگشتهای مبارک را بالا گرفت و از نوک انگشتهای مبارک ایشان آب زلال میریخت و همه ی لشکر از آن آب سیراب شدند.
در عروسی حضرت امیر و فاطمهی زهرا سلام الله علیهما یک گوسفند کشتند و همهی مردم مدینه را دعوت کردند. خود حضرت رسول [در موقع غذا دادن] صلی الله علیه و آله آستین را بالا زده بود، ملاقه را در دست مبارک خود گرفته بود و همینطور غذا میریخت. آن همه جمعیّت آمدند و خوردند باز هم از غذا باقی ماند. از این قبیل معجزات از وجود نازنین پیغمبر صلی الله علیه و آله إلی ماشاءالله آمده است. لکن پرجاذبهترین معجزه که در هدایت بندگان خدا، نقش آن از همهی اینها بالاتر است اخلاق پیغمبر صلی الله علیه و آله بوده است «إِنَّکَ لَعَلى خُلُقٍ عَظیمٍ».
اخلاق پیامبر بالاترین معجزه ی پیامبر
شخصی از وجود مبارک حضرت امیر علیه السّلام درخواست کردند که اخلاق پیغمبر صلی الله علیه و آله را برای ما بازگو کنید، صفات پیغمبر صلی الله علیه و آله را، امتیازات پیغمبر صلی الله علیه و آله را، برجستگیهای رسول الله صلی الله علیه و آله را برای ما بیان بفرمایید. حضرت فرمودند: آیا شما می توانید نعمتهای عالم را بشمارید؟ [آن شخص عرض کرد] که این شمارش ممکن نیست چراکه خدا فرموده است: «وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّهِ لا تُحْصُوها»[۲] و اگر نعمت هاى خدا را شماره کنید، هرگز نمىتوانید آنها را به شماره آورید.اگر بخواهید نعمتهای خدا را برشمارید قدرت شمارش آن را ندارید. نعمتهای خدا بیپایان است، یک میلیارد و دو میلیارد و ده میلیارد نیست که کسی بتواند آنها بشمارد، إلی ماشاءالله [خداوند نعمت دارد]، [نعمت های الهی] ساحل ندارد ،دریای نعمت الهی بیساحل است، لذا هیچ کس نمیتواند آن ها را بشمارد.
حضرت امیر علیه السلام فرمودند: با اینکه نعمتهای این عالم قابل شمارش نیست خدا فرموده است :«قُلْ مَتاعُ الدُّنْیا قَلیلٌ»[۳] سرمایه زندگى دنیا، ناچیز است. یعنی بگو متاع دنیا، این نعمتهای که نمیتوانید بشمارید در پیشگاه خداوند کم است «قُلْ مَتاعُ الدُّنْیا قَلیلٌ». امّا خدا در مورد اخلاق پیغمبر صلی الله و آله فرموده است «إِنَّکَ لَعَلى خُلُقٍ عَظیم» اینکه قلیل است ما نمیتوانیم بشماریم، آنکه خدا کثیر شمرده است ما چطور میتوانیم بشماریم؟ بنابراین اخلاق پیغمبر صلی الله و آله جزء معجزات پیغمبر صلی الله و آله است.
سفره دار شفاعت در قیامت
قرآن شریف، به ما امّت پیغمبر صلی الله و آله دستور داده است که «لَقَدْ کانَ لَکُمْ فی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ لِمَنْ کانَ یَرْجُوا اللَّهَ وَ الْیَوْمَ الْآخِرَ وَ ذَکَرَ اللَّهَ کَثیراً»[۴] مسلّماً براى شما در زندگى رسول خدا سرمشق نیکویى بود، براى آنها که امید به رحمت خدا و روز رستاخیز دارند و خدا را بسیار یاد مىکنند. یعنی کسانی که ایمان به خدا و ایمان به آخرت دارند و به یاد خدا هستند، بر آنها است که پیغمبر صلی الله علیه و آله را برای خود الگو قرار دهند؛ یعنی تا انسان خود را شبیه پیغمبر صلی الله علیه و آله نکند روز قیامت سنخیّتی با پیغمبر صلی الله علیه و آله ندارد و چون سنخیّت ندارد مشمول شفاعت کبری نمیشود و آن روز کُمِیت تمام عالمیان لنگ است. [در روز قیامت] تمام امّتها به پیغمبرهای خود پناه میبرند و همهی انبیاء چشم به آمدن پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله میدوزند و آن بزرگوار میآید و پرچم شفاعت را به اهتزاز در میآورد و برای اجرای شفاعت و پهن کردن سفرهی شفاعت به اطراف نگاه میکند و میگوید: «أَیْنَ فَاطِمَه»[۵] فاطمه کجاست؛ دختر من کجا است؟ [در روز قیامت] سفره ی [شفاعت] را پهن کردن با دختر پیغمبر صلی الله علیه و آله و مادر همه ی ماست.
تمامی انسان های اوّلین و آخرین بدون شفاعت پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله راه به بهشت ندارند، کلید به دست پیغمبر صلی الله علیه و آله است و پیغمبر صلی الله علیه و آله هم علی علیه السلام را کلیددار خود قرار داده است «قَسِیمَ الْجَنَّهِ وَ النَّارِ»[۶] تقسیم کننده بهشت و جهنم است. کلید دار همهی کائنات، مولا امیرالمؤمنین علیّ بن ابیطالب است. اگر اینطور است، ما باید آن مقدار از صفات پیغمبر صلی الله علیه و آله را که در قرآن آمده است، آن مقدار که در روایت آمده است را بنگریم [تا بفهمیم] که اخلاقیات پیغمبر صلی الله علیه و آله چه بوده است؟
خُلق و خَلق
“خُلق“ در برابر خَلق است، خَلق صورتی است که خدا داده است. ما در قیافهی خود، در اندازهی قد خود، در رنگ موی خود، در رنگ چشم خود هیچ نقشی نداریم «هُوَ اللَّهُ الْخالِقُ الْبارِئُ الْمُصَوِّرُ»[۷] او خداوندى است خالق، آفرینندهاى بىسابقه، و صورتگرى (بىنظیر). خدا هم خالق است، هم بارئ است و هم مصوّر است. مصوّر یعنی چه؟ یعنی صورتگر است. آن صورت ما را تصویر فرموده است، او به هر کسی قیافهای داده است پس خدا را شکر کنید.
بحمد الله همه نورانی هستید، قیافهها همه دلنشین است، همه دوستداشتنی است، به فضل الهی همه بوی کربلا میدهید، همه زائر حرم امام حسین علیه السلام هستید. همه بحمد الله دلی دارید، صفایی دارید و این چهرههای شما، همراه محبّت اهل بیت عصمت و طهارت سلام الله اجمعین ،همه نگاه کردنی و دوست داشتنی است.
پس ما در این صورت ظاهری هیچ دخالتی نداریم. امّا “خُلق“، خُلق صورت باطنی ما است که ما با آن صورت در روز قیامت محشور میشویم؛ اگر [در دنیا] صورتی ساختیم که این صورت جمیل بود، زیبا بود، با بهشت تناسب داشت، ما را به بهشت میبرند امّا اگر زشت بود، بهشت جای زشتها نیست، آنجا انسان های کور و کچل و چلاق و شل راه ندارند، آنجا دارُ السّلام است «لَهُمْ دارُ السَّلامِ»[۸] آنها را نزد خدا دار سلامت و خانه آسایش است دارُ السّلام کجا است؟ «لَهُمْ دارُ السَّلامِ» (صحبت متفرقه) (صلوات).
«لَهُمْ دارُ السَّلامِ» همان آدرسی است که خدا برای شهدا داده است. حالا آدرس شهدا کجا است؟ [آن آدرس] «عُنْدَ رَبِّهِمْ» است. «لَهُمْ دارُ السَّلامِ عُنْدَ رَبِّهِمْ وَ هُوَ وَلِیُّهُم» آنها را نزد خدا دار سلامت و خانه آسایش است و خدا دوستدار و سرپرست آنهاست براى آنکه نیکوکار بودند این نزد خدا بودن شیرینتر از آن دارُ السّلام است، اینها برای بهشتیها دارُ السّلام است، دار السلام«عُنْدَ رَبِّهِمْ» است، پیش خدا است و خود خدا ولایت دارد و پذیرایی آنها به عهدهی خود خدا است و خدا پذیرایی میکند «لَهُمْ دارُ السَّلامِ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ هُوَ وَلِیُّهُمْ».
چون بهشت جای آدم های سالم، آدم های زیبا، آدم های کامل است، افرادی که نقص دارند، افرادی که زشتی دارند، افرادی که کاستی دارند به بهشت نمیروند. ما باید به نوعی خود را به پیغمبر صلی الله علیه و آله برسانیم که ما را با خود به بهشت ببرد.
اولین خُلق پیامبر، راست گویی است
وجود نازنین پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله در حدیثی فرمودند: «أَقْرَبُکُمْ بیوم القیامه»[۹] یعنی نزدیکترین شما به من در روز قیامت هم چنین در یک حدیث دیگر هم آمده: شبیهترین شما در روز قیامت به من کسانی هستند که این پنج صفت را داشته باشند. اول: «أَصْدَقُکُمْ لِلْحَدِیثِ» در حرف های خود راستگو باشند. راستگویی و صداقت، صفت پیامبر صلی الله علیه و آله است، این اخلاق پیغمبر صلی الله علیه و آله است. پیغمبر صلی الله علیه و آله آینهی صداقت است، پیغمبر چشمهی زلال صداقت است، از وجود پیغمبر صلی الله علیه و آله جز صداقت نمیجوشد.
زمانی که پیغمبر صلی الله علیه و آله به رسالت مبعوث شدند افراد قریش را جمع کردند، آن گروه ۴۰ نفره را جمع کردند و فرمودند: من ۴۰ سال در میان شما زندگی کردم آیا تا به امروز دروغی از من شنیدید؟ همهی معاندین گفتند ابداً، ما دروغی از شما سراغ نداریم. فرمود: اگر من به شما اطّلاع دهم پشت این کوه گرگ درندهای کمین کرده است که اگر مواظب نباشید به شما حمله می کند تردید میکنید؟ عرض کردند: نه؛ اگر شما خبر دهید، شما صادق هستید، هیچ کس در صداقت شما تردید ندارد.
اگر کسی میخواهد شفاعت پیغمبر صلی الله علیه و آله به او برسد باید شبیه پیغمبر صلی الله علیه و آله شود، [اگر می خواهد] سنخیتی با پیغمبر صلی الله علیه و آله داشته باشد از همین امشب توسل به «أَشْبَهُ النَّاسِ» کند، بگوید یا علی اکبر علیه السلام امشب استاد ما، امشب دلبر ما، امشب میزبان ما، امشب دادرس ما، امشب پشت و پناه ما شما هستید و شما «أَشْبَهَ النَّاسِ بِرَسُولِ اللَّه» هستید، این صداقت که از جدّ خود رسول الله به شما رسیده است، جرعه ای از آن در کام ما هم بریزید.
اگر شما هیئتی ها جوان هستید، جوانمرد هم باشید؛ دروغ را کنار بگذارید اگر دروغ را کنار گذاشتید کم کم همهی گناه ها کنار میرود. این [دوری از دروغ] شاه کلید است. با حضرت علی اکبر علیه السلام قرار بگذارید [که دیگر دروغ نگویید]. اگر سال دیگر عمری داشتید اینجا آمدید به حضرت علی اکبرعلیه السلام عرض کنید: یا حضرت علی اکبر علیه السلام من با شما قرار گذاشتم و به قرار خود عمل کردم [و از شما] توقّع دارم. خدا میداند [با این کار پاداشی] به شما میرسد. یقین بدانید هر کس با آنها معامله کند دسته خالی بر نمیگردد.
امانت های خداوند
دومین خُلق پیامبر، امانت داری است
اوّلین صفتی که برای پیغمبر صلی الله علیه و آله [به عنوان] خُلق عظیم است صداقت است «أَصْدَقُکُمْ حَدِیثاً»[۱۰] یعنی صادقترین شما در گفتاراست. دوم «وَ آدَاکُمْ أَمَانَهِ» کسانی امانت دار هستند. یعنی افرادی که در حفظ امانت، در ادای امانت حساسیت دارند، این قرآن امانت پیغمبر صلی الله علیه و آله است، این عترت، این امامت، این ولایت، این احادیثّ، این سنّت، اینها امانت پیامبر صلی الله علیه و آله است، این انقلاب امانت امام رحمه الله علیه و شهداء است، این ولایت فقیه ارث امام رحمه الله علیه و شهیدان است. اوّلین چیزی که از ما سؤال میشود در مورد امانت هاست، یکی از مواقف پل صراط، موقف امانت است، اگر کسی به امانت، خیانت کرده باشد آنجا میماند و نمیتواند عبور کند.
در کنار اینها عمر شما امانت است، اعضای بدن شما امانت خدا است، به چشم خود خیانت نکنید، اگر چشم کسی آلوده است، نه این که چشم به او خیانت می کند، خود اوست که به چشم خیانت میکند. به زبان خود خیانت نکنید، به دست و پا خود خیانت نکنید. اگر آدم با اینها گناه میکند بداند که این خیانت در امانت است. این ها امانت خدا است که به ما داده است تا با آنها عبادت کنیم، نداده که با آن گناه کنیم «وَ آدَاکُمْ أَمَانَهِ».
اسرار مردم نیز امانت است، وقتی با کسی دوست شدی اگر او سرّی که نباید به شما میگفت، گفت و فردا با او دشمن شدی [یک وقت] نگویی حالا چون من [سرّ تو را می دانم]، میروم تو را رسوا میکنم. این گناه کبیره است، این خیانت است، این بیوجدانی است، این رسم وفا نیست، این پستی و دناعت است، باید راز مردم را حفظ کرد، سرّ مؤمن مثل خون مؤمن است یعنی اینقدر ارزش دارد. باید رازدار باشید.
سومین خلق پیامبر، وفای بعهد است
سومین چیزی که از اخلاقیات پیغمبر صلی الله علیه و آله خدا است «أَوْفَاکُمْ بِالْعَهْدِ» کسانی که بعهد خود وفا می کنند. خوش قول بودن است، خوش قول بودن جزء صفات پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله است. با هر کسی قرار گذاشتید [باید به قرار خود وفا کنید]، مگر قرار حرام که در آنجا قرار از اوّل باطل است، اگر کسی با یک دختر قرار گذاشته، با یک دزدی قرار گذاشته، این قرار اشتباه است؛ قرار او قرار نیست، مثل این میماند که کسی با فامیل خود قهر است، میگویند با او آشتی کن میگوید: قسم خوردم که با او حرف نزنم. اشتباه کردی قسم خوردی، این قسم، قسم درستی نیست، قسم منعقد نمیشود، نذر کردم با فلانی حرف نزنم، خوب اینکه درست نیست نذر منقعد نمیشود.
نذر، قسم، عهد، این سه با هم دیگر برادر هستند. پس نذر، عهد و قسم [ با هم برادر هستند]؛ از شرایط انعقاد قسم، نذر و عهد این است که رجحان شرعی داشته باشد، شما اگر نذر کنید که سیگار نکشید درست است چراکه واجب است برای شما که سیگار نکشید.
کار برتر نماز صبح است
اگر امشب شما قسم بخورید که نماز شب را بخوانید [باید حتما آن را انجام دهید]؛ حالا که شما تا دیر وقت عزاداری میکنید؛ وقتی خانه رفتید یک طور خود را بیدار نگه دارید [و بعد از آن که] نماز شب خود را خوانید، نماز صبح خود را خوانید آن زمان به خواب روید، اگر توانستید این کار را انجام دهید، خیلی خوب است، امّا اگر نمیتوانید حیف است نماز صبح را از دست دهید. درست است که سخت است، جوانی است، خسته به خانه میروید، سینه زدید، گریه کردید، خواب ناز دارید، امّا ملکها إنشاءالله خواب شما را میخرند. شما که به یاد امام حسین علیه السلام میخوابید، با اشک امام حسین علیه السلام میخوابید، خواب شما ذخیرهی شما است، «نَومُ العَالِمِ عِبَادَه»[۱۱] خواب عالم عبادت است.
تابلوی زیبا امّا ناقص
همهی شما با معرفت هستید. گاهی این خواب ها برای انسان عبادت است امّا خوابی که اینقدر زیاد باشد که گنج نماز صبح را از انسان بگیرد خیلی حیف است. آقای بهجت رضوان الله تعالی علیه میفرمودند – یک صلوات برای آقای بهجت بفرستید (صلوات) – آقای بهجت میفرمودند: که یکی از مشایخ ما از دنیا رفته بود کسی در عالم رویا ایشان را دیده بود که کنار یک تابلوی بسیار زیبا، جمیل [ایستاده است؛ این تابلو] به قدری ظریف بود و هنرنمایی در این تابلو شده بود که به قول معروف آدم دو چشم دارد میخواست دو چشم دیگر قرض کند و این تابلو را تماشا کند، همهی خطوطی هم که روی این تابلو کار شده بود نور بود، این تابلو را با نور کشیده بودند.
امّا قسمتی از خط نوری یک تاریکی و یک نقطهی سیاه داشت که در زیبایی این تابلوی اثر گذاشته بود، سؤال کردیم که این تابلو چیست؟ گفت: این زندگی من است، ملائکه آن را تابلو کردند و اینجا زدند. گفتیم: چرا آنجا سیاه است؟ گفت: یک نماز صبح از من قضا شده است. [و برای همین] لامپی که باید در تابلو روشن میشد [روشن نشده است]، ملائکه چراغانی کردند، همه جای تابلو، لامپ گذاشتند، یک جای حسّاس، لامپ لازم داشته ولی آن روشن نشده، تاریک مانده که همین لامپ در مجموعه اثر میگذارد.
دیوانه ی خدای متعال بودن بهتر از دیوانه ی امام حسین علیه السلام بودن است
انسان که خواب است تکلیفی ندارد. اگر آدم خواب بود و نماز صبح او قضا شد او را به خاطر بینمازی مجازات نمیکنند. وقتی بیدار شد قضای آن را بخواند، خواب بوده است. خدای متعال هم که از انسان خواب تکلیف نخواسته است.
ولی گنجی از دست شما رفته است، نوری از دست شما رفته است، حیف شما است، نماز صبح را نگذارید قضا شود، گاهی برای شما ریاضت است [که نماز صبح بیدار شوید]. خواب جوان سنگین است، آن هم در این شبهایی که به هر حال دهه است، هر سال یک دهه، همه دیوانهی امام حسین علیه السّلام هستند، گاهی دیوانگی میکنیم اینها نیز جز دیوانگی است، امّا با همهی دیوانگیها اگر انسان دیوانهی خدا شود ارزش او بیشتر از آن است که دیوانهی امام حسین علیه السّلام شود. خود امام حسین علیه السّلام دلدادهی خدا بود، دار و ندار او برای خدا بود، انسانی که امام حسین را دوست دارد باید ببیند هدف امام حسین علیه السّلام چه بوده است «أَشْهَدُ أَنَّکَ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلَاهَ»[۱۲] شهادت می دهم که حقیقتا نماز را به پا داشتی، آیا غیر از این است؟
امام حسین علیه السّلام آمده است با خون خود بازار نماز را رونق داده است. إنشاءالله به نماز خود خیلی احترام بگذارید، به نماز خود خیلی اعتنا کنید. یکی از امانتهایی که در روایت به عنوان امانت تعبیر شده [همین نماز است] «آدَاکُمْ لِلْأَمَانَهِ»[۱۳] شما که میخواهید شبیه پیغمبر صلّی الله علیه و آله شوید [باید این امانت را حفظ کنید].
رنگ رخساره ی حضرت علی علیه السلام در وقت نماز
حضرت امیر علیه السّلام وقتی که برای نماز میایستادند یا بلند میشدند نماز بخوانند یا وضو میگرفتند، رنگ از رخسار ایشان میپرید، اصحاب میگفتند: یا علی شما قهرمان بدر و حُنین هستید چرا اینطور میلرزید؟ چرا رنگ شما پریده است؟ میفرمودند: وقت ادای امانتی رسیده است که آسمان و زمین [از قبول آن] ترسیدند و از خدا خواستند که این امانت را به آنها ندهد، گفتند: ما قدرت امانتداری نداریم ما را معاف بدار. این امانت نماز است که خدا به ما داده است.
اینقدر نماز مهم است که حضرت علی علیه السّلام در ادای این امانت رنگ ایشان میپرید و بدن ایشان میلرزید. بنابراین نماز را جدّی بگیرید، این نماز نبض است، نماز شما درست شود همهی زندگی شما درست میشود، این نماز را از امام حسین علیه السّلام سوغاتی بگیرید.
بیدار باش اتوماتیک
خدا رحمت کند، من پدر عیالی داشتم که شاید این پیرمردهای مجلس او را بشناسد، مرحوم آیت الله شیخ فرج الله واعظی رحمه الله علیه؛ ایشان فقیه بود، ملّا بود، مقرِّر درس مرحوم آیت الله العظمی حجّت رحمه الله علیه بود، شاگرد آقای بروجردی اعلی الله مقامه بود، امّا ایشان به تهران آمده بود و منبری شده بود. ما در طول مدّتی که به منزل ایشان رفت و آمد داشتیم و گاهی مدّتهای مدید در خانهی ایشان مقیم شده بودیم، هر قدر هم دیر میآمد، ایشان مثل ما منبری بود گاهی ساعت یک بعد از نیمه شب، گاهی ساعت دو بعد از نیمه شب از منبرهای خود به منزل میآمد، میخوابید؛ ولی نه تنها برای نماز صبح بلکه برای نماز شب قبل از نماز صبح، امکان نداشت خواب بماند، ولو ۲۴ ساعت هم بیدار بود یک نیم ساعت که میخوابید وقت سحر، برای نماز شب باید بلند میشد، ایشان به طور اتوماتیک از خواب میپرید، خدا او را بیدار میکرد، این توفیقات برای تقوا است.
کسی که عهد شکن است دین ندارد!
شما اگر پاک باشید ملک نمیگذارد این گنج از دست شما برود میآید شما را کمک میکند، شما را بیدار میکند تا نماز خود را بخوانید و بعد بخوابید. بنابراین مؤمن، هیئتی، گریه کن امام حسین علیه السّلام، باید به عهد خود وفا کند، باید به قولها و قرارهای خود پایبند باشد، با کسی معامله کرده است، به کسی چک داده است، کسی را دعوت کرده است، به کسی قول داده است که دِین خود را فلان زمان ادا کند، اگر تخلّف کند از اخلاق پیغمبر صلّی الله علیه و آله فاصله گرفته است.
در روایتی دارد «لَا دِینَ لِمَنْ لَا عَهْدَ لَه»[۱۴]دین برای کسی که عهد نگاه نمی دارد نیست، یعنی کسی که قول او قول نیست، ایمان ندارد، «لَا دِینَ لِمَنْ لَا عَهْدَ لَه». اینها از جمله کلمات قصار است، [ان شاءالله که] یاد شما بماند، آن را تابلوی زندگی خود کنید.
با اخلاق خوب مبلّغ امام حسین علیه السلام باشید
«کُونُوا دُعَاهً لِلنَّاسِ بِغَیْرِ أَلْسِنَتِکُمْ»[۱۵]، مردم به گریهی شما، به رکوع شما، به سجدهی شما، نگاه نمیکنند، شما که فردا به بازار میروید و بازاری هستید، شما که فردا به اداره میروید و اداری هستید، اگر مردم را سر کار گذاشتید سر وقت کار آنها انجام ندادید، به شما ناسزا میگویند. شما هزار شب هم برای امام حسین علیه السّلام گریه کرده باشید، شما زینت امام حسین علیه السّلام نیستید، مکتب خود را بد نام میکنید.
مردم میگویند: قول این هیئتیها اصلاً قول نیست. هیئتیها اخلاق ندارند. هیئتیها حوصله ندارند. آیا این برای شما خوب است که به نام مکتب ، به نام امام حسین علیه السّلام، بد بگویند و بگویند آنها اینطور هستند؟ بنابراین خوش قول باشید، این خوش قولی برای شما تبلیغ هیئت است، تبلیغ امام حسین علیه السّلام است.
چهارمین خلق پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، اخلاق خوب است
چهارم «أَحْسَنُکُمْ خُلُقاً»[۱۶]، یعنی خوش اخلاقی. «أَحْسَنُکُمْ خُلُقاً». حُسن یعنی چه؟ زیبایی. حُسن زیبایی است، حَسن یعنی قشنگ، حُسن یعنی قشنگی و زیبایی. از پیغمبر روایت دارد «لَوْ کَانَ الْحُسْنُ هَیْئَهً لَکَانَتْ فَاطِمَهَ»[۱۷] اگر قرار بود زیبایی تجسم پیدا کند به صورت فاطمه تجسم پیدا می کرد، اگر بنا بود زیبایی در خارج صورتی داشته باشد و مردم آن را تماشا کنند، دختر من فاطمه [آن صورت را دارا] میشد.
خدا همهی زیباییها را در وجود حضرت زهرا سلام الله علیها جمع کرده است. من به شما بگویم خود حضرت رسول صلی الله علیه و آله در میان خلایق از همه زیباتر است. اوّلین کسی که آینه بود و همهی زیبایی پیغمبر را نشان میداد دختر ایشان حضرت زهرا سلام الله علیها بود و دومی حضرت علی اکبر علیه السّلام بود. «أَحْسَنُکُمْ خُلُقاً»[۱۸]، کسانی که اخلاق زیبا دارند. اگر حرف میزند، خوب حرف میزند، اگر مینشیند، خوب مینشیند، اگر بلند میشود، خوب بلند میشود، اگر گریه میکند، زیبا گریه میکند، هر کاری میکند آن کار خود را زیبا انجام میدهد. این خوش اخلاقی به وجه دیگری ادب است.
تعریف ادب را حضرت علّامه طباطبایی – رضوان خدا بر ایشان باد – در تفسیر بسیار با ارزش خود “المیزان“ میگویند: ادب ارائهی عمل در شکلی است که برای مخاطب و برای بیننده مرغوب قرار میگیرد. یعنی انسان طوری حرف بزند که مردم دوست داشته باشند؛ مردم پای صحبت او مینشینند، خوش کلام باشد، چقدر خوب است که انسان هم خوش کلام باشد، هم خوش برخورد باشد، هم خوش قول باشد، هم خوش نیّت باشد، هم خوش قیافه باشد و هم خوش عبادت باشد و هم خوش عشق باشد و هم خوش گریه باشد، در همهی اینها خوش باشد، این انسان «أَحْسَنُکُمْ خُلقاً» میشود. کسی که اخلاقش از همه زیباتر است، او به پیغمبر صلّی الله علیه و آله شبیهتر است یا به پیغمبر صلّی الله علیه و آله نزدیکتر است.
پنجمین خلق پیامبر، نزدیک بودن با مردم است
پنجم فرمود: «أَقْرَبُکُمْ مِنَ النَّاسِ» کسانی که به مردم نزدیک هستند؛ یعنی هر کسی مردمیتر است، به پیغمبر خود نزدیکتر است. بعضیها تا جوان هستند، در هیئتها هستند؛ مقامی ندارند، تیمسار نشدند، سرتیپ نشدند، آیت الله نشدند، حجّت الاسلام نشدند، مدیر کل نشده، استاندارد نشده، فرماندار نشده، خیلی مردمی است، میشود همه جا او را دید، میشود با او سلام علیک کرد، میشود با او روبوسی کرد، میشود با او دست داد. امّا وقتی پشت میز نشست آن چنان مغرور میشود که دیگر جایی ظرفیّت او را ندارد، اینقدر بزرگ شده است که هر جا میرود باید در را هم بردارند، مردم را هم بیرون کنند، تا او داخل بیاید. یعنی آدم اینقدر بزرگ شود؛ معلوم است کسی اینقدر بزرگ نمیشود، این باد غرور است، این شخص باد کرده متورّم شده است.
حیف است انسان را مقام، پول، شهرت، سواد، عبادتهای ظاهری بزرگ کند. عبادتی که انسان را بزرگ میکند عبادت نیست بلکه شیطان است، این شیطان است. اگر انسان با آمدن به مجالس امام حسین علیه السّلام تصوّر کند بهتر از دیگران است، با اخلاص نیامده است. مجلس امام حسین علیه السّلام به انسان تواضع میدهد، به انسان احساس خاکی بودن میدهد، بنابراین «أَقْرَبُکُمْ مِنَ النَّاسِ».
مقام محیّر العقول حضرت علی اکبر علیه السلام
این مطلب را گفتم تا مقدّمهی روضهی من باشد. حضرت علیّ اکبر علیه السّلام مقامی دارد که ما بعد از معصومین کسی را به این مقام نمیشناسیم.
من به قربان حضرت ابوالفضل علیه السّلام، همه ی عالم به قربان حضرت ابوالفضل علیه السّلام، مقام حضرت ابوالفضل علیه السّلام خیلی بالا است، إنشاءالله تعبیری که امام حسین علیه السّلام در مورد حضرت ابوالفضل علیه السّلام داردند را اگر عمری داشتیم فردا خدمت شما عرض میکنیم. [اگر فردا شب] حضرت ابوالفضل علیه السّلام آقایی کردند، اجازهی نوکری دادند، اجازهی جارو کشی دادند، و فردا شب هم من جارو کش زیر پای شما بودم و همراه مادرش امّ البنین علیها السّلام نه، همراه مادر او حضرت زهرا علیها السّلام خواستیم گریه کنیم تعبیر امام حسین علیه السّلام را به شما میگویم که امام حسین در مورد حضرت ابوالفضل علیه السّلام چه گفتند و چه عظمتی حضرت ابوالفضل علیه السّلام دارند.
لکن عبارتی که در مورد حضرت علیّ اکبر علیه السّلام است در دو فراز عظمت حضرت علیّ اکبر را محیّر العقول کرده است. یکی حضرت امام حسین علیه السّلام وقتی پسر خود را با دست خود کفن کرد، خیلی سخت است پدر پسر را کفن کند، حضرت میدانست که بعد از شهادت کسی او را کفن نمیکند [و به همین دلیل] خودش او را کفن کرد. ایشان جلوی خیمه آمد علی سوار شد، وقتی علی راه افتاد چشم پدر دنبال علی راه افتاد، علی میرفت پدر هم نگاه میکرد. آنجا امام حسین علیه السّلام این آیه را خواند «إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْراهیمَ وَ آلَ عِمْرانَ عَلَى الْعالَمین»[۱۹] به حقیقت خدا آدم و نوح و خاندان ابراهیم و خاندان عمران را بر جهانیان برگزید. امام راحل که دارای معرفت بود، در باره ی این آیهای که امام وقت در بدرقهی علیّ اکبر علیه السّلام تلاوت کرده است میگوید: علیّ اکبر اگر شهید نشده بود بعد از امام حسین علیه السّلام امام زمان بود، ظرفیّت امامت و ولایت مطلقهی کلیّهی الهیّه را خدا به علیّ اکبر علیه السّلام داده بود.
[۱]ـ سورهی طه، آیات ۲۵ تا ۲۸٫
[۲]ـ سورهی ابراهیم، آیه ۳۴٫
[۳]ـ سورهی نساء، آیه ۷۷٫
[۴]ـ سورهی أحزاب، آیه ۲۱٫
[۵]– تفسیر فرات الکوفی، ص ۶۵۱٫
[۶]ـ الکافی، ج ۴، ص ۵۷۰٫
[۷]ـ سورهی حشر، آیه ۲۴٫
[۸]– سورهی انعام، آیه ۱۲۷٫
[۹]ـ الأمالی (للطوسی)، ص ۲۲۹٫
[۱۰]– الأمالی (للمفید)، ص ۶۷٫
[۱۱]– بحار الأنوار، ج ۶۸، ص ۳۰۸٫
[۱۲]ـ الکافی، ج ۴، ص ۵۷۴٫
[۱۳]ـ الأمالی (للطوسی)، ص ۲۲۹٫
[۱۴]ـ بحار الأنوار، ج ۷۲، ص ۹۶٫
[۱۵]ـ الکافی، ج ۲، ص ۷۸٫
[۱۶]ـ الأمالی (للطوسی)، ص ۲۲۹٫
[۱۷]ـ مائه منقبه من مناقب أمیر المؤمنین و الأئمه، ص ۱۳۶٫
[۱۸]ـ الأمالی (للطوسی)، ص ۲۲۹٫
[۱۹]ـ سورهی آل عمران، آیه ۳۳٫
پاسخ دهید