این عبارت از تعالیم عرفان حلقه که «انسان به هیچ طریقی قادر به درک خداوند نیست»، تنها می تواند با تعالیم یک مکتب قرابت بسیارداشته باشد و آن مکتبِ کابالا یا عرفان یهود است.
اصول عرفان حلقه و تعالیم کابالا در مورد خداوند و شبکه شعور کیهانی آنچنان بر هم منطبق شده است که اگر بگوییم مبانی عرفان حلقه برداشتِ ماهرانه ای است از اصول اولیۀ کابالا، سخنی به گزاف نگفته ایم. همسویی این تعالیم در کم رنگ کردن و یا حذف اصل اول از اصول سه گانۀ ادیان آسمانی یعنی توحید (اقرار به یگانگی خداوند)را می توان در ۳ بعد بررسی کرد
اول مکنون بودنِ خداوند: یکی از اصول اولیه کابالا، اعتقاد به مکنون بودن خداوند است. بدان معنا که خداوند را موجودی درک ناشدنی برای انسان قلمداد می کنند و او را انسوف می نامند.
انسوف به عنوان خدایی دست نیافتنی که هیچ آفریننده ای نمی تواند تصوری از آن ذات ناشناخته و مکنون داشته باشد برای پیروان کابالا در قرن دوازدهم معرفی شد و با معرفی این خدا از سوی کابالیستها گسستی عمیق میان اندیشه های کابالا و تعالیم یهودیان ارتدوکس پدید آمد. چرا که خدای کتاب مقدس خدایی متشخص و بسیار نزدیک به انسان ها بود اما خدایی که کابالا معرفی می کرد حتی قادر به وحی و الهام به پیامبران خویش هم نبود وگاه فاقد اراده می نمود.[i] براین اساس اسناد وحیانی و نصوص الهی نمی توانست از این خدای نا شناخته و مکنون صادر شود[ii] و از این منظر منطبق کردن این خدا با خدای کتاب مقدس کاری بی معنا بود. درمحضر این خدا نیایش و تضرع هیچ معنایی ندارد.[iii] بدان جهت برای خدای کابالیست ها هیچ جایگاهی در تورات وتلمود یافت نمیشود.
آنچنان که عرفان حلقه هیچ تعریفی برای خداوند قائل نیست و شناخت و معرفت نسبت به خداوند و عشق ورزیدن بدان ساحت علوی را انکار می نماید کابالیست های یهودی نیز نیایش و تضرع در پیشگاه انسوف را که فاقد اراده است نفی کرده و همانند عرفان حلقه تنها مجرای اتصال با ذات بی کران را شبکۀ شعور کیهانی می دانند.
دوم جایگزین کردن شبکۀ شعور کیهانی به جای خداوند: شبکۀ شعور کیهانی در مکتب کابالا، تجلیاتی هستند که از خدای ایشان صادر شده تا او را که دست نیافتنی و درک ناشدنی است، باورپذیرتر کند و همچون واسطه ای میان خدای کابالا و مخلوقاتش باعث انتشار فیض شوند. این واسطان فیض همانند شبکۀ شعور کیهانی در عرفان حلقه قدرت هایی خدایی دارند و عرض نیاز باید به پیشگاه ایشان باشد.
این نگرش در کابالا و عرفان حلقه نسبت به جایگاه خداوند تنها یک فرآیند را می تواند به همراه داشته باشد و آن کم رنگ کردن و یا از میان بر داشتن اصل توحید و یگانگی خداوند است! چرا که کابالا و عرفان حلقه سعی دارند مخلوقاتی را در ادارۀ جهان و نظم بخشیدن بدان با خالق خویش شریک دانسته و امور جهان را به دست شبکه ای بسپارند که گویا در غیاب خداوند در حال رسیدگی به امور عالمیان است! اینگونه ثنویتی در نظام جهان پدید می آید که میان خدای آفرینشگر و خدای قادر متعال که ادارۀ کائنات بر عهدۀ اوست فاصله ای عمیق ایجاد می شود . گویا خدایی دور و دست نیافتنی اقدام به آفرینش کرده و شبکه ای به جای او در حال ایجاد نظم در عالم هستند. یکی خدای خالق است و دیگری تجلیاتی قادر؛ که عرض نیاز باید به ساحت ایشان باشد. از این منظر خدای آفرینشگر دیگر توانا نیست و قدرت در دست شبکه ای با ویژگی های خدایی است!
سوم گسست میان عرفان و شریعت با حذف نامها و صفات الهی: بر اساس اصول و مبانی کابالا “یهوه” خدای کتاب مقدس نمیتواند محل تفکر و اندیشۀ عمیق برای پیروان این مکتب باشد. به اعتقاد ایشان خدایی می تواند محل تفکر و تعمق آدمی قرار گیرد که از هرگونه صفت و تشخص انسان وار به دور باشد. از این رو کابالا اصطلاح انسوف را برای خدای خویش برگزید . یعنی ذاتی بی کران و خدایی که از هر گونه صفت مبراست. پیروان کابالا خدای خویش را “بی نام” می خواهند و هیچگاه از اصطلاحات معمول در عهد عتیق همچون “الوهیم” و “یهوه” در مورد خدای خویش استفاده نمی کنند[iv] چون معتقدهستند هیچ کدام از نام ها و صفات موجود در عهد عتیق را نمی توان بر نور بی کرانی که آفرینش به واسطۀ او صورت پذیرفته اطلاق کرد. هرنام از خداوند که در کتاب مقدس آمده از دیدگاه کابالیستها سرانجام معطوف به جنبه و وجهی از ظهور خداوند است حال آنکه خدای ایشان باید فاقد هیچ صفت و نامی باشد.
این نامها و صفات در کابالا از خدای ایشان گرفته شده و در اختیار شبکۀ شعور کیهانی قرار گرفته است. از این رو شبکۀ شعور کیهانی در کابالا حامل صفاتی همچون رحمانیت، حکمت، قدرت، عظمت، جمال و…است و اتصال با انسوف تنها از طریق این مجرا صورت میگیرد.
اصرار پیروان عرفان حلقه بر بی نام خواندن خداوند و عدم تاکید بر اسماء و صفات الهی از دیگر وجوه مشترک میان کابالا و عرفان حلقه است شاید اگر به پیروان عرفان حلقه مجالی داده شود از انتقال صفات الهی بر شبکۀ شعور کیهانی ابایی نداشته باشند. آنچنان که هم اکنون در تعالیم خویش عملا نامی از الله در میان نیست و تاکید بر خدایی “بی نام” است.
نویسنده: …………………. فاطمه مهدیه
منبع:پرسمان
پاسخ دهید