چرا رهبر معظّم انقلاب اسلامی، افرادی را که واقعاً سوء نیّت و دشمنی آنها با نظام جمهوری اسلامی ایران مشخّص است (عوامل داخلی) و پیوسته در پی اخلال هستند، به مردم معرّفی نمیکند و آنقدر این افراد را آزاد گذاشته که هر کاری دلشان میخواهد انجام دهند؟
آموزههای دینی و سیرهی حکومتی بزرگان اسلام در برخورد با مخالفان، بیانگر این حقیقت است که در نظام اسلامی، برای تک تک افراد جامعه- صرف نظر از گرایش سیاسی، طبقهی اجتماعی، نژاد و… – جایگاه ارزشی و حقوقی خاص در نظر گرفته شده است. مهیّا نمودن زمینههای هدایت و فرصتهای بازگشت و حفظ آبروی فرد، از جایگاهی بالا برخوردار است. یکی دیگر از اصول مهمّ نظام مدیریّتی اسلامی، سعهی صدر و مدارا و تسامح با دشمنان و مخالفان است:
قرآن کریم به صورت متعدّد، نه تنها پیروان خود را به مدارا نسبت به مخالفان میخواند، گاه نیکوکاری در حقّ مشرکان را نیز توصیه میکند؛ چنانکه میفرماید:
«لا یَنْهاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذینَ لَمْ یُقاتِلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَ لَمْ یُخْرِجُوکُمْ مِنْ دِیارِکُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا إِلَیْهِمْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطینَ».[۱]؛ «{ما} خدا شما را از کسانی که در {کار} دین با شما نجنگید، و شما را از دیارتان بیرون نکردهاند، باز نمیدارد که با آنان نیکی کنید و با ایشان عدالت ورزید؛ زیرا خداوند دیگران را دوست دارد».
سیرهی پیامبر گرامی اسلام و امام علی (علیه السّلام) نشان دهندهی موارد متعدّدی است که به خوبی افراد منافق و مخالفِ حکومت خود را میشناختند؛ ولی تا آنجا که این افراد به امنیّت و وحدت جامعهی اسلامی آسیب نمیرساندند و یا دست به قیام مسلّحانه نمیزدند، با کمال مدارا و سعهی صدر با آنان برخورد و از معرّفی آنان خودداری میکردند.
به عنوان نمونه: منافقان در غزوهی تبوک توطئهی قتل و ترور پیامبر گرامی اسلام را طراحی کردند. سرانجام این توطئه با درایت آن حضرت (صلّی الله علیه و آله و سلّم) ناکام ماند.
حذیفه –یکی از اصحاب پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم)- میگوید: من آنها را از نشانههای شترانشان شناختم و به پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) گفتم: من آنان را به شما معرّفی میکنم تا آنان را به سزای خویش برسانی.
پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) با لحن عطوفتآمیزی به من دستور داد که از افشای راز آنها خودداری کنم. شاید آنان راه توبه را در پیش گیرند و نیز افزود: اگر من آنها را مجازات کنم، بیگانگان میگویند: محمّد پس از آنکه به اوج قدرت رسید، شمشیر بر گردن یاران خود نهاد.[۲]
امام علی (علیه السّلام) نیز در برخورد با مخالفان خویش سه راهبرد اساسی داشت[۳]؛ گفت و گو، مدارا و برخوردِ قاطع. تلاش اوّلیّهی امیر المؤمنین (علیه السّلام) پاسخگویی به شبهات مخالفان و پایان بخشیدن مسالمتآمیز به نزاع و دشمنیها بود. اگر از این راه نتیجهی دلخواه به دست نمیآمد، با مخالفان خود –تا جایی که به امنیّت و وحدت جامعهی اسلامی آسیبی نمیرسید- مدارا نموده، از شدّت و خشونت پرهیزمی کرد. سرانجام اگر مخالفان دست به توطئهچینی و یا قیام مسلّحانه میزدند و امنیت شهرها و راهها را به خطر میانداختند، نوبت به برخورد قاطعانه میرسید. البتّه امام در این مرحله نیز هیچگاه از ارشاد و راهنمایی دشمنان غفلت نمیکردند و در عمل نیز نشان میداد که همواره این سخن پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) را پیش رو دارد که فرمود: «اگر خداوند یک تن را به دست تو هدایت کند، بهتر از هر چیزی است که خورشید بر آن میتابد».[۴]
نتیجه آنکه براساس آموزههای دینی و سیرهی بزرگواران اسلام، اصل اولی مدارا با مخالفان است؛ البتّه تا جایی که خطری از ناحیهی آنان احساس نشود و به وحدت و امنیت جامعهی اسلامی خدشهای وارد نگردد.
قانون اساسی جمهوری ایران نیز –که نشأت گرفته از آموزههای حیات بخش دین مبین اسلام و سیرهی معصومین (علیهم السّلام) است- تمامی حقوق شهروندی را برای مخالفان نظام به رسمیّت شناخته و حدود آن را «عدم اخلال به مبانی نظام، حفظ امنیت، منافع و وحدت ملّی و مصالح نظام اسلامی» دانسته است.[۵]
امّا در مواردی که مخالفان، حدود قانونی را رعایت نکنند، حکومت اسلامی جهت حفظ مبانی نظام اسلامی و امنیت و وحدت جامعه، موظّف به برخورد با مخالفان اخلالگر است. شیوهی برخورد نیز باید براساس راهکارهای دینی و قانونی باشد که طبق قانون اساسی، این وظیفه بر عهدهی دستگاههای اطّلاعاتی و امنیتی همچون قوّهی قضائیه و… است. در اینجا مقام معظّم رهبری براساس اصل رأفت و رحمت اسلامی، ابتدا به چنین افرادی تذکّر میدهد و راه بازگشت و هدایت را به روی آنان باز میگذارد. در مرحلهی بعد با ارائهی معیارهایی به مردم، زمینههای شناخت حقیقی این قبیل افراد و پرهیز از آنان را فراهم میسازد. در صورتی که باز هم دست از اخلالگری خود برندارند، برخورد قانونی از طریق دستگاههای مربوط به عمل میآید.
بنابراین چنین نیست که با افراد اخلالگر هیچگونه برخوردی نشود و آنان در جامعه آزاد باشند. در مواردی که نیاز به برخورد قاطع باشد دستگاههای مربوط چون قوّهی قضائیه باید اقدامات لازم را انجام دهند. علّت عدم معرّفی چنین افرادی از سوی مقام معظّم رهبری، مهر و عطوفت اسلامی، مدارا با مخالفان برای هدایت آنان و محوّل شدن وظیفهی شناسایی و اعلان متخلّفان در موارد لزوم به دستگاههای مربوط است.
منبع: دین و سیاست، ولایت فقیه، جمهوری اسلامی؛ دفتر نشر معارف – تدوین و تألیف: حمیدرضا شاکرین، غلیرضا محمدی
[۲]- فروغ ابدیّت، سبحانی، آیه الله جعفر، ج ۲، ص ۴۰۵٫
[۳]- دانشنامهی امام علی ع، ج ۶، امام علی و مخالفان، ص ۲۳۸٫
[۴]- ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج ۴، ص ۱۴؛ علّامه محمّد باقر، بحار الانوار، ج ۳۲، ص ۴۴۸٫
[۵]- اصول ۲۰ و ۲۶ و ۲۷ و ۳۷ و ۴۰ قانون اساسی.
پاسخ دهید