مرحوم سیّد رضیّ به سند خود از ابوموسی ضریر بجلّی از امام رضا (ع) نقل کرده که گفت:
به حضرت عرض کردم: فدایت شوم! مردم زیاد میگویند که پیامبر اکرم (ص) ابوبکر را امر به نماز نمود؛ سپس به عمر دستور (به نماز) داد! حضرت سکوتی طولانی کرد؛ سپس فرمود: آنگونه که مردم میگویند، نیست؛ ولکن تو ای عیسی! خیلی راجع به امور بحث میکنی و تا کشف نکنی، راضی نمیشی! گفتم: پدر و مادرم فدای تو باد، غیر از شما از چه کسی مسائل دینم را سؤال کنم و بپرسم چیزی را که به نفع آخرتم باشد و نفسم با آن هدایت شود تا مبادا گمراه شوم و آیا کسی را مثل شما پیدا خواهم کرد که مشکلات را برای من روشن کند؟ پس فرمود: هنگامی که بیماری رسول خدا (ص) سخت شد، علی (ع) را خواست و سر خود را در دامن او گذاشت و از هوش رفت؛ وقت نماز فرا رسید و اذان آن گفته شد؛ عایشه بیرون رفت و گفت: ای عمر! بیرون شو و برای مردم نماز بخوان. عمر به او گفت: پدرت از من سزاوارتر است! عایشه گفت: راست است، امّا او مرد نرم خویی است و دوست ندارم به مخالفت با او برخیزند! پس تو برای آنان نماز بخوان. عمر به او گفت: ابوبکر نماز بخواند؛ اگر کسی حرکتی کند یا به او حمله نماید، من از او حمایت میکنم در حالی که رسول خدا بیهوش است و گمان نمیکنم به هوش آید و آن مرد (علی) به او مشغول است و نمیتواند از او جدا شود؛ پس قبل از این که به هوش آید، نماز را بخوانید، زیرا بیم آن دارم که اگر به هوش آید، علی را به اقامهی نماز امر کند و من، شب گذشته صحبتهای آهسته او را شنیدم که به علی میگفت: الصلاه الصلاه (نماز را، نماز را).
امام فرمود: ابوبکر بیرون آمد که برای مردم نماز بخواند و مردم گمان کردند به فرمان رسول خدا (ص) است؛ هنوز تکبیر نگفته بود که رسول خدا (ص) به هوش آمد و فرمود: عمویم عبّاس را فرا بخوانید. او را صدا کردند، پس عبّاس و علی (ع) حضرت را حمل کردند تا به مسجد در آمد و برای مردم نماز خواند در حالی که نشسته بود؛ سپس حضرت را حمل کردند تا بر منبر قرار گرفت و بعد از آن، دیگر بر منبر ننشست؛ پس تمام اهل مدینه از مهاجرین و انصار برای این مجلس، اجتماع کردند تا شانهها برهنه شد، عدّهای اندوهگین بودند (یا بر سینه و سر میزدند) و رسول خدا قدری صحبت میکرد و قدری سکوت مینمود و آنچه از خطبهاش نقل شده، این است که فرمود:
ای گروه مهاجرین و انصار و کسانی از جنّ و انس که در این روز و این ساعت، حاضر هستید! شاهد شما باید به غائبتان ابلاغ دهد که من کتاب خدا ـ که نور و هدایت است و بیان آنچه خداوند واجب نموده، در آن وجود دارد ـ را برای شما باقی گذاشتم؛ قرآن کریم، حجّت (برهان) خدا و حجّت من و حجّت ولیّ من است بر شما؛ و نیز در میان شما نشانهی بزرگ دین و نور هدایت، علی بن ابیطالب را باقی گذاشتم و او حبلالله (ریسمان خدا) است «و همگی به ریسمان خدا چنگ زنید و متفرق نشوید و یاد آورید نعمت خدا را بر شما، آنگاه که دشمن بودید پس در دلهای شما الفت ایجاد کرد و به لطف و نعمت خدا (با یکدیگر) برادر شدید و در حالی که بر لبهی پرتگاه آتش بودید، شما را از آن نجات داد؛ خدای متعال آیات خود را این چنین برای شما بیان میکند تا شاید هدایت شوید.» ای مردم! این علی (ع) است؛ هر کس امروز و بعد از امروز، او را دوست بدارد و از او پیروی کند، به پیمان خدای متعال وفا نموده است و کسی که امروز و بعد از امروز، با او دشمنی کند و با وی کینه ورزد، روز قیامت کر و کور برانگیخته خواهد شد که نزد خدای متعال حجّت و برهانی ندارد. ای مردم! مبادا فردا نزد من بیایید در حالی که میشتابید به سوی دنیا شتاب کردنی! مبادا اهل بیتم از شما پریشان و ملول شوند و مقهور و ستم دیده گردند و خونشان ریخته شود! بپرهیزید از پیروی ضلالت (گمراهی) و پادویی برای جهالت! آگاه باشید که این امر، یاورانی دارد که خدای متعال آنان را برای من نامبرده است و آنان را به من شناسانده است و من آنچه را که برای آن به سوی شما فرستاده شدهام، به شما ابلاغ میکنم ولکن شما را مردمی گمراه میبینم؛ بعد از من به کفر و ارتداد باز نگردید که تأویل و تفسیر بدون دانش نمایید و به اختراع سنّت دست زنید با هواهای نفسانی و حال آن که هر سنّت و حدیث و کلامی که مخالف قرآن باشد. دروغ وباطل است؛ قرآن کریم رهبر هدایتگر است و آن، قائد و پیشروی دارد که به واسطه آن هدایت میکند وبا حکمت و موعظهی نیکو به سوی آن دعوت مینماید و او، علیّ بن ابیطالب است و بعد از من، ولیّ امر است و وارث دانش و حکمتها و نهان و آشکار من است و وارث آنچه پیامبران قبل از من باقی گذاشتهاند و آنچه من به ارث میگذارم، میباشد؛ پس نفس شما، شما را به تکذیب وادار نکند. ای مردم! خدا را، خدا را! راجع به اهل بیتم (از خدای بترسید دربارهی اهل بیتم) چه این که آنها، ارکان دین و چراغهای تاریکیها و معادن دانشاند؛ علی (ع) برادر من و وزیر و امین من است و بعد از من، متولّی امر خدای متعال میباشد؛ وفا کننده به عهد من و احیاگر سنّت من است و او از جهت ایمان آوردن به من، اوّلین نفر از مردم و آخرین آنان هنگام فوت از جهت عهد و پیمان با من میباشد و روز قیامت، اوّلین کسی است که مرا ملاقات خواهد کرد؛ حاضرین از شما باید به غائبین ابلاغ نمایند. ای مردم! هر کسی را از من ضرری رسیده است، پس من در اختیار او هستم (قصاص کند)، اگر به کسی وعدهای دادهام یا دَیْنی به او دارم، به علیّ بن ابیطالب (ع) مراجعه کند، چون او ضامن همه آنها است تا برای احدی نزد من، دینی نماند.
قال الرضیّ:
حَدَّثَنِی هَارُونُ بْنُ مُوسَى، قَالَ: حَدَّثَنِی أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: حَدَّثَنِی أَبُو مُوسَى [عیسی] الضَّرِیرُ الْبَجَلِیُّ، عَنْ أَبِی الْحَسَنِ (ع) قَالَ: فَسَأَلْتُهُ وَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ قَدْ أَکْثَرَ النَّاسُ قَوْلَهُمْ فِی أَنَّ النَّبِیَّ أَمَرَ أَبَابَکْرٍ بِالصَّلَاهِ ثُمَّ أَمَرَ عُمَرَ فَأَطْرَقَ عَنِّی طَوِیلًا ثُمَّ قَالَ لَیْسَ کَمَا ذَکَرَ النَّاسُ وَ لَکِنَّکَ یَا عِیسَى کَثِیرُ الْبَحْثِ عَنِ الْأُمُورِ لَا تَرْضَى إِلَّا بِکَشْفِهَا فَقُلْتُ بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی مَنْ أَسْئلُ عَمَّا أَنْتَفِعُ بِهِ فِی دِینِی وَ یَهْتَدِی بِهِ نَفْسِی مَخَافَهَ أَنْ أَضَلَّ غَیْرُکَ وَ هَلْ أَجِدُ أَحَداً یَکْشِفُ لِیَ الْمُشْکِلَاتِ مِثْلَکَ، فَقَالَ إِنَّ النَّبِیَّ (ص) لَمَّا ثَقُلَ فِی مَرَضِهِ دَعَا عَلِیّاً (ع) فَوَضَعَ رَأْسَهُ فِی حَجْرِهِ وَ أُغْمِیَ عَلَیْهِ وَ حَضَرَتِ الصَّلَاهُ فَأُذِّنَ بِهَا فَخَرَجَتْ عَائِشَهُ فَقَالَتْ: یَا عُمَرُ اخْرُجْ فَصَلِّ بِالنَّاسِ فَقَالَ لَهَا: أَبُوکِ أَوْلَى بِهَا مِنِّی فَقَالَتْ: صَدَقْتَ وَ لَکِنَّهُ رَجُلٌ لَیِّنٌ وَ أَکْرَهُ أَنْ یُوَاثِبَهُ الْقَوْمُ، فَصَلِّ أَنْتَ. فَقَالَ لَهَا: یُصَلِّی هُوَ وَ أَنَا أَکْفِیهِ إِنْ وَثَبَ وَاثِبٌ أَوْ تَحَرَّکَ مُتَحَرِّکٌ مَعَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (ص) مُغْمًى عَلَیْهِ وَ لَا أَرَاهُ یُفِیقُ مِنْهَا وَ الرَّجُلُ مَشْغُولٌ بِهِ لَا یَقْدِرُ أَنْ یُفَارِقَهُ یَعْنِی عَلِیّاً (ع) فَبَادِرُوا بِالصَّلَاهِ قَبْلَ أَنْ یُفِیقَ فَإِنَّهُ إِنْ أَفَاقَ خِفْتُ أَنْ یَأْمُرَ عَلِیّاً (ع) بِالصَّلَاهِ وَ قَدْ سَمِعْتُ مُنَاجَاتَهُ لَهُ مُنْذُ اللَّیْلَهِ وَ فِی آخِرِ کَلَامِهِ یَقُولُ لِعَلِیٍّ (ع): الصَّلَاهَ الصَّلَاه. قَالَ فَخَرَجَ أَبُوبَکْرٍ یُصَلِّی بِالنَّاسِ فَظَنُّوا أَنَّهُ بِأَمْرِ رَسُولِ اللَّهِ (ص) فَلَمْ یُکَبِّرْ حَتَّى أَفَاقَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) فَقَالَ: ادْعُوا لِی عَمِّی یَعْنِی الْعَبَّاسَ،فَدُعِیَ لَهُ فَحَمَلَهُ وَ عَلِیٌّ (ع) حَتَّى أَخْرَجَاهُ فَصَلَّى بِالنَّاسِ وَ إِنَّهُ لَقَاعِدٌ ثُمَّ حُمِلَ فَوُضِعَ عَلَى الْمِنْبَرِ بَعْدَ ذَلِکَ فَاجْتَمَعَ لِذَلِکَ جَمِیعُ أَهْلِ الْمَدِینَهِ مِنَ الْمُهَاجِرِینَ وَ الْأَنْصَارِ حَتَّى بَرَزَتِ الْعَوَاتِقُ مِنْ خُدُورِهَا فَبَیْنَ بَاکٍ وَ صَائِحٍ وَ مُسْتَرْجِعٍ وَ وَاجِمٍ وَ النَّبِیُّ (ص) یَخْطُبُ سَاعَهً وَ یَسْکُتُ سَاعَهً، فَکَانَ فِیمَا ذَکَرَ مِنْ خُطْبَتِهِ أَنْ قَالَ: یَا مَعْشَرَ الْمُهَاجِرِینَ وَ الْأَنْصَارِ وَ مَنْ حَضَرَ فِی یَوْمِی هَذَا وَ فِی سَاعَتِی هَذِهِ مِنَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ لِیُبَلِّغْ شَاهِدُکُمْ غَائِبَکُمْ أَلَا إِنِّی قَدْ خَلَّفْتُ فِیکُمْ کِتَابَ اللَّهِ فِیهِ النُّورُ وَ الْهُدَى وَ الْبَیَانُ لِمّا فَرَضَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى مِنْ شَیْءٍ حُجَّهُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ حُجَّتِی وَ حُجَّهُ وَلِیِّی وَ خَلَّفْتُ فِیکُمُ الْعَلَمَ الْأَکْبَرَ عَلَمَ الدِّینِ وَ نُورَ الْهُدَى، وَ ضِیَاءَهُ وَ هُوَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ أَلَا وَ هُوَ حَبْلُ اللَّهِ (فَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا وَ اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْداءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْواناً وَ کُنْتُمْ عَلى شَفا حُفْرَهٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَکُمْ مِنْها کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ آیاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ)[۱]، أَیُّهَا النَّاسُ هَذَا عَلِیٌّ (ع) مَنْ أَحَبَّهُ وَ تَوَلَّاهُ الْیَوْمَ وَ بَعْدَ الْیَوْمِ فَقَدْ أَوْفى بِما عاهَدَ عَلَیْهُ اللَّهَ وَ مَنْ عَادَاهُ وَ أَبْغَضَهُ الْیَوْمَ وَ بَعْدَ الْیَوْمِ جَاءَ یَوْمَ الْقِیَامَهِ أَصَمَّ وَ أَعْمَى لَا حُجَّهَ لَهُ عِنْدَ اللَّهِ، أَیُّهَا النَّاسُ لَا تَأْتُونِی غَداً بِالدُّنْیَا تَزُفُّونَهَا زَفّاً وَ یَأْتِی أَهْلُ بَیْتِی شُعْثاً غُبْراً، مَقْهُورِینَ مَظْلُومِینَ تَسِیلُ دِمَاؤُهُمْ، إِیَّاکُمْ وَ اتِّبَاعَ الضَّلَالَهِ وَ الشُّورَى لِلْجَهَالَهِ أَلَا وَ إِنَّ هَذَا الْأَمْرَ لَهُ أَصْحَابٌ قَدْ سَمَّاهُمُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ لِی وَ عَرَّفَنِیهِمْ وَ أَبْلَغْتُکُمْ مَا أُرْسِلْتُ بِهِ إِلَیْکُمْ (وَ لکِنِّی أَراکُمْ قَوْماً تَجْهَلُونَ) لَا تَرْجِعُوا بَعْدِی کُفَّاراً مُرْتَدِّینَ تَتَأَوَّلُونَ الْکِتَابَ عَلَى غَیْرِ مَعْرِفَهٍ وَ تَبْتَدِعُونَ السُّنَّهَ بِالْأَهْوَاءِ وَ کُلُّ سُنَّهٍ وَ حَدِیثٍ وَ کَلَامٍ خَالَفَ الْقُرْآنَ فَهُوَ زُورٌ وَ بَاطِلٌ، الْقُرْآنُ إِمَامٌ هَادٍ وَ لَهُ قَائِدٌ یَهْدِی بِهِ وَ یَدْعُو إِلَیْهِ بِالْحِکْمَهِ وَ الْمَوْعِظَهِ الْحَسَنَهِ وَ هُوَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ وَ هُوَ وَلِیُّ الْأَمْرِ بَعْدِی وَ وَارِثُ عِلْمِی وَ حِکْمَی وَ سِرِّی وَ عَلَانِیَتِی وَ مَا وَرِثَهُ النَّبِیُّونَ قَبْلِی وَ أَنَا وَارِثٌ وَ مُوَرَّثٌ فَلَا تَکْذِبَنَّکُمْ أَنْفُسُکُمْ. أَیُّهَا النَّاسُ! اللَّهَ اللَّهَ فِی أَهْلِ بَیْتِی وَ إِنَّهُمْ أَرْکَانُ الدِّینِ وَ مَصَابِیحُ الظَّلَامِ وَ مَعَادِنُ الْعِلْمِ، عَلِیٌّ (ع) أَخِی وَ وَزِیرِی وَ أَمِینِی وَ الْقَائِمُ مِنْ بَعْدِی بِأَمْرِ اللَّهِ وَ الْمُوفِی بِذِمَّتِی وَ مُحْیِی سُنَّتِی وَ هُوَ أَوَّلُ النَّاسِ إِیمَاناً بِی وَ آخِرُهُمْ بِی عَهْداً عِنْدَ الْمَوْتِ وَ أَوَّلُهُمْ لِقَاءً إِلَیَّ یَوْمَ الْقِیَامَهِ فَلْیُبَلِّغْ شَاهِدُکُمْ غَائِبَکُمْ، أَیُّهَا النَّاسُ مَنْ کَانَتْ لَهُ تَبِعَهٌ فَهَا أَنَا ذَا وَ مَنْ کَانَتْ لَهُ عُدَّهٌ أَوْ دَیْنٌ فَلْیَأْتِ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ (ع) فَإِنَّهُ ضَامِنٌ لَهُ کُلِّهِ حَتَّى لَا یَبْقَى لِأَحَدٍ قِبَلِی تَبِعَهٌ.[۲]
[۱] . آل عمران : ۱۰۳٫
[۲] . خصائص أمیر المؤمنین (ع): ۵۶، البحار ۲۲: ۴۸۲ ح ۳۰ و ضمن حدیث ۳۱٫
پاسخ دهید