«السَّلَامُ عَلَیکَ یَا بَقِیَّهَ اللَّه سَیِّدِی مَوْلَایَ أدرِکنا وَ أَغِثْنَا وَ لا تُهلِکنا»

«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏ * رَبِّ اشْرَحْ لی‏ صَدْری * وَ یَسِّرْ لی‏ أَمْریَ * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی‏ * یَفْقَهُوا قَوْلی‏».

«الْحَمْدُ لِلَّهِ ربِّ العالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خاتَمَ المُرسَلینَ طَبِیبِ نُفوسِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهَ مَولَانَا بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللَّهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ نُصرَتهُ وَ الرِّضاهُ وَ رَأفَتَه وَ الإستِشهادِ بَینَ یَدَیه وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ‏».

«أُوصِیکُمْ عِبَادَ اللَّهِ بِتَقْوَى اللَّه‏».

توصیه به تقوای الهی

شما بندگان خوب خدا را در این ماه ضیافت الهی به تقوای شایسته که فرمود «اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ»[۱] به ایفای حق تقوا که بسیج کردن همه‌ی قوای فکری، احساسی، جوانحی و جوارحی، به جلب رضایت خدا و پرهیز از سخط پروردگار متعال و معصیّت حق است توصیه می‌کنم.

رمضان، ماه تعالی انسان

ماه، ماه ضیافت است. ضیافت الهی همیشه به همه‌ی موجودات شامل است، ساری است، جاری است. جمادات، نبادات، حیوانات، درنده‌ها همه مهمان خدا هستند. کفّار، منافقین، ظالمین، ستمگران، مجانین، دیوانگان همه و همه تحت ربوبیّت حق تعالی و سر سفره‌ی او هستند. امّا ماه مبارک رمضان، ماه پذیرایی خدا از صاحبدلان است. کسانی که در خود علاوه بر وجود مادی یک روح الهی سراغ دارند. این ماه، ماه پذیرایی روح است. ماه تربیت جان است و با کم کردن علایق جسمانی، با نخوردن، نیاشامیدن، کنترل زبان و چشم و گوش، حجاب‌ها کنار می‌رود و اشخاص به خدا قرب پیدا می‌کنند و خدا به روح ما، به جان ما، به قلب ما هم طعام معنوی می‌دهد و هم شراب معنوی «وَ سَقاهُمْ رَبُّهُمْ شَراباً طَهُوراً».[۲]خدا به کسانی شراب طهور می‌دهد و این شراب طهور در حین روزه‌داری است. «فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً * إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرا»[۳] تحمّل مشقّت روزه‌داری که برای جسم محدودیّت‌های بیشتری است، برای روح آزادگی است، فراخنا است، گشایش است و رسیدن به اسماء جلال و جمال الهی است.

 ضیافت معنوی در ماه خدا

ما کسانی را سراغ داشتیم که در ماه مبارک رمضان این ضیافت معنوی را می‌یافتند. فرزند مرحوم آیت حق آقا شیخ محمّد حسین غروی نقل می‌کند که در حرم حضرت امیر المؤمنین در ماه رمضان با زبان روزه مشغول زیارت امین الله بودم. تا رسیدم به «وَ مَوَائِدَ الْمُسْتَطْعِمِینَ مُعَدَّهٌ وَ مَنَاهِلَ الظِّمَاءِ لَدَیْکَ مُتْرَعَه»[۴] دیدم پروردگار متعال از من پذیرایی می‌کند. غذاهایی را مشاهده کردم که نظیر آن را در هیچ جا ندیده بودم. با این‌که خدا کنار ضریح امیر المؤمنین از ما این چنین پذیرایی می‌کرد، فکر من مشغول مسئله‌ی علمی بود و این دو قابل جمع بود. در بهشت همین‌طور است. هم لذّت حضور پروردگار متعال است، درک اسماء الهی است و ماه مبارک رمضان روزنه‌ی بهشت است. چشم برزخی کسی باز شود در این قطعه‌ی زمانی خود را در بهشت می‌بیند.

شب‌های سرنوشت ساز قدر

امّا در آستانه‌ی لیالی قدر هستیم. چند نکته را در مورد شب‌های قدر تقدیم می‌دارم. در قرآن شریف در سوره‌ی مبارکه‌ی دخان هم آمده است که در لیله‌ی مبارکه قرآن را نازل کردیم، این یک مورد است. دوم «فیها یُفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکیمٍ»[۵] شب ریز کردن کلیّات برنامه است. در سوره‌ی مبارکه‌ی قدر «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فی‏ لَیْلَهِ الْقَدْرِ * وَ ما أَدْراکَ ما لَیْلَهُ الْقَدْرِ * لَیْلَهُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ * تَنَزَّلُ الْمَلائِکَهُ وَ الرُّوحُ فیها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ * سَلامٌ هِیَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ»[۶] یکی این‌که آن شب، شب امر است، لذا مخصوص صاحب امر است. نزول نجومی قرآن کریم در طی زمان بوده است. ولی شب قدر روزنه‌ی لازمان است. «أَلا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْر»[۷] لذا همه‌ی قرآن کریم بر اساس نصّ این آیه‌ی کریمه، آن شب خدا انزال فرموده است.

نکته‌ی دوم یعنی این برای کسانی که اهل باطن هستند وجود متکثّر خود را می‌توانند از تعلّقات کثیره به توحید الهی نائل کنند. وجود بهتانی پیدا کنند، مقام جمع الجمعی پیدا کنند. آنچه را که در طی سال‌ها می‌شود با زحمات به تدریج به آن رسید، در شب قدر خدای متعال همه‌ی آن‌ها را یک جا به نفوس مستعدّه عنایت می‌کند. نکته‌ی دوم نزول همه‌ی ملائکه است «تَنَزَّلُ الْمَلائِکَهُ وَ الرُّوحُ فیها»[۸]، نکته‌ی سوم لیله القدر است. شب اندازه‌‌گیری است، شب مهندسی است، شب دادن طرح، ابرام طرح و امضاء طرح است. شب سرنوشت است. خیلی حساس است. اگر آدم لحظه‌ای در امتحان کنکور غفلت کند، دیر برسد یا نرسد یک سال زحمات او هدر رفته است، تباه شده است. یک شبی بیدار شوید و دولت بگیرید.

درخواست حضرت موسی از خداوند در شب‌های قدر

 لذا مصائبی که در این شب حضرت موسی از خداوند منّان درخواست کرده است یکی قرب الهی است، دوم شمول رحمت خدا است، سوم دریافت جواز بر صراط در قیامت برای پل صراط است. چهارم بهره‌گیری از اشجار و میوه‌های بهشت است که جسم بعضی‌ها در ماه مبارک رمضان روزه است ولی روح آن‌ها واقعاً میوه‌های بهشتی را می‌بیند و نوش جان می‌کند، شراب طهور هم پیدا می‌کند. آن شراب محبّت است، به بعضی‌ها جرعه می‌دهند، به بعضی‌ها جان می‌دهند. به بعضی‌ها هم دریا، دریا می‌دهند و پنجم نجات از آتش جهنّم است.

مناجات شعبانیه

برای هر کسی جهنّم یک نمودی دارد، باید با آتش جهنّم جوارح آلوده‌ی گناه کارها پاک شود و اگر قابل پاک شدن نباشد مدام از بین می‌رود و دوباره پوستی برای آن‌ها خلق می‌‌شود و باز هم می‌سوزد. امّا برای بعضی‌ها مسئله بالاتر از این‌ حرف‌ها است. «إِلَهِی وَ سَیِّدِی وَ مَوْلَایَ وَ رَبِّی صَبَرْتُ عَلَى عَذَابِکَ فَکَیْفَ أَصْبِرُ عَلَى فِرَاقِک‏»[۹] این شعار امیر المؤمنین است، به جهنّم فکر نمی‌کند. امیر المؤمنین در یک فرازی از مناجات شعبانیه دارد که مانند آن را امام زین العابدین در دعای ابوحمزه دارد که اگر خدا علی را به جهنّم ببرد، من آن‌جا در میان آتشیان اعلان می‌کند که «إِنِّی أُحِبُّک‏»[۱۰] جهنّم محبّت تو را از ما نمی‌گیرد، من تو را دوست دارم، می‌خواهید بسوزانید، می‌خواهید نسوزانید. آتش جهنّم محبّت تو را از من نمی‌گیرد. آن که برای حضرت امیر غیر قابل تحمّل است این است که خدا او را از  خود دور کند. مبتلا به فراق حق تعالی شود، حال حضور از او گرفته شود و این مهم است. نکته‌ی آخری که در شب قدر حضرت موسی خواسته است…، این‌ها گمشده‌های شب قدر است که ما باید دنبال آن باشیم؛ آن رضای الهی «أُرِیدُ رِضَاکَ»[۱۱] آمدم که از من راضی بشوید. در طول سال شما را ناراضی کردم. غفلت داشتم ولی وقت آن است که تو را راضی کنم.

درک عظمت شب‌های قدر

نکته‌ی دیگر این است که ما چطور می‌توانیم شب قدر را درک کنیم. درک شب قدر به معنای واقعی بر اساس روایتی که فرصت آن را نداریم بخوانیم، مخصوص پیامبر و امیر المؤمنین و ائمّه‌ی اطهار است. تجلّی عالم امر در وجود آن بزرگواران است و تقدیر عالم امکان در وجود آن‌ها انعکاس پیدا می‌کند. لکن فیوضات شب قدر، نورانیّت شب قدر برای ما هم میسور است که عمدتاً مراقبه است، رفع حجاب‌‌ها است، استعداد است «اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی التَّجَافِیَ عَنْ دَارِ الْغُرُورِ وَ الْإِنَابَهَ إِلَى دَارِ الْخُلُودِ».[۱۲]

بهره‌مندی از فیوضات شب قدر

در روایتی امام باقر (علیه السّلام) دارند که ماه مبارک رمضان هر شب صد بار سوره‌ی دخان را بخوانید از فیوضات شب قدر بهره‌ می‌گیرید. در روایت دیگری فرمود: اگر هر شب هزار بار سوره‌ی قدر بخوانید آن وقت دل خود را آماده کنید «تَشطُط قَلبَک، وَ أفتَح أُذُنَیکَ» گوش‌های خود را باز کن به «ِسِمَاء العَجائِب» سید اهل مراقبه در کتاب شریف اقبال دارند بر این‌که من شب قدر را یافتم و نزول ملائکه را آن شب دیدم. در روایتی مواظبت بر نماز جماعت و مهاجرت بر جمعه در هر شب جمعه و حضور در نماز عید و قیام پاره‌ای از شب، انسان قائم الیل باشد و روزه‌ی روز را هم مراقبت کند و دیگر این‌که امام سجّاد (علیه السّلام) هر روز صدقه می‌دادند تا به شب قدر برسند.

رسیدن به تقوای الهی با روزه‌داری

امّا جان کلام دو چیز است. یکی تقوا است، دوم توسّل است. «إِنَّما یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقین‏»[۱۳] که اساساً روزه‌داری دستیابی به سنگر تقوا است که انسان از وسوسه‌های شیاطین ظاهری و باطنی مصونیّت پیدا کند. آن تقوا به انسان سنخیّت می‌دهد که دست از دامن محمّد و آل محمد بر ندارد. لذا به همین مناسبت فرمودند: «فَمَنْ عَرَفَ فَاطِمَهَ حَقَّ مَعْرِفَتِهَا فَقَدْ أَدْرَکَ لَیْلَهَ الْقَدْر»[۱۴] اگر کسی معرفت به حضرت صدیقه‌ی طاهره فاطمه‌ی زهرا (علیها سلام) پیدا کند، حقّ معرفت را پیدا کند، حقیقت شب قدر را یافته است. شب قدر ظرف نزول قرآن است و از وجود نازنین حضرت زهرا (سلام الله علیها) ۱۱ قرآن ناطق به جا مانده است که امروز ما در پرتو عنایات امام زمان خود (ارواحناه و اروح اله العالمین لتراب مقدمه الفداء) هستیم. بنابراین توسّل به ائمّه‌ی اطهار در شب قدر خصوصاً حضرت فاطمه‌ی زهرا (سلام الله علیها) کارساز است.

علی (علیه السّلام)، مرد عدالت

دو جمله هم راجع به امیر المؤمنین، اوّل مظلوم عالم، «السَّلَامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْمَظْلُومُ وَ ابْنُ الْمَظْلُوم‏»[۱۵]، امیر المؤمنین انسان کامل است. ابو الائمّه است، آنچه خوبان همه دارند، علی تنها دارد. جامع اضداد است. مرد عدل است و مرد رحم است، مرد جنگ است و مرد عشق و عاطفه است. علی در اجرای عدالت سختگیر است، کوتاه نمی‌آید. با کسی کنار نیامده است. علی در اجرای قانون، در اجرای عدالت هم به احدی ظلم نمی‌کند هم در مورد دیگران اغماضی ندارد. «لَأَنْ أَبِیتَ عَلَى حَسَکِ السَّعْدَانِ  مُسَهَّداً أَوْ أُجَرَّ فِی الْأَغْلَالِ مُصَفَّداً أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْ أَنْ أَلْقَى اللَّهَ تَبارَکَ وَ تَعالی وَ رَسُولَهُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ ظَالِماً لِبَعْضِ الْعِبَادِ وَ غَاصِباً لِشَیْ‏ءٍ مِنَ الْحُطَام‏»[۱۶] فرمود: اگر علی را به زنجیر بکشند و او را با کُند پا روی زمین بکشانند یا روی خارهای گزنده بی‌خوابی تحمّل کند و یا بر بستر خار او را بخوابانند برای علی بهتر است از این‌که روز قیامت خدا را ملاقات کند،  ظلمی از او به بنده‌ای از بندگان خدا رسیده باشد یا مال کسی را به غصب در اختیار گرفته باشد.

شهادت علیّ بن ابی‌طالب (سلام الله علیه)

 «قُتِلَ عَلِیٌّ فِی مِحْرَابِ عِبَادَتِهِ لِشِدَّهَ عَدْلِهِ» در محراب عبادت فرق مبارک علی شکافته شد و این کینه‌ای که نسبت به امیر المؤمنین این اشق الاشقیا را وادار کرد تا فرق عدالت را بشکافد به خاطر عدالت علی بود. علی با قدرت‌ها، با زورمدارها، با زر مدارها سازش نکرد. لذا این به صورت آن شمشیر مسموم در آمد که فرق علی را شکافت. مردم در دل شب دیدند صدایی از آسمان بلند شد. «تَهَدَّمَتْ وَ اللَّهِ أَرْکَانُ الْهُدَى‏…قُتِلَ عَلِیٌّ الْمُرْتَضَى‏»[۱۷] ارکان هدایت ویران شد، علی به قتل رسید.

(روضه خوانی)

بار دیگر همه‌ی عزیزان، روزه داران، زینت دهندگان کانون کرامت و عزّت اسلامی، مرکز نماز جمعه و همه‌ را به رعایت تقوای الهی که بالاترین عمل بر اساس سؤالی که امیر المؤمنین از پیغمبر خدا کرد که در این ماه عزیز افضل اعمال کدام است؟ پیامبر جواب دادند: «مَنْ وَرِعَ عَنْ مَحَارِمِ اللَّه‏»[۱۸] پرهیز از گناهان. تصمیم بگیریم در این ماه زبان ما دروغ نداشته باشد، غیبت نداشته باشد، نیش نداشته باشد. کج خلقی و بداخلاقی در این ماه خلاف شئون روزه‌داری و ضیافت الهی است. اگر رعایت رضای خدا را بکنیم خدا پذیرایی‌هایی فوق تصوّر ما دارد «مَا لَا عَیْنٌ رَأَتْ وَ لَا أُذُنٌ سَمِعَت‏».[۱۹]

«الحمدُلله الَّذِی هَدَیْنََا لِهَذَا وَ مَا کُنّا لِنَهْتَدِیَ لَوْ لَا أَنَّ هَدَینَا اللَّه».

«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم * إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحُ * وَ رَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فی‏ دینِ اللَّهِ أَفْواجاً * فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَ اسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ کانَ تَوَّاباً»[۲۰]

«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الحمدلله رَبَّ الْعَالَمِینَ اللَّهُمَّ صَلِّی عَلَی سَیِّدِ رُسُلِک أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّد وَ عَلَی سَیِّدِ الْأَوْصِیَاءِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی‌طَالِبٍ وَ عَلِی سَیِّدَهِ النِّسَاءِ الْعَالَمِینَ فَاطِمَهَ الزَّهرا وَ عَلِی سَیِّدِ الشَّبَابِ أَهْلِ الجَنَّه الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ وَ صَلِّ عَلِی أَئِمَّهً الْمُسْلِمِینَ عَلِیُّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ مُحَمَّدِ بْنُ عَلِیٍّ وَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ موسی بْنِ جَعْفَرٍ وَ عَلِیِّ بْنِ موسی وَ مُحَمَّدِ بْنُ عَلِیٍّ وَ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ الْحَسَنِ الزَّکی العَسکَری وَ الْحُجَّهِ الْقَائِمِ حُجَجِکَ عَلِی عِبادِکَ وَ اُمَنائِکَ فِی بِلادِکَ اوصیکُم عِبَادَ اللَّهِ وَ نَفْسِی بِتَقوَی اللَّه».

رسیدن به تقوای الهی

شما بزرگان و بزرگواران و خود را به تقوای الهی توصیه می‌کنم. در خطبه‌ی دوم مسائل زیاد است ولی ما دو یا سه مسئله‌ی مهم را در اولویت می‌بینیم و تذکّراً عرض می‌کنیم. ابتدائاً شهادت مولی الموحّدین و ضربت خوردن آن بزرگوار را عوض همه‌ی شما عزیزان به مولای خود حضرت بقیه الله جان همه‌ی ما به قربان او، تسلیت عرض می‌کنم و عرضه می‌دارم آقا جان سر شما سلامت و ما در غم شما سهیم و شریک هستیم.  

حداکثر استفاده از شب‌های قدر

نکته‌ی دوم اغتنام لیالی قدر است. معلوم نیست سال دیگر باشیم و بتوانیم از این فرصت استفاده کنیم. از لیالی قدر حداکثر استفاده را ببریم، هم نماز، هم تسبیح، هم استغفار، هم صدقه، هم به فکر محرومین بودن و هم قرآن سر گرفتن و هم توسّل به ذیل عنایت ائمّه‌ی اطهار (علیه السّلام). آنچه از کار خیر می‌توانیم انجام دهیم، هر کاری در شب قدر انجام دادیم خدای متعال نتیجه‌ی آن را برابر هزار ماه در غیر شب قدر برای ما مقرّر فرموده است. اثر دارد، نقش دارد. کار ۸۰ سال را آدم می‌تواند در یک شب انجام دهد. ره هشتاد ساله را در شب قدر می‌شود طی کرد.

شهادت ۷۲ تن از یاران انقلاب

 ۷ تیر را در پیش داریم. شهادت ۷۲ تن و سیّد شهدای انقلاب، آیت الله، شهید مظلوم، استاد بزرگوار ما، ولی نعمت ما، آقای بهشتی، سلام خدا بر آقای بهشتی و همه‌ی یاران در خون خفته‌ی او. به امام زمان و ملّت شریف و مقام معظّم رهبری تسلیت عرض می‌کنم. این‌ها نخبگان بودند و جرم آن‌ها هم نخبگی و دلسوزی به ملّت عزیز بود.

خصوصیّات اخلاقی شهید بهشتی

مرحوم شهید بهشتی مجمع فضایل بود که ما از نزدیک برخی از این‌ها را لمس کرده بودیم. آقای بهشتی متفکّر بود، اندیشمند بود، دارای افق فکری بلند بود. سعه‌ی صدر او مثل زدنی بود. تحمّل مخالف، ظرفیّت تحمّل شکست و پیروزی جزء نادرهای تاریخ است. نماز اوّل وقت او با حضور قلب بود. ما گاهی با ایشان در اوّل وقت نماز ‌خواندیم. چه نماز با حضوری! چه تقیّدی به نماز اوّل وقت و ارادت به ائمّه‌ی معصومین، تقیّد به زیارت امام رضا در هر تابستانی که هم خود ایشان مشرّف می‌شدند و هم برنامه‌هایی که برای ما تدارک دیده بودند ما را به مشهد می‌بردند. توجّه ایشان به زیر مجموعه‌ی خود…؛ ایشان با خود من عواطفی دارد که در این خطبه قابل ذکر نیست، ولی از پدر عاطفی‌تر و مهربان‌تر برخورد می‌کرد.

تابع امر ولیّ فقیه

صلابت در برابر آمریکا و استکبار و صلابت و مقاومت و شجاعت و شهامت که هم در بُعد اثباتی ولایت او حرف نداشت. بنی صدر، منافقین و ملّی گراها بدترین تهمت‌ها و جو سازی‌ها را علیه ایشان اعمال می‌کردند. امام فرموده بودند سخنرانی نکنید و شما حرف نزنید، ایشان حرف نمی‌زدند. با این‌که مجتهد بود، حکیم بود، نه حکمت لفظی، حکمت ذهنی. فرمودند: من حکمت را یک دوره خواندم، ولی دیدم چنگی به دل نمی‌زند و بعد به پیر طریقتی دست یافتیم. دست ما را گرفت و پا به پا ما را به راه برد. تازه فهمیدیم فلسفه خواندنی نیست، بلکه فلسفه اندیشیدنی است. به چشمه‌ی اندیشه دست یافته بود و خود او چشمه بود. با داشتن فقاهت و استنباط مصطلح، با داشتن حکمت، با سوابق طولانی در مسائل اجتماعی، فرهنگی، امّا تسلیم ولیّ امر خود بود و این ولایت را در شخص امام نمی‌دیدید، بلکه آنچه حادثه‌ای پیش آمد، ستاره‌ای بدرخشید و ماه مجلس شد.

 مسئله‌ی ولایت فقیه را ایشان پیروزی جدیدی برای عالم اسلام می‌دانست و نوید آینده‌ی جامعه اسلامی را با اهتزاز پرچم ولایت فقیه به آیندگان هم می‌داد. لذا نهایت تعبّد را در برابر ولیّ امر خود داشت و ما امروز به مسئولین خود عرض می‌کنیم از ایشان الگو بگیرید. مقام شما بالاتر از او نیست. حرف‌هایی نزنید که مردم فکر کنند شما تکروی می‌کنید یا می‌توانید مقابل ولی فقیه حرفی بزنید. هم از نظر اخلاقی به نفع شما نیست، هم از نظر معنوی سقوط است و هم از نظر سیاسی به نفع هیچ کسی نیست. لذا تقویت شجره‌ی ولایت حتّی با خون، کار شهید مظلوم آیت الله بهشتی (اعلی الله مقامه الشّریف) بوده است.

حادثه‌ی ششم تیر ماه

ششم تیر سوء قصد به جان عزیزترین عزیزان ما، در غیبت امام زمان، این ذخیره‌ی الهی رهبر عزیزتر از جان ما بود که خدا به ما کرم کرد، جان ایشان را از این حادثه به سلامت نگه داشت و مقدّر این بوده است کشتی انقلاب بعد از امام به گِل ننشیند و به سوی ساحل ظهور با رهبری داعیان ایشان پیش برود.

خیانت به مردم در حکومت نامشروع بحرین

 نکته‌ی دیگر آنچه که اخیراً نشانه‌ی استیصال، بیچارگی و ذلّت آل خلیفه و حکومت نامشروع بحرین که ملّت او را قبول ندارند. حکومتی که فلسفه‌ی آن خدمت به مردم است امروز مبدّل به خیانت به مردم مبدّل شده است. مردم بحرین یک تقاضای مشروع قابل قبول در میان همه‌ی جهانیان دارند. توقّع آن‌ها این است که یک رأی داشته باشند! مردم در مملکت خود بتوانند تصمیم بگیرند و رأی آن‌ها اعتبار داشته باشد.

سرنوشت شاه در انتظار آل سعود و آل خلیفه است.

 این درخواست مشروع که دنیا این‌قدر صحبت از دموکراسی می ‌کند، این حقوق بشر آمریکایی و غربی می‌بینید ۵ سال است که این حرکت مسالمت آمیز، مظلومانه‌ی مستمرّ خستگی ناپذیر با گلوله پاسخ داده می‌شود. علما به زندان می‌روند. شیخ بزرگوار شیخ سلمان به ۹ سال حبس محکوم می‌شود و نهایتاً از رهبری معنوی مملکت سلب تابعیّت می‌شود. ما این حرکت را محکوم می‌کنیم، ظالمانه می‌دانیم و هشدار می‌دهیم «إِنَّ رَبَّکَ لَبِالْمِرْصاد»[۲۱] این حرکت‌‌های شما مانند حرکت‌های شاه سابق مملکت ما است.از سال ۴۲ تا ۵۷ هر چه کشت و زندان کرد و شکنجه کرد، خود او ضعیف‌تر شد و نهایتاً پا به فرار گذاشت. چنین سرنوشتی در انتظار آل سعود و آل خلیفه هم إن‌شاءالله خواهد بود.

سکوت ذلّت بار سازمان ملل در برابر فتوای خاخام‌های یهودی

نکته‌ی آخر فتوای خاخام‌های یهودی است. خاخام‌های یهودی فتوا دادند که مسموم کردن آب فلسطینیان جایز است. لعنت بر این خشونت، لعنت بر این قساوت، لعنت به این وحشی‌گری، لعنت به ادّعای پیروی از موسی کریم و لعنت بر این دروغگویانی که به عنوان مدّعیان حقوق بشر نشستند و خفه خون گرفتند و آل سعود کودک کُش را به عنوان کودک کُش معرّفی می‌کنند. رأی آن‌ها در یک روز با پول عوض می‌شود، ننگ ابد را در تاریخ به خود می‌بندند و این ذلّت و پستی و خاری و دنائت و بدبختی را…، که سازمان ملل از یک جایگاهی بلندی باید باشد، از یک قدرت و اقتداری باید برخوردار باشد. این نهایت ذلّت، بی‌هویّتی، بی‌مبنایی است که با پول شود یک امر انسانی را زیر پا لگد مال کنند و او را از لیست تروریست‌های کودک کُش خارج کنند و در برابر چنین فتوایی سکوت کنند.

هفته‌ی قوه‌ی قضاییه

هفته‌ی قوه‌ی قضاییه را به دستگاه قضایی تبریک عرض می‌کنم. بنا داشتیم راجع به قوّه‌ی قضاییه مطالبی عرض کنیم و توصیه‌هایی به قضات عزیز داشتیم. رعایت اخلاق، مدارای با مردم، دقّت نظر، سرعت در کار مطالبی داشتیم که برادر عزیز و بزرگوار ما حضرت حجت الاسلام و المسلمین آقای محسنی اژه‌ای تا حدّی در محدوده‌ی وقت خود مسائلی را مطرح کردند و به همان بسنده می‌کنیم.

«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم * إِنَّا أَنْزَلْناهُ فی‏ لَیْلَهِ الْقَدْرِ * وَ ما أَدْراکَ ما لَیْلَهُ الْقَدْرِ * لَیْلَهُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ * تَنَزَّلُ الْمَلائِکَهُ وَ الرُّوحُ فیها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ * سَلامٌ هِیَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ».[۲۲]


[۱]– سوره‌ی آل عمران، آیه ۱۰۲٫

[۲]– سوره‌ی انسان، آیه ۲۱٫

[۳]– سوره‌ی شرح، آیات ۵ و ۶٫

[۴]– وسائل الشیعه، ج‏ ۱۴، ص ۳۹۶٫

[۵]– سوره‌ی دخان، آیه‌ ۴٫

[۶]– سوره‌ی قدر، آیات ۱ تا ۵٫

[۷]– سوره‌ی اعراف، آیه ۵۴٫

[۸]– سوره‌ی قدر، آیه ۴٫

[۹]– بحار الأنوار، ج ‏۶۷، ص ۱۹۶٫

[۱۰]– الکافی، ج‏ ۱، ص ۴۳۸٫

[۱۱]– مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج ‏۷، ص ۴۵۶٫

[۱۲]– بحار الأنوار، ج ‏۹۵، ص ۶۳٫

[۱۳]– سوره‌ی مائده، آیه ۲۷٫

[۱۴]– من لا یحضره الفقیه، ج ‏۲، ص ۹۸٫

[۱۵]–  بحار الأنوار، ج ‏۹۸، ص ۲۰۱٫

[۱۶]– نهج البلاغه، ص ۳۴۶٫

[۱۷]– بحار الأنوار، ج ‏۴۲، ص ۲۸۲٫

[۱۸]– وسائل الشیعه، ج‏ ۱۵، ص ۲۴۶٫

[۱۹]– الأمالی، ص ۴۳۲٫

[۲۰]– سوره‌ی نصر، آیات ۱ تا ۳٫

[۲۱]– سوره‌ی فجر، آیه ۱۴٫

[۲۲]– سوره‌ی قدر، آیات ۱ تا ۵٫