چرا حضرت زکریا(ع) سه روز یا سه شب با مردم سخن نگفت؟
چرا حضرت زکریا(ع) با مردم مدتی سخن نگفت؟ و حضرت زکریا(ع) طبق آیه ۴۱ سوره آل عمران سه روز با مردم صحبت نکردند یا طبق آیه ۱۰ مریم سه شبانه روز؛ علت این تناقض چیست؟
پاسخ اجمالی
حضرت زکریا(ع) از جمله پیامبران الهی است که قرآن کریم تعدادی از آیاتش را به معرفی شخصیت و زندگی آن حضرت اختصاص داده است.
یکی از معجزات مرتبط با این پیامبر، بچه دار شدن او و همسرش در دوران پیری است که در آیات مختلفی بدان اشاره شده است.
در فرازی از قرآن آمده است: «گفت: پروردگارا! برایم نشانه اى قرار ده. فرمود: نشانه ات این است که سه روز با مردم، جز به اشاره سخن نگویی و پروردگارت را بسیار یاد کن، و شبان گاه و بامدادان [او را] تسبیح گوى».[۱]
و در فراز دیگری، مشابه همین محتوا نقل شده است:
«زکریا گفت: پروردگارا! نشانه اى براى من قرار ده. خداوند فرمود: نشانه تو این است که سه شب با آنکه زبانت سالم است، قدرت سخن گفتن با مردم را نخواهی داشت».[۲]
حال، به ذکر نکاتی در تفسیر این آیات می پردازیم:
۱ – در آیه اول «ثَلَاثَهَ أَیَّامٍ؛ سه روز» ذکر شده و در آیه دوم « ثَلاث لَیَالٍ؛ سه شب»؛ این دو منافاتی با یکدیگر ندارند و تعبیر به سه روز شامل شب های آن نیز می شود و این نوع استعمال رواج بسیاری دارد که می گوییم سه شب و روز های آن را نیز قصد می کنیم و یا بالعکس.[۳] بنابراین، منظور این دو آیه سه شب و سه روز می باشد و منافاتی با یکدیگر ندارند.
اگر این نوع استعمال را قبول نکنیم، باید مانند دیگر آیات، هر یک از اینها را با توجه به آیه دیگر تفسیر کرد که در نتیجه جمع دو آیه، سه روز و سه شب را استنباط می کنیم.[۴]
۲ – گفت وگو نکردن زکریا با مردم، از روی اختیار خودش نبوده که نخواهد با مردم گفت وگو کند، بلکه اعجاز و نشانه الهی این بوده که ایشان توانایی بر سخن گفتن با مردم را نداشته باشد و تنها در این فرض می توان نشانه بودن این عمل از طرف پروردگار را پذیرفت.[۵]
علاوه بر این، جلوگیری از سخن گفتن زکریا، تنها شامل سخن گفتن با مردم بود، اما ادامه آیه بیانگر آن است که در همین دوران، زبان زکریا قادر بر ذکر و مناجات با خدا بود.[۶]
۳ – در این که زکریا چرا از خداوند نشانه ای خواسته است؛ نظرات متفاوتی ارائه شده است که در ذیل به مهم ترین آنها اشاره می شود:
الف. حضرتشان بعد از بشارت به فرزند از خداوند تقاضاى نشانه اى می کند و این نه به خاطر بی اعتمادی به وعده هاى الهى، بلکه براى تأکید بیشتر و این که ایمان او به این مطلب ایمان شهودى گردد، می باشد تا قلبش سرشار از اطمینان گردد، همان گونه که ابراهیم خلیل(ع) تقاضاى مشاهده صحنه معاد براى آرامش هر چه بیشتر قلبش را نمود.[۷]
ب. این وعده به صورت مستقیم از طرف خداوند به ایشان گفته نشد، بلکه تعدادی از فرشتگان این پیام را به ایشان رساندند.[۸] زکریا به این افراد اطمینان پیدا نکرد و احتمال داد که این افراد شیاطین باشند و طبیعتاً به خبر آنها نیز اطمینان پیدا نکرد؛ لذا از خداوند خواست اگر این وعده واقعیت دارد، نشانه ای به ایشان نشان دهد.[۹]
ج. زکریا این علامت را برای زمان زایمان همسرش خواست؛ به بیان دیگر از خداوند خواست که نشانه ای برای زایمان همسر پیرش قرار دهد.[۱۰]
منبع:اسلام کوئست
پی نوشت:
[۱]. آل عمران، ۴۱٫
[۲]. مریم، ۱۰٫
[۳]. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۱۴، ص ۱۸، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.
[۴]. فخر رازی، محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج ۸، ص ۲۱۵، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، ۱۴۲۰ق.
[۵]. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر جوامع الجامع، ج ۱، ص ۱۷۳، قم، انتشارات دانشگاه تهران، مدیریت حوزه علمیه تهران، چاپ اول، ۱۳۷۷ش؛ فیض کاشانی، ملامحسن، تفسیر الصافی، تحقیق، اعلمی، حسین، ج ۱، ص ۳۳۵، تهران، انتشارات الصدر، چاپ دوم، ۱۴۱۵ق.
[۶]. بلخی، مقاتل بن سلیمان، تفسیر مقاتل بن سلیمان، تحقیق، شحاته، عبدالله محمود، ج ۲، ص ۶۲۲، بیروت، دار إحیاء التراث، چاپ اول، ۱۴۲۳ق.
[۷]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۲، ص ۵۳۸، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ اول، ۱۳۷۴ش؛ ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمرو، تفسیر القرآن العظیم، تحقیق، شمس الدین، محمد حسین، ج ۵، ص ۱۹۱، بیروت، دار الکتب العلمیه، منشورات محمدعلی بیضون، چاپ اول، ۱۴۱۹ق.
[۸]. آل عمران، ۳۹٫
[۹]. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، محقق، مصحح، موسوی جزائری، سید طیب، ج ۱، ص ۱۰۲، قم، دار الکتاب، چاپ سوم، ۱۴۰۴ق؛ طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۳، ص ۱۷۶، بیروت، دار المعرفه، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
[۱۰]. شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، شیخ آقابزرگ تهرانی، تحقیق، قصیرعاملی، احمد، ج ۲، ص ۴۵۴، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی تا؛ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی، محمد جواد، ج ۲، ص ۷۴۵، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش.
پاسخ دهید