ابن قتیبه‌ی دینوری با سند خویش نقل می‌کند:

ابن زیاد به قیس بن عباد گفت: نظرت درباره‌ی من و حسین چیست؟ گفت: مرا معاف بدار. گفت: حتماً باید بگویی: گفت: روز قیامت، پدر او می‌آید و شفاعتش می‌کند؛ پدر تو هم می‌آید و شفاعتت می‌کند. گفت: می‌دانستم مکار و بدسرشتی. اگر روزی از من جدا شوی، سرت را بر زمین خواهم نهاد (و تو را خواهم کشت).

 

 

قال ابن قتیبه الدّینوریّ:

 حدّثنی أبو حاتم عن الأصمعیّ، قال: حدّثنا أبو هلال، عن قتاده، قال: قال عبید الله بن زیاد لقیس بن عبّاد: ما تقول فیّ و فی الحسین؟ فقال: أعفنی أعفاک الله.

 فقال: لتقولنّ؛ قال: یجیء أبوه یوم القیامه فیشفع له، و یجیء أبوک فیشفع لک.

 قال: قد علمت غشّک و خبثک، لئن فارقتنی یوما لأضعنّ بالأرض أکثرک شعرا.[۱]


[۱]– عیون الاخبار ۲: ۱۹۷، تذکره الخواص: ۲۳۱٫