حضرت آیت الله صدیقی روز پنجشنبه مورخ ۱۰ خرداد ۱۳۹۷ مصادف با پانزدهمین روز ماه مبارک رمضان بعد از نماز ظهر و عصر در «آستان مقدس امامزاده صالح تهران» به سخنرانی پرداختند که مشروح این جلسه تقدیم می گردد.
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْری * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی»[۱]
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ الصَّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِین طَبِیبِنَا حَبِیبِنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّه مَوْلَانَا بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحْبَتَهُ وَ نُصْرَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ»
«وَ عِبَادُ الرَّحْمَانِ الَّذِینَ یَمْشُونَ عَلىَ الْأَرْضِ هَوْنًا وَ إِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَهِلُونَ قَالُواْ سَلَامًا وَالَّذِینَ یَبِیتُونَ لِرَبِّهِمْ سُجَّدًا وَقِیَامًا»[۲]
«وَالَّذِینَ إِذَا أَنفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا وَلَمْ یَقْتُرُوا وَکَانَ بَیْنَ ذَلِکَ قَوَامًا»[۳]
مقدمه
پروردگارِ مهربان، حکیم، علیم، در قرآن شریف گروهِ ممتاز از مؤمنان که اینها عبادِ رحمان هستند، وجودشان جلوهی رحمت و محبّت است، اهلِ دل هستند، خدای متعال را دوست دارند، و به ریسمانِ رحمتِ خدای متعال چنگ زدهاند، اینها با دیگران متفاوت هستند، ویژگیها، صفات و خصوصیّاتِ این نوع از بندگانِ خاص را بدینگونه مطرح فرموده است.
سه نشانهی عبادِ رحمان
عبادِ رحمان کسانی هستند که در زندگی برایِ مردم بار نیستند، بلکه یار هستند، نه بارِ اقتصادی هستند، نه بارِ سیاسی هستند، نه بارِ خانوادگی هستند، برایِ دیگران سنگینی ایجاد نمیکنند.
آنها هم حرکتِشان و هم راهرفتنِشان نشانهی ادب و تواضع و خاکی بودن و مردمی بودنِ آنها است، هم رفت و آمد و معیشت و درآمد و هزینهی اینها نیشِ دیگران نیست، بلکه مایهی آرامش و راحتیِ بندگانِ خدا هستند.
دومین صفتِ آنها این است که شخصیّتِ ثابتی دارند، در برابرِ تندبادها، طوفانها، بداخلاقیها، عقدهها، پستیها و خباثتهای دیگران، با آنها هموزن نمیشوند، وقار و شخصیّتِ خودشان را حفظ میکنند، سلامتِ ایمان و آبرو و خانواده و بدنِ خودشان را از آسیبِ بیادبان سالم نگه میدارند، و خودشان هم اگر بتوانند برایِ طرف منادیِ سلامتی هستند، با سعهی صدر، شرحِ صدر، با صبر و حوصله هنجارشکنها را از آن بدبختی و کمظرفیتی و بددهنی و بدخُلقی نجات میدهند.
سومین ویژگیِ عبادِ رحمان این است که اینها اهلِ سَهَر (شب زنده داری) هستند، متهجّد هستند، نماز شب میخوانند، خلوتِ شب را از دست نمیدهند، نمازِ شب ارثِ همهی پیامبران است، نمازِ شب بر پیغمبرِ ما واجب است و بر امّتِ پیغمبر جزوِ مستحبّاتِ خیلی خاص و مؤکّد است. نماز شب نشانهی محرم بودن به کویِ یار و آشنا بودنِ با محلِّ انوارِ الهی است. «وَ بِالْأَسْحارِ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ»[۴] خدایِ متعال کسانی را که در سحر استغفار میکنند ستایش میکند، شب بیدار میشوند و درِ سحر را میزنند و با خدای متعال در خلوت راز و نیاز میکنند.
مقامِ محمود
خدای متعال وقتی به پیغمبرِ خود دستور میدهد تا نمازِ شب بخواند، به او وعدهی «مقامِ محمود» میدهد، «وَمِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَهً لَّکَ عَسَى أَن یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقَامًا مَّحْمُودًا»[۵] فرمود: شبها بیخوابی به جهتِ نافلهی شب داشته باش زیرا که نمازِ شب و این بیداریِ سحر موجبِ این میشود که تو در قیامت پرچمِ شفاعت را به دست بگیری و به رتبهی «مقام محمود» نائل بشوی.
«مقامِ محمود» مقامِ عصمتِ مطلق است، یعنی به جایی میرسی که جلوهی جمالِ خدای متعال میشوی، مردم همه چیزِ تو را میپسندند، یک نقطهای باشد که پسندیده نباشد برایِ تو باقی نمیماند.
نماز شب اکسیر است، گناهانِ انسان را پاک میکند، عمرِ انسان را زیاد میکند، روزیِ انسان را وسعت میدهد، جاذبهی انسان را اضافه میکند، انسان را در دلها جا میدهد، نماز شب برایِ خواصِّ بندگانِ خداست، ولی بدست آوردنِ توفیقِ نماز شب خیلی ظریف و دقیق است، دیر به دست میآید اما زود از دست میرود، نعمتی است که انسان باید مدّتی پاک بودن نشان دهد تا خدای متعال این در را به رویِ او باز کند و اجازه بدهد او هم در بینِ خواصِّ بندگانِ خودش شبها خود را نشان بدهد و نام بنویسد و اعلام حضور کند.
خدای متعال به هر کسی اشکِ سحر نداده است، خدای متعال به هر کسی استغفارِ سحر نداده است، خدای متعال به هر کسی نالهی شب نداده است، اینها برایِ بندگانی است که خدای متعال خیلی آنها را دوست دارد، برایِ دوستانِ خداست، برایِ دوستانِ مخصوصِ پروردگارِ متعال است.
سوء ظنّ
یک کتابی است برای «ابوطالبِ مکّی»، این کتاب یک کتابِ عرفانی است، نامِ این کتاب «قُوتُ القُلوب» است، قُوت همین قُوتِ لا یَموتی که ما میگوییم، یعنی خوراک، «قوت القلوب» خوراکِ دلهاست، این کتاب دو جلد است، او این کتاب را برایِ اهل علم نوشته است، و اینکه مطالبِ مفیدی در این کتابها آورده است.
میگوید: من در موردِ یک کسی سوءظنّ پیدا کردم، بد گمان شدم، بد دل شدم، مدّتی نماز شب از من گرفته شد، با یک بد گُمانی نسبت به یک نفر، هیچ چیز هم نگفته است ولی در دلِ خود فکر کرده است که مثلاً این انسان میخواهد کارِ بد انجام دهد و یا اینکه انسانِ خوبی نیست، «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیرًا مِّنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ»[۶] بدگُمانی جزوِ رذائل است، انسان باید نسبت به مؤمنین دنبالِ بهانه نباشد که یک طوری این را لکهدار کند، یک طوری این را مخدوش کند، بعضیها از وجودِ انسانِ خوشنام رنج میبرند، تا از کسی تعریف میکنی یک اما و اگر میآورد که نشود بندگانِ خدا به او اعتمادِ کامل داشته باشند، تهمت میزنند، بدگویی میکنند، پروندهسازی میکنند، تحقیر میکنند، چون خودشان بیارزش هستند انسانهایِ ارزشی را دوست ندارند.
خدای متعال در سورهی مبارکهی حجرات که کلاسِ اخلاق است، از باطن شروع کرده است، مسئلهی سوءظنّ، گناهِ جوارحی نیست، گناهِ جوانحی است، در دعایِ شریفِ کمیل میخوانید که «قَوِّ علی خِدْمَتِکَ جَوارِحی»[۷] خدایا! به من قوّتِ بدن بده، جوارح همین دست و پا و گوش… است، اعضای بدن جوارح هستند،«قَوِّ علی خِدْمَتِکَ جَوارِحی» الآن یک عدّهای نتوانستند روزه بگیرند، خدای متعال سلامتی را از آنها گرفته است، خیلی هم آرزو دارند، روزه خوردن خیلی برایشان سخت است اما نمیتوانند روزه بگیرند… خدایا! نکند که من هم مریض بشوم و دیگر نتوانم سرِ سفرهی روزهی تو این عبادت را انجام بدهم…
سلامتی ریشهی همهی توفیقات است. اگر انسان ناسالم باشد قدرتِ روزه گرفتن ندارد، انسان میخواهد احسان کند، انفاق کند، اطعام کند، به مؤمن هدیه بدهد، کمک به مسجد کند، کمک به مدرسه کند، کتاب بخرد و وقف کند، قرآن بخرد و در اختیارِ این و آن قرار دهد، تفسیر بخرد و در کتابخانههایِ مساجد بگذارد، باید پول داشته باشد، اگر بخواهد پول داشته باشد باید کار کند، بخواهد کار کند باید بدنِ سالمی داشته باشد، انسانِ مریض که نمیتواند کار کند، این سلامتی چه گنج و سرمایهای است، قدرِ آن را نمیدانیم، شُکرِ آن را هم بجا نمیآوریم.
میخواهد نماز شب بخواند، اما بدنِ او نمیکِشَد، سرگیجه دارد، نمیتواند رویِ پایِ خودش بایستد. این از نعمتهایی است که داریم.
باید دائماً از خدای متعال سلامتی بخواهیم، آن کسی که مریض شده است به دعا احتیاج دارد، آن کسی که مریض نشده است احتیاجِ بیشتری به دعا دارد، باید پیشگیری کنی تا مریض نشوی، چرا دعا نمیکنی و مریض میشوی؟ حالا مدام شکایت کن، وقتی نعمت از دست میرود دیگر مشکل برمیگردد.
مرنجان دلم را که این مرغ وحشی ز بامی که برخاست، مشکل نشیند
این کبوتر را پراندی، دیگر بعید است که نزدِ تو بیاید، نگذارید این کبوترِ سلامتی بپرد، آن را نگه دارید.
«قَوِّ عَلى خِدْمَتِکَ جَوارِحى، وَاشْدُدْ عَلَى الْعَزیمَهِ جَوانِحى» جانحه در برابرِ جارحه است، جانحه باطن است، نیّت است، آن رأیِ باطنی است، آن برداشتهایِ باطنی است، لذا مسئلهی سوءظنّ امرِ قلبی است، انسان از یک کسی خوشش نمیآید، به یک کسی بدبینی دارد، بدخواهی دارد، اینها گناهانِ جانحه است، جوانحِ او آلوده است.
یکی از رذائلِ جانحهای و باطنی بددلی نسبت به اقوام، نسبت به اشخاص، انسان بیهوده نسبت به کسی دلچرکین است و یک طوری است که در نظرِ او بزرگ نیست، نمیتواند به او احترام کند، نمیتواند به او محبّت کند، این جزوِ منویاتِ صریحِ قرآن کریم در سورهی مبارکهی حجرات است. لذا خدای متعال فرمود: اجْتَنِبُوا کَثِیرًا مِّنَ الظَّنِّ وقتی که انسان بدگُمان شد، حسّاس میشود، وقتی انسان به یک نفر ظنین است مدام جاسوسی میکند، جستجو میکند تا ببیند این مشکل دارد یا نه، جوینده یابنده است…
گر حکم شود که مست گیرند در شهر هر آنکه هست گیرند
مگر مردم معصوم هستند؟ اگر شما ذرّهبین بگذاری بالاخره یک عیبی پیدا میکنی، وقتی عیب پیدا کردی و اشکالِ او را دیدی و مشکلِ او را باخبر شدی، حالا که ظرفیّت نداری، نمیتوانی در دلِ خودت نگهداری، اینجا و آنجا غیبتِ او را میکنی.
پس رفتن به سراغِ عیوبِ مردم موجبِ بدگمانی است، بدگمانی موجبِ رسیدن به عیب، آنوقت عیبجویی منشاء غیبت میشود، گناهِ غیبت هم از زناء بالاتر است، «الْغِیبَهَ أَشَدُّ مِنَ الزِّنَا» غیبت آخرین گناهی است که برایِ اهلِ توبه بخشیده میشود، توبه هم به این زودی غیبت را پاک نمیکند، این لکّهی غیبت به قدری در دلِ انسان سنگین است که حتی انسان توبه هم میکند، خدای متعال به این سادگی از گناهِ غیبت صرفنظر نمیکند، این مشکل است.
حالا بندهی خدا میگوید: من هیچ چیزی نگفتم، ولی به ذهنم آمد که این انسان باید انسانِ مشکلداری باشد، خدای متعال مدّتی توفیقِ سَهَر (شب زنده داری) را از من گرفت، دیگر نمیتوانستم نماز شب بخوانم، دیگر بیدار نمیشدم.
نماز شب
در روایت دارد از ابتدایِ نیمه شب ملائکه میآیند بندگانِ خدا را به نماز شب دعوت میکنند، «لِیَقومِ الذّاکِرِین» اهلِ ذکر، اهلِ دل، عاشقها، عاشق که نمیخوابد، بلند شو! تو ادعایِ محبّتِ خدا داری، میگویی دل به خدا دادم، پس چرا خوابت برده است؟
در حدیثِ قدسی از خداوند متعال آمده است: «کَذَبَ مَنْ زَعَمَ أَنَّهُ یُحِبُّنِی وَ إِذَا جَنَّهُ اللَّیْلُ نَامَ عَنِّی»[۸] دروغ میگویند آنهایی که میگویند ما خدا را دوست داریم، اما وقتی شب از نیمه میگذرد بلند نمیشوند با من صحبت کنند، خدای متعال منتظرِ بندگانِ خودش هست.
شبها بلند شوید، روزها شلوغ است، روزها گناه زیاد است، این است که دعا با سختی بالا میرود، ولی شبها گنهکارها میخوابند، گنهکارها ابتدایِ شب گناهانِ خود را انجام میدهند ولی برای سَهَر (شب زنده داری) همهیشان مانندِ جیفه افتادهاند، خستهاند، آن وقت صاحبدلها بیدار شوند، چون آن وقتِ شب گناه کم است فضایِ بالا پاک و پاکیزه است، این است که دعایتان بالا میرود، اشکتان بالا میرود، سوزتان بالا میرود، عشقتان بالا میرود، خدای متعال در دلِ شب از شما پذیرایی میکند.
وَالَّذِینَ یَبِیتُونَ لِرَبِّهِمْ سُجَّدًا وَقِیَامًا این چند شبِ باقیمانده نماز شب را ان شاء الله حتماً غنیمت بشمارید، بعد هم ان شاء الله ماه مبارک رمضان تمام شد، حالا یک ماه بیدار شدهاید، مگر چه شده است؟ باز هم بیدار شوید، این سحرها را بیدار شوید، اگر توانستید همهی نماز شب را بخوانید، اگر نتوانستید نمازِ شفع را ترک نکنید. حتّی اگر نتوانستید نماز شب بخوانید، بلند بشوید و یک استغفار کنید، بلند شوید و خودتان را نشان دهید و بگویید: خدایا! من هم آمدم.بگو یا غفّار، بگو یا ستّار، بعد بخواب، اما در بزن و بعد بخواب، احسانِ خداوند آن زمان بیشتر از روز است، خدای متعال تو را به همراهِ امام زمان ارواحنا فداه قبول میکند، آن نماز شب خوانی که شبها نمیخوابد آقایِ ماست. بندگانِ خاصِّ خدای متعال در آن لحظاتِ شب گریهها دارند.
برخی از فضائلِ امام خمینی رحمه الله علیه
در آستانهی رحلتِ امامِ راحل هستیم، امتیازاتِ زیادی دارد، امام اهلِ تقوا بود، امام متدیّن بود، گعدههایی که امام در جوانی با طلبهها داشتند دو شرط داشت، یک شرطِ او این بود که غیبت در مجلس ممنوع بود، مطلقا اجازهی غیبت و حرفِ کسی که اینجا نیست نباید در اینجا زده شود، بدگویی خطِّ قرمزِ مجالسِ حضرت امام بود، هیچ کسی حق نداشته و جرأت نمیکرده است که از کسی که در آن مجلس نیست بدگویی کند، دومین شرطی که امام خمینی رحمه الله علیه داشتند نماز اول وقت بوده است.
مرحوم آقا شیخ حسنعلی نخودکی میگویند: سه چیز انسان را عاقبت به خیر میکند، یکی نماز اول وقت، دوم صلواتِ زیاد بر محمد و آل محمد علیهم السلام، سوم هم به فرزندانِ پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم احترام بگذارید، سادات را نرنجانید، دلِ سیّدی را نشکنید، مخصوصاً اینهایی که همسرشان سیّد است خیلی حواسشان جمع باشد، حتی اگر بد اخلاق است، زنِ خوبی هم نیست.
مرحوم حاج محقق از منبریهایِ خاص و نظرکردهی امام رضا علیه السلام بود، ایشان گفته بودند: وقتی شما شاخهی خشکشدهی درخت هم میشکنید درخت تکان میخورد، شما به سیّدی هم که در نظرِ شما اشکالاتی دارد وقتی گیر میدهید و دلِ او را میشکنید، دلِ حضرت زهرا سلام الله علیها تکان میخورد، حُرمَتِ سادات را حفظ کنید، این موجبِ عاقبت به خیریِ شما میشود.
امام در این جهت جزوِ نفراتِ ممتازِ جامعهی ما بوده است، هم در پرهیز از همهی گناهان، خصوصاً این گناهِ زشتِ بدگویی و غیبت، و تقیّد به نماز شب و نماز اول وقت.
یکی دیگر از امتیازاتِ حضرت امام این بود که در طولِ عمرِ خود، یک ساعت و نیم قبل از اذانِ صبح بیدار بودند و نه تنها نماز شب میخواندند، بلکه گریههایِ جانسوزی دارند که خادمِ حضرت امام برایِ من نقل کردو گفت: من شبها کنارِ اتاقِ حضرت امام میخوابیدم، حواسِ من به امام بود، بیدار شدم و در حالِ رفتن برای قضاء حاجت بودم، همین که از مقابلِ اتاقِ امام رد شدم، دیدم صدایِ گریهی امام این فضا را پُر کرده است، به قدری این گریه جانسوز و رقّتبار بود که نتوانستم بروم، سر به دیوار گذاشتم، امام در اتاقِ خود ناله میکردند و من هم بیرون اشک میریختم، ولی سعی میکردم که صدایم بلند نشود، یک وقت امام بیرون آمدند، دیدند که من هم در حالِ گریه کردن بیرونِ اتاق هستم، فرمود: تا جوان هستید یک فکری به حالِ خودتان کنید، مثلِ من پیر میشوید و دیگر نمیتوانید کاری کنید، حالا در جوانی چه میکرده که حالا پیر شده….
این گریهی سحرِ امام، این نماز شبهایِ امام اینطور به امام عظمت داد، این «مقامِ محمود» است دیگر، این همه مسلمانی که به برکتِ این انقلاب اسلام را قبول کردند، شما اینجا نشستهاید، در امنیّتِ کامل هستید، میدانید اینهایی که در نیجریه شیعه شدند مرتباً توسطِ ارتشِ آنجا قتلعام میشوند؟ شهید میدهند، انواعِ شکنجهها را تحمّل میکنند، ولی هر روز سفرهی تشیّع در حالِ گستردهتر شدن است، اینها به برکتِ نماز شبها و نالههایِ حضرت امام رضوان الله تعالی علیه بوده است.
نماز شب؛ چراغِ برزخ است
لذا برخیزید، آقای بهجت اعلی الله مقامه الشریف به قدری نماز شب را مهم میدانستند، به من فرمودند که فلانی سعی کن نمازِ شبِ خودت را ترک نکنی، اگر یک وقت خسته بودی و احساس کردی که اگر در بستر بخوابی بلند نمیشوی، نخوابیها! همینطور نشسته چُرت بزن تا نماز شب را بخوانی، اینقدر مهم است که اگر میبینی نمیتوانی بیدار شوی نخواب و با آن حالت هم نمازِ شب را به هر کیفیّتی هست بخوان.
انسانهایی که نماز شب نمیخوانند در برزخ فقیر هستند، این جزو سرمایههایِ عالمِ برزخ است، که حدیث شریف دارد بر اینکه: «صَلَاهُ اللَّیْلِ سِرَاجٌ لِصَاحِبِهَا فِی ظُلْمَهِ الْقَبْرِ»[۹] انسان وقتی میمیرد این چشم از کار میافتد، انسان با این چشم خورشید را میبیند، اما چشمِ باطن یک نورِ دیگر میخواهد که انسان بتواند ببیند، نورِ این چشم از بین رفت، این زبان از کار افتاد، این گوش از کار افتاد، اینجا باید یک چشمِ دیگر تهیّه میکردی، باید یک گوشِ دیگر تهیّه میکردی که آنجا صدایِ امیرالمؤمنین علیه السلام را میشنیدی، باید یک ذائقهی دیگری پیدا میکردی که میتوانستی از پذیراییهایِ عالمِ برزخ استفاده کنی، آن نوری که فضایِ زندگیِ برزخ را روشن میکند نمازِ شب است. نماز شب چراغِ قبرِ انسان است، این را از دست ندهید، حالا اگر یک زمانی خواب ماندید قضاء نماز شب را بخوانید، سومین امتیازِ عبادِ رحمان این است که اینها بیتوته میکنند، وَالَّذِینَ یَبِیتُونَ لِرَبِّهِمْ سُجَّدًا وَقِیَامًا اهلِ سجده هستند و اهلِ قیام هستند و اهلِ تهجّد و نماز شب هستند.
انفاق و صدقه
ویژگیِ دیگری که عبادِ رحمان دارند این است که اینها اهلِ انفاق هستند، اینها بخیل نیستند، اینها لعین نیستند، اینها دست بسته نیستند، اینها بیخیر نیستند، اینها بیرحم نیستند، اینها بیعاطفه نیستند، اینها فقرا را از یاد نمیبرند، اینها ضعیفِ فامیل را حمایت میکنند، اینها پشت و هوایِ ضعفا را دارند، این جزوِ امتیازاتی است، معمولاً قرآن کریم نماز را با زکات کنارِ یکدیگر ذکر کرده است، «یُقِیمُونَ الصَّلَاهَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاهَ»[۱۰] این دو بال است، پرنده با یک بال نمیتواند پرواز کند، شما اگر عبادتِ ثقلین را کنید، اما به فقرا رسیدگی نکنید، خمسِ خودتان را ندهید، زکاتِ خودتان را ندهید و به اقوامِ ضعیفِتان احسان نکنید، به این افرادِ بیچاره و گرفتاری که در زندان ماندند، در اثرِ تصادفاتی که بوده دیه بدهکار شدند، در اثرِ مهریههایِ سنگینِ نکبتباری که به دوشِ آنها آمده است و نمیتوانند بپردازند و بدهکار شدند، این بدهکارها، این گرفتارها که در اثرِ نداشتن در زندان هستند، انسان باید در برابرِ آنها یک احساسی داشته باشد.
آلِ سعود دار و ندارِ مردمِ یمن را با حمایت و دستورِ اربابِ جهنّمیِ خودش امریکا نابود کرده است، همهی مسیرها به رویِ آنها بسته است، میلیونها انسان از بی غذایی در آنجا در معرضِ نابودی هستند، مسلمانها در میانمار در به در شدند و از مرزها فرار کردند، در بیابانها آواره هستند، ما مسلمان هستیم؟ «مَنْ اَصْبَحَ و لم یَهْتَمُّ بِاُمورِ الْمُسْلِمینَ فَلَیْسَ بِمُسْلِمٍ»[۱۱]
اگر میخواهید عبادِ رحمان باشید و نزدِ خدای متعال نمره داشته باشید باید به یادِ گرفتارها باشید، دست به جیبِ خود ببرید و ماهیانه، روزانه یک صدقهای، یک انفاقی برایِ آنها درنظر داشته باشید.
در آیهی دیگری از قرآن فرمود: «وَ فِی أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ لِّلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ»[۱۲] پس اینکه انسان به یادِ مسکینها باشد، به یادِ فقرا باشد، به فکرِ بیدرآمدها باشد، به یادِ از کار افتادهها باشد، با یادِ بیسرپرستها باشد، این جزوِ لوازمِ کسبِ آبرو در پیشگاهِ پروردگارِ متعال است، برادرانِ عزیز! در روایاتِ متعدّد نسبت به صدقه، و در عملِ خواصِّ از اولیاءِ خدای متعال به اندازهای مسئله جدّی گرفته شده است که فرمودهاند اگر میخواهید دعایتان مستجاب شود… شبِ قدر در پیش است، ان شاء الله اگر عمری داشته باشیم، این شبی که میآید آغازِ لیالیِ قدر است، در روایات دارد که شَقی کسی است که در ماهِ مبارکِ رمضان بخشیده نشود، آن وقت گلِ ماه مبارک رمضان شبهایِ قدر است، اگر میخواهی دعایِ تو مستجاب شود، یکی از شرایطی که در استجابتِ دعا گفتهاند این است که ابتدا صدقه بدهید و بعد دستتان را به سمتِ خدا دراز کنید، اگر صدقه بدهید کلید است، در را باز میکند و دعایِ تو متسجاب میشود.
اگر مریض هستی و میخواهی شفاء بگیری، در خانه مریض داری، فرمود: «داوُوا مَرضاکُم بِالصَّدَقَهِ»[۱۳] مریضهایتان را با صدقه مداوا کنید، خودِ صدقه دَوا است، صدقه شفاء است، برایِ رسیدگی به امورِ گرفتارها و فقرا کَم نگذارید.
اگر میخواهید مسافرت بروید، نگران هستید که تصادف کنید، اگر فرزندتان سفر رفته است و برایِ او نگران هستید، صدقه بدهید، اگر میخواهید گناهتان بخشیده شود صدقه بدهید، «صَدَقَهُ السِّرِّ تُطْفِئُ غَضَبَ الرَّبِّ»[۱۴] صدقهی پنهانی آتشِ خشمِ خدای متعال را خاموش میکند، صدقه یک چترِ وسیعی است، میگویند هر گرهای را با صدقه باز کنید.
در این آیهی کریمه میفرماید: عبادِ رحمان اهلِ انفاق هستند، اهلِ احسان هستند، اهلِ صدقه دادن هستند، اهلِ دستگیری هستند، گرهگشا هستند و اینها به یادِ گرفتارها قدم برمیدارند، اما حواسِ آنها جمع است، حساب شده صدقه میدهند، «وَالَّذِینَ إِذَا أَنفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا»[۱۵] صدقه میدهند، ولی اسراف نمیکنند، زن و فرزندِ خود را از یاد نمیبرند، بیحساب صدقه نمیدهد، به کسی که اگر این پول را به او بدهد میرود مواد مخدر تهیّه میکند صدقه نمیدهد، یک صدقهای میدهد که به دردِ افراد بخورد.
از این جهت گفتهاند که اطعام جایگاهِ خاصّی دارد، اگر پول بدهید ممکن است بیجا خرج کنند، اما غذا بدهید، برنج بدهید، ببرید گوشت درِ خانهیشان بدهید، قربانی کنید و تقسیم کنید، شکم سر کنید، انسانهایِ ضعیفالبنیه را تقویّت کنید، حساب شده صدقه بدهید. وَلَمْ یَقْتُرُوا اما اهلِ قُتُور هم نیستند، قُتُور دستِ بسته است، اسراف دستِ ولخرجی است، اما اعتدال این است که دستِ او باز است، نگه میدارد، آنچه لازم است و باید بدهد را بدهد، حساب شده انفاق میکند.
روضه امیرالمؤمنین علیه السلام
در آستانهی فاجعهی دردناکِ ضربتخوردنِ پدرمان امیرالمؤمنین علیه السلام هستیم، آقا امیرالمؤمنین علیه السلام این شبها منتظر بودند، از وقتی که حضرت زهرا سلام الله علیها را از دست دادند، آن شعرهایشان را در روضهها شنیدهاید دیگر، نَفسِـی عَلَى زَفَرَاتِهَا مَحبُوسَهٌ، یا لَیتَــهَا خَرَجَـت مَـعَ الزَّفَـرَاتِ.
خطاب میکردند: فاطمه جان! داغِ تو برایِ من تنگیِ نفس آورده است، نَفَسِ من بالا نمیآید، وقتی انسان خیلی دلگیر میشود، نَفَسِ او به شماره میاُفتد، غمِ فراقِ تو در دلِ من لانه کرده است، شبها خواب ندارم… ای کاش جانِ علی همراهِ نفسِ او بیرون میآمد…
فراقِ پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم را داشتند، فراقِ حضرت فاطمه سلام الله علیها را داشتند، روزشماری میکرد، ولی دیگر حالا موعد نزدیک شده بود، این شبها امیرالمؤمنین علیه السلام یک شب میهمانِ امام حسن مجتبی علیه السلام بودند، یک شب افطارِ خود را پیشِ امام حسین علیه السلام باز کردند، این شبی هم که میآید میهمانِ دخترِ خود حضرت امکلثوم سلام الله علیها بود.
وقتی دختر به خانهی بخت میآید، خوشیِ او آن روزی است که پدرش میهمانِ او باشد، مثلِ پروانه به دورِ پدر بگردد، امیرالمؤمنین علیه السلام میهمانِ حضرت امکلثوم سلام الله علیها است، نزدیکِ افطار شد، دخترِ مهربان دلخوش است که پدرش آمده است، سفرهی افطاری آماده کرد، شیر آورد، نمک آورد، نان آورد، وجود نازنین امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: دخترم! چه زمانی دیدهای پدرت سرِ یک سفره بیش از یک غذا بخورد؟
افطارِ مختصری کردند، اما بلند میشدند و میرفتند به آسمان نگاه میکردند، میگفتند: هیَ والله، هیَ والله… امشب همان شب است، «مَا کَذَبْتُ وَ لَا کُذِّبْتُ» پیغمبر به من خلاف نگفته است، من هم خلاف فکر نمیکنم، امشب شبِ آخرِ عمرِ من است…
حضرت امکلثوم سلام الله علیها دیگر طاقت نیاوردند، عرضه داشتند: بابا! بعد از مدّتها منّت بر دخترت گذاشتی، قدم در خانهی ما گذاشتی، چرا اینطور بیقرار هستی؟
امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: دخترم! پدرت در جنگهایِ زیادی در خطرها حضور داشته است، گرگهایی را به خاک و خون کشیده است، ولی هیچ شبی مثل امشب بیقرار نبودهام….
این یک رابطهی دختر با پدر است که در لحظههایِ آخرِ او دارد… اما لا یوم کیومک یا اباعبدالله…
وقتی امام حسین علیه السلام روزِ عاشورا خداحافظی کردند، دخترِ نازنین جلو آمد، عرضه داشت: بابا… بابایِ خوبم… اگر بروی دیگر بر نمیگردی؟…. ابیعبدالله علیه السلام یک پاسخی دادند که امیدِ دختر ناامید شد…
دخترِ نازنینِ امام حسین علیه السلام فرمودند: پدر جان! من نمیگویم نرو! حالا که میروی ما را در این بیابان نگذار… «رُدَّنا إلَی حَرَم جَدِّنَا»[۱۶] ما را به مدینه برگردان…
اینجا هم امیدِ او ناامید شد، شاید همین دختر بود… وقتی ابیعبدالله علیه السلام بر ذوالجناح سوار شدند و رکاب کشیدند که بروند، دیدند حیوان مدام به پایین نگاه میکند، خم شدند، دیدند این دختر پایِ این حیوان را بغل کرده است…. ابیعبدالله دیگر بیچاره شدند… از ذوالجناح پایین آمدند، دختر با بغل گرفتند، آنچنان این دختر اشک میریخت که کارِ امام حسین علیه السلام به التماس کشید، «لا تُحرِقِى قَلبِى بِدَمعِکَ حَسرَهَ»[۱۷] دخترم! گریه نکن… گریهی تو قلبِ بابا را آتش میزند…
لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم
پی نوشت:
[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸
[۲] سوره مبارکه فرقان، آیات ۶۳ و ۶۴
[۳] سوره مبارکه فرقان، آیه ۶۷
[۴] سوره مبارکه ذاریات، آیه ۱۷
[۵] سوره مبارکه اسراء، آیه ۷۹
[۶] سوره مبارکه حجرات، آیه ۱۲ (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیرًا مِّنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ ۖ وَلَا تَجَسَّسُوا وَلَا یَغْتَب بَّعْضُکُم بَعْضًا ۚ أَیُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَن یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتًا فَکَرِهْتُمُوهُ ۚ وَاتَّقُوا اللَّهَ ۚ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَّحِیمٌ)
[۷] مفاتح الجنان، دعای کمیل
[۸] إرشاد القلوب إلى الصواب، جلد۱، صفحه ۹۴
[۹] إرشاد القلوب إلى الصواب، جلد ۱، صفحه ۱۹۰
[۱۰] سوره مبارکه مائده، آیه ۵۵ (إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاهَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاهَ وَهُمْ رَاکِعُونَ)
[۱۱] کافى، جلد ۲، صفحه ۱۶۴، حدیث ۵
[۱۲] سوره مبارکه ذاریات، آیه ۱۹
[۱۳] الکافی، جلد ۵، صفحه ۳، حدیث ۴
[۱۴] المقاصد الحسنه فیما اشتهر على الألسنه، حدیث ۵۹۱
[۱۵] سوره مبارکه فرقان، آیه ۶۷ (وَالَّذِینَ إِذَا أَنفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا وَلَمْ یَقْتُرُوا وَکَانَ بَیْنَ ذَٰلِکَ قَوَامًا)
[۱۶] موسوعه کلمات امام حسین علیه السلام (لجنه الحدیث فی معهد باقر العلوم)، صفحه ۵۹۲
[۱۷] اصول کافی جلد۲، صفحه ۴۹۰ (باب مولد الحسین علیه السلام)
پاسخ دهید