«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ»

«رَبِّ اشْرَحْ لی‏ صَدْری‏* وَ یَسِّرْ لی‏ أَمْری‏* وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی* یَفْقَهُوا قَوْلی‏‏».[۱]

«الْحَمْدُ لِلَّهِ ربِّ العالَمین وَ الصَّلاهُ عَلَی خاتَمَ المُرسَلین طَبیبِنا حَبیبِنا شَفیعِ ذُنوبِنا أبِی القاسِم مُحَمَّد وَ آلِهِ المَعصومینَ سِیَّما بَقیَّهَ اللهِ فِی العالَمینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ الَلَّعنُ عَلَی أعدائِهِم أجمَعینَ».

«وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ یُقْتَلُ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ أَمْواتٌ بَلْ أَحْیاءٌ وَ لکِنْ لا تَشْعُرُونَ».[۲]

«أَعْظَمَ اللَّهُ أُجُورَنَا بِمُصَابِنَا بِالْحُسَیْنِ وَ جَعَلَنَا وَ إِیَّاکُمْ مِنَ الطَّالِبِینَ بِثَأْرِهِ مَعَ وَلِیِّه».[۳]

درخواست مهلت در عصر تاسوعا

عصر تاسوعا دختر امیر المؤمنین، عقیله العرب، امیر زاده‌ی اعظم، عالمه‌ی غیر معلّمه، زینب صابره، به حضور امام زمان خود، حسین خود شرفیاب شد و عرضه داشت آقا من نقل و انتقالات و آرایش جنگی در صفوف دشمن می‌بینم. گویا این‌ها در این جا به جایی‌ها قصد حمله دارند. معلوم می‌شود که حضرت زینب سلام الله علیها مانند یک دیدبان ماهر جبهه‌ای اوضاع جنگ را زیر نظر گرفته است و مرتّب رصد می‌کند و مأمور اطّلاعاتی امام حسین نسبت به جبهه‌ها است و به موقع خبرهای لازم را تقدیم می‌کند.

حضرت أبا عبدالله الحسین، عبّاس خود را فراخواندند و یکی از اسناد عظمت فوق عقول ما که خدا به حضرت أباالفضل داده است همین برخورد امام حسین علیه السّلام در عصر تاسوعا با قمر منیر بنی هاشم است. حضرت أباالفضل را صدا زد و فرمود: «ارْکَبْ بِنَفْسِی‏»[۴] عباس جان برو از سپاه دشمن بپرس که می‌خواهند چه کار کنند؟ قمر منیر بنی هاشم به اتّفاق حبیب بن مظاهر و زهیر بن قین مقابل قشون کفر رفتند و از این‌ها پرسیدند که تصمیم شما چیست؟ این‌ها هم گفتند برای ما ابلاغ شده است و مأموریّت پیدا کردیم یا از حسین بیعت بگیریم یا همه‌ی شما را قتل عام کنیم. الآن جمعیّت آماده‌ی حمله است. حضرت أباالفضل موعظه‌های لازم را دادند. بعد به حبیب و زهیر فرمودند که شما این جمعیّت را سرگرم کنید و با این‌ها صحبت کنید و به این‌ها هشدارهای لازم را بدهید، شاید این‌ها از این شقاوت و بدبختی دست بکشند. من بروند گزارش کار را به مولایم، حضرت ابا عبدالله الحسین تقدیم کنم.

حضرت أباالفضل آمدند و به امام حسین عرض کردند یا أبا عبدالله جمعیّت حالت حمله به خود گرفته است و این‌ها می‌خواهند تا شب نشده است کار را یکسره کنند. وجود مبارک حضرت سیّد الشّهداء علیه السّلام فرمودند: یا عبّاس، اگر می‌توانی امشب را مهلت بگیر. بعد با خدا صحبت کرد.

نماز؛ پناهگاه انسان در برابر مشکلات

خدایا تو می‌دانی که حسین «قَدْ أُحِبُّ الصَّلَاهَ لَهُ وَ تِلَاوَهَ کِتَابِهِ وَ الدُّعَاءَ وَ الِاسْتِغْفَارَ»[۵]

حضرت أابا عبدالله الحسین به چهار چیز دلداده است. این‌که ما چه چیزهایی را آرزو کنیم و دنبال چه گنج‌‌هایی باشیم که سعادت واقعی پیدا کنیم. والله پول و ثروت برای کسی سعادت نیست، مگر این‌که پول خود را در راه خدا صرف کند. قدرت، موقعیّت، ریاست، این‌ها هم خیلی زودگذر است و هم خیلی پر دردسر است. آدم عاقل دنبال این چیزها نمی‌رود.

امّا چیزی که برای بشر آرامش ظاهری و هم سعادت باطنی و ابدی است یکی نماز است «وَ اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاهِ»[۶] خدای متعال نماز را پناهگاه معرّفی کرده است. لذا امام صادق علیه السّلام فرمودند شما را چه می‌شود وقتی مشکل پیدا می‌کنید، وقتی کارد به استخوان شما می‌رسد، چرا به مسجد نمی‌روید و دو رکعت نماز نمی‌خوانید؟ نماز را واسطه قرار دهید تا خدای متعال با کلید نماز در بسته را به روی شما باز کند. خدا دو چیز را یار زندگی و پناه در مشکلات ما معرّفی کرده است: «وَ اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاهِ». بنابراین نماز برای انسان پناهگاه دنیوی و اخروی است، غفلت نکنید.

نماز استغاثه به حضرت زهرا سلام الله علیها

در میان نمازها، نمازهای زیادی از جانب پیغمبر و ائمّه‌ی اطهار به عنوان مائده‌ی آسمانی رهگشای زندگی ما معرّفی شده است. در رأس این‌ها چند تا نماز مهم است. یکی نماز استغاثه به حضرت فاطمه‌ی زهرا سلام الله علیها است. مرحوم مامقانی که هم عارف است، هم فقیه است، هم محقّق است، هم رجالی است و هم مورد قبول همه‌ی فقها و بزرگان شیعه است، یک کتابی دارد که در سه جلد نوشته است به نام «مرآه الکمال». این «مرآه الکمال» سنّت‌ها و مستحب‌ها و اموری را که مؤمن سالک در مراقبه این‌ها را لازم دارد جمع آوری کرده است. یکی از این امور نماز استغاثه به حضرت زهرا سلام الله علیها است. این مرد فقیه و عارف و واصل در این کتاب «مرآه الکمال» وقتی نماز حضرت زهرا را نقل می‌کند… البتّه چهار پنج شکل نماز مربوط به حضرت زهرا است که در مفاتیح هم آمده است. ولی نماز استغاثه که ایشان می‌گوید و ادّعا می‌کند… ایشان آدمی نیست که ادّعای گزاف بکند. می‌گوید در عمر من نشد به بن بستی بربخورم و نماز استغاثه‌ی حضرت زهرا سلام الله علیها را بخوانم و گره‌ی من باز نشود! همیشه وقتی به مشکل برخورد کردم به سراغ حضرت زهرا رفتم و نماز استغاثه‌ی ایشان را خواندم.

این نماز استغاثه دو رکعت نماز است و بعد تسبیحات حضرت زهرا سلام الله علیها است و بعد سر به سجده می‌گذاریم. این از عجایب محیّر العقول است. در پیشگاه خدا سجده می‌کنیم، ولی صد مرتبه در سجده می‌گوییم «یَا مَوْلَاتِی یَا فَاطِمَهُ أَغِیثِینِی‏»[۷]، بعد صورت راست خود را روی مهر می‌گذاریم و صد مرتبه می‌گوییم «یَا مَوْلَاتِی یَا فَاطِمَهُ أَغِیثِینِی»، بعد صورت چپ خود را می‌گذاریم و باز هم می‌گوییم «یَا مَوْلَاتِی یَا فَاطِمَهُ أَغِیثِینِی». برای مرحله‌ی چهارم دوباره پیشانی روی مهر می‌گذاریم و ۱۱۰ بار می‌گوییم «یَا مَوْلَاتِی یَا فَاطِمَهُ أَغِیثِینِی». این ۴۱۰ بار در حال سجده که سر به آستان خدا گذاشتیم فاطمه را صدا می‌زنیم. معلوم می‌شود که خدا در رحمت خود را با قدوم فاطمه باز می‌کند. کسی که دربان رحمت خدا است مادر ما حضرت زهرا سلام الله علیها است. این نماز استغاثه به حضرت زهرا سلام الله علیها اهمّیّت زیادی دارد.

نماز جعفر طیّار؛ اکسیر بندگی

یکی نماز جعفر طیّار است. نماز جعفر طیّار اکسیر اعظم است. من سال گذشته در ایّام حضرت زهرا سلام الله علیها که در حسینیه‌ی حضرت امام در محضر رهبر بزرگوار خود منبر رفتم، آن‌جا یک اشاره‌ای به توصیه‌ی آقای بهجت روحی فداء کردم که من به آیت الله بهجت عرض کردم آقا مشکلی دارم، نذر کردم، دعا کردم، متوسّل شدم، ولی حاجت من برآورده نشده است، ایشان به من فرمودند نماز جعفر طیّار بخوان. بعد از نماز جعفر طیّار یک دعایی است که در کتاب زاد المعاد آن دعا را آورده است. آن دعا را بخوان. من هم انجام دادم، ولی وقتی به این دعا آشنا شدم متوجّه شدم که این عالم بزرگوار، این عارف واصل، این دلبر ما آیت الله بهجت روحی فداء می‌خواست ما را با این دعا آشنا کند. این مهمتر از حاجت من بود. دعای عجیبی است و پر از معارف حقّه است.

در این دعای بعد از نماز جعفر طیّار داریم که «أَنْتَ أَبَرُّ بِی مِنْ أَبِی وَ أُمِّی‏»[۸] خدای من تو از پدر من به من نیکوکارتری، از مادر من به من بیشتر می‌رسی. هیچ مادری به بچّه‌ی خود این‌قدر نمی‌رسد که تو به من می‌رسی. «وَ أَرْحَمُ بِی مِنْ نَفْسِی‏» خدایا تو از خود من به من مهربان‌تر هستی. چه مطلب عالی است. چه تحکیم ارتباط انسان با معبود خود است. من این را گفتم و بعد که از منبر آمدم و خدمت آقا شرفیاب بودیم آقای حدّادیان از آقا سؤال کردند و گفتند آقا یک ذکر به ما بدهید. آقا فرمود: من اهل ذکر دادن نیستم، ولی همین نماز جعفر طیّاری که فلانی توصیه کرد سعی کنید هر روز بخوانید. امام رضا علیه السّلام بدون استثناء سحرها نماز جعفر طیّار می‌خواندند. آقای بهجت نقل می‌کرد که هیچ روزی نماز جعفر طیّار استاد ایشان، محقّق اصفهانی، آقا شیخ محمّد حسین کمپانی ترک نمی‌شد و همیشه می‌خواندند. خود آقای بهجت هم همین‌طور بودند. نماز جعفر طیّار نور چشم سالکین الی الله است و در رفع مشکلات هم خیلی کمک می‌کند.

 یکی هم نمازی است که خود حضرت حجت ارواحناه فداء در مسجد جمکران توصیه کردند. دو رکعت نماز تحیّت مسجد داریم، دو رکعت نماز امام زمان با کیفیّت خاصّ خود دارید. حضرت این جمله را فرمودند: «مَنْ صَلَّاهَا فَکَأَنَّمَا صَلَّاهَا فِی الْبَیْتِ الْعَتِیقِ»[۹] هر کسی این نماز را در این مسجد بخواند گویا در کعبه این نماز را خوانده است، قدر بخوانید. این چند شب تلاش من این بود که پیش شما از اذکار و اوراد و آیات و صور یادگاری‌هایی داشته باشیم.

نماز اوّل وقت و دعا به پیشگاه باری تعالی

امیدوارم به این‌ها عمل کنیم. این‌ها نردبان دنیا است، این‌ها سعادت آخرت است. لذا سیّد الشّهداء آخرین شب عمر خود این‌ها را گفت که ما این‌ها را برجسته بدانیم. گفت خدایا می‌دانی من نماز را دوست دارم. بنابراین نمازهای اوّل وقت خود را با محبّت بخوانید. امام حسین عاشق نماز است. نمی‌خواهید از امام حسین عشق بگیرید. یک بار نماز واجب خود را با دل بخوانید. «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ * الَّذینَ هُمْ فی‏ صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ»[۱۰] نمی‌خواهید دل بدهید! محبّت خشوع می‌آورد. عشق دل را نرم می‌کند. یک نماز این‌طوری را امشب از امام حسین طلب کنید.

 بعد از نماز فرمود من دعا را دوست دارم. آدم فقیر است و هیچ کاری از انسان ساخته نیست. آیات آن را شب‌های گذشته خواندیم. خدا می‌دانید که اگر خدا یک لحظه ما را رها کند ما نیستیم. این سیم برق تا به مرکز وصل است هم نور می‌دهد، هم برودت می‌دهد و هم حرارت می‌دهد، امّا اگر این سیم قطع شد چیزی به شما نمی‌رسد. تا به خدا وصل هستیم همه چیز داریم. حالا که فقیر هستیم و چیزی نداریم این گدایی ما دوام پیدا کند. اهل دعا باشیم. «إِنَّ إِبْراهیمَ لَأَوَّاهٌ حَلیمٌ»[۱۱] ابراهیم اهل آه بود، اهل دعا بود. فرمود: امیر المؤمنین هم مثل ابراهیم بود. علی الدّوام دست او به دامن رحمت خدا باز بود و همیشه دعا می‌کرد. همیشه دعا کنیم، ولی مظانّ استجابت دعا را هم شناسایی کنیم که چه زمانی دعا مستجاب است.

زمان‌های مهم در استجابت دعا

یکی «عِنْدَ الْأَذَان»[۱۲] است. وقتی اذان گفته می‌شود دعا مستجاب است. دعا کنید، موقع اذان درهای رحمت باز شده است، درهای غضب بسته شده است.

یکی سحرها است. در دل شب ساعتی است که در آن ساعت هر کسی خدا را بخواند خدا او را دست خالی بر نمی‌گرداند.

 یکی «عِنْدَ رُؤْیَهِ الْکَعْبَه»[۱۳] است. همین که چشم شما به دیوار کعبه افتاد دست خود را به دعا باز کن و گدایی خدا را بکن، خدا دعای تو را مستجاب می‌کند.

یکی وقتی انسان پیش پدر خود نشسته است و دارد به سیمای پدر خود با محبّت نگاه می‌کند. جوان‌ها بدانند نعمت پدر از نعمت‌های بی‌بدیل است، جایگزین ندارد. لذا قدر این نعمت را بدانید که یک نگاه محبّت آمیز به پدر ثواب یک حج را دارد و دعای آدم مستجاب است. پدر هم وقتی به بچّه‌ی خود با محبّت نگاه کند و دعا کند خدای متعال دعای او را مستجاب می‌کند.

یکی هم وقتی دل شکست. در این رابطه مجالس امام حسین بهترین فرصت است. دل‌ها می‌شکند و وقتی دل شکست «أَنَا عِنْدَ الْمُنْکَسِرَهِ قُلُوبُهُم‏»[۱۴] خدا گفته من پیش دل‌های شکسته‌ هستم. هر وقت دل تو شکست در آن وقت دعا کن دعا مستجاب می‌شود. مزانّ استجابت دعا را آدم بشناسد. فرمود: خدا استجابت را در دعاها مخفی کرده است. دوست دارد صدای تو را بشنود. دوست دارد مرتّب در بزنی و پشت در رحمت او بایستی و بگویی نمی‌روم تا حاجت من روا شود. این است که همیشه دعا کنید و هیچ وقت از رحمت خدا مأیوس نشوید که گناهی بالاتر از یأس وجود ندارد.

استغفار به درگاه خداوند  

سومین مورد هم استغفار در امشب است که حضرت سیّد الشّهداء به خدا عرضه داشت من استغفار را دوست می‌دارم. لذا استغفار گنجی است که آقای بهجت که سلام خدا بر ایشان باد، تالی تلو امام زمان بود. امام زمان را با سنّ واقعی خود دیده بود و کسی جز آقای بهجت را سراغ ندارم. فرموده بودند بودند که آقا را از دور دیدم تشریف آوردند به سنّ یک مرد چهل ساله دیدم، ولی وقتی نزدیک‌تر شدم امام زمان را با سنّ واقعی‌ ایشان دیدم. آقای بهجت رضوان خدا بر ایشان بود خیلی غصّه‌ی شیعه را می‌خورد. خیلی حسّاس بود که در این کشور شیعه‌ها مظلوم واقع می‌شوند. گاهی در حدّ گریه، در موقع سجّده به دشمنان شیعه لعن می‌کرد، برای دشمنان شیعه طلب هلاکت می‌کرد. گاهی با حسرت به ما می‌گفت که به چه کسی بگویم که درد شما در این مشکلات، در این گرانی‌ها، در این بدبختی‌ها گناهان شما است و دوای این بیماری‌ها استغفار است. چرا کم استغفار می‌کنید؟ زیاد استغفار کنید، به خصوص در سحرها. إن‌شاءالله امشب به یاد امام حسین از خواب بیدار شوید و یک سلامی به امام حسین بدهید و استغفار کنید. امام حسین شفاعت می‌کند. پرونده‌ی خود را سبک کنید. با این پرونده به خانه‌ی قبر نرویم. برای خیلی از کارهای خود جواب نداریم، استغفار کنیم. «فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کانَ غَفَّارا * یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْکُمْ مِدْرارا»[۱۵].

توبه را به فردا نیندازیم. حضرت امیر علیه السّلام در نهج البلاغه دارند: «لَا تَکُنْ مِمَّنْ یَرْجُو الْآخِرَهَ بِغَیْرِ عَمَلٍ»[۱۶] خیالاتی زندگی نکنید، بهشت عمل می‌خواهد. مانند آن کسانی نباشید که بهشت می‌خواهد ولی برای بهشت هیچ فعّالیّتی نمی‌کند. «وَ [یَرْجُو] یُرَجِّی التَّوْبَهَ» توبه را بدون این‌که اقدام فوری کند با تسبیب می‌گوید که بعداً توبه می‌کنیم. این جزء خطرات است. اگر امروز توبه نکردیم معلوم نیست که فردا من و شما باشیم. خیلی‌ها با ما بودند و یک مرتبه خبر آمد فلانی تصادف کرد و مرد. فلانی به سرطان مبتلا شد و مرد. مگر برای ما از خدا نامه آمده است که چقدر ما زنده هستیم! لذا توبه از واجبات فوری است و امشب وقت مناسبی است به برکت سالار شهیدان وضو بگیریم و دو رکعت نماز توبه بخوانیم و بعد از سلام نماز ۷۰ بار استغفار کنیم و بعد سر به سجده بگذاریم. اگر گریه کردیم اشک بریزیم و اگر گریه نکردیم تباکی کنیم، زاری کنیم. بگوییم «إلهی العَفو» شاید امشب یک نگاهی به ما بکنند و در زمره‌ی یاران امام زمان علیه السّلام همه امشب «لَهُمْ دَوِیٌّ کَدَوِیِّ النَّحْل‏».[۱۷]

 امشب، شب استثنایی عالم خلقت است. خدا مرحوم آقای کمره‌ای را رحمت کند، کتاب‌هایی در مورد آقا امام حسین علیه السّلام نوشته است که با قلم خوب و محتوا خوب است. «۷۲ تن و یک تن»، عنصر شجاعت که تجدید چاپ شده است. هم تاریخ است، هم مقتل است، هم حدیث است. کتاب‌های مفیدی است. یک کتاب هم نوشته است «یک شب و یک روز عاشورا». عظمت این شب و این روز را توانسته تصویر کند و به صورت تابلو به ما ارائه کند.

نگرانی حضرت زینب سلام الله علیها

شب عجیبی است. در چنین شبی سیّد الشّهداء علیه السّلام گشت زنی کرد و این مرزهای خیمه را… امام حسین می‌دانست که این‌ها چقدر رذل هستند، چقدر بی‌رحم هستند، می‌دانست که اگر عبّاس برود دشمن به خیمه‌ها حمله‌ور می‌شود. دستور دادند دور خیمه‌ها را خندق کردند. کانال بود که وقتی این‌ها حمله می‌کنند نتوانند به خیمه‌ها ورود پیدا کنند. بعد در دل شب خود حضرت رفتند بازدیدی کنند که منافذ را شناسایی کنند که اگر جایی محلّ نفوذ است این‌ها را ترمیم کند. هلال می‌گوید من دیدم امام حسین علیه السّلام تنها دارد می‌رود. دل من آشوب شد. این همه دشمن برای کشتن امام حسین آمده‌اند، چطور ایشان تنها می‌روند؟ رفتم سلام عرض کردم و گفتم آقا جان چرا تنها می‌روید؟ فرمودند: خواستم استحکام کار را ببینم. جنگ است آدم باید پیش بینی‌های لازم را بکند. این به ما درس می‌دهد. کارهای خود را درست انجام دهید. این خلأها را ببندید که دشمن ورود نکند و غارت نکند، ناموس شما را نبرد، دختران شما را نبرد. با این کانال‌ها و این شبکه‌ها ورود کردند و به خیمه‌های ما آمدند. این همه بی‌بند و باری را دارند رواج می‌دهند.

می‌گوید اجازه گرفتم در محضر ایشان باشم. وقتی بازدید تمام شد سیّد الشّهداء برگشت و به خیمه‌ی خود نرفت. وارد خیمه‌ی خواهر خود زینب کبری سلام الله علیها شد. حضرت زینب عرض کرد: یا أبا عبدالله نگران هستم. دشمن شما بیابان‌ها را پر کردند و عدّه‌ی قلیل اطراف شما هستند. نگران هستم این‌ها هم بروند و شما تنها بمانی! هلال می‌گوید برای من گران تمام شد. با عجله به خیمه‌ی حبیب بن مظاهر رفتم که نسبت به اصحاب حضرت سیّد الشّهداء بزرگ است. گفتم حبیب، دل زینب آرام نیست. حبیب بیرون آمد و با صدای بلند یاران را فرا خواند. همه آمدند و دور حبیب را گرفتند. حبیب گفت یاران می‌دانید دختر علی مضطرب است. بیایید دسته جمعی برویم و به بی‌بی جان خود اطمینان بدهیم و قسم بخوریم تا ایشان خاطر جمع شوند.

دسته جمعی جلوی خیمه‌ی حضرت زینب آمدند که امام حسین هم در همان خیمه بود و داشت خواهر خود را آماده می‌کرد. حبیب اعلام سلام کرد و عرضه داشت یا أبا عبدالله ما آمدیم به خواهر بزرگوار شما بگوییم که ما قسم خوردیم تا یک نفر باقی است، نه تنها به وجود اقدس شما، بلکه به یک نفر از بنی هاشم نباید آسیبی وارد شود. نمی‌گذاریم یک مو از بدن این‌ها کم شود. مادامی که جان داریم از شما دفاع می‌کنیم. سیّد الشّهداء فرمودند: زینب جان دم در بیا و در حقّ یاران دعا کن. دل زینب شاد شد و در حقّ یاران دعا کرد.

شهادت أبا عبدالله الحسین علیه السّلام

امشب یک شبی است که حضرت زینب تا نگران می‌شود این همه غیرتمند می‌آیند و قسم می‌خورند که بی‌بی خاطر جمع باشید، ما از یاری امام حسین مضایقه نمی‌کنیم. امّا عصر عاشورا در خیمه‌ها، این پر شکسته‌ها، این پدر از دست داده‌ها، این‌هایی که در بیابان گرفتار شده‌اند یک دفعه دیدند صدای ذو الجناح بلند شد. توقّع نداشتند، امام حسین با همه وداع کرده بود. از حضرت زینب پیراهن مادرش را گرفته بود و به تن کرده بود، امّا وقتی صدای شیهه‌ی ذو الجناح را شنیدند همه با امید فکر کردند که امام حسین برگشته است. همه از خیمه‌ها بیرون دویدند. امّا دیدند یال خونین، زین واژگون و بدون صاحب آمده است. دور ذو الجناح را گرفتند و هر کدام به زبانی حرف زدند. در این میان دختر نازنین بابا کنار این حیوان آمد و گفت: «یا جوادَ أبی» ای مرکب پدرم می‌دانم که پدر من را کشتند، یک سؤال از تو دارم، پدر من موقع رفتن تشنه بود. «هَل سُقی أبی أم قُتِلَ عَطشانا».

آقا جان من، یا صاحب الزّمان در غم شما آمدیم سهیم باشیم و به شما سر سلامتی بگوییم. امّا رسم ما این است که در آخرین شب دهه یادی از مادرتان حضرت زهرا می‌کنیم. گاهی من مظلومیّت امیر المؤمنین را مهم‌تر از مظلومیّت امام حسین ارزیابی می‌کنند. سیّد الشّهداء در گودی قتلگاه افتاده بود. وقتی آن نانجیب حرام زاده دستور داد به خیمه‌ها حمله ببرید امام حسین با این‌که مدهوش بود در خون خود غش کرده بود. دیدند سیّد الشّهداء تکان خورد و خواست بلند شود، امّا از کثرت خونریزی و جراحت نتوانست بلند شود. به دستان خود تکیه زد و فرمود: مردم شما با من جنگ دارید، من با شما جنگ دارم، اگر دین هم ندارید آزاد مرد باشید. اگر اسم خود را عرب گذاشتید، در عرب رسم نیست که مردی زنده باشد و به ناموس او حمله ببرند. شمر با همه‌ی قساوت خود گفت: حسین کُفّ کریم است. راست می‌گوید، تا زنده است به خیمه‌ها هجوم نبرید، رباب را نزنید، زینب را نزنید. همه به امام حسین حمله بردند.

امّا دست امیر المؤمنین بسته بود، جلوی چشم او مغیره با شمشیر می‌زد، قنفذ با تازیانه. صدای حضرت زهرا بلند شد «یَا فِضَّهُ! إِلَیْکِ فَخُذِینِی فَقَدْ وَ اللَّهِ قُتِلَ مَا فِی أَحْشَائِی مِنْ حَمْلٍ»[۱۸] فضّه من را دریاب، فرزند من را کشتند.

پایان


[۱]– سوره‌ی طه، آیات ۲۵ تا ۲۸٫

[۲]– سوره‌ی بقره، آیه ۱۵۴٫

[۳]– مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج ‏۲، ص ۷۷۲٫

[۴]– الإرشاد فی معرفه حجج الله على العباد، ج ‏۲، ص ۹۰٫

[۵]– همان، ص ۹۱٫

[۶]– سوره‌ی بقره، آیه ۴۵٫

[۷]– مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج‏ ۶، ص ۳۱۳٫

[۸]– زاد المعاد – مفتاح الجنان، ص ۳۲۳٫

[۹]– مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج ‏۳، ص ۴۴۷٫

[۱۰]– سوره‌ی مومنون، آیات ۱ و ۲٫

[۱۱]– سوره‌ی توبه، آیه ۱۱۴٫

[۱۲]– الکافی (ط – الإسلامیه)، ج ‏۲، ص ۴۷۷٫

[۱۳]– مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج ‏۵، ص ۲۷۶٫

[۱۴]– منیه المرید، ص ۱۲۳٫

[۱۵]– سوره‌ی نوح، آیات ۱۰ و ۱۱٫

[۱۶]– نهج البلاغه (للصبحی صالح)، ص ۴۹۸٫

[۱۷]– الکافی (ط – الإسلامیه)، ج ‏۴، ص ۴۶۹٫

[۱۸]– بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج ‏۳۰، ص ۲۹۴٫