مراسم عزاداری سید و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام روز چهارشنبه مورخ ۲۱ شهریور ۱۳۹۷ در مسجد امام بازار تهران با سخنرانی حضرت «آیت الله صدیقی» برگزار می گردد که مشروح آن تقدیم می گردد.
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْری * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی»[۱]
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ الصَّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِین طَبِیبِنَا حَبِیبِنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّه مَوْلَانَا بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحْبَتَهُ وَ نُصْرَتَهُ وَ رّضاهُ وَ رَأفَتَه وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ»
مقدّمه
وجود مقدّسِ سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام برای صیانتِ دین از پیرایهها، برای افشای انحرافاتِ حادث شدهی در دین و برای نجاتِ امّت و نجاتِ بشریّت به یک انقلاب عظیمی اقدام فرمودند که «لَم یَسْبِقُهُ سَابِقٌ و لَم یَلْحَقُهُ لاَحِقٌ»
همهی انبیاء علیهم السلام مأمور بودند که امام حسین علیه السلام را عَلَم کنند، و عاشورای امام حسین علیه السلام را بصورت تابلو ببینند و بر امام حسین علیه السلام اشک بریزند، این است که در جریان توبهی آدم، حضرت آدم علیه السلام یک ترک اولی کرد، از یک ارشادِ الهی غافل شد، خدای متعال فرموده بود: «لَا تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَهَ»[۲] تو و همسرت به این درخت نزدیک نشوید، این همه نعمت در بهشت موج میزد، وقتی خدای متعال آدم را آفرید و مادرمان حوّا را به او داد فرمود که «اُسکُن»… این هم نکتهی جالبی است، اولین چیزی که انسان در زندگی خانوادگی نیاز دارد مسکن است، یکی از موانع ازدواج برای جوانانِ ما نداشتن مسکن است و جریاناتی که در این چند ماه حادث شد، تأمین مسکن برای جوانانِ قشر متوسط و پایینتر از متوسط مشکل بود و مشکلتر شد، لذا ازدواجها را یک قدم به عقب راند، و هر اندازه که ازدواج کم صورت بگیرد به موازاتِ آن فساد و فحشاء و بدبختی برای جوانانِ ما بیشتر میشود، لذا شما مؤمنین که دلتان برای امام حسین علیه السلام میشکند، برای رایج شدن ازدواج و رفع موانع دعا کنید، هم دعا کنید و هم کسانی که تمکّنی دارند… ما فعلاً از این دولت سراغ نداریم که حرفی شنیده باشند، والا حتّی کشورهای کفر برای کسانی که فاقد خانه هستند خانههای موقّتی ساختهاند و آنها را آنجا ساکن میکنند.
پناهگاهی در قیامت
اما ما که مسلمان هستیم این روایت از وجود نازنین امام جعفر صادق علیه الصلاه و السلام است که خدا را در روز قیامت سایهای است…، میدانید که «إِذَا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزَالَهَا»[۳] این زمین بهم میخورد، « إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ * وَإِذَا النُّجُومُ انکَدَرَتْ»[۴] نظامِ عالَم بهم میریزد، قیامت برای ما قابل تصوّر نیست، ولی آنچه مسلّم است وقتی مردگان از قبر برمیخیزند، حالا زمین که بهم خورده است، اینکه آنجا چطور میشود یا مقدّمهی قیامت است… ولی هر کسی بیرون میآید هیچ خانه و مأوا و مسکنی ندارد، در آن روز همه سرگردان هستند، همه وایِ خود را دارند و همه در حال فرار از یکدیگر هستند، «یَوْمَ یَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِیهِ * وَ أُمِّهِ وَ أَبِیهِ * وَ صاحِبَتِهِ وَ بَنِیهِ»[۵] هیچ کس به هیچ کس نیست، همه سرگردان میشوند تا یک سرپناهی برای خود پیدا کنند که در سوره مبارکه قیامت فرمود: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم * لا أُقْسِمُ بِیَوْمِ الْقِیَامَهِ * وَلا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَهِ * أَیَحْسَبُ الإنْسَانُ أَلَّنْ نَجْمَعَ عِظَامَهُ * بَلَى قَادِرِینَ عَلَى أَنْ نُسَوِّیَ بَنَانَهُ * بَلْ یُرِیدُ الإنْسَانُ لِیَفْجُرَ أَمَامَهُ * یَسْأَلُ أَیَّانَ یَوْمُ الْقِیَامَهِ * فَإِذَا بَرِقَ الْبَصَرُ * وَخَسَفَ الْقَمَرُ * وَجُمِعَ الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ * یَقُولُ الإنْسَانُ یَوْمَئِذٍ أَیْنَ الْمَفَرُّ»[۶] آن روزی که نظام بهم خورده است انسان نمیداند به کجا فرار کند، انسان وقتی اینجا فرار میکند یک پناهگاهی یا یک مغازهای یا یک آشنایی میخواهد که به پناهِ او برود، ولی آنجا هیچ پناهگاهی نیست، میگویند «أَیْنَ الْمَفَرُّ» به کجا فرار کنم؟ پناهگاهم کجاست؟…
خدایا! در سایهی امام حسین علیه السلام آمدهایم، خدایا! امید به امام حسین علیه السلام داریم، در چنین روزی حضرت امام صادق علیه السلام میفرمایند که «إنّ للّه فی ظلّ عرشه ظلا لا یسکنهّ»[۷] یک پناهگاهی است که خدای متعال هیچ کسی را در آنجا ساکن نمیکند «إلاّ من نفّس عن أخیه کربه، أو أعانه بنفسه، أو صنع إلیه معروفا» مگر کسی که به برادر مؤمن خود کمکی کرده باشد یا یک انسانِ گرفتاری را از گرفتاری نجات داده باشد یا به یک بیپناهی پناه داده باشد.
مشکلات روز جامعه
حالا این سرپناه اولین مسألهی جوانانِ ماست، یک عدّهای از مؤمنین و متمکّنین…. ان شاء الله این رکود از بین برود، در همین رکود هم میبینید عده ای دارند سوء استفاده می کنند، چون مملکت صاحب ندارد، هر کسی هر طور خواست میفروشد، میگویند دارو پیدا نمیشود، کجا پیدا نمیشود؟ مگر دارو چه شده است؟ مگر واردات دارو تحریم شده است؟ چرا پیدا نمیشود؟ اینها را مخفی میکنند که گران بفروشند، این بیانصافی، این سوء استفاده از جوّ موجود موجبِ سقوطِ آنها در جهنّم میشود و موجب گرفتاریِ اینهایی که مریض دارند، در به در به دنبال دارو هستند، همین دیروز یکی دو نفر از آقایان اطبّاء پیش من آمده بودند، یک کسی از دوستانِ ما هم پیش ما بودند و آنجا گله کردند، میگفت: من یک آمپولهایی را برای سرطان پنج هزار تومان میخریدم، شد چهارده هزار تومان، الآن به چهل و پنج هزار تومان رسیده و باز هم گیر نمیآورم!
پناه به خدا میبریم…
این است که دعا کنیم خدای متعال به ما انصاف بدهد، خدای متعال به ما رحم بدهد، خدای متعال به ما ترس از قیامت بدهد، خدای متعال به ما یادِ مرگ بدهد، اینهایی که این کارها را میکنند اصلاً متوجّه هستند که خواهند مُرد؟ یا تصوّر میکنند که مرگ برای آنها نیست؟ باید چه کرد؟
این است که مسکن یکی از مسائل مهم است و امروز مشکلِ جوانهای ما در ازدواج یکی اشتغال است و بعد از آن هم مسکن است.
گاهی پدر خانهای هم دارد، ولی هرکجا میروند میپرسند که کارِ داماد چیست؟ درآمدِ او چیست؟ وقتی دیدند که درآمد ندارد، ولو اینکه پدرِ او هست، ولی میگویند این چطور میخواهد زن و فرزندِ خود را اداره کند؟ مانع تراشی میشود.
دخترها ماندهاند، بر اساس آماری که دادهاند پنج میلیون دختر در خانه ماندهاند، خروجیِ این چه میشود؟ جلوی این دانشگاهها و دبیرستانها بروید ببینید چه خبر است، برای اینها هم باید دعا کرد و هم باید فکر کرد، کسانی که صاحب فکر هستند باید یک طرح بدهند و یک کاری کنند.
حلال و حرام تا کجاست؟
خدای متعال به حضرت آدم علیه السلام فرمود: «اُسکُن» اولین کاری که برای تو کردم مسکنِ توست، تو و عیالِ تو «اسْکُنْ أَنْتَ وَزَوْجُکَ الْجَنَّهَ» تو را آفریدم و زن هم به تو دادم، حالا میخواهم به تو مسکن بدهم، تو و همسرِ تو در جنّه ساکن شوید، مسکنِ تو بهشت است، برو در بهشت، بعد چه فرمود؟ فرمود: من فکر خوراک و زندگیِ تو را هم کردهام، «وَکُلَا مِنْهَا رَغَدًا حَیْثُ شِئْتُمَا» بعد از مسئلهی همسر و مسکن، حالا خورد و خوراک است و وضعیّت اقتصادی است، این همه نعمت به تو دادم، «وَکُلَا مِنْهَا رَغَدًا حَیْثُ شِئْتُمَا» هر طور که بخواهید برای شما عملی است، بروید و از این همه نعمت استفاده کنید، همه چیز برای شما آزاد است و هیچ حرام و حلالی در بهشت وجود ندارد…
وقتی انسان به قبر رفت مسئلهی حلال و حرام تمام میشود، حلال و حرام مخصوص اینجاست، اینجا امتحان است، اینجا سرِ دوراهیها قرار میگیریم، در بهشت حرامی وجود ندارد، در جهنّم هم هیچ راهی باز نیست و همهی راهها بسته است، خدای متعال همه چیز را بر جهنّمیان حرام کرد، همه چیز را هم برای بهشتیان حلال کرد «لَهُمْ مَا یَشَاءُونَ»[۸] بهشتی هرچه بخواهد برای او آماده است، هم از نظر تکوینی آماده است، ارادهی او ارادهی خداست، ارادهاش تولید میکند، ارادهاش خلق میکند، هر اندازه حور و حوری بخواهد، هر اندازه میوه بخواهد، هر انداز لذّت بخواهد، همینکه اراده کند برای او عملی است.
نزدیک نشدن به گناه
خدای متعال بعد از دادن همسر به حضرت آدم علیه السلام مسکن داد، خورد و خوراکِ او هم در هر حدّی که دوست دارد، هرچه دوست داشته باشد، اما یک چیز را استثناء کرد و فرمود: به این درخت نزدیک نشو! نفرمود نخور، چون وقتی انسان نزدیک بشود قهراً دست دراز میکند.
میگویند با نامحرم خلوت نکن، حتّی اگر در خانه کسی رفت و آمد نمیکند، در بسته باشد و نامحرمی آنجا باشد و فرد سوّمی نباشد، اگر نماز بخوانی نماز تو باطل است، «وَلَا تَقْرَبَا» نزدیک گناه نشوید، با گناه فاصله بگیرید، که اگر فاصلهتان کم شد گرفتار و بیچاره میشوید، این بیچارگی را خودتان برای خودتان فراهم میآورید، این را «الإضطرار بالإختیار» میگویند، انسان با اختیارِ خود خودش را در یک فضایی قرار میدهد که دیگر نمیتواند از چنگ گناه فرار کند.
لذا به حضرت آدم علیه السلام فرمود: «وَلَا تَقْرَبَا هَذهِ الشَّجَرَهَ»، شیطان حضرت آدم علیه السلام را وسوسه کرد و خوب هم میدانست که چه کاری کند، «وَ قَاسَمَهُمَا»[۹] قسم خورد، آدم هم تجربه نداشت و برای اولین بار بود که فریب میخورد، کلاهبردار ندیده بود، دروغگو ندیده بود، منافق ندیده بود، تازهکار بود و تصوّر میکرد که هیچ کسی دروغ نمیگوید، شیطان گفت: اینکه خدا گفته است که نزدیک نشوید برای این است که شجرهی خُلد است، هر کسی از این درخت بخورد برای همیشه در اینجا میماند، رمز جاودانگی خوردن از این درخت است، لذا از درخت خورد که بماند.
تمام رؤسای جمهور، تمام این صاحب منصبان و صاحب قدرتان و صاحب ثروتها، کارهای خلاف میکنند که بمانند، پدرمان این کار را کرد، او خورد که بماند و همین مایهی برونرفتِ او شد، اینها میخواهند بمانند و خدای متعال هم با همین بهانهها آنها را بیرون میکند.
داروی شفابخش
گوش به فرمان خدا بدهید، «أنتُم کَالمَرضَی وَ اللهِ رَبُّ العَالَمِینَ کَالطَّبِیبِ»[۱۰] مَثَلِ شما مَثَلِ بیمار است و مَثَلِ خدای شما مَثَلِ طبیب است، «وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَهٌ لِّلْمُؤْمِنِینَ»[۱۱] شما محتاج دارو هستید، شفابخشتر از قرآن پیدا نمیکنید، خدای متعال فرموده است، داروهایی که میخرید و گیرِ شما نمیآید و باید به این و آن متوسّل شوید تا بدست بیاورید- ان شاء الله محتاج نشوید، ان شاء الله که خدای متعال این سلامتی را از شما و از ما نگیرد، نعمتی بهتر از سلامتی وجود ندارد، لذا وقتی شب قدر از امام صادق علیه السلام پرسیدند که چه بخواهیم فرمودند: عافیت بخواهید. ان شاء الله مریض نشوید، گرفتار بیمارستان نشوید، گرفتار این بازار سیاه دارو به دست این بیرحمها نشوید- اگر امکانات هم داشته باشیم و دارو هم بخریم، دارویی که این میکروب را میکشد، تنها میکروب را نمیکشد، سلولهای سالم را هم میکشد، انسان را ضعیف میکند، گاهی انسان را از لحاظ مالی گرفتارِ ورشکستگی میکند، اما شفای قرآن همراه با رحمت است، شفایی است که هزینه ندارد، شفایی است که درد ندارد، شفایی است که در آن ضعف نیست، «وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَهٌ لِّلْمُؤْمِنِینَ ۙ وَلَا یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلَّا خَسَارًا»، اما اگر ما ظالم باشیم همین قرآن در ما تأثیر ندارد، اثرِ برعکس دارد، «وَلَا یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلَّا خَسَارًا» .
بزرگی به فرزند ما سفارش کرده بود که وقتی میخواهی قرآن بخوانی اول استغفار کن، چون اگر ظالم باشی (استفاده نمی کنی )… هر گناهی کردیم یک ظلمی بود که به خودمان کردیم، این گناه ظلم است، انسان ظالم وقتی به قرآن نزدیک میشود اثر مطلوب را نمیگیرد، اول یک توبه و استغفار واقعی کنید، بعد بروید قرآن شما را شفاء میدهد، قرآن به شما عافیتِ ایمانی میدهد، عافیتِ روحی میدهد، عافیتِ اخلاقی میدهد، عافیتِ آرامشی به شما میدهد،«وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَهٌ لِّلْمُؤْمِنِینَ».
اولین چیزی که از حضرت آدم گرفته شد
حضرت آدم علیه السلام فریب خورد، شیطان برای او قسم خورد و گفت اگر این کار را کنی میمانی، به محض اینکه حضرت آدم علیه السلام این ترک اولی را مرتکب شد ، این دستورِ ارشادیِ خدا را ترک کرد از آن بالا به زمین افتاد… چون آنجا حرام نبود، آنجا ارشاد بود، مثلاً طرف به فرزند خود میگوید آنجا نرو، اگر بروی میافتی، این که میگوید نرو نه اینکه کارِ حرام است، این کودک هم که نمیداند آنجا پرتگاه است، گوش نمیکند و به آنجا میرود و میافتد، عیناً همینطور بود، به حضرت آدم گفتند به آنجا نروی، اگر بروی میافتی، وقتی رفت افتاد! و اولین چیزی هم که از او گرفته شد لباسِ او بود، آبروی او بود، لباس برای انسان آبرو است، ستّارالعیوب است، این هم که قرآن گفته است که زنهای شما برای شما لباس هستند، انسانهای بیزن رسوا میشوند، میروند کار خلاف میکنند و آبرویشان میرود، زنهایی هم که سرپرست ندارند در معرض خطر هستند، تشکیل خانواده کمک میکند که انسان آبرودار زندگی کند، کمک میکند که انسان آبرومند زندگی کند.
وقتی آدم از بهشت بیرون شد اولین گرفتاری و نکبتی که پیدا کرد برهنگی بود، دیدند که هیچ پوششی ندارند، نگران شدند و دست به این برگهای درخت بردند و خودشان را با برگها درخت پوشش دادند که رویشان بشود بیرون بیایند، ولی آدم آدم بود و شیطان آدم نبود، تا اینکه آدم بیرون شد گفت: خودم کردم، خود کرده را تدبیر نیست، از من گذشت ولی از خدا نگذشته است، باید دست به دامان خدای متعال بشوم، خدای متعال مشکل و بلایی که خودم بر سرِ خود آوردم میتواند برطرف کند.
توبه حضرت آدم علیه السلام
فرزندان آدم! برادران دینیِ من! بنده و جنابعالی فرزندان آدم هستیم، همین گرفتاریهایی که آمده است خودمان سبب شدهایم، خودمان رأی میدهیم، خودمان انتخاب میکنیم، خودمان کمک میکنیم، خودمان هم خودمان را گرفتار میکنیم، از ما گذشت و یک رأی ریختیم و تمام شد، اما از خدای متعال تمام نشده است، دستِ خدای متعال باز است.
همان کاری که پدرمان حضرت آدم علیه السلام کرد را باید انجام دهیم، او گفت: «رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنفُسَنَا»[۱۲] خدایا! ما به خود ظلم کردیم، خودم ظالم بودن و خودم هم مظلوم شدم، خودم خودم را بیچاره کردم، خودم خودم را محروم کردم، خودم خودم را برهنه کردم، خودم خودم را بدبخت کردم، آدمی که خلاف کرده است و سرافکنده است از آن طرفی که نصیحت کرده بود خجالت میکشد و نمیتواند چیزی بخواهد، اما یک چیزی را به زبان آورد، «رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنفُسَنَا» خدایا! ما به خودمان ظلم کردیم، خودمان خودمان را گرفتار کردیم، اما مجاز هستم که دو مطلب را به محضر تو عَرضه کنم، «وَ إِن لَّمْ تَغْفِرْ لَنَا» اولین چیز این است که اگر تو عفو نکنی من حقّی بر تو ندارم، این رحمتِ واسعهی توست، این گذشتِ توست، اگر تو نگذری من مستحقّ بلا هستم، خودم کردم، تو به من گفته بودی که این کار را نکن و من نافرمانی کردم و حالا
چندین چراغ دارد و بیراهه میرود بگذار تا بیفتد و بیند سزای خویش
خدایا! ما را با عدلِ خود نزن، ما طاقتِ چوبِ عدالت را نداریم.
اولین چیزی که به خدای متعال عرضه کرد گفت: عفو میخواهم، غیر از عفو هیچ راهی وجود ندارد، همیشه فرزندان آدم همینطور هستند، کارهایی که کردیم و خودمان را گرفتار کردیم فقط با عفو خدای متعال نجات پیدا میکنیم، وگرنه ما حقّی به گردن خدای متعال نداریم که خدای متعال مجبور باشد ما را ببخشد، نه! خدای متعال خداست و ما هم خلافهایمان را خودمان انجام دادهایم، خودمان بلا به سرِ خودمان آوردهایم.
اولین چیز این بود که «وَ إِن لَّمْ تَغْفِرْ لَنَا» اگر گذشتِ تو نباشد، «وَتَرْحَمْنَا»…
اول آن چالهای که برای خود کندهام را تو میتوانی پُر کنی.
دوم «وَتَرْحَمْنَا» یعنی خدایا! من خودم فهمیدم که موجودِ ضعیفی هستم و فریب میخورم، با یک وسوسه فریب میخورم و همه چیزِ خود را از دست میدهم، این دشمن آمد و کمین گذاشت و از بابِ مقدّسی هم آمد و خیرخواهی هم کرد و قسم هم خورد و من هم فریب خوردم، معلوم میشود که بشر ، موجودِ ضعیفی است و فریب میخورد، حالا که من فهمیدم فریب میخورم باید در پناه زندگی کنم.
«وَتَرْحَمْنَا» گذشتهام را عفو کن و نسبت به آینده هم دستِ مرا رها نکن، اگر دشمن بیاید باز هم مرا فریب خواهد داد، انسان همیشه در معرض خطر است، باید خدای متعال رحم کند و انسان را نگه دارد؛ چون حضرت آدم متوجّه شد که خود کرده است دیگر همیشه چشمِ اشکباری داشت، گریه بر هر درد بیدرمان دواست… بخدا این حرف درست است، گریه بر هر درد بیدرمان دواست، اگر دلِ انسان بشکند رحمِ خدای متعال به جوش میآید.
حداقل چهل سال شب و روز گریه داشت، حضرت آدم علیه السلام جزوِ بَکّائین است، زندگیِ او گریه شده بود، ولی این گریهها زمینه درست کرد که این دل صاف شود و آینهی دل جمال خاتم انبیاء صلی الله علیه و آله و سلّم، حضرت علی مرتضی علیه السلام، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها، امام حسن و امام حسین علیهما السلام در آینهی دلِ او انعکاس پیدا کنند، این گریهها و این ندامت و این توبه باعث شد که حضرت جبرئیل مأمور شد به سراغِ او بیاید، کجا؟ کنارِ کعبه، آنجایی که بناست حضرت مهدی ارواحنا فداه بیایند و به آنجا تکیه بزنند و صدای ایشان را همهی عالمیان بشنوند: «یَا أَهلَ الْعالَم إِنَّ جَدِّیَ الْحُسَین قتل عَطشاناً…»…
جبرئیل آمد و دستِ او را گرفت و گفت: ای آدم! حالا بیا وخدا را به این ارواح طیّبه قسم بده، قسم به این انوارِ عرشی بده تا خدای متعال توبهی تو را قبول کند.
چه بگویم؟ بگو «یَا حَمِیدُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ یَا عَالِی بِحَقِّ عَلِیٍّ یَا فَاطِرُ بِحَقِّ فَاطِمَهَ یَا مُحْسِنُ بِحَقِّ الْحَسَنِ وَ یَا قَدیمَ الإحسان بِخَقِّ الْحُسَیْنِ»
آدم سابقهی این نورهای عرشی را نداشت، اما همینطور که اینها را میگفت روحِ او شاداب میشد، اما زمانی که به نام نامیِ امام حسین علیه السلام رسید، نمیدانم چطور دلِ او سوخت، عَرضه داشت ای جبرئیل! من که دل شکسته هستم اما این چه نامی بود که بردی که منِ دلشکسته اصلاً ذوب شدم و آب شدم…
جبرئیل آنجا برای او روضهی امام حسین علیه السلام خواند، به برکت سالار شهیدان درِ توبه به روی آدم باز شد، «فَتَلَقَّی ءَادَمُ مِن رَّبِّهِ کلِمَتٍ فَتَاب عَلَیْهِ»[۱۳] خدای متعال توبهی او را قبول کرد.
روضه ورود به کربلا
دل شکستهها! میدانید که امروز قافلهی کربلاییها به کربلا رسیدند… روایتی دارد که ذوالجناح دیگر در آنجا قدم از قدم برنداشت، سیّدالشّهداء علیه السلام از حاضرینِ آنجا پرسید که این سرزمین کجاست؟ گفتند شاطیء الفرات است، حضرت پرسیدند که نامِ دیگری هم دارد؟ عرض کردند: غاضریه است؛ نامِ دیگری هم دارد؟ نینوا است؛ نامِ دیگری هم دارد؟ اینجا کربلاست…
خدا آقای سازگار را سلامت بدارد…
دور حرم دویدهام، صفا و مروه دیدهام، هیچ کجا برای من، کرب و بلا نمیشود…
حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام عَرضه داشتند: «اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنَ الْکَرْبِ وَ الْبَلَاءِ»[۱۴]…
به حضرت اباالفضل علیه السلام، به نگهبانِ حریمِ خود خطاب کردند: دیگر اینجا بارها را زمین بگذارید، «هَاهُنَا مَحَطُّ رِحَالِنَا وَ مَسْفَکُ دِمَائِنَا وَ هُنَا مَحَلُّ قُبُورِنَا» اینجا جایی است که خون ما ریخته میشود، اینجا جایی است که مردانِ ما قربانی و کشته میشوند…
حضرت زینب سلام الله علیها را از کجاوه با یک جلالی پیاده کردند، دلها بسوزد برای آن زمانی که میخواهند از کربلا سفر کنند…
چون نیست چاره میروم و میگذارمت ای پاره پاره تن به خدا میسپارمت
لا حول و لا قوّه الا بالله العلی العظیم .
پی نوشت:
[۱] سوره مبارکه طه آیات ۲۵ تا ۲۸
[۲] سوره مبارکه بقره، آیه ۳۵ (وَقُلْنَا یَا آدَمُ اسْکُنْ أَنتَ وَزَوْجُکَ الْجَنَّهَ وَکُلَا مِنْهَا رَغَدًا حَیْثُ شِئْتُمَا وَلَا تَقْرَبَا هَٰذِهِ الشَّجَرَهَ فَتَکُونَا مِنَ الظَّالِمِینَ)
[۳] سوره مبارکه زلزال، آیه ۱
[۴] سوره مبارکه تکویر، آیات ۱ و ۲
[۵] سوره مبارکه عبس، آیات ۳۴ تا ۳۶
[۶] سوره مبارکه قیامت، آیات ۱ تا ۱۰
[۷] عوالم العلوم و المعارف و الأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال , ج ۲۰ , ص ۶۲۰ (روی عن الحسن بن علیّ بن یقطین، عن أبیه، عن جدّه، قال: ولّی علینا بالأهواز رجل… فکتب علیه السّلام إلیه رقعه صغیره فیها: بسم اللّه الرحمن الرحیم: إنّ للّه فی ظلّ عرشه ظلا لا یسکنه إلاّ من نفّس عن أخیه کربه، أو أعانه بنفسه، أو صنع إلیه معروفا و لو بشقّ تمره، و هذا أخوک و السلام».)
[۸] سوره مبارکه ق، آیه ۳۵ (لَهُمْ مَا یَشَاءُونَ فِیهَا وَلَدَیْنَا مَزِیدٌ)
[۹] سوره مبارکه اعراف، آیه ۲۱ (وَقَاسَمَهُمَا إِنِّی لَکُمَا لَمِنَ النَّاصِحِینَ)
[۱۰] مستدرک الوسائل ج : ۳ ص : ۱۷۷ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص یَا عِبَادَ اللَّهِ أَنْتُمْ کَالْمَرْضَی وَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِینَ کَالطَّبِیبِ فَصَلَاحُ الْمَرْضَی فِیمَا یَعْلَمُهُ الطَّبِیبُ وَ یُدَبِّرُهُ بِهِ لَا فِیمَا یَشْتَهِیهِ الْمَرِیضُ وَ یَقْتَرِحُهُ أَلَا فَسَلِّمُوا لِلَّهِ أَمْرَهُ تَکُونُوا مِنَ الْفَائِزِینَ
[۱۱] سوره مبارکه اسراء، آیه ۸۲ (وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَهٌ لِّلْمُؤْمِنِینَ ۙ وَلَا یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلَّا خَسَارًا)
[۱۲] سوره مبارکه اعراف، آیه ۲۳ (قَالَا رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنفُسَنَا وَإِن لَّمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَکُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِینَ)
[۱۳] سوره مبارکه بقره، آیه ۳۷ (فَتَلَقَّی ءَادَمُ مِن رَّبِّهِ کلِمَتٍ فَتَاب عَلَیْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّاب الرَّحِیمُ)
[۱۴] لهوف، سید بن طاووس، ص ۸۰- ۸۱ (فَلَمَّا وَصَلَهَا قَالَ مَا اسْمُ هَذِهِ الْأَرْضِ فَقِیلَ کَرْبَلَاءُ فَقَالَ اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنَ الْکَرْبِ وَ الْبَلَاءِ ثُمَّ قَالَ هَذَا مَوْضِعُ کَرْبٍ وَ بَلَاءٍ انْزِلُوا هَاهُنَا مَحَطُّ رِحَالِنَا وَ مَسْفَکُ دِمَائِنَا وَ هُنَا مَحَلُّ قُبُورِنَا بِهَذَا حَدَّثَنِی جَدِّی رَسُولُ اللَّه.)
پاسخ دهید