آیت الله صدیقی صبح روز اول محرم سال ۱۳۹۷ در مجلسی که به مناسبت فرارسیدن ایام عزاداری حضرت اباعبدالله الحسین علیه السّلام برقرار گردیده است، به سخنرانی پرداختند که مشروح آن تقدیم می گردد.
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْریَ * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی»[۱].
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».
مقدّمه
«اللَّهُمَّ أَنْتَ الْإِلَهُ الْقَدِیمُ وَ هَذِهِ سَنَهٌ جَدِیدَهٌ فَأَسْأَلُکَ فِیهَا الْعِصْمَهَ مِنَ الشَّیْطَانِ وَ الْقُوَّهَ عَلَى هَذِهِ النَّفْسِ الْأَمَّارَهِ بِالسُّوءِ وَ الاشْتِغَالَ بِمَا یُقَرِّبُنِی إِلَیْکَ»[۲]
ایام ماتمِ اربابمان، کشتی نجات عالمیان، زمینه سازِ ظهور حضرت مهدیِ فاطمه ارواحنا فداه حضرت ابا عبدالله حسین و شهدای کربلا را به امام زمان ارواحنا فداه و به شما در ماتم نشستگان تسلیت عرض میکنم.
ماه محرّم اول سال است و ماهِ ذی الحجّه آخر سال قمری است که دیروز هم نماز و دعایی داشت، امروز هم که اولِ سال است این دعا جزو مراقبات امروز است که در آن میفرماید: «اللَّهُمَّ أَنْتَ الْإِلَهُ الْقَدِیمُ» پروردگارا! تو هستی که قبل از تو هیچ کسی نیست و تو قدیم هستی، «وَ هَذِهِ سَنَهٌ جَدِیدَهٌ» و امروز که به ما عمر دادهای و ما توفیق داشتهایم امروز را ببینیم اولِ سال است، این محاسبه است که انسان پایان و آغاز خود را مورد توجّه قرار بدهد؛ سالی که گذشت چگونه گذشت؟ آیا گناه ذخیره کردهام یا بهشت تدارک دیدهام؟ کارنامهی سال من امام زمان ارواحنا فداه را خوشحال کرده است یا معاذالله حضرت را ناراحت کرده است؟ آیا یک سال که از عمر من گذشت، عمر را باختهام یا بَرَنده هستم؟
محاسبهی نفس
«حاسِبُوا قبلَ اَن تُحاسَبُوا»[۳]، فرمودند: قبل از آنکه نکیر و منکر در شبِ اول قبر بیایند و از شما حساب بکشند و در مواقِفِ فَزَعِ اکبر قیامت عرق بریزید و عرق شرم داشته باشید و جوابی برای بسیاری از کارهایتان پیدا نکنید، الآن وقت حساب است! بنشین و ببین چه کاره هستی؟ ببین چه کردهای؟ ببین با که بودهای؟ ببین کجا بودهای؟ ببین الآن کجایی؟ در بهشت هستی یا در جهنم هستی؟ با یزید هستی یا با امام حسین علیه السلام؟ در خط شهادت هستی یا در خط دنیا پرستی؟ در خط نصرتِ دین و همراهی با شهدا هستی یا در خط احتکار و گرانفروشی و نق زدن و بد و بیراه گفتن و مقابله با مقدّسات هستی؟
انسانی که حساب عمر خود را نداشته باشد انسانِ حسابی نیست، معلوم نیست که چه بر سر او میآید، به ما دستور دادهاند که خودتان را رها نکنید، خودتان هوای خودتان را داشته باشید.
«عَلَیْکُمْ أَنْفُسَکُمْ»[۴]، خداوند متعال میفرماید: خودت را دریاب، از خودت مراقبت کن، مواظب خودت باش، «عَلَیْکُمْ أَنْفُسَکُمْ»، این آیه در سوره مبارکه مائده است.
خدای متعال در سوره مبارکه حشر میفرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَلْتَنْظُرْ نَفْسٌ مَا قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ»[۵] که بعضی از مفسرین میگویند بخش اول این آیه دستور مراقبه است و بخش دومِ آن دستورِ محاسبه است، حواسِ تو به خودت باشد، توپخانه شیطان خاموش نشده است، مرتب در حال آتش پراکنی است، شیطان قصدِ جان تو را کرده است، شیطان قصدِ دین تو را کرده است، شیطان قصدِ عزّتِ تو را کرده است، شیطان در کمین است و هیچگاه از کمین خارج نشده است، خداوند متعال کمین گرفتن شیطان را به ما هشدار داده است.
دشمنِ قسم خورده
«لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَکَ الْمُسْتَقِیمَ لَآتِیَنَّهُمْ مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ عَنْ أَیْمَانِهِمْ وَ عَنْ شَمَائِلِهِمْ»[۶] شیطان قسم خورده است و گفته است که من کنار راه تو در کنارِ جاده مستقیم به کمین نشستهام و بندگان تو را در محاصره قرار دادهام!
شیطان پیاده نظام دارد، سواره نظام دارد، این خبیث بسیار مجهز است، از جلو میآید راه هدایت را بر انسان میبندد، از عقب میآید انسان را به دنیا برمیگرداند، از طرف راست میآید حسنات انسان را خراب میکند، از طرف چپ میآید انسان را به گناه میکشاند، کارِ این خبیث نابود کردنِ بنی آدم است، دشمنِ قسم خورده است، دشمنی است که او ما را میبیند و ما او را نمیبینیم، خدای متعال باز این را هم به ما خبر داده است که دشمن نامرئی دارید و باید حواسِ شما جمع باشدو باید خودت را خیلی مجهز کنی تا تو را ساقط نکند.
«إِنَّهُ یَرَاکُمْ هُوَ وَقَبِیلُهُ مِنْ حَیْثُ لَا تَرَوْنَهُمْ»[۷]، شیطان و قبیله و قشون شیطان «یَرَاکُمْ» شما را میبینند، «مِنْ حَیْثُ لَا تَرَوْنَهُمْ»، از جایی که حواس شما به آن نیست.
ما همچنین خطراتی داریم اما حواسِ ما نیست، اگر بگویند که وقتی از این حسینیه بیرون میروید حواستان باشد که یک تروریست در کمین است با تمام وجود حواسِ خود را جمع میکنی که چه کنم که تروریست من را نزند؛ اگر تروریست انسان را بزند انسان مظلوم کشته شده است، خداوند متعال انتقام میگیرد و گناهانِ ما بخشیده میشود اما اگر شیطان تیر بزند انسان را به جهنّم میاندازد، تیرِ شیطان مسموم است و ابدیت انسان را از انسان میگیرد، انسان گرفتارِ عذابِ ابد میشود.
نمیدانم با این همه هشدارهای قرآنی چرا حواسِ ما اینقدر پرت است و حواسِ ما به خودمان نیست، دغدغه و غصه چیزهایی داریم که بود و نبودِ آن گذرا است، دنیا یک رویا است، یک خواب است، یک نگاه به گذشته خود بکن ببین چه زود گذشته است! انگار یک خواب بوده است! بقیهی دنیا هم همینطور است، دنیا به همین زودی تمام میشود و اشخاصی که مثل من پایشان لبِ گور است میرود، کسی اینجا نمیماند و نمانده است، چرا برای سرای موقّت اینقدر دغدغه داریم ولی برای سرای ابد هیچ دغدغه نداریم؟
وجود نازنین پیامبر ما صلی الله و علیه و آله و سلم که صلوات خدا بر او و بر بیت ایشان باد فرمودند: «مِنْ کَرَمِ اَلْمَرْءِ خَمْسُ خِصَالٍ مِلْکُهُ لِسَانَهُ»[۸] ارزش انسان به چند چیز است، یکی اینکه مالک زبانِ خود باشد.
مالکِ زبانِ خود باشیم
انسانهای ارزشمند، انسانهای دیندار، انسانهای قیمتی که واقعا عمرِ آنها ارزش دارد، خودشان قیمت دارند… خداوند متعال که انسانهای بیقیمت را نمیخرد، «إِنَ اللَّهَ اشْتَری مِنَ الْمُؤْمِنِینَ»[۹] خداوند متعال چیزی از کافر نمیخرد و قبول نمیکند، خداوند متعال چیزی از ظالم قبول نمیکند، خداوند متعال چیزی از فاسق قبول نمیکند، «إِنَّمَا یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ»[۱۰] باید ارزش پیدا کنیم تا خدای متعال خریدار ما باشد، باید مؤمن و مُتَّقی باشیم تا خدای متعال از ما چیزی بخرد، «مِنْ کَرَمِ اَلْمَرْءِ»… کَرَم معانی مختلفی دارد، یکی از این معانی ارزش است، یکی از ارزشهای انسان مالک زبان بودن است.
برادرِ عزیزِ من، مؤمنِ خوبِ من، گریه کنِ امام حسین علیه السلام آیا میتوانی از اول محرم تا اربعین امام حسین علیه السلام مواظبِ زبانِ خودت باشی و یک حرف از تو زده نشود که قلب امام زمانت ارواحنا فداه از تو ناراحت شود؟ آیا میتوانید کاری کنید که مَلَکِ سیّئات یک گناه زبانی از شما در این چهل روز ننویسند؟
در منزل دعوا نکنید، به همدیگر پرخاش نکنید… چرا بی دلیل عصبانی میشوید؟ برای دشمن خود عصبانی شو، برای نَفْسِ اَمّارهی خود عصبانی شو، چرا به نزدیکترین ارحامِ خودت و به مظلومترین فرد ظلم میکنی؟ آن هم ظلمِ زبانی! نیشِ زبان نداشته باشیم، پرخاشِ زبانی نداشته باشیم، غیبت… معاذالله! غیبت بدتر از زنا است، غیبت چقدر در جامعهی ما شایع است؟ خدای متعال کسانی را که فحشا را در جامعه توسعه میدهند لعنت کند، خدای متعال کسانی را که بی حساب و کتاب این شبکههای مجازی را به روستاها و شهرها بردند و حیاها را ریختند، اگر قابل هدایت نیستند خدای متعال آنها را ذلیل کند، فحشا را توسعه میدهند، در عین حال مملکت ما مملکت غیرتمندان است، وقتی که یک زن بی حجاب پشت فرمان نشسته است و یا در کوچهای روسری را برداشته است خیلیها ناراحت میشوند، مؤمن واقعاً ناراحت میشود، واقعاً نیشِ جانِ مؤمن است، مؤمن واقعاً برافروخته میشود و غیرت او به جوش میآید.
غیبت که بدتر از آن است چرا برای غیبت جوش نمیآورید؟ خیلی عادی مینشینیم بدگویی این و آن را میکنند و ما هم میشنویم!
از آن بدتر این است که خودمان هم حرف این و آن را میزنیم! بدونِ اینکه مجوزی پیدا کنیم… اول باید جواز بگیریم، در بعضی موارد غیبت کردن جایز است، مثلاً اینکه مظلوم در برابر ظالم داد بزند و حرف بزند و افشاگری کند اشکالی ندارد، «لَّا یُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَن ظُلِمَ وَکَانَ اللَّهُ سَمِیعًا عَلِیمًا»[۱۱] این فریاد اشکالی ندارد، کسی که ظاهرالفسق و بیحیا است و در برابر مردم گناه میکند، حرف زدن در موردِ فسقِ او اشکال ندارد و اینها جواز دارد ولی موارد جوازِ غیبت را پیدا کن وگرنه غیبت نکن! غیبت خیلی بیغیرتی است.
دروغ! دروغ!… بعضی از مسئولین بزرگ کشور دروغ میگویند…
اگر ز باغ رعیت ملک خورد سیبی بر آورند غلامان او درخت از بیخ
«النّاس عَلَی دِینِ مُلُوکِهِم»[۱۲]… آنوقت ما از این انسانهای عادی چه توقعی داریم که به یکدیگر دروغ نگویند؟ پناه بر خدا! خداوند غاصبین حکومت امیرالمؤمنین علیه السلام را لعنت کند، بنا بود علی علیه السلام حاکم باشد، بنا بود فرزندان علی علیه السلام دنیا را اداره کنند. «وَلَعَنَ اللهُ اُمَّهً دَفَعَتْکُمْ عَنْ مَقامِکُمْ ، وَ اَزالَتْکُمْ عَنْ مَراتِبِکُمُ الَّتى رَتَّبَکُمُ اللهُ فیها»[۱۳] خداوند متعال رتبه زمامداری را برای شما مقرر فرموده بود، شما را از مرتبه خودتان کنار زدند، مقامِ ولایت و حکومت را غصب کردند و چون آنها ظالم و فاسق بودند فساد در دنیا رشد کرد و امروز به جای رسیده است که «ظَهَرَ الْفَسَادُ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ»[۱۴]…
دروغ برکت را از بین میبرد، دروغ فسق است، دروغگو دشمن خداوند متعال است، دروغگو بیاعتبار و بیآبرو است، دروغ! دروغ!…
نمّامی!… تا میتوانید دلها را به یکدیگر نزدیک کنید، چرا آتش بیارِ معرکه میشوید و باعث میشوید که قطع رحم اتّفاق بیفتد؟
ما دو نوع ارحام داریم، یکی ارحام نَسَبی و دوم ارحام حقوقی و شرعی، «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَهٌ»[۱۵] با کلمهی «إِنَّمَا» میآورد که معلوم بشود اگر کسی مومن باشد با مومن برادر است، قطع ارتباط با برادر قطعِ رَحِم است، انسان با کسی که بیست سال مصاحب و آشنا بوده است و سلام و علیک دارد، شرع مقدس به ما میگوید این فرد جزو اقوام تو است، قطعِ رحم موجبِ لعنت خداوند متعال است، خداوند متعال در چهار آیهی قرآن کریم قاطعِ رَحِم را لعن فرموده است، ملعون که نمیتواند برکت داشته باشد، ملعون که نمیتواند توفیقات خوب داشته باشد، چرا بعضی از خانمها باعث میشوند که شوهرشان با اقوامِ خود قطعِ رحم کند؟ چرا بعضی از آقایان با اقوامِ همسرشان قطع رحم میکنند؟ چرا رفت و آمدها با عمو، دایی، خاله و… از بین رفته است؟ آن وقت توقع دارید که انسانهای خوب بر ما مسئولیت داشته باشند؟ عمل خودمان است! حکومت مجسّمهی رفتار جامعه است. «کَما تَـکونونَ» همان قانونی است که امیرالمومنین علیه السلام بیان فرموده است: «کَما تَـکونونَ، یُوَلّى عَلَیکُم»[۱۶] هر طور که باشید مسئولینِ شما هم همانطور هستند، باطن شما در قیافه یک مأمور تجسم پیدا میکند، «مِلْکُهُ لِسَانَهُ» مالک زبان خود باشیم.
شأنِ خود را حفظ کنید
دوم «إِقْبَالُهُ عَلَى شَأْنِهِ» جایگاهِ خودت را پیدا کن و حواسِ تو به خودت باشد، «وَ لِلَّهِ الْعِزَّهُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنِینَ»[۱۷]، سبک مغزی نکن، از کوره در نرو، خودت را پیش هر کسی ذلیل و ضعیف نشان نده، عزّتِ نفس داشته باش، غِنای نفس داشته باش، عفّتِ نفس داشته باش، حواس خود را به مقام و شأن ایمانی خود جمع کن، شرف مؤمن بالاتر از کعبه است، همان طور که باید شأن کعبه را حفظ کرد باید شأن مؤمن را هم حفظ کرد.
گریه بر گذشته
سوم فرمودند: «بُکَاؤُهُ عَلَى مَا مَضَى مِنْزَمَانِهِ» برگذشتههای خود گریه کند، روز قیامت خون گریه میکنیم… روز قیامت یوم الحسره است، روز قیامت یوم التغابن است، میبینیم فرصتها را رایگان از دست دادیم، میبینیم میتوانستیم خیلی کارها انجام دهیم ولی انجام ندادیم، میبینیم خیلی فرصتسوزی کردهایم، نمیدانید که یک نماز اول وقت چه سرمایهای است! نمیدانید که یک دلی را شاد کردن چه گنجی است! نمیدانید که دست نوازش بر سر یتیم کشیدن چه فرصتی است! در قیامت نگاه میکنیم و میبینیم عجب کارهایی میتوانستیم انجام دهیم ولی انجام ندادیم، آن وقت خون گریه میکنیم… قیامت یوم الحسره است، روز قیامت یوم التغابن است، هم بر گناهان گذشتهی خودمان نگاهی کنیم و یک نگاه به پرونده خود بکنیم، قبل از آنکه آنجا عرق شرم داشته باشیم و زبانمان بند بیاید… «الْیَوْمَ نَخْتِمُ عَلَى أَفْوَاهِهِمْ وَ تُکَلِّمُنَا أَیْدِیهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ»[۱۸]، اینجا بنشینیم و کمی گریه کنیم، یک قطره اشک از خوف خدا در اینجا دریاهایی از آتش را در قیامت خاموش میکند.
این از ارزش هایی است که… پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم دوست دارد که ما ارزشی باشیم ما قیمت پیدا کنیم، «بُکَاؤُهُ عَلَى مَا مَضَى مِنْ زَمَانِهِ» گریه کند بر آن چه که از زمان از دست داده است، عمر خود را بیهوده صرف کرده است یا معاذالله عمر را به گناه گذرانده است.
روزی را به یاد نمیآورد که در آن یک روز گناه نکرده باشد، آیا این گریه ندارد؟ برای کسی که متوجه باشد نه اینکه فقط گریه دارد بلکه بیخوابیها دارد، باید سر به کوه گذاشت، باید خاک به سر ریخت، با عمر خود چه کردهایم؟ چه جوابی برای گذشتهی خود خود داریم؟
حفظ کردنِ دوستانِ قدیمی
و دیگر «حِفْظُهُ لِقَدِیمِ إِخْوَانِهِ» دوستان قدیمی را از یاد نبرید، افرادی هستند که عمری با شخصی زندگی کردند، حال دنیا به او اقبال کرده است، رانتخوار شده است، حرامخور شده است، ثروتِ بیبرکت به دست آورده است و دیگر دوستان قدیمی خود را به حساب نمیآورد. حال نماینده شده است، حال صاحبمنصب شده و موقعیت پیدا کرده است، به خود قیافهای شبیهِ قیافهی معاویه و شمر لعنت الله و قبلیهای اینها میگیرد و میگویند فلانی مثل فلانی میماند مثل آن شخص است. چه انسانی است این انسان؟
«حِفْظُهُ لِقَدِیمِ إِخْوَانِهِ»، میگویند هر چیز که کهنه شود از ارزش آن کاسته میشود ولی دوست قدیمی خیلی ارزش دارد، «حِفْظُهُ لِقَدِیمِ إِخْوَانِهِ» مواظب باشیم دوستانی که خدای متعال به ما داده است را از دست ندهیم.
دوست داشتنِ وطن از نشانههای ایمان
و در آخر هم «وَحَنَّتُهُ إِلَى أَوْطَانِهِ»، انسان باید به وطنهای خود علاقه داشته باشد، «حُبُّ الوَطَنْ مِنَ الاِیمَان»[۱۹] وطن را فراموش نکنید، گرایش و میل به وطن از اموری است که شرع به آن ترغیب کرده است.
وجود نازنین خاتم انبیاء محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: «حُبُّ الوَطَنْ مِنَ الاِیمَان»، منافاتی ندارد که وطن ما اینجا نیست، «اَلْمُؤْمِنُ فِی اَلدُّنْیَا غَرِیبٌ»[۲۰] وطن ما بهشت است، باید محبّتِ آن وطن را داشته باشیم، ولی مع ذلک وقتی وجود نازنین پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم وقتی هجرت میکردند از شهر مکه بیرون آمدند یک نگاهی به شهر مکه کردند و اشک مبارک ایشان سرازیر شد که از کجا بیرون میروند، در آن لحظه خداوند متعال به ایشان دلداری داد و فرمود: «إِنَّ الَّذِی فَرَضَ عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لَرَادُّکَ إِلَى مَعَادٍ»[۲۱]، حبیبِ من! گریه نکن، غصه نخور، برمیگردی، الان با غربت بیرون میروی اما تو را با عزّت برمیگردانیم.
«انَّ الَّذِی فَرَضَ عَلَیْکَ الْقُرْآنَ» که به گوش مسافر میخوانید، این آیهای است که وجود نازنین پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم در فراقِ کعبه و مکّه اشک ریختند و خداوند متعال این آیه را نازل کرد: «انَّ الَّذِی فَرَضَ عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لَرَادُّکَ إِلَی مَعَادٍ»…
دعای اول ماه محرم
لذا «محاسبه» که یک سال از عمرِ انسان گذشت و انسان باید سال گذشته را محاسبه کند و ماه ذی الحجه آخر سالِ ما بود و حال آغازِ سال جدیدی آمد، یک مرتبهی دیگر ماهِ محرّم را دیدیم، یک مرتبهی دیگر سیاهیهای عزاداری امام حسین علیه السلام را به دیوار حسینیهها و خانههایمان زدیم، یک مرتبهی دیگر برای امام حسین علیه السلام مشکی پوش و سیاه پوش شدیم، یک مرتبهی دیگر توفیق پیدا کردیم اشک مُحَرّم داشته باشیم، یک مرتبهی دیگر آمدیم و با ائمه علیهم السلام همراهی کردیم و در سوگ حضرت سیدالشهدا علیه السلام نشستیم.
این آغاز است، یعنی حواس خود را جمع کن از اول با خود قرارهایی بگذار، در این دعای اول ماه محرم به ما این را میگویند: «فَأَسْأَلُکَ فِیهَا الْعِصْمَهَ مِنَ الشَّیْطَانِ» خدایا! من از تو در این سال جدید میخواهم که در برابر شیطان مصونیّت داشته باشم، دست شیطان به من نرسد، من اسیرِ وسوسههای شیطان نشوم، من امسال خود را دشمن شاد نکنم، هر کار بدی که میکنیم دشمن شادی میکند، بزرگترین دشمنِ ما شیطان است، چرا خود را امام زمان شاد نمیکنیم؟ چرا خودمان را شهید شاد نمیکنیم؟ چرا خود را پیامبر شاد نمیکنیم؟ چرا شیطان شاد بشویم؟ چرا دشمن شادم بشویم؟ چرا طوری رفتار کنیم که آمریکا شادی کند؟ مگر مملکت ما مملکت اهل بیت علیهم السلام نیست؟ مگر این همه شهید ندادهایم؟ این گرانی ها و احتکار ها برای چیست؟ رفتار بعضی از مسئولینِ ما که آنها ریشه احتکار هستند باید ریشه آنها کنده شود، چرا سراغ آنها نمیرویم؟ ما به سراغ آنها برویم یا نرویم «إِنَّ رَبَّکَ لَبِالْمِرْصَاد»[۲۲] مگر خداوند متعال از خون شهدا میگذرد؟ با این همه شهید بنا بوده است این مسئولینِ عادلِ مردمداری بیایند اما برخی کارهای بیحساب میکنند و روابط ناسالمی دارند که جامعه را به این وضع میکشانند، اینها مایه شادی دشمن است، خداوند متعالی هیچ کس را دشمن شاد نکند، خیلی بد است، خیلی حیف است، انسان باید امام زمان ارواحنا فداه شاد باشد.
در اولین روزِ سال جدید ما که محرّم سال جدید است و الحمدلله سالِ جدید را در زیر خیمه امام حسین علیه السلام شروع میکنیم، سال خود را با اشک بر امام حسین علیه السلام شروع می کنیم، «الّلهمَّ إنّی أسئَلُکَ الْعِصْمَهَ مِنَ الشَّیْطَانِ» امسال میخواهم معصوم زندگی کنم، چه همتی! «الْعِصْمَهَ مِنَ الشَّیْطَانِ وَ الْقُوَّهَ عَلَى هَذِهِ النَّفْسِ الْأَمَّارَهِ» او دشمن بیرونی است، دشمن بیرونی اینقدر خطر ندارد که دشمن درونی خطر دارد.
دشمن درونیِ ما نفس اَمّاره است، هر بلایی بر سرِ ما آمده است نفسِ ما بر سر ما آورده است، «مَا أَصَابَکُمْ مِنْ مُصِیبَهٍ فَبِمَا کَسَبَتْ»[۲۳] کِردار خود شما سرِ راه شما قرار گرفته است، روز قیامت هم میهمان عملِ خودمان هستیم، آنجا هم به کسی چیزی نمیدهند، هر چیزی هست از اینجا برده است.
«وَ أَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعی * وَ أَنَّ سَعْیَهُ سَوْفَ یُری»[۲۴]، «فَالْیَوْمَ لا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَیْئاً وَ لا تُجْزَوْنَ إِلَّا ما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»[۲۵]، آنچه که از آتش جهنّم، از اغارِبِ جهنّم، از افعیهای جهنّم دامن اشخاص را میگیرد از عمل خود آن شخص است، ماری نیست که آنجا خود به خود روییده باشد که خلق جدید باشد، باطنِ عمل خودمان است و عملِ خود را میبینیم، کسی که آنجا گرفتار زقّوم است زقّوم باطنِ اعمالِ خودِ اوست، کسی هم که در آنجا قصری دارد و همسایگیِ امیرالمومنین علیه السلام را دارد در اینجا زیرِ سایه علی علیه السلام بوده و آنجا هم همسایهی امیرالمومنین علیه السلام است، این موضوع برای اینجا است که در آنجا بروز میکند.
لذا دومین چیزی که در روز اول محرم باید از خدای متعال بخواهیم قوّتِ بر نفسِ خودمان است، مغلوبِ نشویم، غلبهی بر نفس پیدا کنیم، شجاعتِ مخالفت با هوا و هوس خودمان را داشته باشیم.
و سوم هم «الإشْتِغالَ بمَا یُقَرِّبُنی إلَیک» امسال عمر تلف نکنم، لحظه لحظهی خود را با تو معامله کنم، تمامِ دلمشغولیِ من این باشد که چه بکنم که خداوند متعال از من راضی شود و چه کنم که به خدای خود نزدیک شوم؟
روضهی حضرت مسلم علیه السلام
امروز روز اول محرم است. آقای ما، امام رئوفِ ما، ولی نعمتِ ما، امام رضای ما، وقتی هلال محرم میآمد دیگر خندان دیده نمیشدند، غم وجود ایشان را میگرفت…
به پسر شبیب فرمود: «یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ کُنْتَ بَاکِیاً لِشَیْءٍ فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ»[۲۶]… اگر خواستی بر کسی یا بر چیزی گریه کنی بر حسین علیه السلام گریه کن…
یا ابا عبدالله…
غربتِ حضرت مسلم علیه السلام را به شما تسلیت میگوییم… خیلی جانسوز بود… نامردی کردند… دورِ ایشان را گرفتند و ایشان را فریب دادند، بیعت کردند، هجده هزار نفر آمدند و اعلانِ بیعت کردند و قُشونِ ایشان شدند، آمدند در مسجد و نماز خواندند، نایب امام زمان آنها نماز میخواند، چه جمعیّتی پشت سر ایشان نماز میخواندند! اما وقتی نماز ایشان تمام شد دید یک نفر مرد دیگر نیست و همه رفتند… «یَتَلَدَّدُ فی أزِقَّهِ الکوفَهِ»[۲۷]… در کوچههای کوفه سرگردان بودند… هیچ دری به روی حضرت مسلم علیه السلام باز نمیشد… از همهی اینها رقّتبار تر این بود که یک تنه جنگ نمایانی کردند، این نامردها و عهدشکنها ایشان را فریب دادند، با ایشان به عنوان نایب امام حسین علیه السلام بیعت کردند اما شمشیر به روی ایشان کشیدند و ایشان را در کمین قرار دادند، وقتی درون گودال افتاد، دست ایشان را بستند…
خیلی سخت است دست مردی بسته باشد… دستانِ یک مشت اراذل باز باشد ولی دست مرد بسته باشد…
دلِ من همینطور به مدینه میرود…
دستان حضرت مسلم علیه السلام بسته بود، اما همسرِ ایشان رقیّه آنجا نبود و کسی در مقابلِ چشمانِ ایشان ناموس ایشان را نزد…
یا امیرالمؤمنین! برای شما بمیرم…
وقتی حضرت مسلم علیه السلام را برای بریدن سر مبارکشان بردند گریه کردند، گفتند: قیام و انقلاب این حرفها را هم دارد، چرا گریه میکنی؟ فرمود: من برای خودم گریه نمیکنم، من برای امام حسین علیه السلام گریه میکنم…
اما امام حسین علیه السلام هم جبران کردند… وقتی امام حسین علیه السلام به نیزهی غریبی تکیه کرد و «هَل مِن ناصِر» گفتند و کسی پیدا نشد به نصرتِ پسر پیامبر صلی الله و علیه و آله و سلّم بیاید، رو کرد به شهدا! اولین شهیدی که نام برد فرمودند: «یا مُسْلِمَ بْنَ عَقیلٍ، وَ یا هانِىَ بْنَ عُرْوَهَ، وَ یا حَبیبَ بْنَ مَظاهِرَ، وَ یا زُهَیْرَ بْنَ الْقَیْنِ مالی أُنادیکُمْ فَلا تُجیبُونی»[۲۸]…
لا حول و لا قوّه الّا بالله العلی العظیم
دعا
خدایا! به عصمتِ حضرت زهرا سلام الله علیها امام زمانِ ما را برسان.
خدایا! مردمِ حسینیِ ما را از این گرفتاریها نجات بده.
خدایا! بیرحمها را بر ما مسلّط نفرما.
خدایا! دستِ نااهلها را قطع کن.
خدایا! ما را دشمن شاد نکن.
خدایا! شهدای ما، امامِ شهدای ما را از ما خشنود کن.
خدایا! سایهی پربرکتِ نایبِ امام زمان ارواحنا فداه رهبرِ عزیزمان را بر سرِ ما مستدام بفرما.
خدایا! تو را به محمّد و آل محمّد علیهم السلام قسم میدهیم نسلِ جوانِ ما را به ساحلِ نجات و هدایت برسان.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸
[۲] منتهی الآمال، اعمال شب و روز اول ماه محرم (اللَّهُمَّ أَنْتَ الْإِلَهُ الْقَدِیمُ وَ هَذِهِ سَنَهٌ جَدِیدَهٌ فَأَسْأَلُکَ فِیهَا الْعِصْمَهَ مِنَ الشَّیْطَانِ وَ الْقُوَّهَ عَلَى هَذِهِ النَّفْسِ الْأَمَّارَهِ بِالسُّوءِ وَ الاشْتِغَالَ بِمَا یُقَرِّبُنِی إِلَیْکَ یَا کَرِیمُ یَا ذَا الْجَلالِ وَ الْإِکْرَامِ یَا عِمَادَ مَنْ لا عِمَادَ لَهُ یَا ذَخِیرَهَ مَنْ لا ذَخِیرَهَ لَهُ یَا حِرْزَ مَنْ لا حِرْزَ لَهُ یَا غِیَاثَ مَنْ لا غِیَاثَ لَهُ یَا سَنَدَ مَنْ لا سَنَدَ لَهُ یَا کَنْزَ مَنْ لا کَنْزَ لَهُ یَا حَسَنَ الْبَلاءِ یَا عَظِیمَ الرَّجَاءِ یَا عِزَّ الضُّعَفَاءِ یَا مُنْقِذَ الْغَرْقَى یَا مُنْجِیَ الْهَلْکَى یَا مُنْعِمُ یَا مُجْمِلُ یَا مُفْضِلُ یَا مُحْسِنُ، أَنْتَ الَّذِی سَجَدَ لَکَ سَوَادُ اللَّیْلِ وَ نُورُ النَّهَارِ وَ ضَوْءُ الْقَمَرِ وَ شُعَاعُ الشَّمْسِ وَ دَوِیُّ الْمَاءِ وَ حَفِیفُ الشَّجَرِ یَا اللَّهُ لا شَرِیکَ لَکَ اللَّهُمَّ اجْعَلْنَا خَیْرا مِمَّا یَظُنُّونَ وَ اغْفِرْ لَنَا مَا لا یَعْلَمُونَ وَ لا تُؤَاخِذْنَا بِمَا یَقُولُونَ حَسْبِیَ اللَّهُ لا إِلَهَ إِلا هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ آمَنَّا بِهِ کُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنَا وَ مَا یَذَّکَّرُ إِلا أُولُوا الْأَلْبَابِ رَبَّنَا لا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنَا وَ هَبْ لَنَا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَهً إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهَّابُ)
[۳] بحارالانوار، جلد ۶۷، صفحه ۷۳
[۴] سوره مبارکه مائده، آیه ۱۰۵ «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا عَلَیْکُمْ أَنْفُسَکُمْ لَا یَضُرُّکُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَیْتُمْ إِلَی اللَّهِ مَرْجِعُکُمْ جَمِیعًا فَیُنَبِّئُکُمْ بِمَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»
[۵] سوره مبارکه حشر آیه ۱۰۸
[۶] سوره مبارکه اعراف آیه ۱۶و۱۷ (قَالَ فَبِمَا أَغْوَیْتَنِی لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَکَ الْمُسْتَقِیمَ لَآتِیَنَّهُمْ مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَیْمَانِهِمْ وَعَنْ شَمَائِلِهِمْ وَلَا تَجِدُ أَکْثَرَهُمْ شَاکِرِینَ)
[۷] سوره مبارکه اعراف، آیه ۱۷ «یَا بَنِی آدَمَ لَا یَفْتِنَنَّکُمُ الشَّیْطَانُ کَمَا أَخْرَجَ أَبَوَیْکُمْ مِنَ الْجَنَّهِ یَنْزِعُ عَنْهُمَا لِبَاسَهُمَا لِیُرِیَهُمَا سَوْآتِهِمَا إِنَّهُ یَرَاکُمْ هُوَ وَقَبِیلُهُ مِنْ حَیْثُ لَا تَرَوْنَهُمْ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّیَاطِینَ أَوْلِیَاءَ لِلَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ»
[۸] معدن الجواهر و ریاضه الخواطر ، جلد ۱، صفحه ۵۰ (مِنْ کَرَمِ الْمَرْءِ خَمْسُ خِصَالٍ مِلْکُهُ لِسَانَهُ وَ إِقْبَالُهُ عَلَى شَأْنِهِ وَ بُکَاؤُهُ عَلَى مَا مَضَى مِنْ زَمَانِهِ وَ حِفْظُهُ لِقَدِیمِ إِخْوَانِهِ وَ حَنَّتُهُ إِلَى أَوْطَانِهِ)
[۹] سوره مبارکه توبه، آیه ۱۱۱ «إِنَ اللَّهَ اشْتَری مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّهَ یقاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَیقْتُلُونَ وَ یقْتَلُونَ وَعْداً عَلَیهِ حَقًّا فِی التَّوْراهِ وَ الْإِنْجِیلِ وَ الْقُرْآنِ وَ مَنْ أَوْفی بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیعِکمُ الَّذِی بایعْتُمْ بِهِ وَ ذلِک هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ»
[۱۰] سوره مبارکه مائده، آیه ۲۷ «وَاتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ ابْنَیْ آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبَا قُرْبَانًا فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِمَا وَلَمْ یُتَقَبَّلْ مِنَ الْآخَرِ قَالَ لَأَقْتُلَنَّکَ قَالَ إِنَّمَا یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ»
[۱۱] سوره مبارکه نساء، آیه ۱۴۸
[۱۲] بحارالانوار، جلد ۱۰۲، صفحه ۷
[۱۳] زیارت عاشورا
[۱۴] سوره مبارکه روم آیه ۴۱ «ظَهَرَ الْفَسَادُ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ لِیُذِیقَهُمْ بَعْضَ الَّذِی عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ»
[۱۵] سوره مبارکه حجرات، آیه ۴۹ «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَهٌ فَأَصْلِحُوا بَیْنَ أَخَوَیْکُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ»
[۱۶] شرح شهاب الاخبار، ص ۲۶۰
[۱۷] سوره مبارکه منافقین، آیه۸ «یَقُولُونَ لَئِنْ رَجَعْنَا إِلَى الْمَدِینَهِ لَیُخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ وَلِلَّهِ الْعِزَّهُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِینَ وَلَکِنَّ الْمُنَافِقِینَ لَا یَعْلَمُونَ»
[۱۸] سوره مبارکه یس، آیه ۵۹ «الْیَوْمَ نَخْتِمُ عَلَى أَفْوَاهِهِمْ وَتُکَلِّمُنَا أَیْدِیهِمْ وَتَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِمَا کَانُوا یَکْسِبُونَ»
[۱۹] مستدرک سفینه البحار، ج ۱۰، ص ۳۷۵
[۲۰] تحف العقول , ج ۱ , ص ۳۷۰
[۲۱] سوره مبارکه قصص، آیه ۵۸ «إِنَّ الَّذِی فَرَضَ عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لَرَادُّکَ إِلَى مَعَادٍ قُلْ رَبِّی أَعْلَمُ مَنْ جَاءَ بِالْهُدَى وَمَنْ هُوَ فِی ضَلَالٍ مُبِینٍ»
[۲۲] سوره مبارکه فجر، آیه ۱۴
[۲۳] سوره مبارکه شوری، آیه ۳۰ «وَمَا أَصَابَکُمْ مِنْ مُصِیبَهٍ فَبِمَا کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ وَیَعْفُو عَنْ کَثِیرٍ»
[۲۴] سوره مبارکه نجم، آیات ۳۹ و ۴۰
[۲۵] سوره مبارکه یس، آیه ۵۴
[۲۶] وسائل الشیعه، جلد ۱۳، صفحه ۵۰۳ (عَنِ الرَّیَّانِ بْنِ شَبِیبٍ عَنِ الرِّضَا ع فِی حَدِیثٍ أَنَّهُ قَالَ لَهُ: یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ کُنْتَ بَاکِیاً لِشَیْءٍ فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ ع فَإِنَّهُ ذُبِحَ کَمَا یُذْبَحُ الْکَبْشُ وَ قُتِلَ مَعَهُ مِنْ أَهْلِ بَیْتِهِ ثَمَانِیَهَ عَشَرَ رَجُلًا مَا لَهُمْ فِی الْأَرْضِ شَبِیهُونَ وَ لَقَدْ بَکَتِ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَ الْأَرَضُونَ لِقَتْلِهِ … إِلَی أَنْ قَالَ: یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ بَکَیْتَ عَلَی الْحُسَیْنِ ع حَتَّی تَصِیرَ دُمُوعُکَ عَلَی خَدَّیْکَ غَفَرَ اللَّهُ لَکَ کُلَّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتَهُ صَغِیراً کَانَ أَوْ کَبِیراً قَلِیلًا کَانَ أَوْ کَثِیراً. یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ سَرَّکَ أَنْ تَلْقَی اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَا ذَنْبَ عَلَیْکَ فَزُرِ الْحُسَیْنَ ع. یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ سَرَّکَ أَنْ تَسْکُنَ الْغُرَفَ الْمَبْنِیَّهَ فِی الْجَنَّهِ مَعَ النَّبِیِّ وَ آلِهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِمْ فَالْعَنْ قَتَلَهَ الْحُسَیْنِ. یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ سَرَّکَ أَنْ یَکُونَ لَکَ مِنَ الثَّوَابِ مِثْلُ مَا لِمَنِ اسْتُشْهِدَ مَعَ الْحُسَیْنِ فَقُلْ مَتَی مَا ذَکَرْتَهُ یَا لَیْتَنِی کُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیماً. یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ سَرَّکَ أَنْ تَکُونَ مَعَنَا فِی الدَّرَجَاتِ الْعُلَی مِنَ الْجِنَانِ فَاحْزَنْ لِحُزْنِنَا وَ افْرَحْ لِفَرَحِنَا وَ عَلَیْکَ بِوَلَایَتِنَا فَلَوْ أَنَّ رَجُلًا أَحَبَّ حَجَراً لَحَشَرَهُ اللَّهُ مَعَهُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ)
[۲۷] ارشاد شیخ مفید، جلد ۲، صفحه ۵۴ (لَمّا رَأى [مُسلِمٌ] أَنَّهُ قَد أمسى ولَیسَ مَعَهُ إلّا اولئِکَ النَّفَرُ [ثَلاثونَ نَفَرا]، خَرَجَ مُتَوَجِّها نَحوَ أبوابِ کِندَهَ، وبَلَغَ الأَبوابَ وَمَعهُ مِنهُم عَشَرَهٌ، ثُمَّ خَرَجَ مِنَ البابِ وإذا لَیسَ مَعَهُ إنسانٌ، وَالتَفَتَ فَإِذا هُوَ لا یُحِسُّ أحَدا یَدُلُّهُ عَلَى الطَّریقِ، ولا یَدُلُّهُ عَلى مَنزِلٍ، ولا یُواسیهِ بِنَفسِهِ إن عَرَضَ لَهُ عَدُوٌّ. فَمَضى عَلى وَجهِهِ یَتَلَدَّدُ فی أزِقَّهِ الکوفَهِ، لا یَدری أینَ یَذهَبُ، حَتّى خَرَجَ إلى دورِ بَنی جَبَلَهَ مِن کِندَهَ، فَمَشى حَتّى انتَهى إلى بابِ امرَأَهٍ یُقالُ لَها: طَوعَهُ…فَسَلَّمَ عَلَیهَا ابنُ عَقیلٍ، فَرَدَّت عَلَیهِ. فَقالَ لَها: یا أمَهَ اللّهِ اسقینی ماءً، فَدَخَلَت فَسَقَتهُ، فَجَلَسَ، و أدخَلَتِ الإِناءَ ثُمَّ خَرَجَت فَقالَت: یا عَبدَ اللّهِ، ألَم تَشرَب؟ قالَ: بَلى، قالَت: فَاذهَب إلى أهلِکَ! فَسَکَتَ. ثُمَّ عادَت فَقالَت مِثلَ ذلِکَ، فَسَکَتَ. ثُمَّ قالَت لَهُ: فِئ للّهِ، سُبحانَ اللّهِ یا عَبدَ اللّهِ، فَمُرَّ إلى أهلِکَ عافاکَ اللّهُ! فَإِنَّهُ لا یَصلُحُ لَکَ الجُلوسُ عَلى بابی، ولا احِلُّهُ لَکَ. فَقامَ فَقالَ: یا أمَهَ اللّهِ، ما لی فی هذَا المِصرِ مَنزِلٌ ولا عَشیرَهٌ، فَهَل لَکِ إلى أجرٍ ومَعروفٍ، ولَعَلّی مُکافِئُکِ بِهِ بَعدَ الیَومِ؟ فَقالَت: یا عَبدَ اللّهِ وما ذاکَ؟ قالَ: أنَا مُسلِمُ بنُ عَقیلٍ، کَذَبَنی هؤُلاءِ القَومُ وغَرّونی. قالَت: أنتَ مُسلِمٌ؟! قالَ: نَعَم. قالَت: ادخُل، فَأَدخَلَتهُ بَیتا فی دارِها غَیرَ البَیتِ الَّذی تَکونُ فیهِ، وفَرَشَت لَهُ، وعَرَضَت عَلَیهِ العَشاءَ…)
[۲۸]معالی السبطین، جلد ۲، صفحه ۱۷ (یا مُسْلِمَ بْنَ عَقیلٍ، وَ یا هانِىَ بْنَ عُرْوَهَ، وَ یا حَبیبَ بْنَ مَظاهِرَ، وَ یا زُهَیْرَ بْنَ الْقَیْنِ، وَ یا یَزیدَ بْنَ مَظاهِرَ، وَ یا یَحْیَى بْنَ کَثیرٍ، وَ یا هِلالَ بْنَ نافِعٍ، وَ یا إِبْراهِیمَ بْنَ الُحصَیْنِ، وَ یا عُمَیْرَ بْنَ الْمُطاعِ، وَ یا أَسَدُ الْکَلْبِىُّ، وَ یا عَبْدَاللَّهِ بْنَ عَقیلٍ، وَ یا مُسْلِمَ بْنَ عَوْسَجَهَ، وَ یا داوُدَ بْنَ الطِّرِمَّاحِ، وَ یا حُرُّ الرِّیاحِىُّ، وَ یا عَلِىَّ بْنَ الْحُسَیْنِ، وَ یا أَبْطالَ الصَّفا، وَ یا فُرْسانَ الْهَیْجاءِ، مالی أُنادیکُمْ فَلا تُجیبُونی، وَ أَدْعُوکُمْ فَلا تَسْمَعُونی؟! أَنْتُمْ نِیامٌ أَرْجُوکُمْ تَنْتَبِهُونَ؟ أَمْ حالَتْ مَوَدَّتُکُمْ عَنْ إِمامِکُمْ فَلا تَنْصُرُونَهُ؟ فَهذِهِ نِساءُ الرَّسُولِ صلى الله علیه و آله لِفَقْدِکُمْ قَدْ عَلاهُنَّ النُّحُولُ، فَقُومُوا مِنْ نَوْمَتِکُمْ، أَیُّهَا الْکِرامُ، وَ ادْفَعُوا عَنْ حَرَمِ الرَّسُولِ الطُّغاهَ اللِّئامَ، وَ لکِنْ صَرَعَکُمْ وَاللَّهِ رَیْبُ الْمَنُونِ وَ غَدَرَ بِکُمُ الدَّهْرُ الخَؤُونُ، وَ إِلّا لَما کُنْتُمْ عَنْ دَعْوَتی تَقْصُرُونَ، وَلا عَنْ نُصْرَتی تَحْتَجِبُونَ، فَها نَحْنُ عَلَیْکُمْ مُفْتَجِعُونَ، وَ بِکُمْ لاحِقُونَ، فَإِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ)
پاسخ دهید