حضرت آیت الله صدیقی یکشنبه شب مورخ ۲۰ خرداد ۱۳۹۷ مصادف با بیست و پنجمین شب ماه مبارک رمضان بعد از نماز مغرب و عشاء در «مسجد الرضا علیه السلام» به سخنرانی پرداختند که مشروح این جلسه تقدیم می گردد.
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْری * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی»[۱]
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ الصَّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِین طَبِیبِنَا حَبِیبِنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّه مَوْلَانَا بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحْبَتَهُ وَ نُصْرَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ * الَّذِینَ یَذْکُرُونَ اللَّهَ قِیَامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِهِمْ وَیَتَفَکَّرُونَ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلًا سُبْحَانَکَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ * رَبَّنَا إِنَّکَ مَنْ تُدْخِلِ النَّارَ فَقَدْ أَخْزَیْتَهُ وَمَا لِلظَّالِمِینَ مِنْ أَنْصَارٍ * رَبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِیًا یُنَادِی لِلْإِیمَانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّکُمْ فَآمَنَّا رَبَّنَا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَکَفِّرْ عَنَّا سَیِّئَاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ الْأَبْرَارِ * رَبَّنَا وَآتِنَا مَا وَعَدْتَنَا عَلَى رُسُلِکَ وَلَا تُخْزِنَا یَوْمَ الْقِیَامَهِ إِنَّکَ لَا تُخْلِفُ الْمِیعَادَ * فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّی لَا أُضِیعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِنْکُمْ مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثَى بَعْضُکُمْ مِنْ بَعْضٍ فَالَّذِینَ هَاجَرُوا وَأُخْرِجُوا مِنْ دِیَارِهِمْ وَأُوذُوا فِی سَبِیلِی وَقَاتَلُوا وَقُتِلُوا لَأُکَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَیِّئَاتِهِمْ وَلَأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ثَوَابًا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَاللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوَابِ»[۲]
مقدمه
خداوند متعال عالم را هدفدار آفریده است. این چند آیهی آخرِ سوره مبارکه آل عمران که «ربنا» دارد، در روایت دارد که اگر کسی حاجت داشته باشد و برای رفع مشکل خود این آیات پنجگانه ربنای آخر آل عمران را تلاوت کند خدای متعال مشکل او را بر طرف میکند.
ذکر چیست و اثراتِ دوامِ ذکر چیست؟
یکی از ربّناها این آیه مبارکه است که میفرماید: «الَّذِینَ یَذْکُرُونَ اللَّهَ قِیَامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِهِمْ وَیَتَفَکَّرُونَ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلًا سُبْحَانَکَ فَقِنَا عَذَابَ النَّار».
صاحبانِ اندیشه، صاحبانِ عقل، صاحبانِ باطن، دائم الذکر هستند، ذکر یعنی خدای متعال را از یاد نمیبرند، حالِ حضور دارند، ذکرِ زبانی که اوراد است تجلّیِ ذکرِ باطنی و مُذَکِّر است، وقتی انسان «یا الله» میگوید به یاد خدای متعال هم میافتد، وقتی «یا صاحب الزمان» میگوید قلب او با یاد امام زمان ارواحنا فداه حال و هوایی پیدا میکند، این مُذَکِّر است و باعثِ این میشود که قلب انسان، جانِ انسان و خاطرِ انسان با خدای متعال و اولیاء الهی مرتبط شود.
دوامِ ذکر یعنی انسان در تمام حالات با خدای متعال است، خدای متعال را در هیچ کاری از یاد نمیبرد، «یذکرون الله» صاحبان عقل هستند، اگر کسی اینطور نباشد صاحب عقل نیست، صاحب لُب نیست… «الَّذِینَ یَذْکُرُونَ اللَّهَ قِیَامًا وَقُعُودًا» چه ایستاده باشد، چه نشسته باشد، چه در حال جنگ باشد و چه در حال صلح ،چه در حال قیام باشد چه در حال قعود، «فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِینَ عَلَى الْقَاعِدِینَ أَجْرًا عَظِیمًا»[۳] کسی که انقلابی نیست، کسی که اهل جهاد نیست، کسی که سنگر نشین نیست، کسی که جبههای نیست، این در اصطلاحِ قرآن کریم بازنشسته است، اما کسی اهلِ جبهه است، چه در میدان نبرد نظامی، چه در جنگ اقتصادی و چه در جنگ فرهنگی رسالتی را احساس میکند و از پا نمینشیند و میگوید: ما این مشکلات اقتصادی را با جهاد رفع میکنیم، ما در برابر دشمن تسلیم نمیشویم، خودمان خودمان را آباد میکنیم و خودکفا میشویم… همان حالت رزمی که رزمندگان ما در دوران هشت سال دفاع مقدس از خدای متعال گرفته بودند و با نداشتن نیرو و توان در برابر دشمنِ تا بُن دندان مسلحِ تحت حمایت شوروی و همهی کشورهای غربی و عربی… ما مأیوس نبودیم، همه علیه ما بودند، دشمنِ ما همه نوع اسلحه هم داشت، آنها قشون از همهی کشورها داشتند و ما در مقابل چه چیز داشتیم که با اینها جنگیدیم؟ ما توکل داشتیم، ما اعتماد به نفس داشتیم، ما توسّلِ به اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام داشتیم، ما یک محوری به نام ولی فقیه داشتیم که او را نائبِ امام زمان ارواحنا فداه میدانستیم، لذا دستور او را برای خود تکلیف محسوب میکردیم، تکلیفمحور بودیم، کاری نداشتیم که آیا پیروز میشویم یا شکست میخوریم، ولی این را وظیفه میدانستیم که از خودمان دفاع کنیم، چون مطیع بودیم، چون ولایتمدار بودیم، چون از جان گذشته بودیم معجزه اتفاق افتاد، وگرنه این عادی نبود.
جنگِ ایران و عراق جنگِ ایران و شوروی بود، جنگِ ایران و آمریکا بود، جنگ ایران و انگلیس بود، جنگ ایران و فرانسه بود، واقعاً جز این نبود، ولی «إِنْ یَنْصُرْکُمُ اللَّهُ فَلَا غَالِبَ لَکُمْ»[۴]… وقتی خدای متعال بخواهد از گروهی حمایت کند هیچ کس نمیتواند بر آنها غلبه کند.
حال هم در جنگ اقتصادی باید ملت و مسئولین همان حالت را پیدا کنند، تحتِ فرمانِ فرماندهی کل که او را نائب امام زمان ارواحنا فداه میدانیم به ظرفیت های داخلی تکیه کنیم و همه هم به میدان بیایند، والله پیروز خواهیم شد، اینطور نیست که خدای متعال ما را در جنگِ نابرابرِ نظامی پیروز کرد ولی در جنگ اقتصادی شکست بخوریم، اینطور نیست، نصرت خدای متعال اطلاق دارد، «إِنْ یَنْصُرْکُمُ اللَّهُ تَنصُرکم».
بنابراین یکی از توجیهاتِ «الَّذِینَ یَذْکُرُونَ اللَّهَ قِیَامًا وَقُعُودًا» این است که چه در جبهه باشیم و حالت رزمی و جهادی داشته باشیم و چه در میدان نبرد اقتصادی و فرهنگی غیرتمندانه حضور پیدا کنیم، یا اگر در شرایطی نیستیم و کسی حالِ آن را ندارد، توانِ آن را ندارد، زمین گیر و مریض است و کاری از او ساخته نیست، بازنشسته است، «َقُعُودًا»… «وَعَلَى جُنُوبِهِمْ» و چه در حال تنفسِ تاکتیکی و در حال تنظیم قوا هستیم، که یک عده استراحت میکنند و یک عده میروند و دوباره جابجا میشود… در همه حالات یادِ خدای متعال را دارند، دوام ذکر را از خدای متعال بخواهید…
دعای کمیل از گنجینههای الهی است
«وَاجْعَلْ لِسانی بِذِکْرِکَ لَهِجاً وَ قَلْبی بِحُبِّکَ مُتَیَّماً»[۵]… دعای کمیل است… دعای کمیل را دستِ کم نگیرید، دعای کمیل از گنجینههای عظیمی است که امیرالمومنین علیه السلام کَرم کردهاند، برای ما سفره پهن کردهاند…
عزیزی از عزیزانِ نیروی قدس نقل میکرد: شبِ جمعهای در یکی از کشورهای عربی با نیروهای حزب اللهی دور هم بودیم، من پیشنهاد کردم که دعای کمیل بخوانیم و آنها همه اهل سنت بودند، دعای کمیل را با آن لحنی که ما میخوانیم خواندیم، بعد از دعای کمیل اینها پرسیدند که این چه متنی بود؟ این چه دعایی بود؟ از کجا آوردهاید؟ گفتم: این از امیرالمومنین علی بن ابیطالب علیه السلام است.
گفتم بین خود و خدای متعال اگر شما به کسانی که دم از آنها میزنید، اگر از این نوع گنج ها و چشمه ها دارند به ما هم ارائه کنید ما مکتب شما را قبول میکنیم ولی اگر دست آنها خالی است و فقط علی علیه السلام از این مطالب دارد شما با چه توجیهی دنبال آنها میروید؟ آنها چه دارند که دنبال آنها میروید؟
گفت: فی المجلس سیزده نفر به برکت دعای کمیل شیعه شدند. این دعای کمیل چه مضمونی است!…
خواصِ لا اله الا الله و لا حول ولا قوه الا بالله
«اللّهم وَ اجعَل لِسانی بذِکرِکَ لَهِجاً»[۶] خدایا! زبان من را به ذکر خودت معتاد کن تا دائم الذکر باشم… مرتب بگویم لا اله الا الله…
«مَا قُلتُ أنَا والنَّبیُّون مِن قَبلی افضَلُ من لا إلهَ الّا اللهُ»[۷] پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: که نه من و نه پیامبران قبل از من، هیچ کسی هیچ ذکری نیاورده است که برتر از «لا اله الا الله» باشد.
خدای متعال آقای بهجت ما را با اولیای خود محشور بدارد، فرمود: حاج آقا حسین فاطمی رضوان الله علیه که شاگردِ میرزا جواد آقا ملکی تبریزی بودند، با امام رحمت الله هم خیلی رفیق و مأنوس بود، اهلِ باطن بود، اهلِ مکاشفه بود، دعای کمیل و ندبهای داشت که بزرگان قم همه درس اخلاق ایشان را میرفتند، کم صحبت میکرد ولی دلها را آتش میزد… آقای بهجت رحمت الله فرمودند: شبی به خدای متعال عرض کرد که من نمازم را خواندهام و شام هم خوردهام، پیامبرِ تو صلی الله و علیه و آله و سلم فرموده است که اگر آخرین کلامِ کسی در دنیا «لا اله الا الله» باشد اهل بهشت است، رو به قبله دراز کشید وگفت «لا اله الا الله»… چراغ وجودِ ایشان خاموش شد آخرین جملهی ایشان «لا اله الا الله» بود…
«لا اله الا الله» رمزِ صاحبان دل است، برای رفعِ وسواسِ اعتقادی خوب است… گاهی شبهاتی در ذهن انسان خلجان میکند، گاهی شیطان القاء میکند، گاهی اوقات شیطان به دلِ انسان نسبت به اعتقادات خود، نسبت به راه خود، نسبت به مرام خود و راه شهیدان و راه انقلاب شبهاتی القاء می کند، کار شیطان همین است دیگر… «قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ * مَلِکِ النَّاس ِ* إلَهِ النَّاسِ * مِنْ شَرِّ الْوَسْوَاسِ»[۸] کدام وسواس؟ «الَّذِی یُوَسْوِسُ فِی صُدُورِ النَّاسِ»… کارِ شیطان ایجاد شبهه است و انسان را گرفتار تردید میکند.
آقای بهجت رحمه الله علیه میفرمودند برای رفع وسواسِ باطن زیاد «لااله الا الله» بگویید، ایشان هم لا اله الا الله را و هم حوقله را توصیه می کردند… (حوقله یعنی «لاحول ولا قوه الا بالله العلی العظیم»)… در حدیث دیدم اگر کسی گرفتار قبض باشد… آیا تابحال دیدهاید که گاهی دلِ انسان باز نمیشود؟ همه دوستان یا خانواده اطراف او هستند، یا حتی کنارِ دریا رفته است، در صحرا یا کوه است ولی انگار در زندان است و درون او بسته است؟ فرمودند: که نود بار «لاحول و لا قوه الا بالله» بگویید دل شما باز میشود، آقای بهجت رحمه الله میفرمودند «لاحول و لا قوه الا بالله» همت را بالا میبرد و دل را آزاد میکند.
اما «لا اله الا الله»… دل را که سخت باشد، سفت باشد، به تعبیر ما سنگدل باشد… آنوقت نماز که بذر است میپاشیم یا روزه که نهال است و ما در حالِ کاشتنِ آن هستیم بر روی صخره رویش نمیکند، گاهی دلِ انسان مانندِ صخره سخت شده است، چه کار کنیم که این دل نرم شود؟ تکثیر حِیلَلَه! زیاد «لا اله الا الله» بگوییم.
بعضی از اساتید بزرگوار ما توصیه میکردند که حداقل صبح ها صد مرتبه «لا اله الا الله» بگویید، بعد که شوق شما بیشتر شد تمرین کنید تا هزار مرتبه در روز «لا اله الا الله» بگویید.
«لا اله الا الله» زمین دل را شخم میکند، وقتی زمینِ دل نرم شد بذر نماز را بپاشید، ذکر بگویید، در مجلس امام حسین علیه السلام «یا حسین» بگویید، به جمکران بروید و « یا صاحب الزمان» ارواحنا فداه بگویید، «الهی عظم البلاء» میخوانید و صدا میزنید: «یا محمدُ یا علی یا علیُ یا محمد»… این بذرها در زمینی که حال نرم شدن است رویش پیدا میکند «لا اله الا الله» را فراوان بگویید.
اهمیّتِ فکر کردن
«الَّذِینَ یَذْکُرُونَ اللَّهَ قِیَامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِهِمْ وَیَتَفَکَّرُونَ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ» اهلِ ذکری که فکر را پشتوانهی ذکرِ خود نداشته نباشند سودی نبردهاند، خدای متعال در روز قیامت به عقل درجه میدهد نه به عبادت! درجهی عقل هر کسی که بالاتر است رفعتِ مقام دارد و عقل هر کسی که قرصتر است عابدتر است.
«اَلْعَقْلُ قَالَ مَا عُبِدَ بِهِ اَلرَّحْمَنُ وَ اُکْتُسِبَ بِهِ اَلْجِنَانُ»[۹] انسانهای عاقل که خود را در جهنم نمیاندازند، انسان عاقل که خیانت نمیکند، کسانی که خود را زرنگ میدانند هیچ عقلی ندارند!
از امیرالمومنین علیه السلام پرسیدند که آیا این معاویه که به ظاهر اینقدر زرنگ است عقلِ زیادی دارد؟ امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: آن عقل نیست بلکه «نُکرا» است! او بدبخت است که تحت تاثیر شیطان است، فکر او کار میکند ولی برای دوری از بهشت کار میکند و خود را بدبخت میکند.
انسان عاقل برای ابدیت خود دغدغه دارد، برای زیبایی مرگ خود دغدغه دارد، برای سوال نکیر و منکر دغدغه دارد، برای پرونده عملِ خود دغدغه دارد، ما میرویم دیگر نمیآییم…
«أَلَمْ یَرَوْا کَمْ أَهْلَکْنَا قَبْلَهُمْ مِنَ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَیْهِمْ لَا یَرْجِعُونَ»[۱۰]… هر کسی رفت دیگر نیامد… ما هم میرویم دیگر نمیآییم… سفرِ ابد است، برگشت وجود ندارد!
در حالِ چه کاری هستیم؟ با عمرِ خود چه میکنیم؟ فرصتهای خود را چکار میکنیم؟ چطور میسوزانیم؟…
اگر انسان اهل ذکر است، زمانی ذکرِ او خاصیت دارد که اهل فکر هم باشد، بنشیند و تأمل کند و فکر کند، «تفکرُ ساعهٍ افضل من عباده سبعین سنهٍ»[۱۱] اگر انسان یک ساعت فکر کند بهتر از یک سال نماز شب است، بهتر از روزه های مستحبی و احسان و صدقات است. فکر… فکر…فکر
پنج دقیقه فکر، جناب حر علیه السلام را به جایی رساند که معصوم کنار قبر شریف ایشان میرود و میفرماید: پدر و مادرم به فدایت! به حر با آن سابقه میگوید! اما چند دقیقه فکر او را متحول کرد.
قرآن کریم ابتدا ذکر و بعد فکر را میفرماید.
«وَ یَتَفَکرُونَ فى خَلْقِ السمَوَتِ وَ الاَرْضِ»[۱۲] اگر ذکر دارید با فکر آن را در حرز قرار بدهید، این فکر سنگر است، حفاظِ ذکر است، «یَتَفَکرُونَ فى خَلْقِ السمَوَتِ وَ الاَرْضِ» در خلقت آسمانها و زمین اندیشه و فکر میکنند.
خدای متعال اینکه بعد از فکر چه نتیجهای می گیرند را نفرموده است، ولی فرموده است: «رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلًا»…
نظم در جهانِ هستی
وقتی انسان نظم میبیند متوجّه میشود که نظم و برنامه بدون هدف نمیشود، هر کجا که نظم دیدید باید پی ببرید که هدفی در کار است، وقتی نظام و برنامه ریزی عالم را میبیند، پیوستگی و سازمان یافتگی را میبیند بی اختیار وجدانِ او بیدار میشود و دلِ او شکوفا میشود و میگوید: «رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلًا» خدایا! این بساط را باطل و بی هدف خلق نکردهای…
حال که عالم هدفدار است آیا من به هدفِ خود فکر کردهام؟ به خود برمیگردد و نفس لَوّامه به او میگوید: ای بیچاره! همه جا نظم است ولی تو نماز اول وقت نداری و منظم نیستی و گاهی دیر میخوانی، آیا تو نسبت به کارها و بندگیات، نسبت به حلال بودن رزقِ خود برنامه داری یا برنامه نداری؟ حسابِ سال داری؟
بعضیها شبِ بیست و سوم خمس مال شان را میدهند که برابر هزار ماه است… «لَیْلَهُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ»[۱۳]، تمام کارهایی که در شب قدر انجام میشود ارزش هزار ماهِ آن عمل را دارد، لذا کارهای بعضی از انسانها حساب دارد، برنامه دارد، حسابِ سال دارند، حساب عبادت دارند و همه کارهای ایشان با مطالعه و تفکر است.
وقتی میگوید: «رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلًا» خدایا! این عالم را بی هدف خلق نکردهای، آن وقت خودِ آن شخص از خود خجالت میکشد، تو یک عمر بیبرنامه زندگی کردهای… نه برای زن و بچّهات وقت گذاشتهای، نه برای مطالعهات برنامه داشتهای، نه برای یاد گرفتن احکام برای خودت وقتی را پیشبینی کردهای، نه تفریحِ تو حساب داشت، نه دوستیهای تو حساب داشت، نه دشمنیهای تو حساب داشت، باری به هر جهت بود… هر چه پیشآمد… این باری به هر جهتها انسان را بیچاره میکند، انسانهای حسابی برای زندگیشان برنامه دارند، جوانی که نظم دارد…
راهِ نجات در بیان آیت الله خوشوقت اعلی الله مقامه الشّریف
خدای متعال مرحوم آیت الله خوشوقت را رحمت کند که ناشناخته آمد و ناشناخته هم رفت، اهل مکاشفه بودند، از امیرالمومنین علیه السلام جام گرفته بودند، با خوردن آن جام معارف جدیدی از قرآن به دست آورده بودند، شخصی در حرم حضرت رضا سلام الله علیه آمده بود و گفته بود فردا ساعت سه به اینجا بیایید، ایشان رفته بودند و آن شخص گفته بود بیا برویم، او ایشان را گردانده بود و ایشان را به خانهای برده بود که وجود نازنین حضرت ارواحنا فداه آنجا تشریف داشتند، آقای خوشوقت رحمت الله علیه فرمود: از اول تا آخر فقط گریه میکردم، از ذوق نمیدانستم چکار کنم…
ایشان میفرمودند: برای نجات اول تقوا و دوم نظم لازم است.
انسانی که برنامه دارد موفق است، انسانی که برنامه ندارد موفق نیست، نظم…
«رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلًا سُبْحَانَکَ فَقِنَا عَذَابَ النَّار»… انسانِ بیبرنامه گرفتارِ جهنّم میشود، انسان باید ریل را مستقیم به طرف بهشت بگذارد، شخصی که آدرس و خط و جاده ندارد… این قانون ، جادهی حرکت است، ریل گذاری جامعه است.
انسان در زندگی فردی هم باید قانونمند و منظم باشد، خصوصاً اگر انسان نماز اول وقت را برای خود یک برنامه نهادینه شده قرار دهد گرفتار آتش نمیشود، اما کسی که بی برنامه است «وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ»[۱۴]…
اهمیّتِ ولایت در قبولیِ اعمال
یکی از طریق های هدایت الهی ذکر است و دیگری از طریق فکر است، اما همه اینها با جاذبهی ولایت انجام میشود، هم ذکر و هم فکر و هم روزه و نماز و همه چیز بدونِ آن مثل نمازِ بدون قبله است، شما شب و روز نماز بخوان ولی پشت به کعبه کرده باش، چه فایدهای دارد؟ قبلهی تمام اعمال ولایت است.
«إِنَّمَا أَنتَ مُنذِرٌ وَلِکُلِّ قَوْمٍ هَادٍ»[۱۵] ای پیغمبر! تو مردم را دعوت کردهای، آنها را بیدار کردهای، مردم را تا اینجا آوردهای، اما علی علیه السلام باید در ادامهی راه آنها را ببرد، «أَنْفُسَنا وَأَنْفُسَکُمْ»[۱۶]، امیرالمؤمنین علیه السلام جانِ پیامبر صلی الله و علیه و آله و سلم است، روحِ دین، ولایت است و آن چیزی که به عمل انسان ارزش میدهد و هدایتِ انسان هدایت جاندار میشود ولایت امیرالمومنین علیه السلام و اولاد طاهرین آن بزرگوار علیهم السلام است.
روضه حضرت علی اصغر علیه السلام
شخصی امشب آمده بود و با گریه میگفت: با دخترِ خود مشکل دارم، به او اطمینان ندارم، او مدام میگوید من بزرگ شدهام، من چند سال دارم، دیگر چرا شما به دنبال من هستید؟ بندهی خدا گریه میکرد، وعده دادم که برای ایشان دعا میکنم، خود من در گرفتاریهایم به تبعِ مرحوم آیتالله حقشناس رحمت الله علیه به حضرت علی اصغر علیه السلام پناهنده میشوم، خیلی زود جواب میدهد…
شبِ گذشته این جملهی آقا جانمان حضرت حجت ارواحنا فداه را برای شما به عنوان روضه خواندم ولی فقط یک جبهه از آن را برای شما نقل کردم، الحمدلله دل های آماده دارید…
«أَلسَّلامُ عَلَى الشَّیْبِ الْخَضیبِ»[۱۷]… فدای محاسنت بشوم ای حسین… ارباب من… کشتی نجات عالم…
عرض کردیم مرتبهی اول امام حسین علیه السلام صورت به صورت حضرت علی اکبر علیه السلام صورت گذاشتند، آنطور که در مقتل دیدم خون روی صورتِ حضرت علی اکبر علیه السلام را گرفته بود… عمود به سر حضرت علی اکبر علیه السلام زده بودند و خون ریخته بود و تمام صورت ایشان خونین شده بود… هم صورت به صورت ایشان گذاشتند و هم با دستانِ مبارکِ خود این خونها را از صورت علی علیه السلام پاک میکردند و به محاسن شریف خود میکشیدند…
یک مرتبه هم وقتی علی اصغرِ خود را به میدان آوردند…
لَیْتَکُم فی یَوْمِ عاشــورا جمیـعاَ تَنْظُرونی کَیْفَ اِسْتَسْقی لِطِفْـلی فَاَبوا اَن یّرْحَمُونی
سیّدالشّهداء علیه السلام دلِ ما را میسوزانند و میفرماید: ای شیعیان! ای کاش همهی شما بودید… تماشایی بود… میدیدید بچّهی خود را بر روی دست خود گرفتم…
«تَنْظُرونی» از نَظَر است، یعنی تماشا کردن… میآمدید تماشا می کردید، عجب صحنه ای بود، شش ماههی خود را به میدان آورده بودم… به میدان جنگ آورده بودم… میخواستم به او آب بدهم.
«اَمَا تَرَوْنَه کَیْفَ یَتَلَظَّی»… آیا نمیبینید بچّهی من در حالِ تلظی کردن است؟… در حال دست و پا زدن است… در حال بال بال زدن است… جگرِ او از تشنگی می سوزد…
عجب آبی دادند… «فَرَماهُ حَرْمَلَهُ»… حرملهی نامرد زانو زد، تیر سه شعبه را به کمان گذاشت… گلوی بچه که تیر سه شعبه لازم ندارد، اصلاً تیر لازم نداشت، از تشنگی در حال جان دادن بود… نگذاشتید راحت جان دهد…
تیر سه شعبه بود، گلو هم گلوی شش ماهه بود…
معمولاً تیر سوراخ می کند… اما این تیر کارِ شمشیر کرد… «فَذَبَحُوهُ مِنَ الأذُنِ إلَی الأذُن»… این گلو دریده شد… گوش تا گوش… گویا که سر را بریدند…
همینطور که سیّدالشّهداء علیه السلام مشغولِ صحبت با مردم بودند، ناگهان دیدند سرِ شش ماهه افتاد… خون از گلو فَوَران کرد…
تنها شهیدی که یک قطره از خون او در روی زمین ریخته نشد همین شهید شش ماهه بود… آقا سیّدالشّهداء علیه السلام دستانِ مبارکشان را در زیر گلو میگرفتند، وقتی دست ایشان پُر از خون میشد آن را به آسمان میپاشیدند… و نهایتاً این دست خونین را به محاسن شریف خود کشیدند و محاسن خود را با خون گلوی ایشان خضاب کرد…
لاحول قوه الا بالله العلی العظیم
دعا
خدایا! به حضرتِ علی اصغر علیه السلام، همهی گرفتارها و این گرفتارِ ملتمس را از این گرفتاری نجات عنایت بفرما.
خدایا! امام زمانِ ما را برسان.
خدایا! سایهی رهبرمان را مستدام بدار.
خدایا! این بهم ریختگیِ اقتصادی را با جهادِ مردمِ مجاهدِ ما، مردمِ رزمندهی ما، مردمِ شهیدپرورِ ما، خدایا! این نابسامانی را به سامان برسان.
خدایا! معیشتِ مردم را برکت بده.
خدایا! جوانهایمان را از عذوبت، از بیکاری، از فقر، از سرگردانی، از دامهایی که برای آنها گذاشتهاند… تو را به گلوی حضرت علی اصغر علیه السلام قسم میدهم همهی جوانها و جوانهای مورد نظر را نجات عنایت بفرما.
[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸
[۲] سوره مبارکه آل عمران، آیات ۱۹۱ تا ۱۹۵
[۳] سوره مبارکه نساء، آیه ۱۹۵ «لَا یَسْتَوِی الْقَاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ غَیْرُ أُولِی الضَّرَرِ وَالْمُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِینَ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ عَلَى الْقَاعِدِینَ دَرَجَهً وَکُلًّا وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنَى وَفَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِینَ عَلَى الْقَاعِدِینَ أَجْرًا عَظِیمًا»
[۴] سوره مبارکه آل عمران، آیه ۱۶۰ «إِنْ یَنْصُرْکُمُ اللَّهُ فَلَا غَالِبَ لَکُمْ وَإِنْ یَخْذُلْکُمْ فَمَنْ ذَا الَّذِی یَنْصُرُکُمْ مِنْ بَعْدِهِ وَعَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ»
[۵] دعای کمیل مفاتیح الجنان
[۶] دعای کمیل مفاتیح الجنان
[۷] کنزالعمّال، جلد ۵، صفحه ۷۳
[۸] سوره مبارکه ناس، آیه ۱و۲و۳
[۹] الکافی، جلد ۱، صفحه ۱۱
[۱۰] سوره مبارکه یس، آیه ۳۱
[۱۱] اصول کافى، ج ۲، ص ۵۴، باب التفکر
[۱۲] سوره مبارکه آل عمران، آیه ۱۹۱ الَّذِینَ یَذْکُرُونَ اللَّهَ قِیَماً وَ قُعُوداً وَ عَلى جُنُوبِهِمْ وَ یَتَفَکرُونَ فى خَلْقِ السمَوَتِ وَ الاَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْت هَذَا بَطِلاً سبْحَنَک فَقِنَا عَذَاب النَّارِ
[۱۳] سوره مبارکه قدر، آیه۳
[۱۴] سوره مبارکه بقره، آیه ۲۰۱ «وَمِنْهُمْ مَنْ یَقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْیَا حَسَنَهً وَفِی الْآخِرَهِ حَسَنَهً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ»
[۱۵] سوره مبارکه رعد، آیه ۷ «وَیَقُولُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَوْلَا أُنزِلَ عَلَیْهِ آیَهٌ مِّن رَّبِّهِ إِنَّمَا أَنتَ مُنذِرٌ وَلِکُلِّ قَوْمٍ هَادٍ»
[۱۶] سوره مبارکه آل عمران، آیه ۶۱ «فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُمْ وَأَنْفُسَنا وَأَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْکاذِبِینَ»
[۱۷] زیارت ناحیه مقدسه مفاتیح الجنان
پاسخ دهید