«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * رَبِّ اشْرَحْ لی‏ صَدْری * وَ یَسِّرْ لی‏ أَمْری * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی‏ * یَفْقَهُوا قَوْلی‏».[۱]

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ الصَّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِین طَبِیبِ نُفوسِنَا أَبِی الْقَاسِم مُحَمَّد وَ آلِهِ الْمَعْصومِین سِیَّمَا الْحُجَّه بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِین وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِم أَجْمَعِینَ‏».

تبریک ولادت امام رضا (علیه السّلام)

 «مَنْ أَحَبَّ أَنْ یَلْقَى اللَّهَ یَومَ القِیَامَه وَ هُوَ عَنْهُ رَاضٍ فَلْیَتَوَلَّ عَلِیَّ بْنَ مُوسَى الرِّضَا»

دهه‌ی کرامت، میلاد مسعود ولی نعمت ما، صاحب کشور ما، صاحب دل‌های ما، امام رأفت، امام رحمت، امام نجات، حضرت ابی الحسن، علیّ بن موسی الرّضا (علیه السّلام) و خواهر گرامی ایشان، کریمه‌ی اهل بیت (سلام الله علیها) را به امام زمان، به شما مردم، خوب، مؤمن، ولایت‌مدار، شهید داده و دارای امتیازات اخلاقی تبریک عرض می‌کنیم.

این جشنواره یک جشنواره‌ی فرهنگی است، برای ما جای مباهات است که این آستان در ایام میلاد مسعود حضرت ابی الحسن، علیّ بن موسی الرّضا (علیه السّلام) در جبهه‌ی فرهنگی پرچمی را به اهتزاز درآورده است. در سطوح مختلف، برای کودکان، نوجوانان، کتاب‌هایی را عرضه کرده‌اند و همه‌ی آن‌ها را با حضرت رضا (علیه السّلام) پیوند داده‌اند.

مناظره‌های امام رضا (علیه السّلام) با بزرگان علوم

می‌دانید در میان امامان ما حضرت رضا (علیه السّلام) لقب عالم آل محمّد (صلّی الله علیه و آله و سلّم) را دارد. نکته‌ی دوم از آثار و برکات حضور حضرت علیّ بن موسی الرّضا (علیه السّلام) در ایران، استفاده از پایگاه دشمن برای نشر معارف دین بود. وجود مقدّس حضرت رضا (علیه السّلام) در جلساتی که مأمون براساس زرنگی و پیچیدگی خود تشکیل می‌داد، از علمای جهان، از اطراف و اکناف، دعوت می‌کرد. کسانی که تخصّص‌های مختلف در رشته‌های علوم داشتند در محضر امام رضا (علیه السّلام) حاضر می‌شدند، جلسات عمومی بود، مناظره‌ها برگزار می‌شد، سؤالاتی می‌شد. او براساس ذهنیت خباثت‌آمیز خود فکر می‌کرد امام رضا (علیه السّلام) در جایی درمانده می‌شود، آن اسطوره‌ای که در ذهن مردم نسبت به خاندان پیغمبر و حضرت علیّ بن موسی الرّضا (علیه السّلام) وجود دارد شکسته می‌شود.

این چند امتیاز داشت، یکی این‌که از این طریق سؤالات مطرح شد، ابهامات مطرح شد، معماها مطرح شد، باطن‌ها ظاهر شد. دوم این‌که امام رضا (علیه السّلام) حلّال مشکلات بود، هیچ سؤالی را، هیچ شبهه‌ای را بی‌پاسخ نگذاشت.

علم لدنّی امام رضا (علیه السّلام)

سوم این‌که عصمت در بیانات حضرت رضا (علیه السّلام) بدون مطالعه‌ی قبلی، بدون آمادگی قبلی… وقتی مسائل خاص و پیچیده‌ای مطرح می‌شد امام بلادرنگ مطالب را دقیق پاسخ می‌گفتند. این نشان می‌داد که علم امام علم الله است، علم لدنّی است، علم اکتسابی نیست. اعتقاد ما همین است، «عَلَّمَکَ ما لَمْ تَکُنْ تَعْلَمُ»،[۲] معلّم او خدا است و خود او هم بلندگوی حق تعالی است، لسان الله است.

توصیف امام رضا (علیه السّلام) از امامت

لذا امام رضا (علیه السّلام) وقتی امامت را توصیف می‌کند، به کوری چشم آن‌ها که می‌گویند امام به سیاست چه کار دارد، دین به سیاست چه کار دارد، امام رضا (علیه السّلام) فرمودند: «إِنَّ الْإِمَامَ زِمَامُ الدِّینِ‏… وَ عِزُّ الْمُؤْمِنِینَ»،[۳] امام زمام‌داری عالَم دین است و عزّت مؤمنین است. امام ابر بارش‌دار است، امام خورشید تابان است، امام پدر مهربان است. منزلت امام نسبت به آحاد مردم مثل مادری است که بنای او بر این است که بچّه‌های خود را با ایثار بزرگ کند. در عین حال امام رفیق است.

انتخابی نبودن منصب امامت

بنابراین آمدن حضرت رضا (علیه السّلام) به ایران منّتی است که بر ما گذاشته‌اند، عینیّت قرآن را، عینیّت امامت را، عینیّت سیاست را به صحنه آورده‌اند. این‌که امام رضا (علیه السّلام) خلافت را قبول نکردند یک کار صد درصد سیاسی بود. هم نشان دادند که مسئله‌ی خلافت مسئله‌ی واگذاری نیست، نه از جانب شخص نه از جانب مردم. «إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً».[۴] این انتساب الهی است، منصب امامت را در ذات امامان ما قرار داده است. مثل خورشید است، مردم به خورشید رأی بدهند یا رأی ندهند، استفاده کنند یا نکنند. خود حضرت رضا (علیه السّلام) مثل خورشید تابان است، شمس هدایت است، شمس رحمت است، شمس رأفت است، وجود او وجود عالم‌گیر است.

خداوند متعال این منصب را به او داده، مأمون چه کاره است که خلافت را به حضرت علیّ بن موسی الرّضا (علیه السّلام) واگذار کند؟ چیزی را که او می‌دهد می‌تواند بگیرد، ولی مقام امامت را سقیفه نتوانست از امیر المؤمنین (علیه السّلام) بگیرد. سقیفه، جریان سکولار، امام امیر المؤمنین (علیه السّلام) را خانه‌نشین کرد، ولی این شایستگی، این منصب، این حق که حقّ مسلّم او بود از او گرفته نشد. مردم محروم شدند، بر امامت او خدشه‌ای وارد نیامد. امام رضا (علیه السّلام) با یک حرکت سیاسی نشان دادند که آن‌ها اختیار ندارند که امامت را به من واگذار کنند، خدا به من واگذار کرده و تحصیل حاصل است.

دلیل پذیرش ولایت عهدی توسّط امام رضا (علیه السّلام)

امّا چرا ولایت عهدی را پذیرفت؟ آن را هم نپذیرفت، بلکه از باب حفظ جان خود… مأمون تهدید کرد که اگر قبول نمی‌کرد کشته می‌شد. امام رضا (علیه السّلام) وقتی از مدینه حرکت می‌کردند خانواده‌ی خود را، بانوان مدینه را جمع کردند، گفتند: بر من گریه کنید. نشان دادند که این حرکت برای شهادت است نه این‌که برای ریاست است. وقتی گفتند: چرا گریه کنیم؟ فرمودند: من از این سفر برنمی‌گردم. به مأمون هم گفت: تو من را ولیعهد قرار می‌دهی در حالی که من قبل از تو از دنیا می‌روم. گفت: چه کسی این جرأت را دارد؟ فرمود: اگر بگویم مشکلاتی به وجود می‌آید. یعنی ناگفته فرمودند تو قاتل من هستی و من که بعد از تو نیستم ولایت عهدی چه فایده‌ای دارد؟

استفاده‌ی حضرت رضا (علیه السّلام) از موقعیّت ولایت عهدی

امّا این مقدار ظاهر را چرا استفاده کرد؟ از پایگاه دشمن برای نشر علم استفاده کرد. این موقعیّت سیاسی که برای حضرت رضا (علیه السّلام) پیش آمد، سکّه به نام حضرت زدند و نشر کردند، علمای ادیان آمدند، خود مردم فرصت پیدا کردند، دست آن‌ها به مدینه نمی‌رسید امّا این‌جا دست آن‌ها به حضرت رضا (علیه السّلام) رسید. پناه علمی همه‌ی کسانی که مشکلات علمی داشتند بودند. حضرت رضا (علیه السّلام) در زمان خود پناهگاه علمی بودند، نفوس شیعه را حفظ کردند. از شمشیر مأمون خون می‌بارید، با آمدن امام رضا (علیه السّلام) فرزندان اهل بیت عصمت و طهارت محلّ امنی یافتند. این همه امام‌زاده در سراسر مملکت، همه سر سفره‌ی امام رضا (علیه السّلام) برای ما قطب فرهنگی شدند، پناهگاه اعتقادی شدند، محلّ معنویت شدند. این از برکات ثامن الحجج، علیّ بن موسی الرّضا (علیه السّلام) بود.

مبارزه‌ی امام رضا (علیه السّلام) با اشرافی‌گری

از همه مهم‌تر حضرت رضا (علیه السّلام) با سبک زندگی خود اشرافیّت را در انظار مردم منفور کرد. مأمون الرّشید با آن امکانات، تجمّلات، اشرافیّات؛ امام رضا (علیه السّلام) با این‌که عنوان ولی عهدی داشت این عنوان او را به اشرافیّت نکشاند، ضدّ اشرافیّت هم عمل می‌کرد. امام سفره‌ی ساده‌‌ای قرار می‌داد، می‌گفت: نوکرها بیایند با من غذا بخورند. خود را از مردم جدا نکرد، از خدمت‌گذارها و زحمت‌کش‌ها جدا نکرد. اشرافیّتی که امروز انقلاب ما را تهدید می‌کند، آرامش مردم ما را تهدید می‌کند، باعث این‌طور اسراف‌ها، حقوق‌های میلیاردی و تسهیلات میلیاردی با سودهای آن‌چنانی است، در کنار رفتن دوستان ما به سوریه و جان به کف بودن و برگشتن جنازه‌های آن‌ها. این اسراف‌ها در مقابل آن، این‌ها در برابر هم که قرار می‌گیرد انقلاب و ضدّ انقلاب را خوب مشخّص می‌کند.

امام رضا (علیه السّلام) با آیینه‌ی زندگی خود مأمون را زیر سؤال برد، دل‌ها را شکار کرد و عملاً نشان داد که خلافت با این سلطنت سازگار نیست، امامت امری است که سبک زندگی آن با مردم همخوانی دارد، با توده‌ی مردم همخوانی دارد. همین کاری که امام رحمت در جماران نشستند، در حسینیّه زندگی کردند و امروز خلف صالح ایشان و فرزندان ایشان، مثل همه‌ی مردم در خانه‌های معمولی زندگی می‌کنند، خود ایشان در حسینیّه هستند، روی موکت زندگی می‌کنند. این‌ها همه رهاورد سفر علیّ بن موسی الرّضا (علیه السّلام) به این مملکت بود.

حدیثی از پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم)

من می‌خواهم حدیثی که از پیغمبر خواندم برای شما ترجمه کنم، یک قضیّه هم از آقای بهجت به دل‌های پاک شما هدیه کنم. حدیثی که از پیغمبر خدا خواندم فرمود: «مَنْ أَحَبَّ أَنْ یَلْقَى اللَّهَ یَومَ القِیَامَه وَ هُوَ عَنْهُ رَاضٍ فَلْیَتَوَلَّ عَلِیَّ بْنَ مُوسَى الرِّضَا» اگر کسی علاقه دارد روز قیامت خدا را ملاقات می‌کند از خدا راضی باشد و خدا هم از او راضی باشد. یعنی چه؟ یعنی صاحب نفس مطمئنّه باشد، «یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّهُ * ارْجِعی‏ إِلى‏ رَبِّکِ راضِیَهً مَرْضِیَّهً * فَادْخُلی‏ فی‏ عِبادی‏».[۵] اگر کسی دوست دارد که دارای نفس آرامی در دنیا و آخرت باشد و از خدا راضی باشد و خدا از او خشنود باشد، دنبال امام رضا (علیه السّلام) برود. در کلاس امام رضا (علیه السّلام) حضور پیدا کند، معلّم شایسته‌ی او آقا علیّ بن موسی الرّضا (علیه السّلام) باشد.

یکی از جهاتی که امام رضا (علیه السّلام) رضا لقب گرفته است برای این‌که امام رضا (علیه السّلام) تاکنون سابقه ندارد مشتری خود را، سائل خود را ناراضی برگرداند. امام رضا (علیه السّلام) همه را راضی می‌کند. این هم یک نکته.

نقلی از آیت الله بهجت در مورد امام رضا (علیه السّلام)

امّا مطلبی از آقای بهجت خدمت شما به مناسبت حضرت رضا (علیه السّلام) عرض می‌کنم. مرحوم آیت الله فِهری، امام جمعه‌ی زینبیّه‌ی دمشق، نماینده‌ی حضرت امام، بعد از امام هم نماینده‌ی حضرت آقا بودند. از شاگردان مرحوم آقای قاضی بود، از دوران تربیتی آن عالم بزرگ با آقای بهجت مأنوس بودند، ایشان برای من نقل کرد. گفت: خدمت آقای بهجت رسیدم، به آقای بهجت گفتم: ما در دوران طلبگی با شما هم مدرسه بودیم، درس آقای قاضی با هم می‌رفتیم، خدا شما را بالا برد، پرواز کردید، اوج گرفتید، به قلّه رسیدید، عرشی شدید، ما فرشی باقی ماندیم، ولی به احترام دوران رفاقت دوست دارم جمله‌ای از آنچه دیده‌اید، از پس پرده‌ها دیده‌اید، چیزی به ما بگویید.

آقای بهجت هم فرمودند: من به حرم حضرت رضا (علیه السّلام) مشرّف شدم… آقای بهجت خیلی امام رضایی بود، به معنی واقعی کلمه امام رضایی بود، خیلی عجیب. گفت: وارد حرم شدم ضریح به روی من باز شد، دیدم حضرت رضا (علیه السّلام) جلوس فرمودند، اجازه دادند من هم داخل ضریح رفتم و در محضر حضرت نشستم. حضرت رضا (علیه السّلام) مطالبی فرمودند، یک جمله از آن مطالب را آقای بهجت فرمودند آقای فهری نقل کرده‌اند. من این را که شنیدم در محضر آیت الله العظمی بهجت در مشهد روی منبر رفتم، در محضر خود ایشان این را نقل کردم، آقای بهجت هم رد نکردند، بنابراین قضیّه قطعی است. حضرت رضا به من فرمودند: آیا ممکن است کسی به ما پناه بیاورد و ما به او پناه ندهیم؟ امکان ندارد کسی به امام رضا (علیه السّلام) پناه ببرد و امام رضا به او پناه ندهد.

43-541-539-537-6


[۱]– سوره‌ی طه، آیات ۲۵ تا ۲۸٫

[۲]– سوره‌ی نساء، آیه ۱۱۳٫

[۳]– تحف العقول، ص ۴۳۸٫

[۴]– سوره‌ی بقره، آیه ۱۲۴٫

[۵]– سوره‌ی فجر، آیات ۲۷ تا ۲۹٫