چه سخنانی از پیامبر اعظم (صلِّی الله علیه و آله و سلّم) در مورد ولایت و امامت حضرت علی (علیه السّلام) است؟ به طور کلّی پیامبر چگونه و تا چه اندازه به این مسأله پرداختهاند؟
چگونگی پرداختن به مسألهی امامت و ولایت حضرت علی در سنّت و سیرهی پیامبر گرامی اسلام از مسائل بسیار مهم است و تحقیقاتی دراز آهنگ میطلبد. در اینجا به اختصار چند نکته اشاره میشود:
یک. برخورد پیامبر با حضرت علی (علیه السّلام) در بسیاری موارد به گونهای ویژه بود و با نحوهی برخورد آن حضرت با دیگران تفاوت معنیداری را نشان داده است. از جمله اینکه:
۱-۱ – به طور معمول در جنگها با وجود حضرت علی (علیه السّلام) فرماندهی جنگ را به او سپرده و به دیگران نمیداد.
۱-۲ – به هنگام خروج از مدینه برای جنگ تبوک حضرت علی (علیه السّلام) را به جانشینی خود در مدینه باقی گذاشت.
۱-۳ – در ابلاغ سورهی برائت به مشرکان ابوبکر را از نیمهی راه برگرداند و این رسالت را بر دوش علی (علیه السّلام) نهاد.
۱-۴ – در آخرین روزهای عمر خود با تأکید فراوان همه را امر نمود که در سپاه اسامه شرکت کنند و از شهر خارج شوند و سرپیچیکنندگان را مورد لعن و نفرین قرار داد. امّا در میان همه علی (علیه السّلام) را از این فرمان مستثنی کرد تا زمینهی انتقال قدرت به او بدون مشاجره و درگیری فراهم آید.
۱-۵ – در جریان مباهله علی (علیه السّلام) را به عنوان نفس خویش برگزید و همراه خود برد.
۱-۶ – در میان همهی مسلمانان تنها با علی (علیه السّلام) عقد اخوت بست.
۱-۷ – در هر جای و هرگاه بلندترین سخنان را در ستایش و بیان فضایل منحصر به فرد امیر مؤمنان (علیه السّلام) بر زبان میآورد و لحظهای در معرّفی چهرهی برتر و درخشان او دم فرو نمیبست.
نمونههایی از این دست فراوان است و همه نشانگر جایگاه بلند و منزلت بیبدیل علیّ بن ابیطالب (علیه السّلام) در نظر پیامبر و شایستگی او برای بلندترین مناصب و مسئولیتها در راستای حفظ دین، رهبری دینی و سیاسی امّت و مدیریّت جامعهی اسلامی است.
دو. پیامبر در موارد مختلف اساس خلافت و امامت را امری الهی و وابسته به تعیین پروردگار خواندهاند از جمله:
۱-۲ – حدیث رد درخواست خلافت؛ در سیرهی ابن هشام آمده است زمانی که پیامبر در مکّه بودند و وضع سخت و دشوار بود رئیس یکی از قبایل به آن حضرت گفت من و قومم حاضریم به تو ایمان آوریم به شرط اینکه قول دهی پس از خود یکی از ما را بر جانشینی برگزینی. پیامبر (صلِّی الله علیه و آله و سلّم) در پاسخ فرمود: اینکه چه کسی پس از من جانشین باشد در اختیار من نیست. بلکه در اختیار خداست.[۱]
۲-۲ – پس از واقعهی غدیر خم برخی از مخالفان از پیامبر (صلِّی الله علیه و آله و سلّم) سؤال میکردند که از جانب خود علی را ولیّ مؤمنان خوانده و بر دیگران سروری و برتری داده است یا از جانب خدا؟ پیامبر در پاسخ به این پرسش میفرمود: «سوگند به آنکه جز او خدایی نیست این مطلب از سوی خداست».[۲]
سه. پیامبر از نخستین مراحل دعوت و اعلان رسالت خویش به جانشینی حضرت علی (علیه السّلام) تصریح کردهاند. از جمله در نخستین جلسهای که به امر خدا خویشان را گرد آورده و رسالت خود را به آنان ابلاغ نمود رو به آنان کرد و فرمود: «این جوان (علی) برادر و وصی و جانشین من در مقابل شما است. پس به سخنان او گوش دهید و از او پیروی کنید».[۳]
با توجّه به مطالب پیشین روشن میشود که اعلام خلافت امیر مؤمنان از نخستین مرحلهی اعلان رسالت امری الهی و آسمانی بوده است.
چهار. احادیث معتبر رسیده از پیامبر در خصصو ولایت و جانشینی امیر مؤمنان بسیار زیاد و در کمال وضوح و صراحت، در موارد مختلف و به شیوههای گوناگون بر این مسأله تأکید کرده است.
اکنون چند نمونه را یادآور میشویم:
۴-۱ – حدیث منزلت؛ بنابر نقل متواتر از شیعه و سنّی[۴] پیامبر (صلِّی الله علیه و آله و سلّم) دربارهی حضرت علی (علیه السّلام) فرمود: «أَنْتَ مِنِّی بِمَنْزِلَهِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِیَّ بَعْدِی»[۵]؛ «تو (علی) نسبت به من همانند هارون به موسی هستی جز آنکه پس از من دیگر پیامبری نیست». یعنی غیر از نبوّت هر نسبتی را که هارون به موسی داشت تو نیز نسبت به من داری و همانگونه که هارون جانشین موسی و یار و پشتیبان او بود تو نیز چنین هستی.
۲-۴ – حدیث لیله الانذار؛ این حدیث همان است که در رقم سه پیرامون خلافت امام علی (علیه السّلام) در نخستین جلسهی اعلان رسالت بیان شد.
۳-۴ – حدیث پیشوایی (امره المؤمنین)؛ این حدیث در ذیل قضیهی غدیر آمده است که پیامبر به اصحاب خود فرمود: «سَلِّمُوا عَلَى عَلِیٍّ بِإِمْرَهِ الْمُؤْمِنِینَ»[۶]؛ «به علی به عنوان پیشوا و زمامدار مسلمانان سلام بدهید».
۴-۴ – حدیث خلافت؛ از جمله سخنان پیامبر خطاب به حضرت علی این است که: «أَنْتَ الْخَلِیفَهُ مِنْ بَعْدِی»؛ «خلیفهی پس از من تو هستی».[۷]
۵-۴ و ۶ – حدیث ثقلین و حدیث غدیر؛ حدیث ثقلین و غدیر از شهرت و امتیازات ویژهای برخوردارند. لاجرم آن دو را جداگانه در پرسشهای پسین مورد بررسی قرار خواهیم داد.
۴-۷ – احادیث دوازده امام؛ احادیث متعدّدی در منابع شیعه و سنّی نقل شده است که پیامبر جانشیان و اوصیای پس از خود را دوازده نفر معرّفی کردهاند.
یکی از این روایات به شرح زیر است:
امام الحرمین جوینی به سند خود از ابن عبّاس و او از پیامبر (صلِّی الله علیه و آله و سلّم) نقل میکند که فرمودند: «من سرور پیامبرانم و علی سرور اوصیا. اوصیای پس از من دوازده نفرند، اولشان برادرم و آخرشان فرزند من است.
از آن حضرت پرسیدند: برادرتان کیست؟
فرمود: «علیّ بن ابیطالب».
پرسیدند: فرزندتان کیست؟
فرمود: «مهدی، همان کسی که زمین را پر از عدل و داد کند، همانسان که از ظلم و جور پر شده است».[۸]
۴-۸ – حدیث وصایت؛ در احادیث متعدّدی پیامبر (صلِّی الله علیه و آله و سلّم) امیر مؤمنان علی را به عنوان وصی خود معرّفی کردهاند. در یکی از این روایات آمده است: «هر پیامبری وصی و وارثی دارد و علی وصی و وارث من است».[۹]
۴-۹ – حدیث وزارت؛ در روایات مختلفی امام علی (علیه السّلام) وزیر پیامبر خوانده شده است. بنابر روایتی پیامبر در سفر معراج پرسید: «ای جبرئیل! وزیر من کیست؟ پاسخ داد: علیّ بن ابیطالب».[۱۰]
احادیث دیگری نیز در این باب وجود دارد که به جهت اختصار به این مقدار بسنده میشود.[۱۱]
منبع: پرسشها و پاسخهای دانشجویی امام شناسی؛ دفتر نشر معارف – تدوین و تألیف: حمیدرضا شاکرین، محمدرضا کاشفی
[۱]. بنگرید: شهید مطّهری، امامت و رهبری، (صلِّی الله علیه و آله و سلّم) ۱۰۲ و ۱۰۴؛ نیز: بحار الانوار، ج ۹، (صلِّی الله علیه و آله و سلّم) ۲۷۱٫
[۲]. بنگرید: الغدیر، ج ۱، (صلِّی الله علیه و آله و سلّم) ۲۴۶-۲۳۹٫
[۳]. «إنَّ هَذَا أَخِی وَ وَصِیِّی وَ خَلِیفَتِی، فَاسْمَعُوا لَهُ وَ أَطِیعُوا». (تاریخ طبری، ج ۲، (صلِّی الله علیه و آله و سلّم) ۶۲ و ۶۳، کامل ابن اثیر).
[۴]. اهل سنّت این روایت را قبول دارند امّا میگویند متواتر نیست ولی علّامه میر حامد حسین لکنهوی تواتر آن را ثابت کرده است. بنگرید: شهید مطهّری، امامت و رهبری، (صلِّی الله علیه و آله و سلّم) ۱۰۶ – ۱۰۹٫
[۵]. شهید مطهّری، امامت و رهبری، (صلِّی الله علیه و آله و سلّم) ۱۰۰ و ۱۰۱٫
[۶]. شهید مطهّری، امامت و رهبری، (صلِّی الله علیه و آله و سلّم) ۱۰۰ و ۱۰۱٫
[۷]. همان، (صلِّی الله علیه و آله و سلّم) ۱۰۲٫
[۸]. فرائد السمطین، ج ۲، (صلِّی الله علیه و آله و سلّم) ۳۱۲٫
جهت آگاهی بیشتر بنگرید: پرسش ۲۸٫
[۹]. شیخ سلیمان بن ابراهیم القندوزی الحنفی، ینابیع المؤده، تحقیق سیّد علی جمال اشرف الحسینی، ج ۱، (صلِّی الله علیه و آله و سلّم) ۱۱، الطّبقه الاولی (۱۴۱۶)، دارالاسوه.
[۱۰]. همان، ج ۲، (صلِّی الله علیه و آله و سلّم) ۳۰۹٫
[۱۱]. جهت آگاهی بیشتر بنگرید: محمّدی الریشهری، موسوعه الامام علیّ بن ابیطالب، ج ۲، قم: دار الحدیث.
پاسخ دهید