به نظر مى رسد دو امر عمده سبب رد دعا مى شود:

 

الف. مصلحت

 

واضح است که علم انسان محدود بوده و به همه جوانب امور خود آگاه نیست. از این رو گاه مى پندارد امرى راى او مطلوب و مفید است که در واقع چنین نیست و گاه گمان مى کند امرى براى او مضر و مطلوب است که در واقع بر عکس آن مى باشد. قرآن نیز این امر را با لحن هاى گوناگون مطرح کرده است.[۱]

دعا کننده گاه فکر مى کند خواسته و نیازى را که به محضر خدا ارائه کرده و تقاضاى انجامش را داشته است به مصلحت اوست؛ ولى از آنجا که خداوند عالم به همه امور است مى داند که در واقع چنین نیست و از این رو آن تقاضا و دعا را رد مى کند یا مى داند در زمان دیگرى این نیاز به نفع اوست و به این جهت اجابت آن را به تأخیر مى اندازد.

در این کلام امیرالمؤمنین تأمل فرمایید: «بسا ممکن است اجابت دعا را به تأخیر اندازد تا پاداش فزون ترى بهره سائل شود و عطاى شخص امیدوار کامل تر شود. و بسا ممکن است درخواستى داشته باشى که به تو ندهند و به جاى آن خیرى در این دنیا یا آخرت به تو ببخشند، یا آن را با چیزى که برایت بهتر است جابه جا کنند. بسا دنبال چیزى باشى که اگر به تو داده شود نابودى دینت در آن باشد».[۲]

در حکایت ذیل نیز که مولانا به خوبى این مسأله را تبیین کرده است تدبر کن:

دزدکى از مارگیرى، مار بود

زابلهى آن را غنیمت مى شمرد

وا رهید آن مارگیر از زخم مار

مار، کشت آن دزد او را زار زار

مار گیرش دید، پس بشناختش

گفت: از جان، مارِ من پرداختش

در دعا مى خواستى جانم از او

کش بیابم مار، بستانم از او

شکر حق را کآن دعا مردود شد

من زیان پنداشتم، و آن سود شد

بس دعاها کآن زیان است و هلاک

وز کرم مى نشنود یزدان پاک

 

ب. دوستدار تداوم دعا از سوى خداوند

 

گاه سبب رد یا تأخیر در اجابت دعا بدان خاطر است که خداوند دوست دارد که حال لطیف و خوش دعا کننده همچنان بردوام باشد زیرا محبوب ترین کارها نزد خداوند متعال در روى زمین دعاست «حب الاعمال عند الله تعالى على وجه الارض الدعا».[۳]

و به فرمایش امام باقر (علیه السّلام) : «ما من شى ء افضل عند الله من الا سئل»؛[۴] «من هیچ چیز نزد خدا بهتر از درخواست کردن از او نیست».

امام صادق (علیه السّلام)  در روایتى مى فرماید: «بنده هنگامى که دعا مى کند، خداوند به دو فرشته مى گوید: دعایش را مستجاب کردم لکن او را در نیازش محبوس دارید [و اجابتش را به تأخیر افکنید ]زیرا من دوست دارم که صوتش را بشنوم».[۵]

اى بسا مخلص که نالد در دعا

تا رود خلوصش بر سما

تا رود بالایى این سقف برین

بوى مجمر از انین المذنبین

پس ملائک با خدا نالند راز

کاى مجیب هر دعا! و اى مستجار!

بنده مؤمن تضرع مى کند

او نمى داند به جز تو مستند

تو عطا بیگانگان را مى دهى

از تو دارد آرزو هر مشتهى

حق بفرماید: که نه از خوارى اوست

عین تأخیر عطا، یارى اوست

حاجت آوردش ز غفلت، سوى من

آه کشیدش مو کشان در کوى من

گر برارم حاجتش، او وا رود

هم در آن بازیچه، مستغرق شود

گرچه مى نالد به جان یا مستجار

دل شکسته، سینه خسته، گو: بزار

خوش همى آید مرا آوازِ او

وآن خدایا گفتن و آن رازِ او

*   *   *

بى مرادى مؤمنان از نیک و بد

 تو یقین مى دان که بهر این بود[۶]

 

دفتر نشر معارف/مؤلفان:محمدرضا کاشفی و سیّد محمد کاظم روحانی


[۱] – از جمله نگا: بقره۲، آیه ۲۱۶؛ نساء(۴)، آیه ۱۹؛ کهف(۱۸)، آیات ۸۲-۶۰ و…

[۲] – نهجالبلاغه، نامه ۳۱٫

[۳] – اصول کافى، ج ۲، ص ۴۶۷٫

[۴] – وسائل الشیعه، ج ۴، ص ۱۰۹۲٫

[۵] – اصول کافى، ج ۲، ص ۴۸۹٫

[۶] – مثنوى، دفتر ششم، ۲۵-۴۲۱۷ و ۴۲۳۷٫