در همان سال اول طلبگیم، شمار بسیاری از طلاب لبنانی نیز به نجف آمدند. از ما گروهی شکل گرفت که از جملهی آنان، شیخ علی کُریم، شیخ «محمد خاتون»[۱] و شیخ حسن یاسین بودند. ما در قالب همین گروه، نزد سید عباس درس میخواندیم. سید عباس برای ما خیلی برتر از یک مدرّس بود. ناظر و مراقب این گروه نیز بود، اما در میان این گروه، ایشان توجه خاصی به من داشت. حالا این توجه یا به دلیل انگیزهی شخصی بود، یا بنا بر توصیههای سید صدر.
همت اصلی این گروه هم در نجف اشرف، کسب علم بود. تقریبا یک سال و نیم در نجف ماندیم که تمام این مدت را در تحصیل و درس گذراندیم. حتی در روزهای ماه مبارک رمضان، محرم، و تعطیلات مذهبی هم درس میخواندیم. سال تحصیلی ما تقریبا سیصد و پنجاه روز بود! سید عباس حتی در دو روز پنجشنبه و جمعه نیز به ما درس میداد؛ به گونهای که ماهها میگذشت و ما نمیدانستیم که مثلاً امروز کدام روز هفته است!
گروه ما، به صورتی متفاوت از نجف، درس میخواند. در حالی که دروس معمولی حوزه، از جمله صرف و نحو و منطق و بلاغت و فقه را میخواندیم، دروسی دربارهی ایمان، تفسیر، اخلاق، سیره و کتابهای «اقتصاد ما» و «فلسفهی ما» که تألیف سید صدر (رضوان الله تعالی علیه) هستند را نیز میخواندیم. سید عباس برای گروه، آزمونهای ماهانهای ترتیب میداد و وقتی کتاب را تمام میکردیم، باید حتما امتحان میدادیم. ما آماده بودیم که هر روز قبل از آغاز درس جدید، هر سؤالی از درس گذشته را پاسخ دهیم. او هرگاه پی میبرد که طلاب در درس پیشین با هم برابر نیستند، به درس قبلی برمیگشت. بنابراین ما همیشه در تکاپوی این بودیم که نکند در پرسشهای او از درس گذشته، دربمانیم.
منبع: کتاب «سید عزیز»- نشر یازهرا سلام الله علیها
[1]. از علمای حزب الله و از شاگردان شهید حجت الاسلام و المسلمین سید عباس موسوی، دبیر کل سابق حزبالله؛ وی در حال حاضر از مسئولان فرهنگی حزبالله لبنان است.
پاسخ دهید