۱ – هیثمى از نویسندگان و دانشمندان مشهور اهل سنّت در کتاب «مجمع الزوائد» از عبد اللّه بن مسعود از رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) نقل مى کند که پیامبر فرمود: « حیاتی خیر لکم تُحدِّثون و یُحدَّث لکم، ووفاتی خیر لکم، تُعرض علیّ أعمالکم، فما رأیت من خیر حمدت اللّه علیه، وما رأیت من شرّ استغفرت اللّه لکم»، رواه البزّار ورجاله رجال الصحیح. »

(حیات و زندگى من براى شما خیر و برکت است، «زیرا با همدیگر گفتگو مى کنیم» شما سخن مى گویید، و من هم با شما سخن مى گویم، مرگ من هم براى شما برکت است، چون اعمال و کارهاى شما بر من عرضه مى شود، و هر کار خوبى را که دیدم خدا را شکر مى کنم، و براى هر کار ناپسندى از خدا طلب مغفرت مى کنم).

سپس مى گوید: این حدیث را بزّار نقل کرده است و راویان این حدیث همه ثقه هستند

(( مجمع الزوائد: ۹/۲۴، «ما یحصل لأمّته من استغفاره بعد وفاته» الجامع الصغیر: ۱/۵۸۲، کنز العمّال: ۱۱/۴۰۷. )).

و نیز این روایت را سیوطى که از استوانه هاى علمى اهل سنّت است، و متّقى هندى، و سقّاف با شهادت بر صحّت آن نقل نموده اند.

در این حدیث، پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) به زنده بودن پس از مرگ و آگاه شدن از اعمال ریز و درشت پیروانش تصریح دارد، و به کسانى که با تلاش فراوان، سعى در دور کردن امّت اسلامى از توسّل و تقاضاى وساطت آن حضرت در رسیدن به فیوضات الهى را دارند، با بیانى صریح هشدار مى دهد که: فکر نکنید با مرگ، رابطه بین من و شما از بین مى رود، بلکه اعمال شما همواره در معرض دید من بوده، و من نگران کارهاى شما هستم.

 

 

۲ – نماز خواندن و عبادت پیامبران در قبر، از نکات شنیدنى است، شاید ذهن و دل بعضى از دیرباوران را به تعجّب وادارد. امّا از آنجائى که آگاهى از رویدادهاى ماوراء عالم مادّه و غیر محسوس در اختیار خداوند تبارک وتعالى است، و به پیامبران هم در محدوده اى معیّن اذن مى دهد تا از حوادث آینده و غیبى مطّلع شوند، بنابراین جاى شکّ و تردید نخواهد بود، اگر رسول گرامى (صلى الله علیه وآله وسلم)ویژگیهاى روحى و معنوى پیامبران را ترسیم کند.

و لذا مسلم در صحیح خودش از انس بن مالک نقل مى کند که پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)فرمود: « مررت ـ على موسى لیله أسرى بی عند الکثیب الأحمر وهو قائم یصلّی فی قبره »

(( صحیح مسلم: ۷/۱۰۲، کتاب الفضائل، باب من فضائل موسى، والمصنّف لعبد الرزّاق الصنعانی: ۳/۵۷۷، والمعجم الأوسط للطبرانی: ۸/۱۳، وکنز العمّال: ۱۱/۵۱۱. )).

(شبى که به معراج مى رفتم موسى را دیدم که در میان قبرش به نماز ایستاده بود و با خدا راز و نیاز مى کرد) .

 

 

۳ ـ متلاشى شدن بدنها پس از انتقال به عالم قبر امرى طبیعى و مسلّم است، و به تعبیر دیگر زمین جسم انسانها را متلاشى و آن را از بین مى برد، ولى نسبت به انبیاء و پیامبران الهى(علیهم السلام) و انسانهاى شایسته و صالح این قانون حاکم نیست، رسول گرامى اسلام مى فرماید:

« فأکثروا علیّ من الصلاه فیه (یوم الجمعه) فإنّ صلاتکم معروضه علیّ. قالوا: یا رسول ! وکیف تعرض صلاتنا علیک وقد أرمت؟ قال: إنّ اللّه حرّم على الأرض أن تأکل أجساد الأنبیاء »

(( نیل الأوطار: ۳/۳۰۴، المغنى لابن قدامه: ۲/۲۰۸، فقه السنّه للسیّد سابق: ۱/۲۹۷، مسند أحمد: ۴/۸، سنن ابن ماجه: ۱/۳۴۵، المصنّف لابن أبی شیبه: ۲/۳۹۹، المعجم الأوسط: ۵/۹۷، المعجم الکبیر للطبرانی: ۱/۲۱۷، فضائل الأوقات للبیهقی: ۴۹۷، کنز العمّال: ۱/۴۹۹. )).

(روز جمعه زیاد بر من درود به فرستید، زیرا درودها و سلامهاى شما بر من عرضه مى شود. سؤال کردند: اى رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) ! بدن شما پس از مرگ مى پوسد، سلامها و درودهاى ما چگونه به محضر شما مى رسد؟ فرمود: زمین به بدن پیامبران آسیب نمى رساند، زیرا خداوند خوردن و نابودى بدنهاى آنان را بر زمین حرام فرموده است).

نکته مهمّ در این حدیث بقاء و حیات پیامبران با همین جسم و بدن مادّى است، که پس از ورود به عالم قبر، زمین به امر الهى بدنشان را حفظ و آن را نمى پوساند.

صاحب کتاب «نیل الأوطار» که از این کتاب به عنوان مصدر اوّل نام برده ایم مى گوید: این حدیث را پنج تن از صاحبان کتب صحاح نقل کرده اند، غیر از «ترمذى» که در صحیح خودش آن را ذکر نکرده است.

و حاکم نیشابورى پس از نقل این حدیث مى گوید: « هذا حدیث صحیح »

(( المستدرک على الصحیحین: ۱/۲۷۸، و۴/۵۶۰. )).

 

این حدیث صحیح است، و تمام شرائط احادیث کتاب صحیح بخارى و مسلم در آن موجود است.

ب: آراء اندیشمندان اهل سنّت در حیات پیامبران:

با توجّه به مطالبى که در موضوع حیات شهداء و افراد صالح و سردمداران کفر و نفاق بیان شد، روشن مى شود که انسان ها پس از مرگ وارد زندگى دیگرى مى شوند، خوبان از نعمت هاى خداوندى بهره مى برند، همانگونه که بدان به عذاب الهى گرفتار مى شوند.

و شکّى نیست که پیامبران، خوب خوبان و افضل نیکان هستند، و پس از رحلت و انتقال به عالم برزخ از زندگى بسیار مرفّه و ارزشمندى برخوردار مى شوند.

بسیارى از علماى بزرگ اهل سنّت این قضیّه را از مسلّمات شمرده و برخى از آنان کتاب مستقلّى نیز در باره حیات و زندگى پیامبران تألیف نموده اند:

 

۱ – ابن حجر عسقلانى مى گوید: بیهقى کتابى بسیار زیبا در باره «زندگى پیامبران پس از مرگ» جمع آورى نموده و این حدیث را از انس نقل کرده است که: « إنّ الأنبیاء أحیاء فی قبورهم یصلّون »; (پیامبران در درون قبر زنده هستند و نماز مى خوانند)

(( فتح البارى: ۶/۳۵۲. )).

۲ – «قسطلانى» مى گوید: شکّى نیست که زنده بودن پیامبران(علیهم السلام)پس از مرگ امرى ثابت و روشن، و جاودانه است، و پیامبر ما چون برتر از همه پیامبران است، زندگى او پس از مرگ کامل تر از سائر انبیاء خواهد بود

(( المواهب اللدنیّه: ۳/۴۱۳. )).

۳ – «شوکانى» مى گوید: پیامبر گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله وسلم) در عالم قبر نیز زنده است، و ابن ماجه با سند عالى از رسول اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) نقل کرده است که به ابو درداء فرمود: « إنّ اللّه عزّ وجلّ حرّم على الأرض أن یأکل أجساد الأنبیاء » (خداوند خوردن بدن پیامبران را بر زمین حرام کرده است).

و «طبرانى» در روایتى از پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) نقل مى کند که فرمود: « لیس من عبد یصلّی علیّ إلاّ بلغنی صلاته، قلنا: وبعد وفاتک؟ قال: وبعد وفاتی، إنّ اللّه عزّ وجلّ حرّم على الأرض أن تأکل أجساد الأنبیاء ».

(درود و سلام بندگان خدا به من مى رسد (و من سلامهاى شما را مى شنوم) گفتیم: پس از فوت شما هم نیز چنین است؟ فرمود: و پس از وفات من، خداوند خوردن بدن پیامبرانش را بر زمین حرام کرده است).

گروهى از اهل تحقیق مى گویند: رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) پس از مرگ نیز زنده است و از اعمال نیک امّتش خوشحال مى شود، و بدن هاى پیامبران، در درون خاک نمى پوسد.

همه اموات از ادراک کلّى مانند: آگاهى و شنیدن برخوردارد هستند، و این امرى ثابت و روشن است، ابن عباس در حدیث صحیح از رسول اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم)نقل کرده است که فرمود: « ما من أحد یمرّ على قبر أخیه المؤمن کان یعرفه فی الدنیا فیسلّم علیه، إلاّ عرفه وردّ علیه »; (هر کس به قبر برادر مؤمنش که در دنیا او را مى شناخته است برسد و به او سلام کند، او را مى شناسد، و جواب سلامش را مى دهد).

و در حدیث صحیح آمده است که پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)به طرف قبرستان بقیع مى رفت و به اهل قبور سلام مى داد.

کتاب خدا صراحت دارد که شهیدان زنده هستند و از نعمت هاى الهى بهره مند هستند، و این حیات و زندگى، مربوط به اجساد آنان است، بنابراین، پیامبران و سفیران الهى قطعاً زنده و جاوید هستند.

در حدیث صحیح آمده است: « إنّ الأنبیاء أحیاء فی قبورهم »; (پیامبران در قبر زنده هستند)، این حدیث را منذرى نقل کرده و بیهقى بر صحت آن را گواهى داده است.

مسلم در صحیح خودش از پیامبر نقل کرده است که فرمود: « مررت بموسى لیله أسرى بی عند الکثیب الأحمر وهو قائم یصلّی فی قبره »; (شبى که به معراج مى رفتم موسى(علیه السلام) را دیدم که در عالم قبر مشغول نماز است)

(( نیل الأوطار: ۳/۳۰۵. )).

«سمهودى» مى نویسد: شکّى نیست که پیامبر اسلام و انبیاء(علیهم السلام)پس از مرگ زنده هستند، و زندگى آنان کاملتر از زندگى شهیدان است که خداوند در قرآن اعلام فرموده، پیامبر ما سیّد و سرور شهیدان است، و اعمال شهداء در پرونده اى ضبط است.

آن حضرت فرمود: «علمی بعد وفاتی کعلمی فی حیاتی»; (آگاهى من به امور پیش از مرگ و پس از آن یکسان است).

«ابن عدى» در کتاب «الکامل» از انس نقل کرده که پیامبر فرمود: « الأنبیاء أحیاء فی قبورهم یصلّون » (پیامبران در قبرهایشان زنده هستند و نماز مى خوانند).

«ابو یعلى» این حدیث را از رجال و راویان مورد اطمینان و ثقه نقل کرده و بیهقى نیز آن را صحیح دانسته است.

بیهقى مى گوید: شواهدى از روایات صحیح مبنى بر زنده بودن پیامبران پس از مرگ وجود دارد و بزّار به وسیله رجال صحیح که مورد اعتماد مى باشند از ابن مسعود و او از پیامبر نقل مى کند که فرمود: « إنّ للّه ملائکه سیّاحین یبلّغونی عن أمّتی »; (خداوند فرشتگانى گردشگر دارد که خبرهاى أمّت مرا به من مى رسانند).

وحضرت فرمود: « حیاتی خیر لکم تحدّثون ویحدّث لکم، ووفاتی خیر لکم تعرض علیّ أعمالکم، فما رأیت من خیر حمدت اللّه علیه، وما رأیت من شرّ استغفرت اللّه لکم »; (حیات و زندگى من براى شما مایه خیر و برکت است، شما سخن مى گویید و من هم با شما سخن مى گویم، مرگ من هم براى شما برکت است، چون اعمال و کارهاى شما بر من عرضه مى شود، در برابر کارهاى نیک شما، خدا را سپاس مى گویم، و براى اعمال ناپسند شما، از خدا طلب مغفرت مى کنم).

بیهقى نیز در کتاب الاعتقادش مى گوید: پیامبران(علیهم السلام) بعد از اینکه روح از بدنشان گرفته شد، مجدّداً به بدن آنان بازمى گردد، و آنان همچون شهداء در پیشگاه الهى زنده هستند، پیامبر گرامى اسلام در شب معراج گروهى از آنان را ملاقات و با آنان گفتگو کرد. و ما کتابى مستقل در موضوع زنده بودن پیامبران(علیهم السلام) و اثبات آن نوشته ایم.

مؤیّد این سخن، حدیث رسول اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم)مى باشد که فرمود: عیسى بن مریم براى حج و عمره از مدینه عبور مى کند و به هنگام سلام بر من آن را پاسخ مى دهم.

قضیّه حیات پیامبران در عالم برزخ همانند حیات دنیوى است، آنان با این که نیازى به غذا ندارند، ولى نفوذ کامل به عالم دارند.

«ابو منصور بغدادى» مى گوید: اهل تحقیق از متکلّمان معتقدند: پیامبر ما حضرت محمّد(صلى الله علیه وآله وسلم)پس از مرگ زنده است، از دیدن اعمال خوب أمّتش خوشحال مى شود، و همانا بدن پیامبران(علیهم السلام)هیچ وقت نمى پوسد

 

منبع:پرسمان