زندگینامه امام محمد باقر (ع) را بیان کنید؟
محمّد بن علی بن الحسین(ع)، ملقب به باقر و کنیه ابو جعفر فرزند امام سجاد(ع) است. برخى روز تولد آن حضرت را در مدینه اول ماه رجب مصادف با روز جمعه میدانند و برخى دیگر، سوم صفر دانستهاند. پدر ایشان امام سجّاد(ع)، پیشوای چهارم شیعیان و مادرش «ام عبدالله» دختر امام حسن مجتبی(ع) است؛ لذا هم از جهت پدری و هم از جهت مادری فاطمی و علوی است.
امام باقر(ع) در دوران امامت خویش، با وجود شرایط نامساعدی که بر عرصۀ فرهنگ اسلامی سایه افکنده بود، با تلاشی جدّی و گسترده نهضتی بزرگ را در زمینه علوم و معارف اسلامی طراحی کرد. تا جایی که این جنبش دامنهدار به بنیانگذاری و تأسیس دانشگاه بزرگ و برجسته اسلامی انجامید که پویایی و عظمت آن در دوران امام صادق(ع)، به اوج خود رسید.
امام با برقراری حوزۀ درس، با کج اندیشیها مبارزه کرد و در صدد زدودن چالشهای علمی، تحکیم مبانی معارف و اصول ناب اسلامی با تکیه بر آیات رهنمونگر قرآن برآمد و ابواب فقهی و اعتقادی را از دیدگاه قرآن بررسی کرد و به پرورش دانشمندان و فرهیختگان عصر خود و جنبش بزرگ علمی پرداخت.
امام محمد باقر(ع) در حالیکه ۵۷ سال از عمر مبارکش گذشته بود، بنابر نظر مشهور مورخان در هفتم ماه ذی الحجه سال ۱۱۴ هجرى دیده از جهان فرو بست و در قبرستان بقیع در کنار پدرش (امام سجاد) و عمویش (امام حسن) دفن شد. علت مرگ آن حضرت، شهادت به دستور هشام بن عبد الملک بود.
محمّد بن علی بن الحسین(ع)، ملقب به باقر و کنیه ابو جعفر فرزند امام سجاد(ع) است. برخى روز تولد آن حضرت را در مدینه اول ماه رجب مصادف با روز جمعه میدانند.[۱] اما برخى دیگر سوم صفر[۲] دانستهاند.
پدر ایشان امام سجّاد(ع)، پیشوای چهارم شیعیان و مادرش «ام عبدالله» دختر امام حسن مجتبی(ع) است؛ لذا هم از جهت پدری و هم از جهت مادری فاطمی و علوی است.[۳]
باقر العلوم لقب امام باقر(ع)
مشهورترین لقب امام محمد بن علی(ع)، باقر العلوم است[۴] که پیامبر اسلام(ص) به آن حضرت داده است؛[۵]چون امام باقر(ع) شکافنده و آشکار و ظاهر کنندۀ علوم است، به «باقرالعلوم» نام گذاری شده است.[۶]همچنین گفتهاند چون پیشانی آن حضرت در اثر سجدۀ زیاد باز بود به لقب «باقر» نامگذاری شد.[۷]
امام محمد باقر(ع) و حضور در کربلا
قیام عاشورا یکی از اثر گذارترین و مهم ترین وقایع تاریخ اسلام است که در محرم سال ۶۱ هجری قمری واقع شد.
در این قیام، امام محمد باقر(ع) که کودکی چهار ساله بودند، نیز حضور داشتند، و مورد قبول مورّخان است؛ زیرا روایات بسیاری وجود دارد که ولادت آن امام را قبل از سال ۶۱ دانستهاند، مانند: «امام باقر(ع) در سال ۵۷ هجری در مدینه متولد شد».[۸]
همچنین امام باقر در پاسخ به سؤال فردی که از آن حضرت میپرسد: آیا شما زمان امام حسین(ع) را درک کردهاید، امام فرمود: بلی.[۹]
امام باقر(ع) خود در مورد حضورش در کربلا، میفرماید: «جدم امام حسین(ع) کشته شدند، در حالیکه من چهار ساله بودم و کشته شدن او را به یاد میآورم».[۱۰]
بر اساس این دست از روایات، حضور امام باقر در کربلا هیچگونه منع تاریخی نداشته، و از آنجا که سن آن بزرگوار بسیار کم بوده، به طور طبیعی با خانواده خود زندگی میکرده و در سفر همراه آنها بوده، و چون سن بسیار کمی داشت؛ از این باب کمتر، کتابهای تاریخی به حضور آن امام در کربلا پرداختند.[۱۱]
دلایل امامت امام باقر(ع)
برای امامت ائمه؛ از جمله امام باقر(ع) ادله نقلی بسیاری در منابع شیعه ذکر شده است.[۱۲]
کرامات و معجزات امام باقر(ع)
برای امام باقر(ع) کرامات و معجزات زیادی نقل شده است که در اینجا به دو مورد اشاره میشود:
۱ – شفای نابینا: ابوبصیر از شاگردان برجسته امام باقر(ع)، از بینایی محروم بوده و به شدّت رنج میبرد. روزی به حضور امام باقر(ع) شتافته و از آن حضرت پرسید: آیا شما وارث پیامبر هستید؟ آن حضرت فرمود: بله. ابوبصیر عرض کرد: آیا رسول خدا(ص) وارث تمام پیامبران و وارث علوم و دانشهای آنان بود؟ امام فرمود: بله ابوبصیر عرض کرد: شما میتوانید مرده را زنده کنید و کور مادرزاد را معالجه نمایید و از آنچه که مردم در خانههایشان میخورند، خبر دهید؟ امام فرمود: بله، ما همۀ اینها را به اذن خداوند انجام میدهیم.
او میگوید: در این هنگام امام باقر(ع) فرمود: ای ابابصیر! نزدیک بیا. من نزدیک حضرت رفتم. آن حضرت با دست مبارک خود روی چشمان مرا مسح نمود. در این حال من خورشید و آسمان و زمین و خانهها و هرچه در شهر بود همه را دیدم.
آنگاه به من فرمود: آیا میخواهی که این چنین باشی و در روز قیامت حساب تو مانند بقیه مردم باشد و خداوند هرچه را اراده فرمود، همان شود یا میخواهی به حال اول برگردی و بدون حساب به بهشت بروی؟! ابوبصیر گفت: میخواهم به حال اول برگردم. امام باقر(ع) بار دیگر دست بر چشمان ابوبصیر کشید و چشمان او به حال اول برگشت.[۱۳]
۲ – امام باقر(ع) و حاجیان: ابوبصیر در یکی از سالها در مراسم حج به همراه امام باقر(ع) طواف میکرد. او میگوید: از زیادی صداها و تکبیرهای حجاج به شگفت آمدم و به امام عرضه داشتم: «ما اکثر الحجیج و أَعْظَم الضَجیج»؛ چه قدر حاجی زیاد شده و سر و صداها چه قدر بیشتر شده است؟
در این موقع امام(ع) فرمود: «یا ابا بصیر! ما اقل الحجیج و اکثر الضجیج»، ای ابابصیر! چه قدر حاجی کم است، اما سر و صدا زیاد است». آیا میخواهید درستی سخنم را اثبات کنم و با چشم خود حقیقت گفتار مرا ببینی؟
عرض کردم: چه طور ممکن است ای مولای من؟!
فرمود: «جلوتر بیا!» من به امام باقر(ع) نزدیک شدم. دست مبارک را بر چشمهایم کشید و چند جمله دعا کرد. در این حال من بینایی خود را باز یافتم. امام باقر(ع) فرمود: ای ابا بصیر! حالا به حاجیان طواف کننده بنگر. هنگامی که به جمعیت نگاه کردم، بسیاری از مردم را به صورت میمون و خوکهایی دیدم که در گرد کعبه در حال حرکت بودند و افراد با ایمان و حاجیان حقیقی در میان آنان مانند نوری در تاریکی میدرخشیدند. عرض کردم: ای مولای من! درست فرمودی و حقیقت گفتار شما بر من ثابت شد، «ما اقل الحجیج و اکثر الضجیج»، «چه قدر حاجی کم و سر و صدا زیاد است». آنگاه حضرت لبهای مبارک را به حرکت در آورد و با خواندن دعایی، چشمهای من به حالت اول برگشت.[۱۴]
مقام علمی امام باقر(ع) و تربیت شاگردان
امام باقر(ع) در دوران امامت خویش، با وجود شرایط نامساعدی که بر عرصۀ فرهنگ اسلامی سایه افکنده بود، با تلاشی جدّی و گسترده نهضتی بزرگ را در زمینه علوم و معارف اسلامی طراحی کرد. تا جایی که این جنبش دامنهدار به بنیانگذاری و تأسیس یک دانشگاه بزرگ و برجسته اسلامی انجامید که پویایی و عظمت آن در دوران امام صادق(ع)، به اوج خود رسید.
امام با برقراری حوزۀ درس، با کج اندیشیها مبارزه کرد و در صدد زدودن چالشهای علمی، تحکیم مبانی معارف و اصول ناب اسلامی با تکیه بر آیات رهنمونگر قرآن برآمد و ابواب فقهی و اعتقادی را از دیدگاه قرآن بررسی کرد و به پرورش دانشمندان و فرهیختگان عصر خود و جنبش بزرگ علمی پرداخت، به گونهای که دانشمندی چون «جابر بن یزید جُعفی» هر گاه میخواست سخنی در باب علم به میان آورد ـ با آن توشهای که از دانش داشت ـ میگفت: «جانشین خدا و میراث دار دانش پیامبران محمد بن علی(ع) برایم اینگونه گفت»[۱۵] و به دلیل ناچیز دیدن موقعیّت علمی خود در برابر جایگاه امام(ع)، از خود نظری به میان نمیآورد.
ابواسحاق سبیعی از دیگر فرهیختگان این دوره، آن قدر نظرات علمی امام را درست میپندارد که وقتی از او در مورد مسئلهای میپرسند، پاسخ را از زبان امام میگوید و میافزاید: «او دانشمندی است که هرگز کسی بسان او [در علم] ندیدهام».[۱۶]
شاگردان امام باقر(ع)
در مکتب امام باقر(ع) شاگردانی نمونه و ممتاز پرورش یافتند که تعدادی از آنان این شخصیتها هستند:
۱ – ابان بن تَغلِب: ابان از شخصیتهای علمی عصر خود، در تفسیر، حدیث، فقه، قرائت و لغت تسلّط بسیاری داشت. والایی دانش ابان چنان بود که امام باقر(ع) به او فرمود: «در مسجد مدینه بنشین و برای مردمان فتوا بده، چون دوست دارم مردم چون تویی را در میان شیعیان ما ببینند».[۱۷]
۲ – زراره: زراره بن اعین شیبانی یکی از بزرگ ترین اصحاب امام باقر(ع) و امام صادق(ع) است که از این دو امام روایت نقل کرده است. زراره نزد ایشان شأن و مقامی بزرگ داشته است. وی جزو اصحاب اجماع شمرده شده است که در وثاقت و راستگویی او بین اصحاب امام باقر(ع) و امام صادق(ع) اجماع و اتفاق است. اگر چه روایاتی در مذمت او وارد شده است، ولی در جمع بین روایات و نتیجه گیری نهایی، میتوان به درستی به این نتیجه رسید که وی یکی از بزرگترین اصحاب امام باقر(ع) و امام صادق(ع) بوده است.[۱۸]
۳ – محمد بن مسلم ثقفی: محمد بن مسلم، یکی از برجستهترین و پرآوازهترین پرورش یافتگان و دانش آموختگان حضرت امام محمد باقر(ع) و حضرت امام صادق(ع) بود که بیتردید در گسترش فرهنگ اسلام ناب و حقایق تابناک آموزههای اهل بیت عصمت(ع) نقش ممتاز و تأثیرگذاری داشت.[۱۹]
خلفای اموی معاصر امام باقر(ع)
دوران پرفروغ امامت امام باقر(ع) مصادف بود با خلافت ولید بن عبد الملک، سلیمان بن عبد الملک، عمر بن عبد العزیز، یزید بن عبد الملک، و هشام بن عبد الملک.[۲۰]
شیوههای مبارزاتی امام باقر(ع)
امام باقر(ع) برای احیای ارزشهای دینی و انجام وظیفه پاسداری از ارزشها، و به تناسب موقعیت، از راهها و شیوههای زیر استفاده میکرد:
الف. ترسیم وظایف حاکم اسلامی
امام باقر(ع) میکوشید با تبیین وظایف حاکمان، نوک تیز انتقاد خود را متوجه حاکمان وقت سازد و عدم مشروعیت اقدامات آنان را گوشزد کند؛ همانطور که میفرمود: «بُنِیَ الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسَهِ أَشْیَاءَ عَلَى الصَّلَاهِ وَ الزَّکَاهِ وَ الْحَجِّ وَ الصَّوْمِ وَ الْوَلَایَه»؛ اسلام بر پنج چیز بنا نهاده شده است: نماز، زکات، حج، روزه، ولایت». زراره پرسید: کدام افضل است؟ امام(ع) فرمود: «الْوَلَایَهُ أَفْضَلُ لِأَنَّهَا مِفْتَاحُهُنَّ وَ الْوَالِی هُوَ الدَّلِیلُ عَلَیْهِن»؛ ولایت برتر است؛ چون کلید آنها است و والی (امام) راهنمایی کننده بر آنها است».[۲۱]
ب. نهی از همکاری با حکومت طاغوت
امام همواره مؤمنان را از همکاری با حکومت طاغوت نهی میکرد و به هر طریق ممکن، این پیام خود را به گوش امت میرساند .
شخصی از امام باقر(ع) سؤال کرد: من از زمان حجّاج پیوسته تا کنون فرماندار بودهام، براى من توبه میسّر است؟ امام جوابى نداد، و من دوباره پرسیدم، آن حضرت در پاسخ فرمود: نه، تا به هر صاحب حقى، حق او را بپردازى.[۲۲]
یکی از شیعیان به نام عبدالغفار بن قاسم میگوید: به امام باقر(ع) گفتم: نظرتان در نزدیک شدن من به سلطان و رفت و آمد به دربار چیست؟ فرمود: این کار را برای تو صلاح نمیدانم. گفتم: گاهی به شام میروم و بر ابراهیم بن ولید وارد میشوم. فرمود: «ای عبدالغفار! رفت و آمد تو نزد سلطان سه پیامد منفی دارد: محبت دنیا در دلت راه مییابد، مرگ را فراموش میکنی، و نسبت به آنچه خدا قسمت تو کرده ناراضی میشوی».
عرض کردم: ای فرزند رسول خدا! من عیال وارم و هدفم از رفتن به آنجا، انجام تجارت است. فرمود: «ای بندۀ خدا! من نمیخواهم تو را به ترک دنیا دعوت کنم، بلکه میخواهم گناهان را ترک کنی، ترک دنیا فضیلت است، اما ترک گناه فریضه و واجب است و تو در شرایطی هستی که به انجام واجبات نیازمندتری تا کسب فضائل». [۲۳]
امام باقر(ع) از یک سو قیامهای ضد حکومتی مانند قیام زید و … را تأیید میکرد و از سوی دیگر، در موقعیتهای مناسب، خود با خلفا به رویارویی جدی میپرداخت.
آن حضرت میفرمود: «هر کس به سوی سلطان ستمگری برود، او را به تقوای الاهی فرمان دهد و او را بترساند و موعظه کند، مانند پاداش جن و انس و اعمال آنان را خواهد داشت».[۲۴]
همچنین آن حضرت مشروعیت حاکمان جور را زیر سؤال میبرد و راه را بر قیام علیه آنان هموار میساخت. و میفرمود: «ائمه حق و پیروان آنها بر دین خدایند و پیشوایان ستمگر، از دین خدا و حق منحرفند خود گمراهند و دیگران را نیز گمراه کردهاند اعمالى که انجام میدهند مانند خاکسترى است که در مسیر تند بادى سخت در یک روز طوفانى قرار گیرد نتیجه اى از کار خود نمیبرند این یک گمراهى بسیار سختى است».[۲۵]
ج. تقیّه[۲۶]
میزان اهتمام حضرت باقر(ع) به تقیه چنان بود که میفرمود: «تقیه دین من و دین پدران من است، کسی که تقیه ندارد ایمان ندارد». [۲۷]
شهادت امام باقر(ع)
امام محمد باقر(ع) ۵۷ سال از عمر مبارکش گذشته بود، بنا بر مشهور در هفتم ماه ذی حجه سال سال ۱۱۴ هجرى[۲۸] دیده از جهان فرو بست و در قبرستان بقیع در کنار پدرش (امام سجاد) و عمویش (امام حسن) دفن شد.[۲۹] و شهادت آن حضرت در عصر خلافت هشام بن عبد الملک رخ داد[۳۰] و به امر هشام بود.[۳۱]
منبع: اسلام کوئست
[۱]. شیخ مفید، مسار الشیعه، ص ۵۶، کنگره شیخ مفید، قم، چاپ اول، ۱۴۱۳ق؛ طبرسی، فضل بن حسن، إعلام الورى بأعلام الهدى، ج ۱، ص ۴۹۸، مؤسسه آل البیت، قم، چاپ اول، ۱۴۱۷ق؛ ابن حاتم شامی، جمال الدین یوسف، الدر النظیم فی مناقب الأئمه اللهامیم، ص ۶۰۳، جامعه مدرسین، قم، چاپ اول، ۱۴۲۰ق؛ طبری، محمد بن جریر بن رستم، دلائل الإمامه، ص ۲۱۵، بعثت، قم، چاپ اول، ۱۴۱۳ق؛ طبری، عماد الدین حسن بن على، مناقب الطاهرین، ج ۲، ص ۶۲۹، سازمان چاپ و انتشارات، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۹ش؛ علامه مجلسی، بحار الأنوار، ج ۴۶، ص ۲۱۲، دارالکتب الاسلامیه، تهران، چاپ دوم، ۱۳۶۳ش.
[۲]. شافعی، محمد بن طلحه، مطالب السئول فی مناقب آل الرسول، ص ۲۷۷، البلاغ، بیروت، چاپ اول، ۱۴۱۹ق؛ کاشفى سبزوارى، ملاحسین، روضه الشهداء، ص ۵۱۲، نوید اسلام، قم، چاپ سوم، ۱۳۸۲ش؛ شبراوی، جمال الدین، الإتحاف بحب الأشراف، ص ۲۷۹، دارالکتاب، قم، چاپ اول، ۱۴۲۳ق؛ حسینى عاملى، سید تاج الدین، التتمه فی تواریخ الأئمه علیهم السلام، ص ۹۳، بعثت، قم، چاپ اول، ۱۴۱۲ق؛ قرشی، باقر شریف، حیاه الإمام محمد الباقر علیه السلام، ج ۱، ص ۲۰، دار البلاغه، بیروت، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.
[۳]. مغربی، قاضى نعمان، المناقب و المثالب، ص ۳۲۷، اعلمى، بیروت، چاپ اول، ۱۴۲۳ق؛ إعلام الورى بأعلام الهدى، ج ۱، ص ۴۹۸؛ الدر النظیم فی مناقب الأئمه اللهامیم، ص ۶۰۳؛ شبلنجی، مؤمن بن حسن، نور الأبصار فی مناقب آل بیت النبی المختار صلى الله علیه و آله و سلم، ص ۲۸۹، منشورات شریف رضی، قم، بی تا؛
[۴]. طبرسی، فضل بن حسن، تاج الموالید، ص ۹۱، دارالقار، بیروت، چاپ اول، ۱۴۲۲ق؛ حموی، محمد بن اسحاق، أنیس المؤمنین، ص ۱۲۳، بنیاد بعثت، تهران، ۱۳۶۳ش؛ بحارالانوار، ج ۴۶، ص ۲۱۶؛ التتمه فی تواریخ الأئمه علیهم السلام، ص ۹۳٫
[۵]. شیخ مفید، الإرشاد فی معرفه حجج الله على العباد، ج ۲، ص ۱۵۹، کنگره شیخ مفید، قم، چاپ اول، ۱۴۱۳ق؛ شیخ عباس قمى، منتهى الآمال فی تواریخ النبی و الآل، ج ۲، ص ۱۲۶۳، دلیل ما، قم، چاپ اول، ۱۳۷۹ش؛ عطاردی، عزیز الله، مسند الإمام الباقر أبی جعفر محمد بن على علیهما السلام، ج ۶، ص ۲۸۹، عطارد، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
[۶]. الإرشاد فی معرفه حجج الله على العباد، ج ۲، ص ۱۵۹؛ بحارالانوار، ج ۴۶، ص ۲۲۱٫
[۷]. سبط بن جوزى، تذکره الخواص، ص ۳۰۲، منشورات الشریف الرضى، قم، چاپ اول، ۱۴۱۸ق؛ المرعشی التستری،القاضى نور الله، إحقاق الحق و إزهاق الباطل، ج ۱۲، ص ۱۶۲، مکتبه آیه الله المرعشى النجفى، قم، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
[۸]. بحار الأنوار، ج ۴۶، ص ۲۱۲٫
[۹]. کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفارى على اکبر، آخوندى، محمد، ج ۴، ص ۲۲۳، دار الکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
[۱۰]. احمد بن أبى یعقوب، تاریخ یعقوبى، ج ۲، ص ۳۲۰، بیروت، دار صادر، بى تا.
[۱۱]. برگرفته از نمایه «حضور امام سجاد و امام باقر (ع) در کربلا»، سؤال ۲۰۴۳۳.
[۱۲]. ر.ک: نمایه های «اسامی ائمه (ع) در احادیث متواتر شیعی»، سؤال ۲۵۴۳؛ «بشارت پیامبران به آمدن ائمه»، سؤال ۹۳۷۱.
[۱۳]. إعلام الورى بأعلام الهدى، ج ۱، ص ۵۰۳ و ۵۰۴٫
[۱۴]. ابن شهر آشوب مازندرانى، المناقب، ج ۴، ص ۱۸۴، مؤسسه انتشارات علامه، قم، ۱۳۷۹ق.
[۱۵]. الإرشاد فی معرفه حجج الله على العباد، ج ۲، ص ۱۶۰٫
[۱۶]. همان، ۱۶۱٫
[۱۷]. علوى عاملى، احمد بن زین العابدین، مناهج الأخیار فی شرح الإستبصار، ج ۲، ص ۱۳۸، مؤسسه اسماعیلیان، قم، چاپ اول، ۱۳۹۹ق؛ شیخ حر عاملى، محمد بن حسن، الإیقاظ من الهجعه بالبرهان على الرجعه، محقق و مصحح: رسولى، هاشم، جنتى، احمد، ص ۲۶۲، انتشارات نوید، تهران، چاپ اول، ۱۳۶۲ش.
[۱۸]. ر.ک: نمایه «زراره و امامان»، سؤال ۱۹۴۶۴.
[۱۹]. ر.ک: سبحانی، جعفر، موسوعه طبقات الفقهاء، ج ۲، ص ۵۲۱ – ۵۲۳، مؤسسه امام صادق علیه السلام، قم، چاپ اول، ۱۴۱۸ق.
[۲۰]. إعلام الورى بأعلام الهدى، ج ۱، ص ۴۹۸٫
[۲۱]. الکافی، ج۲، ص ۱۸٫
[۲۲]. همان، ج۲، ص،۳۳۱٫
[۲۳]. بحار الانوار، ج ۷۲، ص ۳۷۷٫
[۲۴]. همان، ص ۳۷۸٫
[۲۵]. ابن أبی زینب نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبه، محقق و مصحح: غفارى، على اکبر، ص ۱۲۸ و ۱۲۹، نشر صدوق، تهران، چاپ اول، ۱۳۹۷ق.
[۲۶]. ر.ک: نمایه های «دلایل تقیه کردن ائمه(ع)»، سؤال ۱۷۷۹؛ «تقیه مداراتی»، سؤال ۱۵۷۵۵.
[۲۷]. شیخ حرّ عاملى، وسائل الشیعه، ج ۱۶، ص ۲۰۴، آل البیت، قم، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
[۲۸]. إعلام الورى بأعلام الهدى، ج ۱، ص ۴۹۸؛ المناقب، ج ۴، ص ۲۱۰؛ فتال نیشابورى، روضه الواعظین و بصیره المتعظین، ج ۱، ص ۴۶۸، دلیل ما، قم، چاپ
اول، ۱۴۲۳ق؛ مناقب الطاهرین، ج ۲، ص ۶۲۹؛ بحارالانوار، ج ۴۶، ص ۲۱۲؛ التتمه فی تواریخ الأئمه علیهم السلام، ص ۹۶٫
[۲۹]. کافى، ج ۱، ص ۴۶۹٫
[۳۰]. إعلام الورى بأعلام الهدى، ج ۱، ص ۴۹۹؛ منتهى الآمال فی تواریخ النبی و الآل، ج ۲، ص ۱۳۲۸٫
[۳۱]. میر لوحی، کفایه المهتدی فی معرفه المهدی( ع)، ص ۳۳۵، دار التفسیر، قم، چاپ اول، ۱۴۲۶ق.
پاسخ دهید