ابن هشام از ابن اسحاق، نقل می‌کند:

لشگر مسلمانان، متلاشی شد و دشمن به میان آنان، زد و آن روز، روز گرفتاری و امتحان بود. خداوند عدّه‌ای را با شهادت، گرامی داشت، تا این که دشمن به رسول خدا (ص) دسترسی پیدا کرد؛ و آن قدر سنگ به حضرت زدند تا به پهلو، افتاد. پس دندان‌های رباعی‌اش شکست، صورت و لب مبارکش، مجروح شد. و کسی که به آن حضرت سنگ زد، عتبه ابن ابی وقّاص بود.

نیز ابن هشام می‌گوید:

شخصی به نام حمید از انس ابن مالک، نقل کرده است که گفت: دندان رباعی حضرت پیامبر (ص)، روز اُحد شکست و صورتش، زخمی شد به حدّی که خون به صورتش، جاری گردید. حضرت دست بر خون‌ها می‌کشید و می‌فرمود: چگونه رستگار خواهد شد قومی که صورت پیامبرش را با خون، رنگین نمود، در صورتی که او، نان را به سوی پروردگارشان، دعوت می‌کند؟! پس خدای متعال، این آیه را نازل فرمود: «لَیْسَ لَکَ مِنْ الْأَمْرِ شَیْءٌ أَوْ یَتُوبَ عَلَیْهِمْ أَوْ یُعَذِّبَهُمْ فَإِنَّهُمْ ظَالِمُونَ»[۱]؛ ای پیامبر! کاری از تو ساخته نیست (اختیار مطلق از آنِ خداست)، یا آنان را ببخشد و یا به جرم آن که ستمگرند، عذابشان کند.

 

جرح الرّسول فی یوم الاُحُد

قال إبن هشام:

قال إبن إسحاق: وانکشف المسلمون، فأصاب فیهم العدوّ، و کان یوم بلاء و تمحیص، أکرم الله فیه من أکرم من المسلمین بالشّهاده، حتّی خلص العدوّ إلی رسول الله (ص) فدُثَّ بالحجاره حتی وقع لشقّه[۲]، فأصیبت رباعیّته، وشجّ فی وجهه، و کلمت شفته، و کان الذّی أصابه عتبه بن أبی وقّاص.

و قال أیضاً:

فحدّثنی حمید الطّویل، عن أنس بن مالک، قال: کسرت رباعیه النّبیّ (ص) یوم أحد، وشجَّ فی وجهه فجعل الدّم یسیل علی وجهه، و جعل یمسح الدّم و هو یقول: کیف یفلح قوم خضبوا وجه نبیّهم، و هو یدعوهم إلی ربّهم!  فأنزل الله عزّوجلّ فی ذلک: (لَیْسَ لَکَ مِنْ الْأَمْرِ شَیْءٌ أَوْ یَتُوبَ عَلَیْهِمْ أَوْ یُعَذِّبَهُمْ فَإِنَّهُمْ ظَالِمُونَ[۳]).[۴]

 


[۱] . آل عمران: ۱۲۸٫

[۲] . الشقّ: الجانب.

[۳] . آل عمران :۱۲۸٫

[۴] . السیره النبویه ۳: ۸۴٫