عرض کردیم باید دل را آماده کرد. اگر دل آماده نباشد، آدم عبادت ثقلین را هم بکند، فقط ظاهری است و روز قیامت پشیزی از او نمی‌خرند. یک عمر نماز شب خوانده است، یک عمر یتیم خانه ساخته است، به گرفتارها کمک کرده است امّا عمق جان او را بروی، همه شیطان بوده است، خود بزرگ کردن بوده است. در قرآن کریم دو تا تعبیر است؛ یکی بطر است، دومی ریا است. «وَ لا تَکُونُوا کَالَّذینَ خَرَجُوا مِنْ دِیارِهِمْ بَطَراً وَ رِئاءَ النَّاسِ»[۱] این در مورد رزمنده‌ها است. نکند یک کسی جبهه می‌رود برای دفاع از حرم می‌رود، برای دفاع از مظلوم می‌رود جوان است، پای روی جوانی خود گذشته است تازه ازدواج کرده است، از تازه عروس خود گذشته است خدا تازه یک کودکی به او داده است، از دست گل خود می‌گذرد «لا تَکُونُوا کَالَّذینَ خَرَجُوا مِنْ دِیارِهِمْ» مثل آن هایی نباشید که از دیار خود، از وطن خود از خانه‌ی خود می‌روند امّا انگیزه‌ی آن‌ها یا بطر باشد یا خودارضایی است، می‌خواهد خودش را… می‌گوید: ما هم می‌توانیم بگذریم. دوم برای دیگران نباشد، برای مردم نباشد مردم چه کار می‌توانند برای آدم بکنند. آدم بخواهد خلق خدا را راضی بکند، خلق چه کار می‌توانند برای آدم بکنند.

 

 بهلول از اولیای الهی بود، برای حفظ دین خود آبروی خود را گذاشت. به آدم دیوانه بگویند کار آسانی نیست. بهلول دانشمند است، بهلول محدّث است، بهلول شاگرد امام کاظم علیه السّلام است، شاگرد امام صادق علیه السّلام است. شخصیت ممتاز علمی و تقوایی است امّا وقتی دستگاه هارون به او پیشنهاد قضاوت کرد، گفت: من نمی‌توانم این کار را بکنم. گفتند: باید قبول بکنی. گفت: من که می‌گویم نمی‌توانم این کار را بکنم یا راست می‌گویم که از من قبول بکنید یا دروغ می‌گویم؛ قاضی که دروغ می‌گوید برای شما مناسب نیست، قاضی باید عادل باشد. قاضی یک دروغ بگوید، حقّ قضاوت ندارد، از عدالت ساقط می‌شود. آن وقت قاضی که حقّ قضاوت ندارد جامعه با احکام… حتّی احکام حقّ او باطل است، چون حقّ قضاوت ندارد آن وقت چه می‌شود؟ کار جامعه به کجاها کشیده می‌شود.


[۱]– سوره‌ی انفال، آیه ۴۷٫