خوارزمی گوید:
امام حسین (ع) روز چهارشنبه یا پنجشنبه دوم محرم سال ۶۱ وارد کربلا شد، برای یاران خود خطبهای خواند و فرمود:
امّا بعد، مردم بردۀ دنیایند، دین بر زبانشان است و در پی آنند، تا وقتی زندگیشان بگذرد. هرگاه با بلا آزموده شوند، دینداران اندک میشوند. سپس پرسید: آیا اینجا کربلاست؟ گفتند: آری. فرمود: اینجا جای محنت و رنج است؛ اینجاست محلّ فرود آمدن ما و مرکبهایمان و ریخته شدن خونهایمان.
همه فرود آمدند، بارها را کنار فرات گشودند، خیمهای برای حسین (ع) و خانواده و فرزندان او افراشته شد. خیمۀ برادران و عمو زادگان را اطراف خیمۀ او زدند. حسین (ع) در خیمهاش نشست و به اصلاح شمشیرش پرداخت. چون غلام ابوذر نیز با او بود. حضرت، اشعار «یا دهر افّ لک من خلیل…» را میخواند.
قال الخوارزمیّ:
نزل بکربلاء فی یوم الأربعاء، أو فی یوم الخمیس و ذلک الیوم الثّانی من محرّم من سنه إحدی و ستّین، فخطب أصحابه هناک، و قال: أمّا بعد فإنّ النّاس عبید الدّنیا و الدّین لعق علی ألسنتهم یحوطونه ما درّت معائشتهم فإذا محصّوا بالبلاء قلّ الدّیّانون، ثمّ قال لهم: أهذه کربلاء؟ قالوا له: نعم، فقال: هذه موضع کرب و بلاء، ههنا مناخ رکابنا، و محطّ رحالنا، و مسفک دمائنا. قال: فنزل القوم و حطّوا الأثقال ناحیه من الفرات و ضربت خیمه الحسین لأهله و بنیه و بناته و ضربت خیم إخوته و بنی عمّه حول خیمته و جلس الحسین فی خیمته یصلح سیفه و معه جون مولی أبی ذرّ الغفاریّ فجعل یصلحه و یقول:
یا دهر أفّ لک من خلیل کم لک بالإشراق و الأصیل
من صاحب و طالب قتیل و الدّهر لا یقنع بالبدیل
و کلّ حیّ سالک سبیلی ما أقرب الوعد من الرّحیل
و إنّما الأمر إلی الجلیل سبحانه جلّ عن المثیل[۱]
[۱]– مقتل الحسین (ع) ۱: ۲۳۷، الفتوح لابن اعثم ۵: ۹۴، تاریخ الطبری ۳: ۳۱۰ لیس فیه الاشعار بل ذکره فی لیله عاشوراء، اللهوف ۱۳۹، تسلیه المجالس و زینه المجالس ۲: ۲۵۲، مقتل الحسین و مصرع أهل بیته (ع): ۷۵٫
پاسخ دهید