معمولاً دو اشکال اساسی که موافقان روابط آزاد دختر و پسر مطرح می‌ کنند این است که:

اولاً: انسان نسبت به آن چه منع می‌ شود، حریص است. پس هر قدر دختر و پسر را از رابطه با هم منع کنیم آنها نسبت به یکدیگر حریص تر می‌ شوند!

ثانیاً: در دنیای امروز دیگر چیزی به نام زن و مرد و به اصطلاح «جنسیت» وجود ندارد. انسان ها برابرند و کشورهای غربی که این مسایل را حل شده می‌ دانند به پیشرفت های بالایی رسیده اند، اما کشورهای مسلمان مثل ما عقب مانده اند و فقط دنبال بیرون نماندن چهار تار موی خانم ها هستند!

 

در پاسخ باید گفت: هر منعی منجر به حرص انسان نمی‌ شود. اگر همه انسان ها را از خوردن «سمّ و زهر» منع کنند، کسی تمایل و حرص به خوردن سمّ پیدا نمی‌ کند. (مگر آن که قصد خودکشی داشته باشد.) یا اگر تمام رسانه ها از پریدن در آتش منع کنند باز در کسی میل و حرص پریدن در آتش و سوختن پدیدار نمی‌ شود. علت این است که انسان ها خطر سمّ یا آتش را به خوبی دریافته اند، بنابراین منع، موجب حرص در آنها نمی‌ شود؛ اما اگر کسی از عواقب و نتایج کاری اطلاع کافی نداشته باشد و فقط بخش هایی از فواید یا مضرات آن را بداند، منع موجب شعله ور شدن حرص در وی می‌ شود. درست همانند کودکی که از شعله های زرد و نارنجی آتش منع می‌ شود اما چون فقط رنگ های زیبای آتش را می‌ بیند و از سوختن خبر ندارد، علیرغم منع مکرر مادر بالاخره دستش را به سمت شعله می‌ برد.

 

نکته دیگری که باید در این جا یادآوری نمود این است که محرومیت، زمانی انسان را حریص تر می‌ کند که آدمی هم از چیزی منع شود و هم نسبت به آن تحریک گردد. اگر از یک سو ارتباط ناسالم با جنس مخالف نهی شود اما از سوی دیگر تلویزیون و ماهواره و اینترنت، هر کدام به نوعی به تبلیغ این نوع روابط بپردازند و رفتارهای اجتماعی دختران و پسران هم با نوع پوشش و آداب اجتماعی به این شوق دامن بزند، مسلماً این نهی، حرصی عجیب و کاذب را در افراد ایجاد می‌ کند. بخش مهمی از تصحیح این وضعیت به سیاست های کلان فرهنگی و تبلیغی دولت ها بازمی گردد.  بخش دیگر آن در حوزه مسایل شخصی و فردی بوده و با کنترل نگاه و رعایت حریم در روابط، می‌ توان تا حدود زیادی این حرص کاذب را مدیریت کرد.

 

نکته مهم و اساسی این است که شاید به نظر برسد در غرب حساسیت مردان نسبت به زنان کاهش پیدا کرده و به همین دلیل زنان راحت تر در مجامع حضور می‌ یابند. این اگر درست باشد امتیازی برای زنان و مردان غربی محسوب نمی‌ شود. کاهش تمایل زن و مرد نسبت به هم باعث می‌ شود تا حفظ بنیان خانواده بسیار مشکل شود و چه بسا حکمت این که خداوند از یک سو نیاز به جنس مخالف را در وجود پسر و دختر قرار داده و از سوی دیگر محدودیت گذاشته؛ این باشد که پسر و دختر به همدیگر احساس نیاز کنند. البته در چارچوب ازدواج و در کانون خانواده به این نیاز پاسخ داده شود و برای ازدواج و تشکیل خانواده هرچه حرص بیشتر باشد بهتر است. در غیر این صورت آسیب ها، ناکامی ها، پریشانی ها و پشیمانی ها روزافزون می‌ شود و حتی بی میلی به جنس مخالف و روی آوری به روش های ناهنجار و پست زیاد می‌ شود، چنان که در برخی جوامع علاوه بر رواج همجنس گرایی، برقراری رابطه جنسی با حیوانات و زشت ترین پدیده قرن، پورنوگرافی و سکس با کودکان نتایج کاهش تمایل مرد و زن به هم شده است. امروزه یکی از صادرات اصلی برخی کشورها به کشورهای آمریکایی و اروپایی، کودکان بین ۳ تا ۵ سال است که فقط در زمینه سکس از آنها استفاده می‌ شود.

 

بنابراین نباید گفت کشورهای غربی به دلیل آزادی روابط زن و مرد و نداشتن حجاب به پیشرفت رسیده اند، بلکه بسیاری از دانشمندان زن و مرد غربی که در حوزه های مختلف علمی و فرهنگی فعالیت می‌ کنند در زندگی خصوصی خود جز تلاش و کوشش، زحمت و نیز رعایت اصول اخلاقی نداشته اند.

در زندگی نمونه هایی چون: آلبرت انیشتین، استیفن  هاوکینگ، بیل گیتس یا استیو جابز، آنچه مشاهده می‌ شود، یک زندگی سالم و طبیعی با رعایت ضوابط اخلاقی است. فرزندان بیل گیتس علیرغم آن که خود سلطان دنیای کامپیوتر و فضای مجازی است بنا به توافق وی و همسرش، در سنین نوجوانی حق استفاده از موبایل را ندارند.