کلینی به سند خود از ابو هاشم روایت کرده که:
وقتی، علی (ع) را از خانه خارج ساختند، فاطمه (ع) در حالی که پیراهن پیامبر اکرم (ص) را بر سر نهاده و دستهای دو فرزندش را گرفته بود، بیرون آمد و گفت: ابی ابوبکر! مرا با تو و تو را بامن، چه کار است!؟ آیا میخواهی، فرزندانم را بیتم و بیپدر کنی و مرا بیوه سازی! به خدا سوگند! اگر گناه نبود، گیسوان خود را افشان کرده، با فریاد و فغان به پروردگارم، شکایت میکردم. مردی از آن جماعت گفت: از این کار، چه میجویی و چه میخواهی؟ سپس فاطمه (ع)، دست علی (ع) را گرفته او را با خود به خانه برد.
[۲۵۴]ـ ۳۱ـ کلینی باز به سند خود از ابوجعفر (ع) نقل کرده که فرمود:
به خدا سوگند! اگر فاطمه (ع) گیسوانش را افشان میکرد، همهی آنها نابود میشدند.
روی الکلینیّ:
عن الحسین بن محمّد الأشعری عن المعلّی، عن الحسن، عن أبان، عن أبی هاشم قال: لَمَّا أُخْرِجَ بِعَلِیٍّ (ع) خَرَجَتْ فَاطِمَهُ (ع) وَاضِعَهً قَمِیصَ رَسُولِ اللَّهِ (ص) عَلَى رَأْسِهَا آخِذَهً بِیَدَیِ ابْنَیْهَا فَقَالَتْ: مَا لِی وَ مَا لَکَ یَا أَبَابَکْرٍ تُرِیدُ أَنْ تُؤْتِمَ ابْنَیَّ وَ تُرْمِلَنِی مِنْ زَوْجِی وَ اللَّهِ لَوْ لَا أَنْ تَکُونَ سَیِّئَهٌ لَنَشَرْتُ شَعْرِی وَ لَصَرَخْتُ إِلَى رَبِّی، فَقَالَ رَجُلٌ مِنَ الْقَوْمِ مَا تُرِیدُ إِلَى هَذَا ثُمَّ أَخَذَتْ بِیَدِهِ فَانْطَلَقَتْ بِهِ.[۱]
[۲۵۴]ـ ۳۱ـ و روی أیضاً:
عَنْ أَبَانٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ عَبْدِ الْعَزِیزِ عَنْ عَبْدِ الْحَمِیدِ الطَّائِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: وَ اللَّهِ لَوْ نَشَرَتْ شَعْرَهَا مَاتُوا طُرّاً.[۲]
[۱]ـ الکافی ۸: ۳۳۸ ح ۳۲۱٫
[۲] ـ الکافی ۸: ۳۳۷ ح ۳۲۰٫
پاسخ دهید