سؤال: آیا برای حلّ اختلال جنسی فرزند خود، باید او را نزد مشاوری دینی ببرم و به او اطّلاع دهم که فرزند من دچار چنین اختلالی است یا خیر؟

جواب:

حوزه‌ی مشاور دینی حوزه‌ی گسترده‌ای است و مثل طبابت است. در زمینه طبابت وقتی انسان دندان درد می‌گیرد، نزد یک متخصّص دندان پزشک می‌رود. در این زمینه نیز همین‌طور است؛ ما باید ببینیم که آیا مشاور دینی ما در این زمینه تبهّر و تخصّص لازم را دارد یا خیر. اگر تخصّص داشت، می‌تواند جایگاه خوبی برای مراجعه‌ی ما باشد.

خیلی از مواقع نیازی نیست که ما به فرزند خود بگوییم که تو مشکل اختلال جنسی داری و می‌خواهیم تو را نزد یک مشاور ببریم؛ ولی خوب است که در این موضوعات قبل از این‌که فرزند خود را ببریم، خودمان با مشاور گفتگویی داشته باشیم و توضیحاتی را در رابطه با چگونگی بروز این مشکل به او بدهیم.

بیماری تنهایی

مشاورین معمولاً سؤالات خاصّی را در این زمینه می‌پرسند تا با فضای ارتباطی آنها آشنا شوند. به عنوان مثال در زمینه نوع ارتباط والدین سؤالاتی می پرسند؛ زیرا یکی از عواملی که ممکن است زمینه‌ساز بروز این اختلال شود، اختلافات پدر و مادر است.

برخی معتقدند که این اختلال جنسی که فرد دچار آن می‌شود، به نوعی بیماری تنهایی است. در واقع وقتی در خانه اختلاف بین والدین زیاد می‌شود، خانه مانند یک جزیره می‌شود؛ مادر کار خود را می‌کند، پدر کار خود را می‌کند و فرزند هم تنها می‌ماند. بنابراین والدین با این کار بستر این مشکل را فراهم می‌کنند.

نحوه کار مشاور

مشاور در جلسه اوّل با این‌ پرس و جوها از مراجعین خود، به یک جمع‌بندی و اطّلاعات مورد نیاز خود دست پیدا می کند؛ لذا در جلسه‌ی بعد نیاز نیست بگویید که برای چه کاری مراجعه کرده اید.

ما می‌توانیم به بهانه ی یکی دیگر از مشکلات فرزندمان که برای او ملموس است مثل مشکلی که در درس خواندن یا در ارتباط با دوستان خود دارد، او را نزد مشاور ببریم. البته از بهانه‌های غیر واقعی که شکّ او را برمی‌انگیزد، نباید استفاده کرد؛ بلکه به بهانه یک مشکل واقعی که برای خود فرزند هم ملموس است، به مشاوره می رویم و بقیه‌ی آن را به کارشناس می‌سپاریم تا خودش  مراحل را طی کند و إن‌شاءالله به سمت حلّ مشکل برود.

اهمّیت نقش والدین

نکته ای که در اینجا بسیار قابل توجّه است این است که در حلّ این بحران و این مشکل واقعاً نقش پدر و مادر نقش خیلی مهمّی است. ما نباید در حلّ این مشکل فرزندان خود را تنها بگذاریم؛ امّا نکته ظریف و دقیق در این زمینه این است که فرزند ما نباید متوجّه شود که ما موضوع را می‌دانیم.

پرهیز از علنی شدن مشکل

اگر زمانی این مشکل را در فرزند خود یافتیم، هیچ گاه نباید مستقیم به او بگوییم و آن را مطرح و علنی کنیم! بلکه باید بگذاریم در همان لایه‌های پنهان بماند و به نوعی آن حجب و حیای بین فرزند و پدر و مادر باقی باشد و این مشکل را شخص دیگری حل کند.

 همان‌طور که گفتیم، در مسئله‌ی بلوغ نیز پدر و مادر نباید مستقیماً ورود پیدا کنند؛ بلکه تنها باید نقش راهنما را داشته باشند و زمینه‌هایی را فراهم کنند که بچّه به این اطّلاعات لازم دست پیدا کنند. در این زمینه نیز از یک طرف نقش پدر و مادر مهم و حیاتی است و از طرف دیگر آنها نباید بگذارند که فرزندشان متوجّه شود که از موضوع خبر دارند؛ لذا باید حتماً از مشاور راهنمایی بخواهند و به صورت فشرده با او ارتباط داشته باشند و زمینه‌هایی را که مشاور برای حلّ این مشکل می‌خواهد، فراهم کنند.