استاد تراشیون: اگر خدا بخواهد، می خواهم بحث دیگری را در امر نماز داشته باشم و آن هم این است که خانواده ها چه طور می توانند فرزندانشان را به سمت نماز ترغیب و جذب کنند؟
شاید اوّلین نکته و مهم ترین نکته این است که باید شکوفایی فطرت دینی اتّفاق بیافتد. همان طور که می دانید، فطرت انسان ها الهی است و هر چیزی که بوی خدا بدهد، انسانها به سمت آن گرایش دارند و همین که ما این استعداد بالقوه را بالفعل کنیم و زمینه را برایش فراهم کنیم تا این فطرت بچه ها نمایان و آشکار شود، این شاید اوّلین گام باشد؛ [در واقع اوّلین قدم] آن کمکی است که والدین می توانند به فرزندان خود بکنند.
اما معمولا سوال والدین ای است که چه طور ما می توانیم این فطرت های الهی فرزندان را احیا کنیم و آن را به فعلیت برسانیم؟ من انشاالله چند نکته کاربردی را در این زمینه خدمتشان عرض خواهم کرد. اوّلین کاری که می شود با آن یک استعداد را شکوفا کرد، این است که بستر مناسبی برایشان فراهم بیاوریم. ببینید، وقتی انسان در محیطی می رود که آن محیط بوی خوشی دارد، می بینید که انسان نه تنها از این بوی خوش لذت می برد، بلکه بعد از مدتی انسان متوجه می شود که خودش هم این بوی خوش را به خود گرفته است؛ لذا یکی از زمینه های احیای فطرت الهی بچّه ها همین است که در محیط هایی قرار بگیرند که توجه به خدا در آن زیاد باشد.
می دانید که امروزه در همین موضوع نماز، پژوهشگران پژوهش های خیلی خوبی را انجام داده اند و عمده انسانهایی که اهل نماز هستند، وقتی از آنها سوال می شود که نماز خواندن را از چه کسی یاد گرفته ای و زمینه نماز خواندن را در شما چه کسی پرورش داده است؟ آنها می گویند: والدین؛ یعنی موثّر ترین افرادی که می توانند این فطرت الهی را در بچّه ها زنده کنند، پدر و مادر هستند.
پدر و مادری که به نماز اهمیت می دهند، به نماز توجه دارند، نماز می خوانند و این نماز را در حضور فرزندانشان می خوانند، ناخودآگاه این بچه از آنها رنگ گیری می کند و از طرف آنها الگوگیری می کند و به تدریج این فطرت احیا و زنده می شود.
شاید خیلی از ما نیز همین طور باشیم که وقتی نگاه می کنیم، می بینیم که ما با مجالس سخنرانی و از این قبیل، خیلی نمازخوان نشدیم [و این چیز ها تأثیر چندانی در نماز خوان شدن ما نداشته است]؛ بلکه ما بیشتر [نماز خواندن را] دیده ایم و بیشتر در آن محیطی قرار داشتیم که نماز می خواندند. یعنی اکثراً این محیط بوده است که نماز خواندن را در ما زنده کرده است؛ البته نمی خواهیم بگوییم که گفت و گو کردن خوب نیست؛ ولی همان طور که اهل بیت ما فرمودند که افراد را به وسیله رفتارهایتان به سمت خوبی ها دعوت کنید، ما هم می گوییم که فطرت را به وسیله رفتار در بچه ها احیا کنیم [تا این اعتقادات در آن ها] ایجاد شود. این اوّلین راه برای شکوفا سازی فطرت دینی است.
دوّمین راهی که با آن می توانیم به فرزندان خود کمک کنیم تا اهل نماز شوند، این است که زمینه ها و بسترهای مناسبی را برای آن ها فراهم کنیم؛ یعنی چه گونه؟ ببینید، وقتی ما به خاطر نماز خواندن به فرزند خود پاداش می دهیم، این فرزند علقه و علاقه اش به نماز زیاد می شود؛ البته منظور من این نیست که [به او بگوییم] نماز بخوان تا پول بگیری، نماز بخوان تا شکلات بگیری، نماز بخوان تا برای تو بستنی بخریم! [این گفتار درست نیست].
[منظور این است که] ما وقتی به او پاداش می دهیم که نماز را خوانده باشد؛ یعنی ابتدا او را ترغیب می کنیم [و بعد از نماز خواندن نیز تشویقش می کنیم]؛ مثلا اوّل خود ما نماز می خوانیم [تا او را ترغیب کنیم] و وقتی پسر یا دختر ما نماز خواند، در آنجا به خاطر این که این رفتار در او ماندگار شود، به او پاداش می دهیم؛ ولو با یک نوازش باشد، با یک بوسه باشد یا با یک هدیه دادن باشد. تک تک این کار ها می تواند به او کمک کند. این هم دوّمین راه برای اینکه انشاالله فطرت بیدار شود؛ پس ما باید آنها را به نماز ترغیب کنیم و به آنها پاداش بدهیم.
نکته سوّم و آخرین مورد را خدمت شما عرض می کنم. البته ممکن است که این موارد بیشتر [از سه نکته] باشد؛ ولی من نمی خواهم این بحث را خیلی طولانی کنم؛ پس فقط به این سه مورد بسنده می کنم. یکی دیگر از راه های احیای فطرت دینی بچّه ها، این است که درباره ی این شکل موضوعات، با آن ها گفت و گو شود. نه این که فقط بگوییم؛ بلکه باید هم بگوییم و هم بشنویم.
شیوه ی تربیتی اهل بیت علیهم السّلام به این صورت بوده است که با فرزندان خود حرف های خوب می زدند و سعی می کردند از فرزندان نیز حرف های خوب بشنوند؛ یعنی یک گفت و گو پیرامون نماز، خیلی می تواند تاثیرگذار باشد. البته این گفتگو نباید خیلی دیر هنگام باشد؛ یعنی موقعی نباشد که ببینیم فرزند نماز نمی خواند یا به هر دلیلی به نماز گرایش ندارد. در آن هنگام [دیگر روش گفتگو کاربرد ندارد و] باید از شیوه های دیگری استفاده کنیم. این گفتگو برای نماز خوان کردن فرزندان است. فرزندانی که در مسیر بلوغ هستند، باید با آن ها درباره ی نماز گفت و گو و سؤال و جواب کنیم.
به عنوان مثال، یک وقت ما می توانیم موضوع صحبت را با فرزندمان این قرار بدهیم که مادر جان و یا پدر جان چرا باید نماز خود را اوّل وقت بخوانیم؟ آیا این کار لازم است؟ یا این که فقط نماز را بخوانیم کافی است؟ گوش بدهیم و ببینیم که فرزند چه می گوید و چه حرف هایی را می زند. با او تعامل و گفت و گویی داشته باشیم. انشاالله این مورد نیز کمک می کند که فطرت دینی او احیا شود؛ این اوّلین نکته است.
دوّمین نکته ای که می تواند در جذب بچّه ها به نماز کمک کند، این است که بچّه ها را در این امر، اهل تمرین و مداومت قرار بدهیم. در درون بچّه ها زمینه ی نماز خواندن وجود دارد. شما می بینید که یک کودک چند ساله در هنگام نماز، کنار مادر خود می ایستد و حرکات مادر را تقلید می کند. خود این کار، یک نوع تمرین است و البته ما این را نمی گوییم که باید بچّه ها را به این مفهوم عادت داد؛ ولی این که بچّه ها ببینند در زمان خاصی همه ی اهل خانه نماز می خوانند، [باعث می شود که] او نیز همراهی کند تا این مداومت در او تبدیل به یک عادت خوب شود و وقت شناسی در او ایجاد شود. البته درباره ی مفهوم و محتوی این موضوع حرف های دیگری نیز داریم که در آینده خواهیم زد؛ این هم دوّمین نکته بود.
کارشناس:. سوّمین نکته، بحث توجّه کردن به روحیّات فرزندان است. هر بچّه ای یک لِم و قلقی دارد و یک شیوه ی ارتباطی دارد؛ مثلا کسی با یک شکلات نمازش را می خواند؛ اما کسی دیگر این طور نیست و او را باید با استفاده از ارتباط کلامی به نماز ترغیب کنیم. یکی را باید با محبّت به نماز ترغیب کرد و برای کسی دیگر باید از سرگذشت بزرگان تعریف کنیم تا به نماز ترغیب شود؛ لذا ما باید روحیات فرزندان خود را در عرصه نماز بشناسیم و بر اساس آن روحیّات عمل کنیم.
نکته چهارم، داشتن دوستان خوب است. دوستان خوب می توانند به گرایش بچّه ها به سمت نماز کمک کنند، و بالاخره «الْمَرْءُ عَلَى دِینِ خَلِیلِهِ وَ قَرِینِه»[۱]؛ یعنی انسان ها بر مرام و منش دوست و همنشین خود هستند؛ لذا باید ارتباط گیری فرزندان ما با همسالانشان که اهل نماز هستند، زیاد باشد و ما والدین نیز باید به آنها کمک کنیم که با بچّه های نمازخوان ارتباط داشته باشند.
من فعلا به همین چهار راهکار اکتفا می کنم و البته باز هم در این رابطه صحبت هایی هست که من انشاالله از سوالاتی که شنوندگان دارند، سعی می کنم که بخشی از آنها را در لابه لای پرسش های ایشان پاسخ بدهم.
منبع: پرسمان کودک – مورخ ۲۶ / ۰۴ / ۱۳۹۱
[۱] – الکافی؛ ج۲ ص ۳۷۵ باب مجالسه أهل المعاصی .
پاسخ دهید