بحث رابطه علم و دین بحثی بسیار مفصل و دقیق است، آنچه به‌طور فشرده و خلاصه می توان گفت این است که: علم دارای معانی گوناگون است[۱] و ابتدا باید دید کدام معنای از علم مورد سؤال است. در این جا به برخی از معانی آن اشاره می شود:

علم به معنای قطع و یقین، این معنا به‌طور مسلم مورد بحث نیست.

علم به معنای آگاهی قطعی و مطابق با واقع، علم به این معنا هرگز با دین تعارض ندارد.

علم به معنای مطلق آگاهی (Knowledge). استعمال کلمه علم در این معنا دوگونه مقصود است:

الف – استعمال حقیقی، و آن وقتی است که صورت ذهنی (علم) با واقع عینی (Objective) مطابقت داشته باشد.

ب – استعمال مجازی، و آن وقتی است که مراد از علم صرف تصور و تصدیق ذهنی (Subjective) باشد، اعم از آن که با واقع خارجی مطابقت داشته باشد، (شبیه علم به معنای دوم) یا نداشته باشد (جهل مرکب).

وجه مشترک همه معانی فوق آن است که در هیچ یک از آنها محدودیت روشی و متدلوژیک (Methodologic) وجود ندارد.

علم به معنای دانش تجربی (Science) علم در این معنا دارای ویژگی های زیر است:

الف – ظنی است و مانند علوم فلسفی و ریاضیات، مبتنی بر براهین قطعی نیست.

ب – دارای متد تجربی (experimental) است.

ج – مرکب از گزاره های درست و نادرست است.

آنچه بیش‌تر در بحث رابطه علم و دین مطرح است، ارتباط دین با علوم تجربی است. اگر به دقت ویژگی های علوم تجربی مورد بررسی قرار گیرد به خوبی می توان فهمید که آیا بین گزاره های دینی و علمی تعارضی می تواند وجود داشته باشد یا نه؟

داده‌های این دسته از علوم به دو بخش تقسیم پذیرند:

قوانین علمی(Scientific laws)

این بخش از گزاره های علمی تا حدی از قطعیت برخوردار است و تأثیرپذیری کمتری از عوامل ظنی دارد. این قضایا به‌طور معمول با گزاره های قطعی دینی هیچ گونه برخورد و تعارضی ندارد. البته مقصود ما از دین در این بحث دین اسلام است، نه هر دینی، زیرا چه بسا بر اثر تحریفات پدید آمده در ادیانی چون مسیحیت تعارضات جدی در این مرحله نیز یافت شود.

نظریات علمی(Scientific theories)

با توجه به این که نظریات علمی از قطعیت برخوردار نیستند و در موارد بسیاری این نظریات دچار ابطال و دگرگونی می شوند، بنابراین نباید انتظار داشت که همیشه نظریات علمی با داده های دینی هماهنگ و به‌طور کامل سازگار باشد، زیرا لازمه آن این است که دین نیز مانند آرای ظنی و تجربی دانشمندان همواره دست‌خوش تغییر و دگرگونی شود. بنابراین ممکن است برخی از گزاره های دینی با برخی از گزاره های علمی در زمانی معارض افتد و در زمان دیگری موافق شود.

به عنوان نمونه می توان دیدگاه قرآن درباره پیوند بیولوژیک جنین با والدین را در نظر گرفت. که تا اواخر قرن نوزدهم مغایر نگرش علمی رایج در زیست شناسی بود، ولی در نیمه دوم قرن ۱۹ نظریات مبتنی بر پیوند یک سویه فرزند با پدر یا مادر همگی منسوخ گردید و علم جدید نیز با دیدگاه قرآن در این زمینه همسو شد.

از طرف دیگر باید توجه داشت که کاروان علمی بشر هنوز در نیمه راه است و بسیاری از نظریات علمی موجود نیز در آینده دگرگون خواهد شد، طبیعی است در میان این آرا، اندیشه های صحیح و سقیم بسیاری وجود خواهد داشت و به علاوه، فهم ما و تفسیر ما نیز از دین و متون دینی کامل‌تر و عمیق‌تر می‌شود، بنابراین انتظار هماهنگی کامل دین و علم به معنای دانش تجربی، انتظاری نابجاست، لیکن آنچه مسلم است این است که بین قطعیات دین و علم تعارضی نبوده و نخواهد بود.

و در نهایت این که مسئله تفسیر وحی از قلمرو تحقیق علمی خارج است؛ زیرا علم با پدیده ها و مظاهر طبیعی و مادی که با مشاهده و تجربه مکرر ممکن است، سر و کار دارد، و امور ماورای مادی خارج از موضوع تحقیقات علمی است.

بنابراین علم در این باره ساکت است و نه به‌صورت نفی و نه به‌صورت اثبات، نظری نمی تواند بدهد. اگر هم دانشمندی تجربی در این مسایل سخنی بگوید در واقع دیدگاه های متافیزیکی و فلسفی خود را بیان کرده است؛ نه یک رهیافت علمی را.

 

منبع:نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها / مؤلف:عبدالحمید آکوچکیان/پرسش وپاسخ دانشجویی


[۱] – واژه «علم» مشترک لفظی است.