این مطلب را یک وقتهایی در خلوتهای خود به قلب خود وارد کنید. خدا حضرت امام را رحمت کند، میگفت: معارف حتماً باید وارد قلب شود، فقط بخواهد روی زبان رد شود و به گوش برسد، این اثر خود را نخواهد گذاشت، این مطلب باید در قلب باشد.
خدمت شما میگفتم که تنها مثالی که فلاسفهی ما این مثال را میزنند و درست هم است، رابطهی خدا با تمام عالم را خوب نشان میدهد که آدم میفهمد رابطهی خدا با عالم به چه صورت است تنها مثال این مثال است. شما خود یک نفر را خلق کنید. بگذارید خود شما خالق شوید آن وقت بفهمید رابطهی خالق با مخلوق به چه صورت است. شما یک صورت ذهنی برای خود خلق کنید. یک موجودی در ذهن خود، مثلاً یک انسان بسیار قوی که اصلاً وقتی راه میرود جای پای او روی زمین میماند. به راحتی میتواند یک درخت را از ریشه در بیاورد. قدّ او به اندازهی کوه، یک انسان اینطوری در ذهن خود خلق کنید. میتوانید، آدم قدرت خلّاقیّت را دارد. آن موجود ذهنی که مخلوق شما است یک موجودی است؛ الآن میبینید، شما در ذهن خود تصوّر میکنید، راه میروید، قدرت نمایی میکند. میتوانید یک شکل زیبا به آن بدهید. رابطهی آن مخلوق با شما چه رابطهای است؟ فلاسفه میگویند رابطهی قیومیّت، یعنی شما قیّوم او و قوام او به شما است. یعنی آن صورت ذهنی که مخلوق شما است، هیچ استقلالی از خود ندارد. نمیتواند بدون شما به زندگی خود ادامه دهد. شما به محض اینکه عنایت خود را از او بگیرید، توجّه خود را از او بگیرید؛ الآن حواس خود را از آن صورت ذهنی پرت کنید، حواس شما به یک جای دیگر برود. او اصلاً نیست! او هیچ میشود میرود. همان موجود بسیار قدرتمندی را که درست کرده بودید که یک درخت را از ریشه میکَند، میبینید که هیچ شد و رفت. رابطهی او با شما رابطهی قیّومیّت است. رابطهی خداوند متعال با عالم موجود این است و باز بسیار قویتر از این است. خدا قیّوم همهی عالم است. عنایت خود را از عالم بگیرد هیچاند. شما با یک چنین موجودی باشید دیگر ترس دارید؟ دلهره دارید؟ اضطراب دارید؟ یک چنین موجودی که شما میدانید یک مولکول در این عالم جا به جا نمیشود اگر او نخواهد. آن وقت دیگر آدم اضطراب دارد، از تاریکی میترسد، از فلانی میترسد، از فلان چیز میترسد. عنایت خدا وقتی به شما است دیگر ترس نیست. آن وقت آرامش دارید، نشاط دارید، دیگر دلهره ندارید. یک چنین کسی پشت شما است.
پاسخ دهید