آیا بین حفظ قرآن و افسردگی رابطه ای وجود دارد؟ چرا برخی از کسانی که قرآن حفظ می کنند ( با وجود تحصیل موفقیت گام به گام در این امر) دچار افسردگی می شوند؟

پاسخ اجمالی

جواب این پرسش در توجه به چند نکته روشن خواهد شد:

 

یک. اگر منظور شما از افسردگی، افسردگی روحی و روانی است، باید گفت: نه تنها هیچ رابطه و ملازمه ای بین حفظ کردن قرآن و افسردگی روحی وجود ندارد، بلکه بر عکس چه بسا موجب ابتهاج و نشاط روحی خواهد شد؛ چراکه قرآن به جهت معنویت و نورانیتی که دارد موجب شادی و نشاط روحی و روانی حافظ قرآن خواهد شد و ما نیز چنین افرادی را خود شاهد بوده ایم: “الا بذکر الله تطمئن القلوب”؛ همانا ذکر و یاد خدا به انسان آرامش روحی و روانی می بخشد.[۱] البته این در ارتباط با کسانی است که مفاهیم قرآن را درک کرده باشند و با آن زندگی کنند و انس و الفت داشته باشند.[۲] بدیهی است کسانی که فقط به حفظ قرآن اکتفا کرده باشند، بدون درک حقایق و معارف آن، و یا برای مقاصد دنیایی به این کار اقدام کرده باشند، نفعی از این کار نخواهند برد، چنان که از روایات نیز چنین استفاده می شود،[۳] و پس از مدتی در خود دلسردی و یأس احساس می کنند. این امکان نیز وجود دارد که پس از سعی و تلاش فراوانی که در حفظ نمودن قرآن کرده و به حافظه خود فشار آورده، از نظر جسمی دچار خستگی شده باشد و افسرده به نظر آید که ان شاء الله به مرور زمان این خستگی و کسالت جسمی بر طرف خواهد شد.

 

دو. از جهت دیگر معمولاً چنین شخصی به دلیل ارتباط مداوم و انس با قرآن و تأمل و دقت در آیات الاهی برای حفظ کردن، سخنان دل نشین خدای متعال در دل و جانش اثر گذاشته – که ان شاء الله چنین است – و در چهره اش نمایان شده است، اما به نظر افسرده می آید؛ زیرا هنگامی که آیات انذار را مرور می کند ترس جهنم و عذاب الاهی را چنان باور دارد که گویی آن را دیده و در عذابش گرفتار است. چنان که امام عارفان علی (ع) در اوصاف پارسایان می فرماید: ” وهم والنار کمن قد رآها، فهم فیها معذبون… قلوبهم محزونه، و شرورهم مأمونه، و اجسادهم نحیفه… ینظر الیهم الناظر فیحسبهم مرضی و ما بالقوم من مرض …”؛ پارسایان (متقین) انسان های برجسته اند: … جهنم را چنان باور دارند که گویی آن را دیده و در عذابش گرفتارند، قلب هایشان از غم آکنده است … جسمشان نحیف و لاغر است … ترس الاهی آنان را چونان تیر تراشیده لاغر کرده است، هرکه به آنان می نگرد می پندارد که بیمارند، اما حقیقت این است که آنان را هیچ بیماری نباشد، و می گوید مردم در اشتباه اند …”!.[۴] بنابراین هیچ ارتباطی بین حافظ قرآن شدن و افسردگی وجود ندارد.

 

سه. البته اگر چه در دنیای کنونی که ابزار و وسایل حفظ قرآن فراوان است، این کار برای همه توصیه نمی شود. حفظ قرآن برای گذشته های بسیار دور که هیچ گونه امکاناتی؛ نظیر کاغذ، نوار و … برای حفظ و نگه داری قرآن وجود نداشت، کار پسندیده ای بود، اما امروز با پیشرفت وسایل و امکانات برای حفظ و نگه داری متون مقدس، بهتر آن است که انسان وقت و استعداد خویش را صرف مطالعه و دقت در آیات قرآن کند، تا به معارف بی کرانش دست یابد و آنها را در مسیر سعادت و کمال به کار بندد.

 

 

 

منبع:اسلام کوئست


پی نوشت:

[۱]  رعد، ۲۸.

[۲]  قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): “إِنَّ أَحَقَّ النَّاسِ بِالتَّخَشُّعِ فِی السِّرِّ وَ الْعَلَانِیَهِ لَحَامِلُ الْقُرْآنِ وَ إِنَّ أَحَقَّ النَّاسِ فِی السِّرِّ وَ الْعَلَانِیَهِ بِالصَّلَاهِ وَ الصَّوْمِ لَحَامِلُ الْقُرْآنِ ثُمَّ نَادَى بِأَعْلَى صَوْتِهِ یَا حَامِلَ الْقُرْآنِ تَوَاضَعْ بِهِ یَرْفَعْکَ اللَّهُ وَ لَا تَعَزَّزْ بِهِ فَیُذِلَّکَ اللَّهُ یَا حَامِلَ الْقُرْآنِ تَزَیَّنْ بِهِ لِلَّهِ یُزَیِّنْکَ اللَّهُ بِهِ وَ لَا تَزَیَّنْ بِهِ لِلنَّاسِ فَیَشِینَکَ اللَّهُ بِه‏”. کافی، ج ۲، ص ۶۰۴، ح ۵ِ. عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (ع) قَالَ: “قُرَّاءُ الْقُرْآنِ ثَلَاثَهٌ: رَجُلٌ قَرَأَ الْقُرْآنَ فَاتَّخَذَهُ بِضَاعَهً وَ اسْتَدَرَّ بِهِ الْمُلُوکَ وَ اسْتَطَالَ بِهِ عَلَى النَّاسِ. وَ رَجُلٌ قَرَأَ الْقُرْآنَ فَحَفِظَ حُرُوفَهُ وَ ضَیَّعَ حُدُودَهُ وَ أَقَامَهُ إِقَامَهَ الْقِدْحِ فَلَا کَثَّرَ اللَّهُ هَؤُلَاءِ مِنْ حَمَلَهِ الْقُرْآنِ وَ رَجُلٌ قَرَأَ الْقُرْآنَ فَوَضَعَ دَوَاءَ الْقُرْآنِ عَلَى دَاءِ قَلْبِهِ فَأَسْهَرَ بِهِ لَیْلَهُ وَ أَظْمَأَ بِهِ نَهَارَهُ وَ قَامَ بِهِ فِی مَسَاجِدِهِ وَ تَجَافَى بِهِ عَنْ فِرَاشِهِ فَبِأُولَئِکَ یَدْفَعُ اللَّهُ الْبَلَاءَ وَ بِأُولَئِکَ یُدِیلُ اللَّهُ مِنَ الْأَعْدَاءِ وَ بِأُولَئِکَ یُنَزِّلُ اللَّهُ الْغَیْثَ مِنَ السَّمَاءِ فَوَ اللَّهِ لَهَؤُلَاءِ فِی قُرَّاءِ الْقُرْآنِ أَعَزُّ مِنَ الْکِبْرِیتِ الْأَحْمَرِ”. وسائل‏الشیعه، ج ۶، ص۱۸۲

[۳]  قال امیر المؤمنین: “أَلَا لَا خَیْرَ فِی عِلْمٍ لَیْسَ فِیهِ تَفَهُّمٌ أَلَا لَا خَیْرَ فِی قِرَاءَهٍ لَیْسَ فِیهَا تَدَبُّرٌ أَلَا لَا خَیْرَ فِی عِبَادَهٍ لَیْسَ فِیهَا تَفَقُّهٌ“. وسائل الشیعه، ج ۶، ص ۱۷۳.

عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) فِی حَدِیثٍ قَالَ: “إِنَّ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَقْرَأُ الْقُرْآنَ لِیُقَالَ فُلَانٌ قَارِئٌ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَقْرَأُ الْقُرْآنَ لِیَطْلُبَ بِهِ الدُّنْیَا وَ لَا خَیْرَ فِی‏ ذَلِکَ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَقْرَأُ الْقُرْآنَ لِیَنْتَفِعَ بِهِ فِی صَلَاتِهِ وَ لَیْلِهِ وَ نَهَارِهِ”. وسائل‏الشیعه، ج ۶، ص ۱۸۲.

[۴]  معادیخواه، عبد المجید، خورشید بی غروب، نهج البلاغه، خ ۱۸۴، (معروف به خطبه همام).