خداوند متعال در آیهٔ ۷ سورهٔ مجادله، فرموده است: «ما یَکُونُ مِنْ نَجْوى  ثَلاثَهٍ إِلاَّ هُوَ رابِعُهُم»؛ هیچ سخن آهسته‌ای بین سه نفر رخ نمی‌دهد، مگر این‌که او چهارمی‌شان باشد؛ چرا نفرمود هیچ دو نفری نخواهند بود، مگر این‌که او سومی‌شان باشد، و عدد چهار را ذکر کرد؟

پاسخ اجمالی

در این‌که چرا خداوند در آیهٔ -أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ ما یَکُونُ مِنْ نَجْوى  ثَلاثَهٍ إِلاَّ هُوَ رابِعُهُمْ وَ لا خَمْسَهٍ إِلاَّ هُوَ سادِسُهُمْ وَ لا أَدْنى  مِنْ ذلِکَ وَ لا أَکْثَرَ إِلاَّ هُوَ مَعَهُم…-،[۱] نفرمود هیچ دو نفری نخواهند بود، مگر این‌که او سومی‌شان باشد، و عدد چهار را ذکر کرد؟ می‌گوییم:

در بارهٔ اعدادی که در آیه نجوا آمده، ممکن است حمل بر آوردن مثال شود، و این اعداد خصوصیتی نداشته باشند؛ چرا که ادامهٔ آیه می‌فرماید: «وَ لا أَدْنى  مِنْ ذلِکَ وَ لا أَکْثَرَ إِلاَّ هُوَ مَعَهُمْ أَیْنَ ما کانُوا»؛ و نه تعدادى کمتر و نه بیشتر از آن، مگر این‌که او همراه آنها است هر جا که باشند.

اما در عین حال گروهی از مفسّران برآنند که در بیان عدد عنایتی وجود دارد.

۱ – عده‌ای می‌گویند؛ راز تخصیص عدد سه و پنج می‌تواند از این جهت باشد که در واقع عدد نجوا کنندگان این مقدار بود.[۲]بعضى از مفسّران براى آیه شأن نزولى از ابن عباس نقل کرده اند که در بارهٔ سه نفر به نام ربیعه، حبیب و صفوان نازل شده است، آنها با هم سخن مى گفتند، یکى از آنها به دیگرى گفت: آیا خدا آنچه را ما مى گوئیم مى داند؟ دومى گفت مقدارى را مى داند و مقدارى را نمى داند! سومى گفت اگر مقدارى را مى داند همه را مى داند! (آیه فوق نازل شد و اعلام کرد که خداوند در هر نجوى حاضر است و از همه چیز در زمین و آسمان آگاه است، تا این غافلان کوردل از اشتباه خود در آیند). نیز می‌تواند شأن نزولش پنج نفر باشند.

۲ – برخی معتقدند؛ از لطف سیاق این آیه آن است که با آوردن عدد سه، چهار، پنج، و شش، ترتیب اعداد را رعایت کرده، بدون این‌که یکى از آنها را تکرار کرده باشد، چون ممکن بود بفرماید: هیچ نجواى سه نفرى نیست مگر آنکه خدا چهارمى آنان است، و هیچ نجواى چهار نفرى نیست، مگر آن‌که او پنجمى آنان است، و هیچ نجواى پنج نفرى نیست، مگر آنکه او ششمى ایشان است.[۳]در این تعبیر بلاغتى است دلپذیر که عدد را تکرار نکرده؛[۴]زیرا اگر مى فرمود هر سه نفرى که به نجوى بنشینند خداوند چهارمین آنها است و هر چهار نفرى که به نجوى بنشینند خداوند پنجمین آنها است عدد چهار تکرار مى شد، و این از فصاحت دور است.[۵]

 

 

منبع:اسلام کوئست


پی نوشت:

[۱]. مجادله، ۷.

[۲]. شریف لاهیجی، محمد بن علی، تفسیر شریف لاهیجی، ج  ۴، ص ۴۹، نشر داد، تهران، ۱۳۷۳ش.

[۳]. طباطبایى، سید محمد حسین، المیزان فى تفسیر القرآن، ج ۱۹، ص ۱۸۴، دفتر انتشارات اسلامى، قم، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.

[۴]. مترجمان، تفسیر هدایت، ج  ۱۵، ص ۱۸۰، بنیاد پژوهشهاى اسلامى آستان قدس رضوى، مشهد، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.

[۵] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج  ۲۳، ص ۴۲۵، دار الکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۷۴ش.