نقش قربانا در آیه ۲۸ سوره احقاف چیست؟ اگر حال بودن آن را بپذیریم ذوالحال کدام است؟ و آیا حال در این جا مشتق است و با ذوالحال از نظر تعداد و جنس مطابقت دارد؟

پاسخ اجمالی

پروردگار متعال در آیات متعددی از سوره احقاف به طور صریح و گاهی با کنایه به تهدید و توبیخ کفار قریش پرداخته، از جمله در آیه: «فَلَوْ لا نَصَرَهُمُ الَّذِینَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ قُرْباناً»؛[۱] می فرماید وقتی عذاب خدا دامن  گیرشان شد، کسی نمی تواند آنان را یاری کند و از عذاب برهاند.[۲]
بررسی ادبی مفردات آیه فوق از ابتدا چنین است:
در مورد «فاء» اول آیه، برخی آن را «عاطفه»
[۳] و گروهی نیز آن را «استیناف»[۴] گرفته اند. «لولا» حرف تحضیض به منزله هلاّ، «نصر» فعل ماضی «هُم» مفعول به، «الذین» موصول اسمی و فاعل برای نصر، «اتخذوا» فعل ماضی از افعال دو مفعولی، ضمیر «واو» فاعلش و جمله «اتخذوا» صله برای «الذین»، و «من دون الله» جار و مجرور و مضاف و مضاف الیه متعلق به «اتخذوا»، مفعول اول «اتخذوا» محذوف است که عائد صله نیز می باشد. اما در مفعول دوم «اتخذوا» و نقش «قرباناً» در آیه اختلاف دیدگاه وجود دارد:
برخی می گویند «قرباناً» مفعول دوم و «آلهه» بدل از «قرباناً» می باشد. برخی دیگر گفته اند «قرباناً» حال و «آلهه» مفعول دوم برای «اتخذوا» می باشد، هم چنین گفته شد «قرباناً» مفعول لاجله و «آلهه» مفعول دوم می باشد.
[۵]
اما آنچه از سیاق آیه به دست می آید این است که مفعول اول «اتخذوا» ضمیر محذوف «هُم» است که به «الذین» بر می گردد و به عنوان عائد صله می باشد. «آلهه» مفعول دوم برای اتخذوا و «قربانا» نیز حال است به معنای «ما یتقرب بهم». در نتیجه معنای آیه چنین می شود: «فلو لا نصرهم الذین اتخذوهم آلهه حال کونهم متقربا
[۶] بهم إلى الله».[۷]بنابر این که «قرباناً» حال باشد، ضمیر مفعولی «هُم» که مفعول اول و عائد صله می باشد، ذوالحال خواهد بود.
گفتنی است واژه «قربان»، در اصل مصدر است
[۸] که در این صورت مفرد و جمعش یکسان می باشد، و اراده معنای جمعی یا افرادی از آن تنها با قرینه مشخص می شود و هم چنین اسم مصدر نیز به کار می رود[۹] مثل برهان و سلطان که در این صورت دارای جمع بوده و جمعش قرابین می باشد.[۱۰] بنابراین در آیه مورد سؤال:
الف. اگر «قربانا» مفعول دوم و یا مفعول لاجله باشد، به دلیل این که «آلهه» بدل یا بیان از آن می شود، به همان قرینه «آلهه»، «قرباناً» نیز دارای معنای جمعی بوده و با مبدل منه یا مُبَیِّن، مطابقت دارد.
[۱۱] ب . اگر «قربانا» حال باشد به قرینه ذوالحالش(ضمیر هم) که جمع است، از آن معنای جمعی اراده شده و با ذوالحال مطابقت خواهد داشت و اشکالی از جهت مطابقت با ذوالحال متوجه «قربانا» نخواهد شد.

 

 

 منبع:اسلام کوئست


پی نوشت:

[۱]. «پس چرا معبودانى را که غیر از خدا برگزیدند- به گمان این که به خدا نزدیکشان سازد- آنها را یارى نکردند؟»، احقاف، ۲۸٫

[۲] . شوکانى، محمد بن على، فتح القدیر، ج ۵، ص ۲۹، بیروت، دار ابن کثیر، دار الکلم الطیب، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.

[۳]. درویش محیى الدین، اعراب القرآن و بیانه، ج ۹، ص ۱۹۰، سوریه، دارالارشاد، چاپ چهارم، ۱۴۱۵ق.

[۴]. دعاس- حمیدان- قاسم، اعراب القرآن الکریم، ج ۳، ص ۲۲۹، دمشق، دارالمنیر و دارالفارابى، چاپ اول، ۱۴۲۵ق.

[۵]. إعراب القرآن و بیانه، ج ‏۹، ص ۱۹۰ – ۱۹۱؛ إعراب القرآن الکریم، ج ۳، ص ۲۲۹؛ اندلسى، ابوحیان، محمد بن یوسف، البحر المحیط فى التفسیر، تحقیق، صدقی، محمد جمیل، ج ۹، ص ۴۴۸، بیروت، دار الفکر، ۱۴۲۰ق.

[۶]. «چون اصل در حال این است که مشتق باشد و زمانی که جامد بیاید باید تأویل به اسم فاعل یا اسم مفعول که از مشتقات می باشند برده شود. از این رو علامه آن را به معنای اسم فاعل گرفته است».

[۷]. طباطبائى، سید محمد حسین، المیزان فى تفسیر القرآن، ج ۱۸، ص ۲۱۴، قم، دفتر انتشارات اسلامى جامعه مدرسین، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.

[۸]. «به معنای تقرب و نزدیکی جستن به خدای متعال».

[۹]. «و آن هر کار خیرى است که بنده به وسیله آن بر خدا تقرب جوید».

[۱۰]. قرشى، سید على اکبر، قاموس قرآن، ج ۵، ص ۲۹۶، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ ششم، ۱۳۷۱ش.

[۱۱]. همان.