به طور کلی، شیخ محمد بن عبدالوهاب معنای شرعی اکثر اصطلاحاتی که به کار میبرد – مانند شرک، پرستش، استعانت، دعا، توحید، ایمان، بلکه معنای اسلام- را روشن نمیکند؛ در نتیجه موارد کثیری را در این اصطلاحات می گنجاند و به مقاصد خود دست می یابد، در حالی که تعاریف او منحصر بفرد است، به طوری که در هیچ یک از فرق و مذاهب اسلامی، عالمی را هم نظر و موافق با شیخ نمی توان یافت. آنچه در پی می آید بررسی دیدگاه شیخ نسبت به واژه ی «درخواست کمک از مخلوق» است. متن ذیل توسط علی فاطمی اقتباس شده است.
شیخ محمد بن عبد الوهاب می گوید: «با درخواست کمک از مخلوق (غیرخدا)، در مواردی که قدرت انجام کاری را دارد مخالف نیستیم، همان طور که خداوند در داستان موسی علیه السلام می فرماید: «در آن حال آن شخص شیعه از موسی دادخواهی و یاری علیه آن دشمن را خواست»[۱]و همان گونه که انسان در جنگ یا غیر آن برای انجام کارهایی که در توان مخلوق است از یاران خود یاری می طلبد، اما با درخواست کمک برخی در برابر قبور انبیا یا در زمان غیبتشان نسبت به اموری که جزخدا قدرت انجام آن را ندارد، مخالفیم.
حال که این موضوع ثابت شد، پس درخواست کمک آنها در روز قیامت از پیامبران که از آنها بخواهند برای آنان به درگاه خداوند دعا کنند و درخواست دعا از شخص زنده در دنیا و آخرت جایز است، به این صورت که [مثلأ] نزد شخص صالحی بروی تا با تو بنشیند و سخن تو را که می گویی: «برای من به درگاه عدل الهی دعا کن» بشنود؛ همان گونه که اصحاب رسول خدا صلی الله و علیه و آله در زمان حیاتش از او چنین درخواست می کردند، اما بعد از مرگش هرگز»![۲]
توضیح و نقد:
اولا شیخ محمد بن عبد الوهاب با تحدید معنای «درخواست کمک از مخلوق» به مواردی که مورد حاجت خودش بوده و اعمال خود و اطرافیانش را توجیه می کرده بسنده نموده؛ و سایر موارد را حرام و موجب تکفیر دانسته است. نکته دیگر آن است که فرق گذاشتن میان زنده و مرده انبیا کاری بس اشتباه و ناصواب است. به شهادت قرآن ایشان زنده اند و نزد خدا روزی می خورند، پس ارتباط با ایشان و طلب حاجت از ایشان، هیچ فرقی با زمان حیاتشان ندارد؛ و همانگونه که توسل به نبی در حیاتش جایز بود، در مماتش نیز جایز است. در ذیل چند پاسخ حلی و نقضی به این کلام شیخ مطرح و در انتها نتیجه می شود:
- بدون شک دیدگاه کسی که درخواست کمک از پیامبر صلی الله و علیه و آله نزد قبرش را به دلیل زنده دانستن او جایز می داند، جنبه تأویل دارد و دلیلش بر این دیدگاه، حدیث عثمان بن حنیف است.
- سوال: چرا شیخ جایز می داند کسی نزد انسان صالحی برود و از او درخواست کند تا برایش در درگاه خداوند دعا کند؟ آیا این نصیحت شیخ، توصیه به عملی شبیه عمل کفار که بین خودشان و خدا واسطه قرار می دادند نیست؟ آیا خداوند نفرموده است: «من به آنها نزدیک خواهم بود و هر که مرا بخواند دعای او را اجابت می کنم؟»[۳]
- آیا شیخ ویژگی خاص پیامبر صلی الله و علیه و آله را – که خداوند به منافقان امر کرد نزد او بروند و از او بخواهند تا از خداوند برای آنها طلب آمرزش کند؛- تسری نداده است؟ ای شیخ ما! به چه دلیل انسان صالح را در آن خصوصیت همسنگ پیامبر صلی الله و علیه و آله قرار دادی و مجاز دانستی مسلمانی نزد او برود و از او بخواهد برایش دعا کند؟ آیا چنین حکمی را خداوند در کتابش آورده؟ یا پیامبرش گفته؟ آیا شخصی از صحابه گفته؟ آیا سلف صالح آن را انجام داده اند؟
- ای شیخ ما! چرا درخواست دعا را مقید به شخص صالح کردی،[۴] چه فرقی میان این مورد با موردی است که شخصی به فرد صالحی توصیه کند برای دیگری دعا نماید؟ دلیل این فرق گذاشتن ها چیست؟
نتیجه ی بحث این است که، با توجه به مسلک شیخ، مخالف سرسختی می تواند شیخ را ملزم به کفر کند، و اگر او خود را معذور بداند، پس دیگری هم مجاز است عذرهایی مانند عذر او بیاورد. ما در همه ی این بحث ها همه را به اخلاص در عبادت و ترک شبهه هایی که به این اخلاص آسیب می رساند و نیز ترک غلو در تکفیر دعوت می کنیم.
منبع: مبلغ نه پیامبر / حسن بن فرحان مالکی / نشر ادیان
[۱] قصص؛ ۱۵
[۲] کشف الشبهات، ص ۶۳
[۳] بقره؛ ۱۸۶٫
[۴] شیخ گفت: «تا اینکه نزد شخص صالحی بروی با او بنشینی و او سخن تو را بشنود»؟
پاسخ دهید