به طور کلی، شیخ محمد بن عبدالوهاب معنای شرعی اکثر اصطلاحاتی که به کار میبرد – مانند شرک، پرستش، استعانت، دعا، توحید، ایمان، بلکه معنای اسلام- را روشن نمیکند؛ در نتیجه موارد کثیری را در این اصطلاحات می گنجاند و به مقاصد خود دست می یابد، در حالی که تعاریف او منحصر بفرد است، به طوری که در هیچ یک از فرق و مذاهب اسلامی، عالمی را هم نظر و موافق با شیخ نمی توان یافت. آنچه در پی می آید بررسی دیدگاه شیخ نسبت به واژه ی «سید» است. متن ذیل توسط علی فاطمی اقتباس شده است.
شیخ محمد بن عبدالوهاب می گوید: «منظور آنها [مشرکان] این نبود که خدا همان خالق، رازق و مدبر است، زیرا آنان می دانستند که این ویژگی ها مختص خداوند یگانه است، بلکه مقصود آنها از الله همان چیزی بود که امروز مشرکان زمان ما آن را با واژه ی «سید» بیان می کنند!»[۱]
توضیح و نقد:
از این عبارت شیخ نیز تکفیر صریح مسلمانان زمانش هویداست؛ زیرا در سده های اخیر عده ی زیادی از مسلمانان، واژه ی «سید» را درباره ی مردی که منسوب به اهل بیت است به کار می برند و برخی از مردم عوام عصر او و زمان ما این واژه را درحق کسی که گمان می کنند دارای برکت است به کار می برند و مقام او را با این عنوان بالا می برند؛ اما به کار بردن این واژه و اعتقاد به آن، نه تنها کفر نیست، بلکه حرمت نیز ندارد. البته گاهی مکروه است و حدیثی که در نهی از این عمل وارد شده است مورد اختلاف جدی علماست.
خود عمر گاهی می گفت: «سید ما ابوبکر، سید ما بلال را آزاد کرد.» حسب حال گوینده، موضوع گفتار و رابطه ی آن دو، گاهی کبیره و گاهی صغیره است، اما کفر نیست. همچنین شیخ می گوید: «تمام مشرکان می دانستند که خدا، همان خالق و رازق است» صحیح نیست، زیرا کفار چنین باوری نداشتند، مثلا آن گونه که قرآن تصریح می کند دهری ها می گفتند: «و ما را جز طبیعت هلاک نمی کند».
وضع دینی عرب قبل از اسلام
باید گفته های ما درباره ی جاهلیت از روی علم باشد، تا ما را درفهم قرآن کریم کمک کند و بدانیم قصد قرآن در این یا آن آیه کدام گروه است. تمام نویسندگان تاریخ جاهلیت، تایید کرده اند که زمان جاهلیت ادیان گوناگونی وجود داشته است؛ دهریون ، وثنی ها – که اکثریت با آنها بود – اهل کتاب، مجوس، ساحران، کاهنان و احناف (پیروان دین ابراهیم ) – که در اقلیت بوده اند– اما هیچ کدام نسبت به ادیان خود تعصب نمی ورزیدند؛ مثلاً مجوس از مجوسیت تبلیغ نمی کرد، یا وثنی ها از دوگانه پرستی تبلیغ نمی کردند. از این رو، عقاید ادیان مختلف با هم تداخل می کرد؛ مثلاً همه ی آنان کلمه ی الله را می گفتند و هر دینی به وجود خدا به عنوان خالق اعتراف می کرد، اما به وحدانیت، پرستش، اطاعت از اوامر و دوری از نواهی او ایمان نداشت؛ و پیرو یک دین، فرق دین خود را با دین دیگر نمی دانست و ترسی از ارتکاب ظلم و گناه نداشت.
علاقه مندان به آگاهی بیشتر درباره ی وضع دینی عرب قبل از اسلام به کتاب هایی که در این زمینه نوشته شده است مراجعه کنند؛ که شاید بهترین، مشهورترین و جامع ترین کتاب در این زمینه، کتاب المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، اثر دکتر جواد علی است که در ده جلد حجیم و با دقت علمی و مستند به منابع مکتوب و آثار منقوش کشف شده از عصر جاهلیت چاپ شده است.
منبع: مبلغ نه پیامبر / حسن بن فرحان مالکی / نشر ادیان
[۱] کشف الشبهات ، ص ۱۱
پاسخ دهید